رفتن به محتوای اصلی

پوزشخواهی از دیکتاتورهای پهلوی با معناست. در پاسخ به دکتر پرویز داورپناه
23.12.2017 - 09:11

 

 

کشور ما را نسلی نا آگاه، خودخواه و پر مدعا به ویرانی کشاند. خوشبختانه اکثریت آن‌ها اقرار دارند که ناآگاه بودند و اقرار میکنند که برای ایرانی در آن شرایط دیکتاتوری پهلوی از سر ناچاری و نیاز جامعه ایرانی بوده است. معنی اقرار به این اشتباه نشان موافقت یا علاقه آنان به دیکتاتوری سیاسی نیست بلکه نشان فهم آنان از الزامات زمانه است. اما هستند هنوز هم بت پرستانی که «بت مصدق» را مقابل شان نهاده‌اند و شجاعت پذیرش اشتباهات شان را ندارند. میگویند که چون دمکراسی نبود ما حق داشتیم انقلاب کنیم. نه آقا! حق نداشتید انقلاب کنید! حق نداشتید در مقابل دیکتاتوری سیاسی پهلوی ها انقلاب کنید!  آن دیکتاتوری برای کشوری که رنسانس 400 ساله اروپایی را تجربه نکرده بود لازم بود. شما یا نباید انقلاب میکردید و یا اگر انقلاب میکنید باید که پیامدهای آنرا نیز به گردن بگیرید نه اینکه به گردن پهلوی ها بیاندازید. امروز هم اگر ما جمهوری اسلامی را براندازیم موظفیم مسئولیت پیامدهای انرا به گردن بگیریم نه اینکه وقتی خراب کردیم بگوییم تقصیر خامنه ای بود. تقصیر خامنه ای تا زمانی است که او قدرت را بدست دارد. پس از آن را ماهایی که او را سرنگون میکنیم مسئولیم این را باید همه اهل سیاست در ایران بفهمند و گز نکرده پاره نکنند. نسل پر از اشتباه گذشته وقتی به اشتباهاتش اقرار میکند به نسل آینده گردن گرفتن پیامدهای اقداماتش را می آموزد. پافشاری روی آن اشتباهات چیزی بجز خودخواهی و خیانت به نسلهای آینده نیست. هرچند نسل های تازه آگاه‌تر از آن است که بخواهد اشتباهات نسلهای گذشته را تکرار کند.
جناب داورپناه، جنابعالی عمد دارید که چشم تان را بر روی واقعیاتی که به روی کار آمدن رضاخان انجامید ببنید و تنها چیزی را که تماشا میکنید همانا نقش ژنرال آیرونساید در این ماجراست. تو گویی ایران ما کشوری گل و گلاب مثل سوییس بوده و رضاخان با دسیسه انگلیسها روی کار آمد که این مهد دمکراسی را به گورستان دمکراسی تبدیل کند بله؟ والله تا جایی که من روی تاریخ مشروطه مطالعه کرده ام به اینجا رسیدم که پدران مشروطه متوجه شدند که اگر اروپا دمکراسی و مشروطه دارد و در آنجا کار میکند بخاطر 400 سال دوران رنسانس و نیز پیشرفتهای علمی و اجتماعی آن دیار بود نه برای ایران ما با آن واپسماندگی مردمانش. من هرچه آن دوران را مطالعه کردم می‌بینم همه دارند ظهور کسی که در این ویرانه پر از بلبشو نظم برقرار کند را آرزو میکنند. بگذارید زحمت شما را کم کنم بله... ایران ما و ایرانی جماعت در آن زمان شایسته داشتن دمکراسی بود اما هنوز کودکی بیش نبود و باید دوران رشد سیاسی اجتماعی اش را میگذراند تا برای تصمیم در مورد سرنوشت خودش بالغ شود. برای این کار به دستکم دهه ها حکومت «دیکتاتوری مثبت» نیاز بود. اگر خمینی روی کار آمد بدلیل بی تجربگی سیاسی امثال شما جبهه ملی ها و غوره نشده مویز شده چپها بود. آقا اعتصاب کردی، رفتی تو خیابون مرگ بر شاه و جانم فدای خمینی سر دادی و در ماه عکس امامت را تماشا کردی حالا که خراب کردی 40 سال است دست از تکرار این ترجیع بند بی بنیان بر نمیدارید که تقصیر پهلوی ها بود؟
آقای مصدق تخم قاجار شما مانند سایر قاجار ها چشم نداشتند ببینند یکی از میان توده مردم بنام رضاخان میرپنج، این فرزند رشید ایران برخیزد و دست اشراف قاجار را پس از 200 سال از جان و مال و ناموس این مردم کوتاه کند. همه فریاد میکشیدند و ظهور یک دیکتاتور را آرزو میکردند که کشور را امن کند بجز اختاپوس قاجارها از جمله دکتر مصدق که مالک چندین پارچه آبادی و والی شهرها بودند و خون مردم را مثل زالو می مکیدند. خودتان مگر نمی گویید مصدق «صاحب ملک احمدآباد بود؟». ملک یعنی چه آقا؟ ملک یعنی صاحب یک یا چند پارچه آبادی با آدمهاش، یعنی برده داری. یعنی دهقان روی زمین مالکهایی مانند مصدق کشت کند و مصدقها و قاجارها بدون تکان دادن انگشت حاصل زحمات آنها را بالا بکشند. رضاشاه دست اینها را کوتاه کرد. انقلاب سفید دست اینها را کوتاه کرد. مشکل مصدق چشم تنگی و حسادت و خطر از دست دادن املاکش بود و بس که با رضاخان مخالفت میکرد.

مصدق در همان کودتای 25 مردادش اگر نامه برکناری اش توسط نصیری را می پذیرفت و از دکتر صدیقی و دیگر وزرایش پنهان نمیکرد و میرفت خانه اش به استراحت میپرداخت آسمان به زمین می آمد؟ این همه نخست وزیران خودشان استعفا دادند و جای شان را به دیگری دادند که کشور دچار هرج و مرج نشود اما پیرمرد متظاهر خودخواه متکبر نه تنها دور خانه اش را با تانک پوشانده بود  بلکه  چند نفر سرباز را که همراه سرهنگ نصیری آمده بودند که حکم برکناری اش را دستش بدهند را کودتای شاه لقب داده بود و از رادیو هم خواند. همه به تحریک آن ماجراجوی بدنام دکتر فاطمی. آقا برو خانه ات بنشین آخر عمری کشور را دچار بحران نکن! یعنی بهتر از تو در این مملکت نخست وزیر پیدا نمیشود؟ 
مشکل شما مخالفان پادشاه همانا ندیدن حقایق تاریخی آنجا که به نفع تان نیست است. من مطمئنم که شما دقیقا کریمپور شیرازی را نمی شناسید و مطالبش را در آن زمان مطالعه نکرده اید. من «مقالات» او را مطالعه کردم. از روی همان مقالات میتوان فهمید که او یک عقده ای بود که عقده مشهور شدن داشت و برای این کار چه چیزی بهتر از حمله به پادشاه و خانواده او؟ برای فرار از زندان قصر خودش را به آتش میکشد و البته در بیمارستان به همه میگوید اشرف پهلوی آمد مرا آتش زد و دور تخت من رقصید. آخر کدام عقل بالغی چنین خزعبلاتی را قبول میکند؟ لااقل یک درصد جا بگذارید که کریمپور شیرازی دارد قصه می بافد! یعنی در میان مخالفان شاه یک آدم دیوانه هم پیدا نمیشه؟ آخر عقل هم خوب چیزی هست. اگر دربار مشکلی با کریمپور شیرازی داشت مگر برایش کاری داشت که او را نیز بنشاند کنار دکتر فاطمی و اعدام کند؟ چرا آتش بزند این بیهوده گویی ها چیست؟ ایا چیزی بجز غرض ورزی شما جبهه ملی های تاریخ گذشته با پهلوی هاست؟
پلهوی ها دیکتاتور بودند آری. اما به گفته دوست و دشمن محمدرضاشاه تا قبل از کودتای مصدق پادشاه مشروطه بود. اما دوبار به جانش سوء قصد شد و از آخر هم مصدق کودتا کرد. خب اگر قرار بر کشتن مخالف و کودتا باشد چرا او نکند؟ خییلی هم خوب کاری کرد. در زندگی کسی نمیتواند گل بی عیب باشد. پهلوی ها گل بی عیب نبودند اما گل بودند. که هزاران بار از لجن خمینی که شماها بر کشیدید بهتر بودند. این آخر عمری آقای دوارپناه شجاعتش را داشته باشید و اقرار کنید که اشتباه کردید با این انقلاب تان. بپذیرید که گز نکرده پاره کردید. شما نمیتوانید یک سیستمی را از جایش برچینید و در آغاز هم افتخار کنید اما وقتی انقلاب گند میزند بگویید تقصیر شاه بوده. این نهایت بی دل و جراتی است. بد و خوب آن حکومت با آن حکومت است اما وقتی شما آن حکومت را از جای بر میدارید بد و خوب پس از آن با شماست. بلای خمینی را شما جبهه ملی ها به ایران نازل کردید و نهایت بی تدبیری و بی مسئولیتی است که هنوز هم طلبکار میدان باشید. جبهه ملی دیگر در میان ایرانیان جایی ندارد. مصدق هنوز برای نسل جوان کاملاً شناخته نشده. اما دیر نیست آنروز که پته این پیرمرد خودخواه ماجراجو و پر از عقده در کتاب‌های درسی ایران در دانشگاهها روی آب ریخته شود و بت تو خالی جبهه ملی به فوتی در هم فرو ریزد. آنگاه دانشجویان چقدر به ساده دلی و لجاجت کودکانه نسلی که مصدق را روی سر برد خواهند خندید و تأسف خواهند خورد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.