رفتن به محتوای اصلی

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... (بخش هفتم)
21.05.2012 - 13:47

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ....       ( بخش هفتم )

 مرگ خامنه ای ؛ آغازِ پایان رژیم

مرگ خامنه ای : اگر چه خامنه ای به خاطر کثرت جنایات اش در دوران رهبری نطام دینی ؛ به خصوص در حوادث و وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ؛ در روح و روان مردم ایران مرده است . و اگر چه در مورد مرگ فیزیکی وی ؛ شخصا" تمایل وافر دارم که این جلاد پیر بر خلاف سَلف جلاد ترش خمینی تا در این دنیا و بدست مردم مکافات نشده و به جزای اعمالش نرسیده است ؛ چهره منحوس اش به خاک سائیده نشود . ولی از آنجا که مرگ سرانجام همه پدیده هاست و هیچ کس را از مرگ گریزی نیست ؛ خامنه ای نیز به ناگزیر بدرک واصل خواهد شد . به خصوص که وی مریض است ؛ فشار بحرانهای لاعلاجِ گریبانگیرِ نظام او را در منگنه قرار داده و بسختی گلویش را می فشارد ؛ پیر است و  72 سال سن دارد .

در شرایط مرگ خامنه ای ؛ آیا چیزی عوض خواهد شد ؟ زمینه و شرایط برای تشدید اعتراضات مردم مساعد تر می شود و آیا مرگ خامنه ای به سرنگونی این رژیم ضد بشری کمک خواهد کرد ؟ و ........ ؟ بر رسی شرایط مرگ خامنه ای ؛ تأثیر آن بر سرنگونی رژیم و پاسخ به سئوالات بالا موضوع این مقاله می باشد .

ولی فقیه اصلی ــ خمینی ــ و بنیانگذار نظام دینی و ولایت فقیهی در سال 68 ؛ در میان غوغای جشن و شادیهای مردم و مخالفین رژیم در حالی از دنیا رفت ؛ که وحشت و سراسیگی از بی آیندگی و آینده تیره و تار استبدادِ آخوندی سرا پای باز ماندگان نظام را فرا گرفته بود . همه مردم و حتی طرفداران و بسیاری از سران و دست اندر کاران رژیم ؛ منتظر وقوع حوادث و تحولاتی بودند . متآسفانه بدلیل سر در گمی و عدم آمادگی مخالفین و نیروهای سیاسی و همچنین به دلیل آماده نبودن شرایط ذهنی جامعه ؛ مردم ایران و نیروهای سیاسی نتوانستند از شرایط مساعد پیش آمده بدرستی بهره برداری نمایند. و یک فرصت بسیار با ارزش تاریخی بدون انجام اقدام مؤثری در راستای تغییر و سرنگونی رژیم از دست رفت . برای اینکه روشن شود چه فرصت مهمی ؛ در شرایط متزلزل مرگ خمینی از دست رفت به گوشه ای از خاطرات رفسنجانی از سران رژیم ( مهره اصلی بعد از خمینی در آن دوران ) توجه کنید :

رفسنجانی در مراسمی که از سوی برخی زندانیان سیاسی پیش از انقلاب در حسینیه جماران برگزار شد ؛ برای توصیف آن شرایط به خاطره ای از شب مرگ خمینی اشاره می کند و میگوید : امام در حالی تمام کرد که کشور در حال جنگ با عراق بود و خطر حمله عراق هم وجود داشت و واقعا" هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی قرار است بیافتد ؟ برای اعضای بیت امام که شیون و زاری میکردند توضیح دادم که مصلحت ایجاب می کند که خبر رحلت امام از اینجا به بیرون درز نکند و وقتی بیرون می آمدم صدای گریه و زاری دیگر نمی آمد و اینگونه بود که خطری که می توانست ما را در آن شرایط دچار مشکل کند با سرعت عمل بر طرف شد .

حال اگر شرایط مرگ خامنه ای را با شرایط مرگ ولی فقیه بنیانگذار ــ خمینی ــ مقایسه کنیم بیشتر متوجه  اهمیت و حساسیت این مرحله ــ مرگ ولی فقیه نظام ــ خواهیم شد . و روشن خواهد شد که چرا نباید این فرصت تاریخی و با ارزش بدون هیچ استفاده ای در راستای آزادی مردم و سرنگونی استبداد دینی  از دست برود .

 

تفاوت شرایط مرگ دو " ولی فقیه " :

1 ــ خمینی در شرایطی مرد ؛ که هم به خاطر برخورداری بالا و حداکثری  از مقبولیت و مشروعیت و هم بخاطر اینکه رهبری کاریسمات بود ؛ توانسته بود ؛ قدرتی بی چون و چرا در میان کارگزاران و سردمداران رژیم اعمال نماید . این ویژه گیهای خمینی باعث شده بود که ؛ تمام دست اندرکاران و مسئولان نظام ؛ تبعیت و اطاعت مطلق از سیاست ها و دیدگاههای وی داشته باشند . بهمین خاطر بعد از مرگ وی ؛ اگر چه نظام به جا مانده از او به نسبتی با تضادها و چالشهای درونی مواجه بود. اما در مجموع ؛ خمینی یک رژیم نسبتا" یکدست و بدون شکافِ جدی از خود به جای گذاشت ( که از نشانه های بارز یکدست بودن رژیم به جا مانده از خمینی ؛ می توان به توافق و سازش سریع همه مسئولان و دست اندرکاران بر ولایت فقیهی خامنه ای ــ بعد از مرگ خمینی ــ اشاره کرد ) .

بر عکس خامنه ای ؛ از همان ابتدای معرفی ــ به جزء ایامی کوتاه بعد از مرگ خمینی و آنهم بخاطر مصلحت کل نظام ــ برای جانشینی ؛ به خاطر دارا نبودن شرط ضروری مرجعیت ؛ از طرف مسئولان و مقامات رژیم مورد جدل و انکار قرار داشته و در تمام دوران ولایت فقیهی اش تا بامروز ؛ هیچوقت نتوانسته در قد و قواره خمینی ظاهر شود و از کاریزمای خمینی نیز بهیچوجه بر خوردار نبوده است . بنابراین در تمامی این مدت هیچوقت نتوانسته به قدرتی بلامنازع در میان سایر سر دمداران و کارگزاران رژیم بدل شود و هیچوقت نیز نتوانسته مانع سر بر آوردن جناحها در درون نظام تحت امر خود باشد . بنابراین در صورت مرگ وی با رژیمی هزار پاره و بسیار ضعیف تر از دوران مرگ خمینی مواجه خواهیم بود . در چنین شرایطی ؛ در صورت آماده بودن نیروهای سیاسی مخالف رژیم ؛ بسیار آسانتر و در پروسه ای سریعتر از گذشته می توان بساط این رژیم ضد ملی و ضد مردمی را جارو کرد .

البته باید توجه نمود ؛ وقتی از تأثیر مرگ خامنه ای در سرنگونی رژیم صحبت میشود . منظور پایان کار رژیم نمی باشد ؛ بلکه صحبت از دست یابی به فرصتی مهم و قابل توجه است که می تواند در صورت استفاده صحیح ؛ موتور سرنگونی رژیم ؛ با سرعتی مضاعف شتاب بگیرد و ما را سریعتر به مقصد سرنگونی برساند . یعنی با آمادگی مردم و نیروهای سیاسی در آن شرایط مساعد ؛ بهتر می توان به نتیجه سرنگونی رسید .

 

2 ــ خمینی با کشتار وسیع مخالفین رژیم در سال 1360 و فتوا و دستور قتل و عام زندانیان سیاسی مخالف رژیم در سال 1367 ؛ خطر اپوزیسیون سرنگونی طلب را برای جانشینان خود به حداقل رساند و تا سالها برای بازماندگان خمینی ؛ تهدید سرنگونی از جانب مردم و گروههای سیاسی مخالف رژیم ؛ بطور جدی وجود نداشت . در حالیکه خامنه ای جنایتکار در شرایطی چهره منحوس اش به خاک مالیده می شود که بازماندگان زوار در رفته رژیم ؛ علاوه بر اپوزیسیون های گوناگون خارج کشوری ــ که به یمن قیام اعتراضی مردم دوپینگ شده و با نشاط آماده رزم سرنگونی اند ــ با آتش زیر خاکسترِ جنبش گسترده مردم و جوانان دلیر ایران تحت عنوان " جنبش سبز " ــ در داخل ــ نیز مواجه اند .

 

3 ــ خمینی با پذیرش آتش بس در جنگ ضد میهنی  8 ساله با عراق ( به قول خود خمینی نوشیدن جام زهر ) بحران جنگ خارجی ــ که تنها بوسیله خود وی هم می توانست حل و فصل شود ــ را برای جانشنان خود حل و فصل نمود و از خود بحران خارجی برای بازماندگانش به ارث نگذاشت . در حالیکه ؛ تهدید جنگ و حمله ویرانگر غرب و ناتو و بحرانهای ناشی از آن ؛ که هم اکنون نیز گریبان رژیم و کشورمان را گرفته ؛ در شرایط مرگ خامنه ای بطور مضاعف ؛ نظام لرزان به جا مانده از او را به آستانه فروپاشی سوق خواهد داد .

در کنار تهدید جنگ خارجی ؛ تحریمهای مرگ بار ناشی از برنامه اتمی و تروریسمِ رژیم نیز ؛ بطور مضاعف برای جانشینان خامنه ای ؛ درد سر ساز میباشند . و این در حالی است که جانشینان خمینی بلحاظ بین المللی هم به اندازه امروز با مشکلات عدیده و مرگبار تحریم و انزوا و عدم مقبولیت بین المللی مواجه نبودند .

نه امریکا ؛ عراق را اشغال کرده بود تا بستر لازم برای مداخله جوئی و صدور تروریسم رژیم فراهم شود ــ و جهان را متقابلا" وادار به واکنش تحریم گسترده کند ــ و نه آن روزها دست یابی به انرژی اتمی ( در واقع دست یابی به بمب اتم ) حق مسلم آخوندها شده بود و برای دار و دسته رژیم ــ مانند امروزه ــ جنبه استراتژیک پیدا کرده بود ؛ که بدنبال آن تحریمی چنین گسترده و مرگبار گلوی بازماندگان خامنه ای را بفشارد .

علاوه بر این جانشینان خامنه ای بعد از مرگ وی ؛ با بحران حل نشده ؛ آتش زیر خاکستر قیام مردم ــ که موقتا" دوران رکود و سکون را می گذراند ــ نیز مواجه اند که تهدید آن از هر خطری برای بازماندگان خامنه ای بیشتر است . از آنجا که مردم معترض به هیچیک از اهداف و مطالبات خود نرسیده اند ؛ در فرصت مناسب بعد از مرگ خامنه ای ؛ جنگ مردم برای سرنگونی دو باره شعله ور خواهد شد .یعنی بازماندگان خامنه ای در شرایطی سکاندار اداره کشور می شوند که آرایش های نوینی از مخالفین شکل گرفته و آماده به میدان آمدن می باشند .

یعنی بحران انقلابی که در جریان قیام بعد از انتخابات ریاست جمهوری نطفه بست و دوران کودکی و مراحل آغازین خود را طی نمود با مرگ خامنه ای به اعتلا و بلوغ خود میرسد . در شرایط یک بحران انقلابی ؛ اتخاذ مشی سیاسیِ مناسب و تاکتیک های ضروری و به موقع به اولین وظیفه و تکلیف نیروهای سیاسی تبدیل می شود .

در ضمن ؛ مرگ خامنه ای میتواند " دریچه ای رهائیبخش " برای خدا حافظی ؛ اصلاح طلبان حکومتی از خمینی و ایدئولوژی ولایت فقیهی باشد ؛ سر فصلی که اگر ذره ای صداقت در این نیروها وجود داشته باشد ؛ آنها می توانند با درس آموزی از تجربه حاکمیت سیاه سی و چند ساله دو ولی فقیه بر کشور ــ و نتایج تلخ و رنجبار این حاکمیت برای کشور و مردم ایران ــ از آن به عنوان فرصتی گرانبها  برای فاصله گرفتن از میراث خمینی بهره مند گردند .

در خاتمه اینکه ؛ اوضاع بحرانی و شکننده کنونی با مرگ رهبر نظام به نقطه اوج خود میرسد . یعنی در شرایط مرگ ولی فقیه ؛ استبداد دینی با از دست دادن عمود خیمه نظام ؛ در شرایط حداکثر آمادگی برای سرنگون شدن و در شرایط ماکزیمم ضربه پذیری قرار دارد . در چنین شرایطی ؛ که حداکثر آمادگی نیروهای سیاسی مخالفِ رژیم را طلب میکند ؛ برنده میدان نبرد با رژیم فرتوت آخوندی ؛ نیروئی است که با آمادگی قبلی و با برنامه مشخص به میدان آمده باشد . 

با پایان یافتن این بخش ؛ مباحث مربوط به " ولایت فقیه " و " ولی فقیه " بپایان میرسد . در بخش های آینده در مورد جنبش اجتماعی مردم معروف به " جنبش سبز ؛ نیزهِ ملتِ ایران " برای سرنگونی رژیم ؛ دست آوردها و از جمله تولد راهبرد " اصلاح انقلابی " یا " انقلاب اصلاحی " ؛ 25 بهمن یک نقطه عطف ؛ نقش مخرب اصلاح طلبی حکومتی در روند جنبش سبز و ...... خواهم نوشت .                                  ......  ادامه دارد

 

محمود خادمی ــ 21.05.2012  

     arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
از سایت شخصی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.