رفتن به محتوای اصلی

رژیم ایران دریاچه اورمیه را میکُشد
08.11.2017 - 22:51

دریاچه اورمیه که یکی از بزرگترین دریاچه های شور و دائمی در جهان است در قلب آزربایجان جنوبی قرار دارد و کمی بزرگتر از دریاچه نمکی یوتا در مرکز آمریکا است. وسعت دریاچه در طول دوره های میزان آب بالا با عرض ۵۶ کیلومتر از شرق به غرب و بطول ۱۴۴ کیلومتر از شمال به جنوب بوده است. این دریاچه بعنوان یک تالاب با اهمیت بین المللی ثبت شده است (۱۹۷۱) و یکی از ذخایر بیوسفر یونسکو تعیین شده است(۱۹۷۶). دریاچه اورمیه کانون یکی از گونه های منحصر به فرد، آرتمیایی، فلامینگو و زیستگاه فصلی برای بسیاری از پرندگان مهاجر بوده است. همچنین دریاچه اورمیه یک مقصد محبوب برای گردشگران بوده است
اخیرا دریاچه اورمیه با خطر نابودی کامل مواجه است ملت آزربایجان جنوبی، عامل بروز این فاجعه زیست محیطی را رژیم اقلیت فارس ایران میدانند. دلیل اصلی آنهم اتخاذ سیاستهای پنهان و عمدی رژیم در سطح کالان است که ریشه در اندیشه نژادپرستانه پان فارسیسم دارد. در اصل تخریب تدریجی این منطقه بعد از بقدرت رسیدن رضا میر پنج یعنی از۹۲ سال پیش با ا پیش با انکار هویت تورکی ملت آزربایجان و ممنوعیت زبان تورکی شروع شده است و با تاراج منابع و ثروت ملی متأسفانه بشکل خطرناکی وارد مرحله تخریب زیست محیطی آزربایجان جنوبی از جمله به خشکاندن دریاچه اورمیه انجامیده است. در طول ده سال گذشته، آزربایجانیها در میتنگ های اعتراضی خود از نمادهای مختلف استفاده کرده اند مانند ریختن یک بطری آب به دریاچه و یا دعوت مردم برای پر کردن دریاچه با قطرات اشک خود " بیایید به دریاچه اورمیه برویم و با اشکهایمان آنرا پُر کنیم". یکی دیگر از نمادهای اعتراضی که برای نجات دریاچه اورمیه در حال مرگ در رسانه های اجتماعی منتشر شده ویدئو کلیپی است که دختر جوانی را نشان میدهد که بزبان مادری خود تورکی آزربایجانی میگوید "من از آزربایجان جنوبی هستم برای نجات دریاچه اورمیه و به علت اینکه (رئیس جمهور ایران) آقای روحانی به وعده خود برای نجات دریاچه اورمیه وفادار نماند، من او را برای چالش سطل نمک فرا میخوانم" او سپس با ریختن یک سطل نمک بر روی خود این اعتراض نمادین را همگانی کرد
مسائل اتنیکی - ملی و دریاچه اورمیه
سرنوشت دریاچه اورمیه برای تورکهای آزربایجان مسئله ای ملی، اجتماعی و اقتصادی است و به عنوان بخشی از تمدن آزربایجان محسوب می شود. متاسفانه، سرنوشت این دریاچه اکنون در دست رژیم استعماری اقلیت فارس است. البته برای مردم خارج از منطقه بویژه مجامع غرب درک این حقیقت دشوار است که انگیزه های سیاسی نژادپرستانه رژیم فارس - محور ایران نقش اول را در مرگ دریاچه اورمیه بازی میکند. ایران یک کشور کثیرالملله و چند سرزمینی است. سرزمین آزربایجان جنوبی که به ۹ استان تقسیم شده است موطن و سرزمین تاریخی بیش از 30 میلیون تورک آزربایجانی است. با توجه به سابقه حکمرانی هزار ساله، از انقلاب مشروطه به اینطرف بیش از یک قرن است که آزربایجانیها بعنوان بزرگترین گروه ملی، ستون فقرات جنبش های دموکراتیک در جغرافیای کنونی ایران بوده اند. آنها توانستند دولت ملی و دموکراتیک خود را مستقل از رژیم استبدادی و استعماری ایران تشکیل بدهند(۲۵-۱۹۲۴). با این حال، این دولت دموکراتیک جوان به اولین قربانی جنگ سرد و تبانی بین قدرتهای بزرگ شرق وغرب تبدیل شد و به شدت توسط نیروهای ارتش محمد رضا شاه سرکوب و اشغال شد. پس از اشغال نظامی آزربایجان جنوبی، رژیم دیکتاتوری فارس محور تهران مرتکب جنایات بیرحمانه ای درحق ملت آزربایجان شد. در مرحله اول اعدام های بیشمار، هزاران زندانی ، سوزاندن کتاب های مدرسه به جرم تورکی بودن، تبعید دسته جمعی و کوچ اجباری را اعمال کردند و پس از آن به کنترل شدید و سیستماتیک تمامی امور فرهنگی با ممنوعیت استفاده از زبان مادری در تمام مدارس، ادارات، دادگاه ها و جایگزینی آن با زبان فارسی نمودند. در امور اقتصادی با تعطیل کردن و مصادره مراکز کار و صنعت حامیان حکومت ملی و با جلوگیری از سرمایه گذاریهای عمده در مناطق آزربایجان جنوبی که قرن ها اولین و تا آنموقع دومین قطب اقتصادی ایران بود و تبدیل آن به منطقه ای فقیر و مهاجر فرست اول کشور کردند. این روند در رژیم تبهکار و فارس محور فعلی ایران شتاب بیشتری بخود گرفته است و بقدری نهادینه شده است که پس از فروپاشی رژیم صدام حسین در عراق، در جلسه ای محرمانه که بعدها به بیرون درز پیدا کرد درباره سرمایه گذاری های کلان در آزربایجان جنوبی، مشاور فعلی آیت الله خامنه ای، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه سابق ایران اذعان کرده که " دیر یا زود این منطقه (آزربایجان) از ایران جدا خواهد شد و نباید بودجه کشورمان را برای سرمایه گذاریهای کلان و کلیدی در آنجا به هدر بدهیم" با توجه به افزایش مطالبات ملی و همه گیر شدن جنبش استقلال طلبانه در دهه اخیر، اعمال سیاستهای نژادپرستانه رژیم نیز افزایش یافته است
تخریب دریاچه اورمیه
تخریب دریاچه اورمیه با ساخت بزرگراه ۱۶ کیلومتری و پل ۱.۵ کیلومتری از وسط دریاچه از اواخر دهه ۶۰ آغاز شد. این زیر ساخت دریاچه را تقریبا در دو قسمت مساوی تقسیم می کند و موجب کاهش جریان آب از یک نیمه به نیمه دیگر میشود. علاوه برآن مانع گردش طبیعی آب در دریاچه شده و باعث افزایش شدید شوری آب میشود. اما ویرانگرترین عامل تخریب، ساخت ۹۹ سدّ که ۳۹ سدّ آن در بستر ۱۳ رودخانه اصلی است که آب دریاچه اورمیه را تامین می کند. شایان ذکر است که ذی نفعان آب سدها، کشاورزان محلی نبوده بلکه شرکت های تحت کنترل سرداران سپاه رژیم ایران بوده و هستند. این دریاچه ۳۲ میلیارد متر مکعب آب داشت (۱۳۷۴ - ۱۳۵۳). در حا ل حاضر کمتر از ۲ میلیارد متر مکعب آب دارد و تقریبا ۹۵ درصد حجم آب خود را از دست داده است. متوسط ​​سطح دریاچه بین سالهای (۱۳۸۴- ۱۳۵۰) حدود ۶۱۰۰ کیلومتر بود. اما با قطع ۱۳ رگ حیاتی (رودخانه های اصلی) دریاچه اورمیه، تا شهریور ماه ۱۳۹۶ حدود ۹۰ درصد سایز اصلی اش را از دست داده است. مقامات رژیم تهران ادعا می کنند که دلیل خشک شدن دریاچه به طور کلی بر اثر خشکسالی و تغییرات اقلیمی جهانی مربوط میشود. اما ثحقیقات علمی و مستند کمتر از ۵ درصد چنین اثراتی را نشان می دهد. به عنوان مثال، دریاچه وان در ترکیه که فقط ۱۵۰ کیلومتر با آن فاصله دارد در دوره زمانی مشابه دستخوش هیچگونه کاهش تراز آبی و کاهش در اندازه نشده است. کارشناسان محیط زیست سازمان ملل متحد تصریح کردند که تأثیر خشکسالی جزئی و قابل کنترل توسط دولت ایران بوده و میباشد. با این حال، مردم آزربایجان انتظار هیچگونه تلاش جدّی از سوی دولت ایران برای نجات دریاچه اورمیه را ندارند. زیرا آنها بر این باورند که رژیم ایران هدف پنهانی از خشک کردن دریاچه اورمیه در سر دارد و آن عملی کردن پروژه نژادپرستانه پان فارسیسم برای تغییر ترکیب جمعیتی با راندن تورکهای آزربایجان از سرزمین تاریخی خود و جایگزینی آن با کوردهای مهاجر عراقی بعنوان دیوار حائل با تورکهای تورکیه می باشد. بدون شکّ این بمعنای حمایت از مردم کوردستان نیست برعکس در جهت ایجاد تنش بین ملل غیر فارس و تضعیف همه این جنبش هاست. چنانچه همین سیاست را در منطقه الاحواز بسرعت پیش میبرد. همینطور در میان فعالان آزربایجان گمانه زنیها در مورد نظامی شدن دشت شوره زار برآمده از دریاچه اورمیه محلی برای جاه طلبی های هسته ای سرّی رژیم در جستجوی اورانیوم از زیر دریاچه و تبدیل زمین های نمکی به محل دفن زباله های سمی هسته ای وجود دارد
از طرفی هدفدار بودن رژیم تهران در عدم نجات دریاچه اورمیه بسیار واضح است. در حالیکه آنها میلیون ها دلار برای ساخت کانالهای آب از دریای خزر و رودخانه کارون به مناطق بیابانی فارس نشین در مرکز ایران هزینه می کنند اما برای نجات دریاچه اورمیه فقط به وعده های توخالی بسنده میکنند. سمینارهای فرمایشی بیشماری توسط مسئولان رژیم در مورد نجات دریاچه اورمیه و صحبت از اختصاص مبالغ هنگفت و حتی برنامه ریزی مفتضحانه برای آوردن آب از جمهوری گرجستان که اصلأ مرز مشترک با ایران را ندارد میکنند! اما در عمل هیچ اقدامی جهت احیای دریاچه صورت گرفته نشده و هیچ پولی نیز صرف احیا نشده است. اخیراٌ برنامه توسعه سازمان ملل یو ان دی پی ۱۳۵میلیون دلار به دولت ایران برای احیای دریاچه اورمیه اختصاص داده است که این پول نیز ناپدید شده است
دریاچه اورمیه اکنون تبدیل به صحرای شوره زاری شده است و قسمت کوچک باقیمانده از آن نیز دارای آب بسیار شور و آلوده است. در حال حاضر، خشک شدن دریاچه اورمیه عملأ باعث تغییر آب و هوای منطقه شده است. طبق گفته کارشناسان بیش از ۱۰ میلیارد مترمکعب نمک به منطقه پخش خواهد شد که منجر به فاجعه زیست محیطی، کشاورزی، معیشت و سلامت انسانی خواهد شد. طوفان نمکی که در سراسر منطقه آغاز شده است نه تنها سلامت و هستی 6 میلیون نفر در اطراف دریاچه بلکه زندگی میلیون ها نفر در مناطق دیگر را نیز تهدید می کند
هشدارها و اعتراضات عمومی
رژیم اقلیت فارس به هشدار های اولیه و مکرر کارشناسان محیط زیست هیچ توجهی نکرد. سالها به نادیده گرفتن و لاپوشانی مسئله ادامه دادند تا اینکه از سال ۱۳۸۶ با اعتراضات عمومی ملت آزربایجان روبرو شدند. اعتراضات به اشکال مختلف و بصورت مدنی در انتقاد از بی توجهی دولت در حفاظت از دریاچه اورمیه برپا شد. تظاهرات و سخنرانیهای افشاگرانه فعالین ملی و حرکتهای نمادین نظیر ریختن یک بطری آب به دریاچه و شعار " اورمو گؤلوٌ سوسوزدیر- دریاچه ارومیه تشنه است " با هشدارهای امنیتی و سرکوب شدید، شکل سیاسی- امنیتی بخود گرفت. فقط در یک مورد بیش از ۱۵۰ نفر دستگیر شده اند که بعضی از آنها را به حبس های طولانی مدت محکوم کردند. یک سال بعد تظاهرات بزرگ دیگری در روز جهانی محیط زیست در تبریز برگزار شد که در پایان آن نیز بیش از۷۰ نفر معترض دستگیر شدند. در شهریور ماه ۱۳۹۰ پس از آن که مجلس ایران لایحه دو فوریتی برای بحث در مورد احیای دریاچه را لغو کرد، هزاران نفر از مردم تبریز و ارومیه تظاهرات گسترده ای برعلیه خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه توسط دولت اقلیت فارس برپا کردند. معترضان شعارهایی از جمله « اورمو گؤلوٌ جان وئریر- دؤلت اونون قتلینه فرمان وئریر/ دریاچه اورمیه در حال جان دادن است - حکومت فرمان قتل او را داده است» و نمایش بنر خطاب به رئیس جمهور وقت « احمدی نژاد، آیا بحران دریاچه اورمیه کمتر از بحران هسته ای ایران است؟». مأموران دولت با حمله خشونت بار دو نفر از معترضان را کشته و دهها نفر دیگر را دستگیر و زندانی کردند. هم زمان آزربایجانیهای مقیم در اروپا و آمریکای شمالی نیز تظاهرات اعتراضی برپا کردند. در طی انتخابات فرمایشی ریاست جمهو ری در خرداد۱۳۹۲ حسن روحانی قول داد که اقدامات لازم برای نجات دریاچه اورمیه را انجام خواهد داد. اما بعد از گذشت ۵ سال از دوران ریاست جمهوری اش، نه تنها هیچ کاری برای نجات دریاچه نکرد بلکه برخلاف وعده اش سدّ سازی ها ادامه داشته و بر روری دو رودخانه دو سدّ دیگر نیز احداث کرده و جریان آب را به دریاچه اورمیه کاملأ مسدود کردند. ادامه اعتراضات مردمی و فشار از پایین برای اولین بار همراهی قابل توجه تعداد کثیری از نمایندگان آزربایجانی مجلس فرمایشی رژیم را در برداشته است. اواخر مهر ماه امسال (۱۳۹۶) در اعتراض به عدم احیای دریاچه توسط دولت روحانی ۱۱۵ نفر از اعضای فراکسیون نمایندگان تورک مجلس ایران بیانیه ای برای سوال و استیضاح احتمالی رئیس جمهورا مضا کردند که با کار شکنی های رئیس مجلس و حامیان روحانی مواجه شده اند
راه حل های پیشنهادی کارشناسان بین المللی برای نجات دریاچه اورمیه
برخلاف نظر مسئولان دولتی ایران، کارشناسان محیط زیست بین المللی معتقدند که خشک شدن دریاچه اورمیه ربط چندانی به تغییرات آب و هوایی و خشکسالی ندارد. این فاجعه بیشتر مربوط به دهها سال بی توجهی به محیط زیست و برداشت غیر قابل کنترل آبهای زیرزمینی و رودخانه ها، از جمله ساخت سدّها و جاده و پًل بوده است. راه حل های پیشنهادی برای نجات دریاچه شامل انتقال آب از حوضه های آبی همجوار، حذف تعداد زیادی از سدّها، آوردن آب از رودخانه زاب و...اجرای برنامه جامع مدیریت آب برای حفظ آبیاری کشاورزی و حفظ اکوسیستم است
دولت ژاپن و برخی از کشورهای اروپایی آمادگی خود را برای نجات دریاچه اورمیه اعلام کرده اند. در ماه مه سال ۱۳۹۳ گری لویس نماینده سازمان ملل متحد، در مراسم امضای کمک یک میلیون دلاری ژاپن برای مقابله با بحران دریاچه اورمیه گفت: " شواهد علمی به ما می گوید که بیشتر آب هایی که به حوضه دریاچه اورمیه وارد می شدند هنوز می توانند با جریان طبیعی آب به دریاچه اورمیه سرازیر شوند و مجددا آن را شارژ کنند و بتواند مجددا به اندازه کافی آب برای تغذیه کشاورزی و صنعت تامین کنند." وی همچنین گفت " این مشکل بر پایه تعادل علم و عمل قابل حل است ". بنا براین اگر صداقتی در کار باشد دولت ایران باید سیاست رسمی و مخرّب خود را عوض کند." متأسفانه شواهد عکس قضیه را نشان میدهد در خرداد ماه ۱۳۹۳، در یکی از جلسات مجلس شورای اسلامی، نماینده مجلس از تهران گفت: " دریاچه اورمیه مٌرده است، ما نباید پول خود را برای آن تلف کنیم در عوض ما باید به مردم محلی در اطراف دریاچه برای رفتن به سایر استان ها پول پرداخت کنیم." این نشان می دهد که شکل جدیدی از پاکسازی قومی (پاکسازی نرم) در حال حاضر در ایران اتفاق می افتد. رژیم توتالیتر و کمونیستی شوروی سابق نیز سیاست مشابهی را برای اعلام مرگ دریاچه آرال قازاقستان و اوزبکستان تا زمان فروپاشی و مرگ حکومت کمونیستی اعمال کرد (1991). با این حال، این سیاست فاجعه بار و خیانت آمیز دولت شوروی ، توسط دولت مستقل و ملی قازاقستان به سیاست امید و احیای دریاچه آرال تبدیل شده است. مدیریت عالی دولت ملی و مستقل با ایجاد پروژه های علمی مدرن تاکنون موفق به احیای نیمی از دریاچه آرال شده است و در مدت کوتاهِ‌ چند ساله آب و ماهی ها دوباره دل به دریا ی خود زدند و مردم به شهرهای ساحلی خود و زندگی عادی بازگشتند
با وجود نمونه های موفق جهانی ، رژیم ایران طرحهای پیشنهادی کارشناسان بین المللی برای نجات دریاچه اورمیه را نادیده می گیرد. در مواقعی حکومت ایران حتی موفق به گمراه کردن و ساکت کردن سازمان های محیط زیست بعضی از کشورها شده ، با حیله های مختلف از ورود و مشارکت مستقیم، اجرایی شدن طرحهای نجات و کمکهای فنی کشورهای دیگر ممانعت کرده است
ازطرفی دیگر سیاست پنهانی رژیم در نابودی دریاچه بشکل بی شرمانه ای توسط مسئولین دولتی بصورت فریبکارانه توجیه و صحبت از راهکارهای کشنده میکنند از قبیل " کار دریاچه اورمیه تمام است و حالا بايد آرام‌ آرام مسئولان به اين فكر باشند كه چگونه می‌توان جمعيتي بالغ بر۵ ميليون نفر را از آزربایجان به فلات خشك مركزي منتقل کرد! " و با فرار به جلو این بار در نقش منجی مردم، به قربانیان میلیونی این فاجعه توصیه میکنند كه "مردم منطقه به دلیل طوفان‌های نمک، نبود زمین حاصلخیز و با شیوع انواع بیماری‌های پوستی، بینایی، تنفسی، قلبی و ریوی دیگر قادر به ادامه زندگی نخواهند بود باید به‌ کوچ اجباري آماده باشند." برای جا انداختن مسئله از قبل فاتحه مرگ دریاچه را خوانده و به حذف دریاچه اورمیه از نقشه جغرافیایی در کتابهای درسی نمودند. و این تخریبات نه تنها از طرف رژیم اقلیت فارس بلکه از جانب اپوزیسیون فارس رژیم نیز بصورت عدم حمایت از اعتراضات آزربایجانیها و بایکوت خبری آن و همسوئی شان با رژیم مواجه بوده است. یکبار دیگر پان فارسیسم با ابراز کینه دیرینه خود درجهت نابودی هویت و هستی ملت آزربایجان مثل همیشه در کنار رژیم جنایتکار و سپاه پاسداران تروریستی ایستاده است. همینطور براحتی میتوان تنزل فرهنگی و علمی مُنادیان پان فارسیسم را نیز مشاهده کرد. بعنوان نمونه این متفکر فارس، پروفسور، دانشمند، زمین شناس، پدر کویر شناسی ایران دکتر پرویز کرَدوانی در استدلال بی نظیرشان میفرمایند " دریاچه اورمیه دیگر کویر شده و با چاههایی که کندیم زیرش سوراخ شده هرچه قدر آب بدهی از آن پایین هدر میرود اصلاً نمیشه احیاش کرد. دریاچه اورمیه مریض است مثل امام! من عاشق حضرت امام(خمینی) بودم میتونیستیم زنده اش نگهداریم؟ نه پس دریاچه هم بزودی خواهد مُرد نباید هزینه ای برای نجاتش کرد".....و
امّا برخلاف ذائقه روشنفکران فارس اگر بخواهیم فارغ از نگاه ناسیونالیستی فقط از منظر شهروند جهانی هم به مسئله دقت کنیم در حال حاضر شاهد دو عملکرد متفاوت در احیا و نجات دو دریاچه زخمی یعنی اورمیه و آرال هستیم. اولی فاقد دولت ملی خود و تحت استعمار رژیم اقلیت فارس حاکم در ایران در حال مرگ است و دومی دارای دولت ملی خود در قازاقستان در حال احیا میباشد
سخن آخر
سخن آخر اینکه , سرنوشت دریاچه اورمیه با حیات و زندگی مردمی که در مناطق وسیع اطراف آن ساکن هستند گره خورده است. در واقع، حیات و هستی آزربایجان جنوبی وابسته به آن است. ملت آزربایجان بر این باورند که تخریب دریاچه اورمیه توطئه رژیم ایران بوده است. از قبل طراحی شده و به تدریج طی 20 سال گذشته آن را عملی کرده است. در این بین مطالبات زیست محیطی و اعتراضات مدنی گسترده و مداوم ملت آزربایجان با سرکوب شدید نیروهای امنیتی رژیم اقلیت فارس مواجه شده است. همچنین ملت آزربایجان جنوبی بطرق مختلف صدای خود را بگوش جهانیان رسانده اند. متاسفانه بخاطر درک اشتباه و غیر سیاسی تلّقی کردن این فاجعه از طرف بعضی از دولت مردان خارجی باعث شده است تا حمایت های عملی آنها به دلیل فریبکاری رژیم به مقصد نرسد. با اینحال، ملت آزربایجان با استفاده از تمام روش های مدنی و پرداختن هزینه های سنگین به اعتراضات خود ادامه میدهند و برای نجات دریاچه اورمیه از این فاجعه زیست محیطی با اطمینان تمام به جهانیان اعلام میکنند که دریاچه اورمیه - نگین مقدس آزربایجان - در اصل بخاطر سیاست های عمدی دولت اقلیت فارس ایران کشته می شود. هدف پنهانی رژیم همانا عملی کردن پروژه نژادپرستانه پان فارسیسم یعنی تغییر بافت جمعیتی - دموگرافی منطقه از طریق کوچاندن ملت تورک آزربایجان ( که اکثریت مطلق جمعیت آن منطقه را تشکیل می دهند) و جایگزینی آن با پناهده گان مهاجر کورد عراقی بعنوان دیوار حائل با تورکهای تورکیه و ایجاد تنش بین ملل غیر فارس میباشد. و این بزرگترین هشدار برای ملتی است که چگونه با خطر نابودی بخشی از وطن خود و سرزمینی که در طول هزاران سال در آن زندگی میکنند مقابله کنند

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آتوسا نجف لوی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.