١
ما انديشه ى خانه بدوش نيستيم كه در خانه ى " ايرانيّت نابهنگام " اتراق كنيم.
انسان و شهروند فارس ايرانى دغدغه ى وطن و زبان و فرهنگ و حذف ندارد. تنها دغدغه ى او گرفتن حاكميت از دين و برگرداندن آن به ملى گرايى است. او در اين راستا ستيزنده با خواسته هاى مليت هاى موجود در ممالك محروسه است.
انسان اشغال شده ى آزربايجانى اما دنبال زبان و فرهنگ و مليت و جغرافياى سياسى خويش است. انسان اشغال شده ى آزربايجان از زندان ايرانيّت و زندانبان آن ( هر حاكميتى كه مى خواهد باشد ) به يك اندازه در گريز است.
شهروند مسلط ايرانى، مدام در ضديت با تاريخ و عمل و انديشه ى شهروند اشغال شده ى آزربايجانى است. انديشه ى ايرانيت كنونى مى خواهد با كمك از باستانگرايى پارسى ما را به قول نيچه در " ابر بى تاريخى " رها سازد.
بنابراين جنس خواسته هاى يك شهروند ششدانگ و مسلط با جنس خواسته هاى يك اشغال شده، زمين تا آسمان در تفاوت است.
اگر يك انسان اشغال شده، در همزيستى و يا در شورش و عصيان حتى براى آزادى با تقويمِ اشغال كننده همراهى و هماهنگى كند نهايت راه او همان مشغوليت با قفس اشغال است.
رسيدگىِ بيشتر به دغدغه هاى اشغال كنندگان احمقانه ترين كار ممكن از سوى يك اشغال شونده است.
در اين برهه از تاريخ داريم توانايىِ فكرى خويش را در دفاع از فلسفه و ملت آزربايجان و در راستاى ذوب نشدن در فراز و نشيبِ وقايع سياسى اشغال كنندگان مى آزماييم.
بديهى است ساده انديشان به غوغاسالارى خواهند پرداخت اما تنها و تنها آزربايجان سالاريّت ماست.
٢
آزربايجان و ملت آزربايجان عميقتر، با حوصله تر و منظم تر از قبل در راستاى اهداف خويش قدم بر مى دارد.
من عاشق اين نوع از آزربايجانچيليق و توركچولوك هستم.
حضور تماشاگران تيراختور در بازيهاى تيراختور صرفاً يك حضور فوتبالى نيست بلكه يك گردهمايى براى آزربايجان است.
اين گردهمايى، معادله هاى سياسى داخلى و خارجى را برهم مى زند.
حضور يك تماشاگر تيراختور براى برد و باخت ورزشى نيست بلكه براى برد و باخت سياسى است.
شعارهايشان به دور از شعارهاى خيابانى پانفارسيسم و در راستاى منافع و اهداف آزربايجان است.
عاشق تيراختور و اين نوع فوتبال سياسى هستم. عاشق اين رمانتيسمِ حماسه اى هستم. فوتبال رمانتيك و حماسه اى رهايى و استقلال.
فوتبالى كه در كانون فكرى طرفدارانش جغرافياى سياسى و فرهنگى آزربايجان ترسيم مى شود.
فوتبالى كه به فاشيسم و راسيسم و مركزگرايى و اشغال و سلطه و سركوب مى گويد؛ نه و هرگز.
مرا در درون اين عشقِ قرمزِ سياسى و مدنى و رمانتيك و حماسه اى چال كنيد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید