پس از اعتراضات اخیر علیه سیاستهای ریاضتی و نولیبرالی دولت روحانی، امپریالیسم آمریکا، دولت ایران و شخص حسن روحانی سعی کرده اند با طرح حقوق بشر و «حقوق شهروندی» به مثابه خواست اعتراضکنندگان، صورت مسأله را تغییر دهند. حمایتهای لفظی امپریالیسم و نمایندگان آن در شورای امنیت سازمان ملل از حقوق مردم ایران را، در حالیکه قطعنامههای سازمان ملل در حمایت از حقوق مردم فلسطین، یمن و … را وتو میکنند، نباید صرفاً نشانگر ریاکاری امپریالیسم و ایادی آن دانست.
نوشتار زیر به قلم یکی از مشاوران اصلی رکس تیلرسون وزیر امورخارجه آمریکا جایگاه گفتمان حقوق بشر در رئالیسم ایالات متحده و همچنین اتحادیۀ اروپایی را نشان میدهد.
سخنان شما خطاب به کارمندان وزارت امورخارجه در ۳ مه بحث بر سر اینرا که تا کجا در سیاست خارجی آمریکا بر حقوق بشر، ارتقای دمکراسی، و ارزشهای لیبرالی تأکید شود، احیاء کرد. این بحث دیرین به طور اصولی موضوع جروبحث دو مکتب سیاست خارجی بوده است.
نظر لیبرال/ایدهآلیست/وینسونین این است که بر کشورهای دیگر، از جمله متحدین ایالات متحده، باید فشار وارد شود تا اصلاحات دمکراتیک و رسوم حقوق بشر را منطبق با پسندیات آمریکایی بپذیرند.
نظر «رئالیست» این است که متحدین آمریکا، هم به دلايل عملی و هم به دلايل اصولی، باید به جای نق خوردن مورد حمایت قرار گیرند و اینکه ایالات متحده در حالیکه به مثابه الگوی اخلاقی میایستد، دیپلماسی ما با کشورهای دیگر باید به جای رفتار داخلی آنها عمدتاً بر رفتار سیاست خارجی آنها تمرکز نماید.
هر دو نظر در تجربه ایالات متحده ریشه ژرف دارند، هر دو اصالتاً آمریکایی هستند، و همانطور که شما در سخنان خود اشاره کردید، فوریت نسبی آنها بسته به رویدادها در خارج بالا و پایین میرود.
ابتدا از دهه ۱۹۴۰، ایالات متحده طی جنگ جهانی دوم طیفی از متحدین جدید را پذیرفت، گرایش رؤسای جمهور روزولت و ترومن این بود که متحدین را تقویت کنند، در عینحال به آنها در جهت اصلاح لیبرالی سقلمه بزنند.
غریزه رییسجمهور آیزنهاور خیلی زیاد این بود که در سراسر جهان متحدین ایالات متحده را علیه رادیکالیسم داخلی تقویت کند. او تأکید حتا بیشتری ار هری ترومن بر تقویت گذاشت. تیم سیاست خارجی نیکسون-کسبنجر نیز اولویت را به جای نق زدن بر حمایت قرار داد. کسینجر هنوز مدافع معتبر و بلیغ این نقطه نظر باقی مانده است.
رییسجمهور کارتر سیاستهای جنگ سرد را با انتقاد و حتا تضعیف دولتها، به ویژه در مواردی مانند نیکاراگوئه و ایران واژگون ساخت. نتایج برای منافع آمریکا، و همچنین برای شهروندان آن کشورها تأسفآور بود. نق زدن کارتر به متحدین آمریکا ناخواسته رادیکالهای ضدآمریکایی را هم در ایران و هم در نیکاراگوئه تقویت کرد.
همانطور که جین کیرکپاتریک در ۱۹۷۹ در انتقاد از سیاست خارجی کارتر نوشت: «تلاشهای عجولانه برای تحمیل رسوم پیچیده و ناآشنای سیاسی بر جوامعی که فاقد پیششرطهای فرهنگی، سنتی، ساختارهای اجتماعی هستند نه فقط در تولید نتایج دلخواه شکت میخورد، بلکه اگر در زمانیکه رژیم سنتی زیر حمله است اتخاذ شوند، در عمل کار شورشیان را تسهیل میکنند.»
کیرکپاتریک همچنین این مشاهده مهم را داشت که به همان اندازه برای امروز صادق است: «با سرعتی که پس از برکنار شدن خودکامه ارتشها سقوط میکنند، بوروکراسیها خلع میشوند، و ساختارهای اجتماعی مضمحل میگردند، اغلب باعث تعجب سیاستگذاران و روزنامهنگاران آمریکایی میشود که به جای روابط شخصی به مؤسسات همگانی مبتنی بر هنجارهای جهانگیر عادت دارند.»
رییسجمهور ریگان نظرات کیرکپاتریک را تأیید کرد. همانطور که وی در کنوانسیون ۱۹۸۰ جمهوریخواهان گفت: «شالوده یک سیاست خارجی آزاد و اصولی این است که جهان را همانطور که هست در نظر میگیرد، و در صدد تغییر آن با رهبری و سرمشق است؛ نه با زبان، اذیت یا تخلیلزنی.» یا همانطور که ریگان در سخنرانی آغاز تصدی ریاست جمهوری در ۱۹۸۱ در اشاره به متحدین ایالات متحده گفت: «ما از دوستیمان برای تحمیل بر حاکمیت آنها استفاده نخواهیم کرد، زیرا حاکمیت خود ما برای فروش نیست.»
طی دوره دوم ریاست جمهوری ریگان، دولت او در ارتباط با متحدینی مانند شیلی، کره جنوبی و فیلیپین حرکت در یک مسیر فشار بیشتر برای آزادسازی را آغاز کرد. اما این تلاشها بخشاً به این دلیل ثمر داد که نیروهای دمکراتیک ماندنی و هوادار آمریکا در تک تک آن کشورها وجود داشت- ایالات متحده به ارايه تضمین مجدد ادامه داد.
غریزه نخست ریگان این بود که همیشه، حتا در بحثانگیزترین موارد، از جمله در دور دوم ریاست جمهوری، از متحدین در برابر دشمنان حمایت کند. آفریقای جنوبی یک مثال عالی خواهد بود. رویکرد به کار گرفته در آنجا «درگیری سازنده» بود که در درازمدت کار کرد.
احیای یک سیاست خارجی متعادل
رؤسای جمهور بعد از جنگ سرد-بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش، و باراک اوباما- به شیوه خود بر فرضیات نسبتاً خوشبینانه در ارتباط با امکانات تغییر اجتماعی مثبت در خارج، همراه با سقلمه قدرت و دیپلماسی آمریکا کار کردند. بدون تردید این خوشبینی از روی حسننیت بود. اما پس از عراق و افغانستان، رونق اقتصادی آهسته، عروج چین، و «بهار عربی» ناکام، امروز به طرز قابل درکی خوشبینی کمتری وجود دارد که بتوان جهان را به راحتی دمکراتیزه کرد یا صرفاً با اعلام ارزشهای لیبرال آمریکایی، یا با نق زدن به متحدین آمریکا تغییر داد. حداقل این موضعی که رییسجمهور ترامپ روی آن در انتخابات شرکت کرد و پیروز شد، این اگر درست اجرا شود، بسیار منطبق با سنت رئالیستی دیپلماسی ایلات متحده قرار دارد، سنتی اصلی و تاریخی مانند دیگر سنن آمریکایی.
در مورد متحدین ایالات متحده مانند مصر، عربستان سعودی، و فیلیپین، دولت در تأکید بر روابط خوب به دلايل مهم گوناگون، از جمله مقابله با تروریسم، و در رویارویی صادقانه با بده و بستان درباره حقوق بشر، کاملاً محق است.
اینطور نیست که اگر رادیکالهای ضدآمریکایی در آن کشورها قدرت را به دست آورند، رسوم حقوق بشری بهتر خواهد شد. به علاوه، این یک ضربه سنگین به منافع حیاتی ما خواهد بود. ما دیدیم به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین در مصر چه فاجعهای بود. پس از هشت سالِ اوباما، کار ایالات متحده در تقویت متحدین ایالات متحده به جای نق زدن به آنها و رها کردنشان درست است.
یک رهنمود مفید برای یک سیاست خارجی رئالیستی و موفق این است که باید با متحدین متفاوت-و بهتر- از دشمنان برخورد شود. در غیر اینصورت، ما دشمنان بیشتر، و متحدین کمتری خواهيم داشت. معضل کلاسیک ایجاد تعادل بین ایدهآلها و منافع در ارتباط با متحدین ایالات متحده است.
در ارتباط با رقبا، معضل بسیار کمتر است. ما به دنیال تقویت دشمنان آمریکا در خارج نیستیم؛ ما به دنبال اعمال فشار، رقابت و زدن روی دست آنها هستیم. به این دلیل، ما باید حقوق بشر را به مثابه یک موضوع مهم در ارتباط با روابط ایالات متحده با چین، روسیه، کره شمالی، و ایران در نظر بگیریم. و این به دلیل دغدغه اخلاقی برای رسوم درون این کشورها نیست. این بدین دلیل نیر هست که فشار بر این رژیمها پیرامون حقوق بشر یک راه اعمال هزینهها، فشار متقابل، و به دست گرفتن ابتکار استراتژیک از آنهاست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید