رفتن به محتوای اصلی

پگاه دادخواست از جنایتکاران
23.07.2017 - 18:37

در ایران بلازده آخوندی و تبهکاران ساختار ولائی دیگر کارد به استخوان مردم رسیده، و امکان بردباری این زندگی ناگوار و ناآرام را از میلیون ها قربانی تنگدست و زمینگیرشدگان کارمزد گرفته است. توده های بجان آمده می بینند که هرروز سرکردگان رژیم برای بقای بیشتر خود پیگیر چه در داخل و یا خارج دسیسه های مرگزا ساخته و فتنه های بحرانی بازتولید می کنند. و تنها بخاطر تلنبار ثروت و برتریجوئی قدرت بیش از پیش بجان بود و نبود مردم، کشور ویران و اقتصاد درب و داغان افتاده اند. همینک دیپلماسی فرقه ای و آشوبجوی رژیم، در کمین ائتلاف امپریالیسم آمریکا، صهیونیسم راسیست و مرتجعان منطقه به سرکردگی سعودی ها افتاده، و این همکاری و طرح های هولناک آنها می تواند در غیاب حضور اجتماعی ـ طبقاتی و افشاگری های ما و نوعدوستان، نچندان دور همین اندک فضای جان بدربردن از فقدان ها، مشقت ها و مصیبت های کمرشکن تنگدستان را بمراتب سهمگین تر و مرگبارترکند.

در سوی دیگر داس ترور و مرگ 38 در زمین خونین و آسمان روسیاه حکومت داعش شیعی، پرکار و پیوسته بُراست، و همچنان به بهانه های نخ نما می زند و می کشد و زبان هر اعتراض و دادخواهی هائی را بسرعت می برد و یا مخالفان سیاسی ـ عقیدتی ـ حقوق بشری کشور را اسیر و به زنجیرمی کشد. همین جنگ و تهدیدهای حقوق بشری سران رژیم از هم، بیانگر اوج نارصایتی توده ها از قوانین مرتجع قضا اسلامی، خود گواه تشدید دادجوئی ها و درخواست فرجام خواهی هائی ماست که از زبان ریاکاری همچون روحانی بازتاب پوپولیستی می یابد. اگر امروز داعش سنی در چشم نوعدوستان ایران و جهانی بی کم و کاست علم ترور ضدبشری اسلام سلفی ست! مادر و زادگاه همین ترور، داعش شیعی بود و هست که هردو اگر آزادباشد و بتواند همچنان داعش سنی بی رحمانه خواهندکشت. جنون ضدبشری و جنایت های بی مانندی که استبداد شیعی در ایران آغازگرش شد و پشتگرمی طالبان ها و آلقاعده ها و البغدادی ها و ...شد. تبهکاران و آدمخوارانیکه در پس و پشت سوء استفاده از عقاید و باورهای مذهبی مردم ایران و منطقه جنون اش توانست، دهه ها بنام خدا و رسول پنهان شده و بی مهابا ترور فله ای کند و شگفتا  از چشم ساده دل توده های فریبخورده "سنی شیعی" که خود بیشترین قربانیان را دارد، پوشیده بماند.

یادمان نرود که در همان سومین روز آغاز به سرقت رفتن انقلاب 57 و با برپائی دادگاه های انقلاب و محاکم به اصطلاح "شرع قرآنی" و تثبیت نسبی یکه تازی "الهی ِخمینی" و بدتر از آن توسط "جنون جلادی لاجوردی بیمار" ترورِ شتابان پاگرفت و تخم کور و کر قهر ددمنشانه بنام "اسلام رحمانی" در ژرفا و گستره زندگی جویندگان راه فردا که " انقلابیون"بودند و همگام با آن سرکوب توده های سرخورده از نظام شاه بکار گرفته شد. علم راهبردهای قهری بیاری کشتارها، بسرعت بر سرهر کوی و برزن رسید و افراشته شد. و توانست آیه های مرگ خمینی را یکراست و بی پاسخگوئی به ترورها جاری کند. و بنای ترور مذهبی "نفس اعدام و علنیت" آنرا عادی کرد. و در فضای جوامع بپاخاسته وحشت را بناساخت. البته خمینی و دارودسته اش چاره نداشتند. زیرا: با آن خودرائی و خودشیفتگی خمینی و ادله های مذهبی اش، آنهم برای استقرار حکومت یکسویه در کشور رنگین ما! راهکاری جز ترور نمی توانست استبداد فردی و امامت او را نجات دهد. ترفندی سهمگینی که عملا هم ترور مذهبی را ضرورت داد و هم در دایره ای گسترده تر توطئه ها ی محارب و مفسدان فی الارض را، بسادگی ساختاری مهیب و  سیستماتیک بخشید.

نچندان دور و توامان جنگ آلترناتیوسازی مبارزان و ستیز قدرتطلبان، میان موافقان فرهنگ ترور و کشتار خمینی برابر معترضان و مخالفان مترقی و رنگین او نیز قطب بندی شد، که بخش بزرگی از خانواده ی چپ و کمونیست، و طیف همکاران خمینی، بارزگان و بنی صدر لیبرال مذهبی جزو مخالفین آغازین ترورها بودند. ترورهائیکه خمینی با آن ابتداء، سران رژیم شاه را هدف قرارداد؛ و در پی ضرورت فریب توده ها و ترساندن جوانان، ترور او متوجه ریشه کنی نیروهای چپ و انقلابی مردمگیر شد. و همزمان و تاکنون این ترورهای آشکار و پنهان ادامه داشته و در همان اوانِ یکه تازی ها، گریبان یاران نزدیک و بعدها پسر خود خمینی را هم گرفت. و رسالت همین فرهنگ و تداوم آن، با ترور هاشمی رفسنجانی، هویت و وظیفه خود را بخوبی بنمایش درآورد. کمتر کسی از چند و چون علل صدور فرمان ترورها و تعداد آنها که عمدتا دوستان و مخالفان خمینی و خامنه ای بوده اند اطلاعاتی درست در دست دارد. رژیم خمینی با جنون آدمکشی لاجوردی، خلخالی، فلاحیان جان گرفت و بسیاری را بی محاکمه و در فاصله ای کوتاه کشت. سپس با داعیه ی "جهان اسلام" و شکست در جنگ عراق و غرور سرشکسته او که می گفت "راه قدس از کربلا" می گذرد رسواشد. خمینی برای گمراه سازی از پاسخگوئی به علل جنگ هشت ساله و چرائی قتلعام بیش از یک میلیون مسلمان در آن جنگ، که دلیلی برایش نداشت، ناچار فرمان قتلعام 67 را بسان اوئل 60 با وجدانی آرام صادر کرد و گروه ابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری و مرتضی اشراقیرا مأمور اجرای شتابان آن نمود و هزارها نو جوان را که اغلب هودار ساده و بی تجربه جریان ها بودند و کمترین دانش سیاسی را داشتند، بکام مرگ انتقامجویانه خود کشاند. بنا بر این بند ناف داعش شیعه و ترورهایش با آغاز و ایجاد کمیته ها و سپس ارگان های مخوف امنیتی بریده شد که اینک بسیار پیچیده و ارگانیزه شده و البته به بن بست پایانی رسیده است.

اما این بازی موش و گربه سران رودرروی رژیم همینک چهره فریبگرایانه تری یافته و در چندروز گذشته توسط علم الهدی نماینده خامنه ای در خراسان، علی سعیدی نماینده او در سپاه و احمد خاتمی امام جمعه تهران، که عضو هیات رئیس مجلس خبرگان رهبری نیز هست، همگی با اشکالی یکدست، به تأیید ترور و جنایت های 60 و 67 خمینی برخاسته تا مگر سیاست خامنه ای را برابر مردم معترض و دادخواه پشتیانی کند؛ و علیه دادرسی ها، این سه تن به اهرم ترساندن مردم دست برده اند، و در زیر پوشش افشاگری روحانی: از حکومت 38 ساله " اعدام و زندان" آنها می خواهند خفقان را تشدیدکنند. حتی احمد خاتمی بی مهابا و جسورانه خواهان دادن مدال جلادی به کسانی شد که در سال 1367 و به فرمان خمینی، آنها هزاران نفر از زندانیان سیاسی را اعدام در چند دقیقه و با پاسخ های کوتاه آری یا نه ( هزارها زندانی محاکمه شده و در شرف آزادی) را ترور گروهی کردند. این درخواست گستاخانه احمد خاتمی، در پی جنجال های تازه انتخابات و در همین ماه‌های اخیر با بحث های انتقادی پیرامون افشاگری نوار منتظری از نسل کشی های دهه 67 و 1360 در فضای سیاسی ایران می باشد که دوباره با تأکید روحانی جان گرفت و همو از آن بهره برداری پوپولیستی برد. و هرروز که می گذرد این دادخواهی اوج بالاتر می گیرد و نشانگر پگاه دادجوئی قربانیان استبدادمذهبی از جنایتکاران ریز و درشت ولائی ست. بویژه که حسن روحانی فرصت طلب که امار بیشترین اعدام را بنام رئیس دولت ها دارد، توانست در هیاهوهای انتخاباتی با این افشاگری ریامنش برابر رنیسی ( مرید رهبر) بایستد و برنده شود. تأکید او به سران رژیم: (( شماها در 38 سال گذشته جز از اهرم زندان و اعدام برای سرکوب رقیبان خود چاره ای نداشته اید)) سعی در جلب اعتماد توده ها داشت و 24 میلیون نفر را عملا فریب داد. در حالیکه هم خمینی، و هم خامنه ای و هم دستگاه وابسته ی مطلق و بی اختیار قضای فاسد آنها، و هم همه ی حاکمان شرع گذشته رژیم، و هم همین روحانی مکار و مدبر می دانستند و می دانند که قتلعام های دهه ی 60 و 67 هیچ و یا کمترین دلیل حقوقی برای آنهمه کشتار فله ای نداشته است، و آنان آگاهانه و به عمد پس از پایان جنگ 8 ساله و شکست خوردن اهداف آن، و بی آبروشدن جاهطلبی خمینی، و همزمان با رودرروشدن عملیات فروغ جاویدان، و تار و مار شدن نیروهای آن، خمینی تصمیم به زدودن کل هواداران جوان مجاهد در زندان، و دیگر نیروهای چپ و کمونیست اسیر داشت و به هولناک ترین وجهی، هزارها انسان بی گناهی را در تابستان 67 و تنها برای گذر از سرخوردگی های سیاسی مذهبی خویش یکجا ترور کرد.

برای ما انسانگراها، فصلی تازه آغاز شده و اینک می رود که در دیدگاه بیدار قربانیان و وجدان آزاد شهروندان و بشریت نوعدوست، ذات شرور و سازش ناپذیر سران کلاش و چپاولگر شیعی بدادگاه کشانده و قوانین قضای ضدبشری او، هرچه زودتر با اراده آگاه اجتماعی ـ طبقاتی به زیر دادرسی علنی مردم و شخصت های آزاد و برجسته حقوقی و حقوق بشری ایران، منطقه و جهان قرارگیرد و خواهدرفت. جنبش دادخواهی بزرگ و رنگین ما دارای تجربه سیاه و خونین از استبدادمذهبی ست؛ ما و پایگاه های برابریخواهی اجتماعی و نابرابری ستیزی مسالمتجویانه ی مان بسیار گسترده شده است که کاست مععم و مکلای رژیم قادر نیست یکباردیگر فروغ آنرا در چنین شب بلند و هراسناکی برای دادگری ها بپوشاند. و یا بتواند چالش های ضدتبعیض زنان، ملیت ها، اقوام و عقاید ستمدیده را خفه دوباره کند. کل گرانندگان دیروز تا به امروز در این ترورها دست داشته و هنوز دارند. نه روحانی، نه موسوی، کروبی و محمد خاتمی، و نه هیچکدام از بازماندگان فرهنگ معترض منتظری و یا دیگر رانده شدگان از بیت رهبری، حق ندارند بگویند که آنها زندانیان سیاسی را نکشته اند! بلکه همگی باید بپذیرند که یار غار کپک زده خمینی بوده و بسیاری دیگر نیز که امروز عابد شده اند، جز خودکامگی نظام مذهبی را نمی خواستند؛ و همگی آنرا بقیمت نسل کشی ها و تاراج ثروت ملی در ایجاد جنگ قطب های فرقه سنی شیعی بتدریج ایجاد کردند و هرگر هم فریب خمینی را نخورده اند؛ بل با بساط و اهدافش او تا دم مرگ سهیم و همرابوده اند. و هیچدام به نقد جنون خمینی و قانون اساسی او اعتراضی نداشته اند.

بدینسان همگی دست اندرکاران این استبداد سیاه مذهبی، زدودن امید و اعتماد انسان به دین و باور به آن را به بازی گرفتند و رهبانیت خیالی و خدائی حکومت اخوندها را بر کول ما سوارکرده و وجدان و اخلاق مردمسالارانه را یکجا نابودکرده اند. و چهار دهه تمام آنها همه ی فرصت ها را سوخته، سرمایه های اجتماعیـ رشداقتصادی و تکوین شکوفائی علمی و صنعتی کارگران و توده ها تباه نموده و جز خیانت به شعورورزی کاری نکرده، و با حکومت خمینی ـ خامنه ای همیشه و تاکنون همگام دور و نزدیک بوده اند. زوال همه سویه هستی مردم و دارائی های کشور ناگهانی نبوده و گیر و گرفتاری های فراوان 99% با بقای این بساط تمامیت خواه چه با و یا بی ولایت پایانی نخواهد داشت. صلح و آشتی با این رژیم متصورنیست. دیپلماسی دوستانه و مستقل چه در منطقه و یا جهان، و همزمان در داخل شدنی نمی باشد. آزادی، مردمسالاری، برابری سازی، تبعیض گریزی و جدائی دین از دولت، نیازمند ساختاری مستقل از ایدئولوژی ها و مذاهب است که به این بی آرمانانِ انسان ستیز و ترورهای شان هرگز با این فرهنگ نوعدوست سازگاری ندارد. اخوند و کاست حکومت آنها، جز با رویاهای برتریجوئی 1400 ساله سنی و شیعی و دنبال کردن اهرم قدرت و ثروت بنام خدا، نشان داده که هیچ خواسته ای جز سکتاریسم مذهبی برای مفتخوری از جان و مال مردم نداشته و ندارند. حق برابری و ستیز با نابرابری شرط مطلق انسانگرائی نوعدوستانه است که هیچ دیدگاه مذهبی ای حقانیت آنرا جز برای سروری خویش برنمی تابد. بنا بر این برای گذر از اینهمه تبعیض های ناروای مذهبی، باید از دادن امتیاز تکراری به ریاکاران کلاش مذهبی همچون روحانی و دیگران برای همیشه خودداری کرد. برای تعدیل قدرت سیاسی و ندادن فرصت به تمرکز قدرت استبدادی ما، ناگزیریم کارگران، زنان و ملیت ها و اقلیت های مذهبی قومی سرکوب شده رابه میدان دادخواهی و تقسیم قدرت سیاسی در ایران بزرگ و همبسته بکشانیم و اهرم سیاسی و سرنوشت ساز را توده ای ـ طبقاتی کنیم. بیایید باهم در این پگاه دادخواهی ما از جنایتکاران مذهبی، روشنگری، افشاگری و راهیابی های جدا از استبدادها را بهترشناخته، تقویت داده و دگرگونی مطلوب همگانی را شتاب بخشیم.

بهنام چنگائی 1 مرداد 1396

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.