«بالاخره پیش آمد، بهار عربی در عربستان سعودی» این عنوان گزارش توماس فریدمن در نیویورک تایمز (۲۴ نوامبر) از ریاض است. گزارش این گونه آغاز میشود: «هرگز گمان نمیبردم عمرم قد بدهد که این جمله را بنویسم: مهمترین روند اصلاحی در خاورمیانه اینک در عربستان سعودی در جریان است. بله، درست متوجه شدید. من در آغاز زمستان عربستان به اینجا آمدم و دریافتم که کشور دارد پا در بهار عربی خودش میگذارد، آن هم به سبک خودش.»
گزارش فریدمن، درباره شاهزاده و اطرافیانش است و با توصیف مجلس اعیانی شاهزاده شروع میشود. بوی «بهار عربستان سعودی» را گزارشگر در چنین مجلسی و از طریق گپ زدن با شاهزاده محمد بن سلمان، که در گزارش به صورت مخفف “م.ب.س” (M.B.S.) درمیآید، استشمام کرده است.
اصلاحطلبی م.ب.س
«بهار عربی» در عربستان سعودی حرکت اصلاحی از بالاست. و این حرکت از جمله با “مبارزه علیه فساد” آغاز شده است. “م.ب.س” در گفتوگو با توماس فریدمن انکار میکند که این مبارزه که نمود برجسته آن محصور کردن عدهای از اعیان و اشراف سعودی در لوکسترین هتل کشور است، از جنگ بر سر قدرت برمیخیزد. شاهزاده میگوید که دستگیرشدگان با او بیعت کرده و ولایت عهدی او را پذیرفته بودند، و از این رو مبارزه با فساد ربطی به جنگ قدرت ندارد. توماس فریدمن در اینجا جلوی خندهاش را میگیرد و ممکن است پس از سفر به ریاض نظرش را عوض کرده باشد. او همین دو هفته پیش در نیویورک تایمز با اشاره به توئیت پشتبیانی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از مبارزه “م.ب.س” با فساد نوشته بود: «من فقط میتوانم به آن توئیت بخندم. اینکه بشنویم شاهزادههای سعود به خاطر “فساد” دستگیر شدهاند، به این میماند که بخوانم دونالد ترامپ هفت تن از اعضای کابینهاش را به دلیل “دروغگویی” اخراج کرده است. میدانیم که قضیه چیز دیگری بوده است.»
قضیه چه بوده است؟ در مورد جنبه مالی آن “م.ب.س” صراحت دارد: ۱۰۰ میلیارد دلار از ثروت اشراف دستگیر شده به صندوق کانون قدرت منتقل میشود.
احیای اسلام
توماس فریدمن م.ب.س را همچون یک تیپ مککینسی توصیف میکند. بنابر این توصیف شاهزاده نه یک وهابی سعودی، بلکه از سنخ مدیران یا تربیتشدگان شرکت مشاورهای مککینسی است که طرف مشورت بنگاههای بزرگ و دولتهاست. او میخواهد عربستان را متحول و مدرن کند.
بنابر توصیف شاهزاده و گزارش فریدمن نقش مهمی در این تحول تغییر مسلک دارد که بازگشت به اسلام پیش از ۱۹۷۹ است، زمانی که جهادیها در کعبه قیام کردند، اما اگرچه سرکوب شدند اما بر مشی حکومت تأثیر نهادند. دربار به اسلام محافظهکارانهتری گروید تا محافظهکاران متعصب از کانون قدرت پیشی نگیرند. شاهزاده اینک میخواهد به اسلام بومی سعودی در پیش از دورهای که با انقلاب ایران و برآمد جهادیگری مشخص میشود، برگردد. “م.ب.س” تأکید میکند که منظورش نه بازتفسیر اسلام، بلکه احیای اسلام است.
مقابله با ایران
اختلاف میان ایران و عربستان از سال ۱۹۷۹ اتفاقاً زیر عنوان ادعای دو کانون قدرت اسلامی در مورد احیای اسلام بالا گرفت. هر دو طرف مدعی پیروی از اسلامی نابتر و اصیلتر بودند.
احیاگری، کشورهای اسلامی را به آتش کشید. هیچ جایی از خونریزی و ترور مصون نماند. محور ستیزهای خاورمیانه دگرگون شد: نزاع اعراب و اسرائیل جای خود را در دور اخیر به جنگ شیعه و سنی داد.
عربستان سعودی مدعی رهبری سنیان و جمهوری اسلامی مدعی رهبری سنیان است. آتش جنگ نیابتی این دو تیز است و در هفتههای اخیر این نگرانی بالا گرفته که مبادا جنگ نیابتی جایش را به جنگ مستقیم بدهد.
محمد بن سلمان، طرفدار مداخلهگری فعال است، عزم خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هم ظاهرا برای مداخلهگری شیعی جزم است. او همین دیروز گفت: هر جا به حضور ما نیاز باشد کمک خواهیم کرد.
م.ب.س مداخله عربستان سعودی در یمن را، که با کشتار وسیعی همراه است و به توصیف توماس فریدمن یک «فاجعه انسانی» است، مؤثر دانسته و گفته است که تسلط بر ۸۵ درصد یمن قطعی شده و راه برای تشکیل دولتی باب طبع ریاض باز است.
در مورد تشکیل و استحکام جبهه عمومی مقابله با ایران “م.ب.س” چندان راضی به نظر نمیرسد. او در گفتوگو با توماس فریدمن، صحبت به ایران که میرسد نخست به ستایش از دونالد ترامپ میپردازد و او را «شخص مناسب در زمان لازم» توصیف میکند، که منظورش این است که ضروت زمان مقابله با ایران است و ترامپ، با نگاهی که به ایران دارد، به موقع بر مسند قدرت در آمریکا نشسته است.
ولیعهد سعودی در اینجا از اختلاف موجود در کشورهای سنتی شکایت میکند و میگوید: «ندانمکاری و رقابت در جهان عرب سنی کلا تا کنون مانع از تشکیل یک جبهه متحد شده است، امری که باعث شده ایران در حال حاضر چهار پایتخت عربی را زیر کنترل خود داشته باشد: دمشق، صنعا، بغداد و بیروت.» محمد بن سلمان، در اینجا از خامنهای به عنوان «هیتلر» نام میبرد، تا بر لزوم مقابله با ایران تأکید کرده باشد.
“م.ب.س” در صحبت با توماس فریدمن در این باره که بر سعد حریری در عربستان چه گذشت و چه باعث شد او در ریاض از مقام نخستوزیری لبنان استعفا دهد، توضیحی نمیدهد. فقط میگوید که خلاصه ماجرا این است که این شخصیت سنی نمیخواهد نخست وزیر دولتی باشد که زیر کنترل گروه شیعی حزب الله است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید