رفتن به محتوای اصلی

حکومتی که نمی خواهد تغییر بکند و از تجمع هراس دارد
03.11.2017 - 14:15

با وجود تصریح قانون اساسی اما هیات حاکمه سیاسی به دلیل دانستن تبعات چنین تجمعاتی (همان تمرکز بخشیدن به خواست ها) همواره به سرکوب سیاسی متوصل شده است. سرکوب سیاسی ابزاری کارا برای منع تجمع است. سرکوب سیاسی از روش های مختلفی می تواند اعمال شود؛ از جمله سیاست های تبعیض مانند نقض حقوق بشر، سوءاستفاده از تکنولوژی جهت رصد کردن فضای خصوصی شهروندان، خشونت پلیسی، زندان، هجمه و انگ زدن به معترضان، سلب حقوق شهروندی (مثلاً حق تحصیل در مورد بهاییان ایران) کوچ اجباری، تبعید و کشتن معترضان صورت می گیرد.

به طور کلی واژه تجمعات سیاسی به نیمه قرن نوزدهم باز می گردد. اما ظاهراً واژه نوینی را که با عنوان تظاهرات سیاسی از آن یاد می شود، دانیل اوکونل در ایرلند برای نخستین بار به کار برد. اوکونل عقیده داشت که تظاهرات و تجمعات گونه‌ ای از فعالیت سیاسی هستند که در طول زمان شکلی جدی تری به خود خواهند گرفت؛ به ویژه اگر این تجمعات در راستای عدالت اجتماعی و تظلم ‌خواهی باشد. یکی دیگر از تاریخنگاران نظر جالبی در مورد تظاهرات دارد و آن را با سکس مقایسه می کند. اریک هاوبسبام تاریخنگار مارکسیست انگلیسی معتقد است که تظاهرات سیاسی مانند عمل جنسی است که در آن تجربه بدنی و شور عاطفی با هم تلفیق می شود و به یک لذت می رسد. اما برخلاف سکس که ذاتاً عملی فردی است تجمع سیاسی طبیعتی جمعی دارد.

تجمع سیاسی شامل یک عمل فیزیکی است مانند تظاهرات، شعار دادن، آواز خواندن که از طریق آن تجمیع فردانیت در جمع که اساس تجربه جمعی است صورت می پذیرد.

برخلاف قرن بیستم، دو دهه نخست قرن بیست و یکم شاهد گونه‌ های مختلفی از انواع تظاهرات سیاسی بوده است. که از جمله آن می توان به راهپیمایی های طولانی، گردهمایی ‌هایی که در آن مردم برای شنیدن موسیقی دور هم جمع می شوند، تحصن که در آن مردم مکانی را اشغال می کنند، محاصره که در آن مردم محل کاری یا یک نهاد مالی را به اشغال خود در می آورند، بسط نشینی و تحصن و در نهایت عریان شدن (مانند گروه فمن که در آن عریان شدن مانند آنتاگونیست) اشاره کرد.

تفاوت مهم گردهمایی‌ ها و تظاهرات امروز قرن بیستم شاید در استفاده بی حد و حصر از امکانات اینترنتی باشد؛ تا حدی که به سبب پیشرفت های تکنولوژیک در عرصه فناوری ارتباطات برای نخستین بار شاهد نافرمانی ‌های مدنی و مقاومت های غیر خشونت آمیز از طریق طوفان توییتری به ثمر می نشیند. هم چنین هشتگ های اینترنتی که امروزه ظاهراً مشکلات فراوانی را برای رهبران سیاسی به وجود آورده است. باید توجه داشت که محتوای تجمعات و تظاهرات مسالمت آمیز غالباً در ارتباط با سیاست اقتصاد و مسائل اجتماعی است. هرچند که به ندرت موضوعاتی از قبیل عدم نتیجه گیری در مسابقات ورزشی (مثلاً در کشوری مانند برزیل) شکل نوعی از تظاهرات را به خود می گیرد.

هم چنین شایان توجه است که یکی از روش های نظام حاکم برای جلوگیری از تظاهرات و تجمعات، راه اندازی ضد تجمعات است که معمولاً این رویارویی خشونت بار و خونین بوده است؛ مانند تجمع نه دی در ایران.

در اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به حق تجمعات اشاره شده است. تجمعات بدون حمل سلاح و در صورتی که مخالف مبانی اسلام نباشد آزاد است. اما در تمام سال های پس از انقلاب این اصل اجرا نشده.

تجمعات کارگران هفت تپه خوزستان یا معلمان یا فعالان زنان همه سرکوب می شوند. برای برخی از فعالان این تجمعات احکام سنگین زندان صادر می شود و در اکثر موراد مقامات دولتی خواسته ‌های آن ها را اجرا نمی کنند.

می توان گفت که برای مقامات سیاسی ایران هدف تجمع چندان مهم نیست، خود تجمع و اشغال فضای خیابان چیزی است که حکومت با آن مشکل دارد.

چرا آزادی تجمعات در تمام این سال ها سرکوب شده؟

به خاطر این که هر تجمع صلح آمیزی اگر به نتیجه برسد تبعاتی دارد. معترضان از طریق تجمعات می توانند دولت و ساختارهای سیاسی را به چالش بکشند. می توانند قوانین را عوض کنند یا خواستار عزل افراد شوند و نظام سیاسی حاکم بر ایران نمی خواهد که از خود انعطاف نشان دهد.

نمونه یک تجمع مدنی برای دفاع از زندانیان سیاسی

میلاد پورعیسی روزنامه نگار مقیم تهران در اعتراض به برخورد شدید مقامات زندان به همراه اعضای خانواده و تعدادی از فعالان در چند تجمع اعتراضی شرکت کرد.

۲۸ فروردین ۱۳۹۳ یک حادثه مهم در زندان اوین اتفاق افتاد: حمله لباس شخصی ها و گارد ویژه به زندانیان سیاسی.

بهانه این سرکوب بازرسی بند بود و مقاومت زندانیان را علت برخورد شدید مقامات زندان مطرح کردند. سپس خبر وجود مشروب را جعل کردند. این اتفاق باعث شد در همان روز زندانیان را ضرب و شتم کنند. زندانیان معترض را به سلول های انفرادی منتقل کردند. این خبر توسط رسانه ‌های مجازی و شبکه ‌های مردمی پخش شد و واکنش عمومی را برانگیخت. فعالان مدنی واکنش نشان دادند و تجمعاتی را برگزار کردند.

مرکزیت این تجمع و دادخواهی با خانواده‌ های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین بود. در مجموع سه تجمع اعتراضی برگزار شد. یک تجمع در مقابل دادستانی و یک تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی بود. نمایندگانی مانند علی مطهری و زاکانی در بین معترضین حضور پیدا کردند و قول پیگیری دادند. سومین تجمع دوم اردی بهشت ۱۳۹۴ در برابر نهاد ریاست جمهوری در پاستور برگزار شد. همزمان در این روزها واکنش فعالان مدنی ادامه داشت و قرار بر این بود که تجمعی در برابر نهاد ریاست جمهوری انجام شود. استدلال این فعالان این بود که دولت احمدی نژاد دولت کودتا بوده و دولت روحانی که منتخب است باید در برابر اعتراض ها پاسخگو باشد.

ظهر دوم اردی بهشت، خانواده ‌های زندانیان به علاوه تعدادی از دانشجویان در یک تجمع مسالمت آمیز شرکت کردند. شعارها کاملاً در راستای پیگیری وضعیت زندانیان مضروب و منتقل شده به سلول انفرادی بود. شعارها و خواسته‌ها به هیچ وجه رادیکال و ساختار شکنانه نبود.

از جمله شعارهای آن روز درخواست استعفای اسماعیلی، رئیس سازمان زندان ها بود. تندترین شعارها، روحانی استعفا بود.

تجمع آرام بود و تعداد معترضان حدوداً صد نفر بود. در زمانی که میلاد پورعیسی از تجمع خارج شد، یک موتوری جلوی او را گرفت و  بازداشتش کرد. ابتدا گوشی موبایل او را گرفتند و گفتند که باید همراه ما بیایید. نیروی قرارگاه ثارالله سپاه، او و سه نفر دیگر را آن روز دستگیر کرد.

سوال قرارگاه سپاه این بود که چرا در تجمع شرکت کردید؟ پاسخ او هم این بود که این درگیری در زندان اتفاق افتاده و اخبار رسمی صدا و سیما هم این موضوع را تایید کرده، دولت هم واکنش داده، و ما معترضان هم از رئیس جمهور کشور خواستیم که موضوع را پیگیری کند.

پورعیسی می گوید: “به قول خودشان در این تجمع شعارهای ساختارشکنانه هم مطرح نشده بود”.

اما بعد که به بند دو-الف اوین که متعلق به خود سپاه بود، منتقل شدیم من متوجه شدم بازجویی ‌ها از دلیل شرکت در تجمع می رود به سمت اتهام زدن که من با گروه های معاند و سازمان های مسلح ارتباط داشته ‌ام.

در این ماجرا در مجموع هفت نفر محکومیت گرفتند. مجموع سال های زندانی این هفت نفر بالغ بر ۳۲ سال است. این تجمع خلاف قانون و یا مخالف منافع نهادهای اقتدارگرا هم نبود. این محکومیت های سنگین با این هدف انجام شد که هزینه برگزاری تجمع ‌های مسالمت ‌آمیز را به شدت بالا ببرند.

در همان زمان تجمعی در برابر دفتر سازمان ملل در تهران با هدف حمایت از مردم کوبانی برگزار شد. گروه تکفیری داعش قصد داشت تا با اشغال شهر کوچک کوبانی دست به قتل عام بزند و تجمع کنندگان تنها خواستار حمایت از مردم کوبانی بودند ولی حکومت همان تجمع را هم تحمل نکرد و چندین تن از تجمع کنندگان را به حبس های طولانی مدت محکوم کرد.

ظاهراً حتی هدف تجمع برای حاکمیت اهمیتی ندارد. مثلاً شعار کوبانی تنها نیست از جانب صدا و سیما هم مطرح می شد. مشکل حاکمیت با خود تجمع است. حاکمیت با اشغال فضای خیابان توسط معترضان مشکل دارد و آن را تحمل نمی کند. شکل گیری یک قدرت مستقل از حاکمیت برای ساماندهی حرکاتی که بتواند منجر به اشغال خیابان بشود برای آن ها قابل قبول نیست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
رادیو زمانه

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.