رفتن به محتوای اصلی

قطار زمستان
30.11.2017 - 20:28

قطار زمستان

 

گل سرخ ها در باغ نبودند
ایستادم و بی حرکت
از پشت درختان نگریستم
آیا آنها به پای خود
تا جانِ چینی فنجان پیشروی کرده اند؟
یا کسی صیدشان کرده
در بطن چینی قوری
سر از پرشان جدا کرده بودند؟
یا شاید
هیچوقت آنان گل سرخ نبوده اند
بلکه بلبل هائی
با بالا پوش صورتی
که پا نهادند به اقلیم فنجان
تا پنجره هائی رو به سوی سرود مرور کنند؟
پرنده ای پنهان
برگها را می ریزد بر چمدان ِسفر چمن ها
شاید باغ یک قفس بزرگ بود
زیر دستان سفید دیوار ها
و مورچه ها خط سیری از ترانه را
به لانۀ دانه ها می بردند
از باغ منافذ و راههای خیال
تا سروقت بهار
باغ می لرزید
زیر موج گل سرخ
فنجان ِچای چپه میشد
از بیم درّه ریش ریش
همنفس با گُلپر ها می پرید
پروانۀ رایحه
بر سقف ِوقت
که قطار راهی زمستان بود

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.