رفتن به محتوای اصلی

روند احتمالی دگرگونی
02.01.2018 - 14:13

 

 

شاید گفتن این حرفها بسیار زود باشد و یا با ادمه عمر رژیم ضروتی پیدا نکند. اما همیشه باید به قول خارجی ها یک برنامه آلترنانتیو یا «plan B » داشت. 

 اما در پاسخ به هم میهن جوانم باید بگویم که ما یک بار با سوزاندن و خشونت انقلاب کردیم و رژیم قبلی را سرنگون کردیم. و اری.. همان زمان هم کسانی بودن که میخواستند ایران ما را سوریه کنند. اما چرا موفق نشدند؟ جنگ شد و همزمان نیروهایی بخشهایی از کشور را به کنترل خود در آورده بودند که دولت مرکزی کنترلی بر آنها نداشت.  اما همدلی ایرانیان و غیرت شان برای یکپارچه نگه داشتن ایران چیزی نبود که بتوان خللی در آن وارد آورد.  دلیل یکپارچه ماندن ایران همانا ارتش قدرتمند ایران است. این ارتش و این ارق ملی ایرانیان اجازه سوریه شدن را به دشمنان ایران نخواهد داد و سر این مارها را قبل از سر کشیدن خواهد کوبید. سوریه فاقد ارتش قدرتمندی که از حمایت ملی و مردمش برخوردار شود بود. جدل میان شیعه و سنی دشمن اصلی یکپارچگی سوریه و خشونتها بود و چنین مردمی نمیتوانند یکپارچه پشت ارتش شان بایستند و از آن حمایت کنند. چنین چیزی در ایران نه در انقلاب مشروطه، نه در انقلاب 57 رخ نداد و نخواهد داد. با این وجود با خشونت مخالفم. با آتش زدن بانکها مخالفم. اما حرکت ها باید آنقدر ادامه پیدا کند تا روز حمله به مراکز سپاه و خلع سلاح این نیرو فرا رسد. و سپس در نبود یک رهبری منسجم، آلترناتیو مناسب تا پیدا شدن رهبری میتواند بشرح زیر باشد:

1- تشکیل دولتی متشکل از فرماندهان ارتش ملی ایران (منهای انگشت شماری ژنرال سر سپرده) . مهمترین وظیفه ارتش برقراری نظم و حفاظت از جان کسانی است که به رژیم سابق وابسته بودند. دادگاهی کردن یا به سزای اعمال رساندن آنها وظیفه این دولت یا مردم خیابان نیست. منافع ملی ما یک آشتی ملی را حتا پس از سقوط جمهوری اسلامی ایجاب میکند. مردم کشور ما پدرکشتگی و کینه کم ندارند. جایی باید باشد که نقطه پایانی بر این دور باطل بنهیم. بهرحال هرگونه تصیم در این مورد را دادگستری برآمده از یک قانون اساسی جدید بعهده خواهد داشت. 

2- برکناری و بازنشسته کردن فرماندهان سپاه پاسداران (همراه با احترام) و حل کردن بدنه سپاه در کادرهای ارتش، بدون سمت فرماندهی در پستهای حساس در سالهای آغازین تا در طول زمان نیروهای سابق سپاه پاسداران پشت کردن به آرمانهای ایدئولوژی سابق و احترام به آرمانهای ملی را  اثبات نمایند.

3- بازسازی و آموزش نیروی انتظامی و بسیج با ماموریت جدید  در جهت برقراری امنیت شهرها. چیزی شبیه شهربانی قبل از انقلاب. 

4- باز سازی و تدوین اهداف ملی و میهنی برای وزارت اطلاعات و تغییر مدیریت در سطح کلان و بازنشسته کردن هرچه کمتر از مدیران توانا و با تجربه سطح بالای این و گماردن مدیران جدید در کنار مدیران با تجربه سابق و لاحق برای تصمیم گیری.  از مدیران سابق میتوان در جهت مشورتهای امنیتی استفاده برد. طبیعی است که منظور استفاده از متدهای مغایر با حقوق بشری وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیست (که اگر این روش نتیجه میداد شاهد سقوط جمهوری اسلامی نمی بودیم) بلکه هدف تامین امنیت ملی است. هرگونه انحلال کلی وزارت اطلاعات برخلاف منافع ملی و اهداف ملی و میهنی و شاد کننده دشمنان ایران است. فقط این نیروست که میتواند جلوی خرابکاری ها و بمبگذاری های دشمنان ایران را بگیرد. 

5- ادامه کار کادر دولت قبلی تا سطح معاون وزیر. در صورت لزوم و به تدریج میتوان کادر قبلی را با احترام بازنشسته و از کادر جدید که نگاهی ملی به مقوله دولت و نه اسلام گرایانه دارند استفاده برد. طبیعی است که کادر قبلی میتواند بلافاصله با تغییر ماهیت و پذیرش نگاه ملی گرایانه در خدمت مردمش باشد تا از تجربه های او استفاده شود. 

 

 6- با چنین مقدماتی شرایط ادامه کار دولت نظامی تا قدم بعدی فراهم میشود. قدم بعدی چیزی بجز تعیین قانون اساسی جدید نخواهد بود که با حضور نمایندگان منتخب مردم ایران میسر خواهد شد. پس از تعیین قانون اساسی که نوع نظام و حقوق پایه ملت را مشخص خواهد کرد، شرایط برای انتخابات دولت و ادامه روند حقوقی جامعه فراهم خواهد شد و زندگی از سر گرفته خواهد شد. 

طبیعی است که آنچه در بند 6 آمده است تنها در صورتی میسر خواهد شد که یک حس مسئولیت ملی بهمراه صبر و بردباری از جانب تمامی آحاد ملت و گروههای سیاسی و قومی رعایت شود. «حق» را میتوان در طول دهها ها گرفت اما بهتر آن است که گرفتار خشونتهایی نظیر سوریه یا اوایل انقلاب 57 نشویم. یک قانون اساسی خوب الزاما کارآمد نیست. قانون اساسی آنگاه کارآمد خواهد بود که دلها هم بهم نزدیک باشد. همیشه میتوان از نقطه های قانون اساسی هم ایراد گرفت اما زمانی را برای زندگی در صلح و صفا هم باید داشت. بگذار کمی «حق» دیرتر و یا کمتر باشد اما صلح و مهربانی بین مردمان ما موج بزند. نگذاریم ماجراجویان موج سواری کنند. 

بسیاری در این انقلاب قربانی شدند و جان شان را از دست دادند و بسیاری بناحق اموال شان را از دست دادند و بسیاری آن اموال را تصاحب کردند. همه از سر ناآگاهی به امر همزیستی مسالمت آمیز و همرایی بود. ایران ثروتمند آنقدر دارد که خسارات وارده را تامین کند و موسساتی نظیر بنیادها و خیریه هایی که در اختیار نهادهای جمهوری اسلامی است و بسیار ثروتمند هستند میتوانند این خسارات را تاحدی جبران نمایند اما هرگز «حق» آنچنانکه باید به «حقدار» نخواهد رسید. این را مردم ما ناچارند ببلعند و بجایش صلح و دوستی و آشتی ملی را برای نسل تازه به یادگار بگذارند. 

       امید که همه چیز به خیر و خوشی بگذرد. 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.