برگی از روابط ایالات متحده امریکا و ایران
17ژانویه 2018
ثریا سپه پور الریش
برگردان: ندا رضائی
این هفته مصادف است با سی هفت¬ امین سالگرد تعهد ایالات متحده در سال 1981: «ایالات متحده آمریکا تعهد می نماید که سیاست ایالات متحده این است و ازین پس این خواهد بود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، سیاسی یا نظامی در امور داخلی ایران مداخله ننماید.»*
این هفته همچنین سی و هفت امین سال پیاپی عدم پایبندی ایالات متحده به تعهدات خود در توافق نامه 1981 الجزایر است.
چند نفر تاکنون نامی از بیانیه های 1981 الجزایر[1]_توافقی دوجانبه که در تاریخ 19 ژانویه 1981 میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بسته شد_ شنیده اند؟ احتمالا افراد زیادی نیستند و همان ها هم به درستی نمی دانند امضای آن چه الزاماتی به همراه می آورد.
پس از پیروزی انقلاب ایران در سال 1979 (1357) که شاه ایران را سرنگون کرد، مردان امریکا در ایران، قصد داشتند تا دولت نوپای تهران را ساقط کنند. در سال 1980، در دوره ریاست جمهوری کارتر، ایالات متحده پخش برنامه های رادیویی از مصر را آغاز کرد تا سرنگونی خمینی و حمایت از شاهپور بختیار[2]آخرین نخست وزیر شاه را تبلیغ کند. توطئه دیگر کودتای شکست خورده نوژه و همچنین برنامه های احتمالی حمله آمریکا به ایران از پایگاه های ترکیه بود.[3]
دولت نوپای انقلابی در ایران با نگاه به گذشته و تجربه کودتای بریتانیا و سیا در سال 1953 (1332) که دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد و شاه را مجددا به قدرت برگرداند، دلایل باورپذیری برای سوءظن به ایالات متحده در طرح ریزی نقشه ای برای شکست انقلاب ایران در نطفه داشت. دانشجویان مضطرب و پرشور سفارت ایالات متحده در تهران را تسخیر کردند و دیپلمات ها را برای جلوگیری از اجرای چنین برنامه هایی گروگان گرفتند.
این رویدادها به مذاکراتی انجامید که ماحصل آن بیانیه های الجزایر بود، ایالات متحده متعهد شد تا در امور داخلی ایران به هیچ شکلی دخالت نکند. بیانیه های الجزایر موجب آزادی گروگان های آمریکایی شد و دیوان داوری دعاوی ایران و امریکا در لاهه هلند[4] تشکیل شد. دیوان حکم کرد[5] :«اعلامیه ها باید مطابق با فرایند تفسیری که در کنوانسیون وین[6] درمورد حقوق معاهدات مطرح شده، تفسیر شود.» [7]
یک توافق برای طرفینی که آن را امضا کردند معتبر و ارزشمند است. از آغاز، اما، ایالات متحده نتوانست به آن پایبند بماند. مثلا در سال 1982، سازمان سیا ماهانه صدهزار دلار به گروهی در پاریس بنام «جبهه آزادی ایران» پرداخت می کرد. علی امینی، رهبر این گروه، پس از کودتا مورد حمایت سیا در سال 1953 کوشیده بود کنترل نفت ایران به دست خارجی برگرداند.[8] علاوه بر این، آمریکا از دو گروه شبه نظامی ایران مستقر در ترکیه نیز حمایت می کرد، یکی از آنها گروهی به رهبری ارتشبد بهرام آریانا، از امرای سابق ارتش شاه بود که روابطی نزدیک با بختیار داشت.[9]
در سال 1986، سازمان سیا به دنبال ربودن فرکانس شبکه تلویزیون ملی ایران، برای پخش سخنرانی فرزند شاه، رضا پهلوی، در تلویزیون ایران بود، که در آن قول می داد: «من بازخواهم گشت.»[10]پشتیبانی ها همینجا پایان نیافت. پهلوی کمک مالی سیا را در سال های دهه هشتاد در اختیار داشت که با رسوایی ایران کنترا متوقف شد. او در دریافت کمک مالی از امیر کویت، امیر بحرین، پادشاه مراکش و خانواده سلطنتی عربستان سعودی و همه متحدان ایالات متحده موفق بود.[11]
در اواخر سال 2002، مایکل لدین به موریس امیتی معاون موسسه یهودی امنیت ملی، جیمز وولسی رئیس سابق سیا، فرانک گافنی رئیس دفتر سابق ریگان، سناتور سابق پل سیمون و راب سبحانی مشاور نفت برای ایجاد گروهی به نام ائتلاف برای دموکراسی در ایران (CDI) ملحق شد.[12]مایکل لدین، در ماه می 2003، خلاصه خط مشی را برای وب سایت American Enterprise Instituteنوشت و مدعی شد پهلوی (پسر) به رغم نداشتن کاریزمای یک رهبر، رهبری مناسب برای دولت انتقالی است و او «در داخل ایران محبوبیت زیادی دارد»[13] در اگوست 2003، پنتاگون دستورالعمل های جدیدی را صادر کرد – تمام جلسات با مخالفان ایران باید برای معاون وزیر دفاع، داگلاس فیث مشخص شود، نام رضا پهلوی در فهرست افرادی بود که با تحلیلگران پنتاگون دیدار کرده بود.[14]
همزمان با این دخالت مستقیم، واشنگتن تلاش های خود را برای در تنگنا قراردادن اقتصاد ایران متمرکز کرد. ماده ای از بیانیه الجزایر چنین می گفت: «ایالات متحده تمامی تحریم های تجاری که از 4 نوامبر 1979 تاکنون به ایران اعمال شده است، لغو خواهد کرد.»
مانع تراشی ها و تحریم ها به هنجار بدل شدند. شکست ایالات متحده در دخالت در امور داخلی ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق فشارهای اقتصادی، ایالات متحده را بار دیگر به پخش برنامه های تلویزیونی و حمایت مستقیم از مخالفان و تروریست ها – همراه با فشار تحریم های اقتصادی_ سوق داد.
این اعمال فشارها در حالی همزمان صورت می گرفت که بیانیه های الجزایر را نیز نقض می کرد. جبهه سیا، موقوفه ملی برای دموکراسی NEDبه گروه های مختلف از جمله «انجمن معلمان ایران»[15](1991، 1992، 1993، 1994، 2001، 2002، 2003 ) ؛ بنیاد دموکراسی در ایران (صندوق در سال 1995 توسط کنث تیمرمن، پیتر رودمن، جاشوا مروچیک و مقامات اطلاعاتی آمریکا در حمایت از تغییر رژیم[16] در ایران تاسیس شد)، شورای ملی ایرانیان آمریکا نایاک NIAC (2002، 2005، 2006) و دیگران کمک مالی می کرد. [17]
پس از امضای برجام نیز، بودجه NED برای دخالت در ایران همچنان ادامه یافت. بودجه سال 2016 بیش از 1 میلیون دلار بود.[18]
در سپتامبر 2000، سناتور ها به طور آشکار حمایت از گروه مجاهدین خلق را خواستار شدند.[19] کین بروک، درنیویورکر، فاش کرد: «گفته می شود که اسرائیل تقریبا از اواخر دهه نود، با سازمان مجاهدین رابطه داشته است و یک سیگنال ماهواره ای برای پخش برنامه های ان از پاریس به ایران اختصاص داده است. »[20]
شاید رابطه آن ها با اسرائیل و سودمندی آنها روشن می کند که چرا پرزیدنت بوش با« افراد خاص گروه» توافق داشت.[21]
در طول تهاجم غیرقانونی و اشغال عراق، این گروه تروریستی تحت حفاظت نیروهای آمریکایی در عراق قرار گرفت، با وجود آن که دولت عراق بر ترک آن ها از کشور پافشاری می کرد (CNN).[22] در سال 2005، «افسر فارسی زبان سابق سیا می گوید نومحافظه کاران در پنتاگون از او خواسته بودند به ایران برود و بر عملیات مجاهدین خلق در مرز ایران نظارت کند.» [23]
علاوه بر این، بنا به گفته اطلاعات پاکستان، ایالات متحده مخفیانه یکی دیگر از گروه های تروریستی بنام جندالله [24]را برای یک سری حملات مرگبار در ایران مورد استفاده قرار داده است. به نظر می رسد ایالات متحده همواره به تروریست ها علاقه داشته است.
علاوه بر کمک های سیا و عملیات های مخفی با کمک تروریست ها، ایالات متحده به طور فعال از پخش برنامه برای ایران از طریق رادیو فردا و صدای امریکا فارسی برای تحریک ناآرامی ها استفاده می کند. تعجب آور نیست که مواجب بگیران بودجه NED، NIAC،[25] از چنین برنامه هایی استقبال کنند. همچنین، بی بی سی «مبلغ قابل توجهی» از دولت ایالات متحده برای کمک به مبارزه با مسدود کردن خدمات تلویزیون و اینترنت در کشورهایی از جمله ایران و چین دریافت کرد.[26]
شایان ذکر است در حالی که ایالات متحده مذاکرات مخفی را با ایران پیش می برد که منجر به امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شد، مجاهدین خلق از لیست سازمان تروریستی خارجی شد. این کار به آنها مشروعیت لازم برای انتشار نقطه نظرات خود در روزنامه های امریکایی را داد.[27]
همچنین باید خاطر نشان کرد که در طول مذاکرات برجام که در آن ایالات متحده به عنوان یک طرف توافق شرکت کرد، آن ها مشغول نقض بیانیه ها با پخش برنامه های مجاهدین درباره ایران بودند – ظاهرا بدون مخالفتی. اما نقض بیانیه ها محدود به پخش برنامه ها نبود. ماده ب از مقدمه پیمان اعلام می کند:
«لغو و ابطال کلیه تصمیمات و اقدامات اقتصادی و مالی علیه جمهوری اسلامی ایران و انجام کلیه اقدامات اداری و حقوقی لازم جهت لغو و ابطال تمامی دعاوی و ادعاهای دولت امریکا و موسسات و شرکت های امریکایی علیه ایران به هر صورت و به هر عنوان و انجام کلیه اقدامات اداری و حقوقی لازم جهت عدم طرح هرنوع دعاوی حقوقی یا جزایی و مالی جدید از طرف اشخاص حقوقی و حقیقی رسمی و غیر رسمی دولت امریکا و یا موسسات و شرکت های امریکایی و چنانچه هرگونه ادعایی علیه ایران و اتباع ایرانی در هریک از دادگاه ها در رابطه با انقلاب اسلامی ایران و تصرف مرکز توطئه امریکا و دستگیرشدگان در ان مطرح شود و رای به محکومیت ایران یا اتباع ایرانی صادر شود دولت امریکا متعهد و ضامن است پاسخگوی ان باشد و متعد و ضامن است خسارت ناشی از ان را بپردازد» *
تعجبی ندارد ایالات متحده دوباره نتوانست تعهد خود را ادامه دهد و یک قانون حزبی میلیون ها دلار از پول ایران را به گروگان های سابق اختصاص داد.[28]
ایالات متحده اشکارا با به رسمیت شناختن بند دوم بیانیه الجزایر خود را ملزم به اجرای آن کرد، در ماه ژانویه 2016، ایران مبالغ بلوکه شده که در لاهه تکلیف ان مشخص شده بود را دریافت کرد.[29] شاید برای ارام کردن ایران پسا برجام، در حالی به دنبال یافتن راه هایی برای بازگشت دوباره این پول به دست آمریکایی ها بود.
زمان و انرژی زیادی لازم است تا موارد جزئیات نقض توافق نامه از سوی ایالات متحده آمریکا در 37 سال گذشته را برشمرد. اما هرگز نگرش ایالات متحده نسبت به تعهد خود و نقض قوانین بین المللی متزلزل تر از دوره پرزیدنت ترامپ نبوده است که به طور آشکار با اعلام حمایت خود از اعتراضات در ایران، خواستار تغییر رژیم[30] شد. پس از آن، ایالات متحده در روز 5 ژانویه 2018، شورای امنیت سازمان ملل متحد را به جلسه اضطراری برای دخالت در امور داخلی ایران فرا خواند.
تاریخ آمریكا اشکارا نشان می دهد كه در رابطه با حقوق بین الملل و معاهدات بین المللی هیج احترامی به حقوق دیگران قائل نیست. تعهدات آن بی معنی است. حقوق بین الملل ابزاری ست در دست امریکا که در مورد خودش اعمال نمی شود. این یک واقعیت مستند و اثبات شده است. شاید هیچ کس این را بهتر از رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، نمی داند. اما آنچه غیر قابل توضیح است، شکست ایرانیان در برخورد با این نقض مکرر تعهدات است.
کنوانسیون وین درباره قانون معاهدات، یک معاهده را « یک توافقنامه بین المللی بین کشورها در قالب نوشته و تحت قوانین بین المللی تعریف می کند، می تواند شامل یک یا دو و یا چند قرارداد باشد و هرآنچه تعینات خاص آن است. »
با این حال، طبق قوانین ایالات متحده، بین معاهده و توافقنامه اجرایی تفاوت وجود دارد. به طور کلی، یک معاهده یک توافقنامه بین المللی است و یک توافقنامه اجرایی فقط در قانون داخلی قابل اجراست. طبق قوانین بین المللی، هر دو نوع توافقنامه الزام آورند. صرف نظر از این که توافقنامه بین المللی کنوانسیون، توافقنامه، پروتکل، توافق، و غیره نامیده شود.
https://www.law.berkeley.edu/library/dynamic/guid…؟id=65)
*نقل از متن بیانیه الجزایر
[1] http://www.parstimes.com/history/algiers_accords…
[2] David Binder, “U.S. Concedes It Is Behind Anti-Khomeini Broadcasts,” New York Times, 29 June 1980,
[3] Mehmet Akif Okur, “The American Geopolitical Interests and Turkey on the Eve of the September 12, 1980 Coup”, CTAD, Vol.11, No.21, p. 210-211
[4]http://www.iusct.net/General%20Documents/2-Claims…
[5] https://arbitrationlaw.com/library/algiers-accord…
[6] https://treaties.un.org/doc/publication/unts/volu…
[7] Malintoppi, Loretta. World Arbitration Reporter (WAR) – 2nd edition, December 2010
https://arbitrationlaw.com/library/algiers-accord…; Downloaded January 14, 2018
https://treaties.un.org/doc/publication/unts/volu…
[8] Bob Woodward, “Veil: The Secret Wars of the CIA, 1981-1987”, New York: Simon & Schuster, 1987, p. 480. (Cited by Stephen R. Shalom, “The United States and the Gulf War”, Feb. 1990).
[9] Leslie H. Gelb, “U.S. Said to Aid Iranian Exiles in Combat and Political Units,” New York Times, 7 Mar. 1982, pp. A1, A12.
[10] Tower Commission, p. 398; Farhang, “Iran-Israel Connection,” p. 95. (Cited by Stephen R. Shalom, “The United States and the Gulf War”, Feb. 1990).
[11] Connie Bruck, ibid
[12] Andrew I Killgore. The Washington Report on Middle East Affairs. Washington:Dec 2003. Vol. 22, Iss. 10, p. 17
[13] Connie Bruck, ibid
[14] Eli Lake, New York Sun , Dec. 2, 2003
[15] https://www.sourcewatch.org/index.php/Iran_Teache…
[16] https://en.wikipedia.org/wiki/Regime_change
[17] International Democracy Development, Google Books, p. 59 https://books.google.com/books?id=ReTtEj6_myAC&pr…
[18] https://www.ned.org/region/middle-east-and-northe…
[19] http://www.newsweek.com/ashcrofts-baghdad-connect…
[20] Connie Bruck, “A reporter at large: Exiles; How Iran’s expatriates are gaming the nuclear threat”. The New Yorker, March 6, 2006
[21]US State Department Daily Briefing http://www.state.gov/r/pa/prs/dpb/2004/34680.htm
[22] Michael Ware, “U.S. protects Iranian Opposition Group in Iraq” 6, April 2007 http://www.cnn.com/2007/WORLD/meast/04/05/protect…
[23] https://www.theguardian.com/world/2005/jan/18/usa…
[24] https://www.csmonitor.com/2007/0405/p99s01-duts.h…
[25] https://www.jeremyrhammond.com/2009/07/02/iran-th…
[26] https://www.theguardian.com/media/2011/mar/20/bbc…
[27] https://www.wsj.com/articles/these-iranian-protes…
[28] https://www.usatoday.com/story/news/politics/2016…
[29] https://www.reuters.com/article/iran-nuclear-sett…
[30] http://www.cnn.com/2017/12/30/politics/donald-tru…
منبع:
https://www.globalresearch.ca/us-iran-relations-a…
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید