اپوزیسیون سوریه که در وین حاضر شده، شامل گروههای متعددی میشود. اگرچه که برخی از مخالفان بشار اسد رییس جمهوری سوریه، هنوز زیر چتر این ائتلاف نیستند.
هر بار که سوریها برای مذاکراتی راهی میشوند، در لابی هتلها، تجمعات چند نفرهای از بیشتر مردان سوری و مشاوران غیر سوریشان تشکیل میشود، که در حال مذاکرات داخلیشان هستند تا آماده مذاکره با سایرین شوند مجموع این گفتگوها همان چیزیست که نصرالحریری از کمیته عالی مذاکرات، به میز مذاکره با دیپلماتهای سازمان ملل متحد میبرد.
یکی از چهرههای مخالفان سوری حاضر در وین، یحیی العریدی است. او این روزها سخنگوی ائتلاف سوری است.
آقای العریدی پیش از پیوستن به مخالفان بشار اسد، از جمله رییس دانشکده رسانه در دانشگاه دمشق بوده است.
آقای العریدی، میخواهم این مصاحبه را با گفتگوهای جاری در وین آغاز کنم. انتظار شما از این گفتگوها چیست؟ توجه زیادی به این گفتگو شده و مقطعی که در آن برگزار میشود، حساس ارزیابی شده است. به نظرتان چرا؟
این گفتگوهایی مهم و حیاتی است. در مقطعی هستیم که باید سرنوشت راه حل سیاسی برای سوریه مشخص شود. اما در این روند سوریه، که هفت سال است ادامه دارد برخی اوقات شاهد آن هستید که مسایلی برای همیشه با وقفه مواجه میشوند، احیا نمیشوند و به زندگی دوباره بازنمی گردند، اما به یکباره بازمیگردد. منظورم هم مسایل صلح آمیز و سیاسی و هم مسایل خونبار است. این گفتگوها مهم و حیاتی است چون باید در طول این دو روز در وین تصمیماتی گرفته شود. برخی طرفها باید متعهد شوند یا تلاش برای فرار بکنند یا مثل همیشه مانع تراشی کنند و متعهد به روند صلح آمیز نشوند.
ولی اگر متعهد شوند، آنوقت چی؟
بگذارید تصور کنیم که مثل همیشه این کار را نکنند. چون این در حدود پنج سال گذشته عادت رژیم بوده است. چون احساس میکنند که اگر روند سیاسی فرصتی پیدا کند، به معنی این است که آنها دیگر نخواهند بود.
منظورتان این است که قدرت را از دست میدهند؟
بله مطمئنا قدرت را از دست میدهند. چون آنها از ابتدا استراتژی خود را بر این مبنا گذاشتهاند که از قدرت نظامی استفاده کنند. آنها با مردم بیگناهی که خواستار آزادی بودند، با گلوله برخورد کردند و این همه چیز را نابود کرد.
همه اعتماد و هرچه بود با مانع مواجه و نابود شد. مردم در ماههای اول تظاهرات درباره سرنگونی رژیم صحبت نمیکردند، آنها آزادی و اصلاح و زندگی عادی میخواستند. آنها زندان و اجبار و ترس نمیخواستند. آنها دمکراسی میخواستند و با این واکنش قهری روبرو شدند. حال که رژیم چنین استراتژی را استفاده کرده، احساس میکند اگر این را تغییر دهد نشان میدهد که آن مردم درست میگفتند.
رژیم تلاش کرد که تنش را موضوع اختلاف اپوزیسیون و رژیم نشان دهد. اما طرفهای این تنش، مردمی هستند که با دیکتاتوری مخالفند و رژیمی که خود را به زور بر سر کار نگه داشته است. حال ما چند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، داریم. با بیانیه ژنو شروع شد، قطعنامه ۲۱۱۸ و بعد ۲۲۵۴ که به دوران گذار سیاسی میپردازد. دوران گذار بر ستونهای مشخصی استوار است. یکی از آنها روند قانون اساسی است. دیگری روند برگزاری انتخابات است.
تمرکز این دوره از گفتگوها این موضوع قانون اساسی است که به آن اشاره کردید. ممکن است این ستون را باز کنیم و کمی توضیح دهید که چطور این میتواند محقق شود؟
قطعنامه ۲۲۵۴ به این میپردازد که باید یک دولت دوران گذار تشکیل شود. و این باید مسئولیت داشته باشد که اداره و هدایت نهادها را در دوران گذار در دست داشته باشد،همجنین نهادی با حضور صد،دویست یا پانصد نفر تشکیل شود که آنها یک کمیته قانون اساسی انتخاب کنند، تا بر روی تدوین آن کار کنند،به مردم ارائه دهند و در یک رفراندوم مردم به آن رای بدهند. دولت دوران گذار همچنین مسوولیت برگزاری انتخابات را خواهد داشت تا مردم سوریه آزادانه رهبر خود را برگزینند. یک دولت دوران گذار برای چند ماه کار خواهد کرد و بعد دولت توسط مردم انتخاب میشود. این آرمان قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است اما گروههای مختلفی در این روند دخیل هستند؛ در صدر آنها روسیه. چون از طریق نظامی به رژیم کمک میکند و از هواپیماهایش برای کشتن مردم استفاده میکند.
کمیته شما در هفته اخیر در روسیه بوده، آیا نشانهای از تغییر در این زمینه دیدید؟
به این بر میگردم. اما اجازه دهید پاسخ پیشین را ابتدا تمام کنم و از روسیهای بگویم که حدود ۱۳هزار نفر از مردم سوریه را با جنگندههایشان کشتهاند. خود پوتین گفته است که همه جور سلاحی استفاده میکنند، و سوریه میدانی شده برای آزمایش اسلحههای روسیه و بازاری برای فروش اسلحه به دنیا پیدا کردهاند. روسیه به لحاظ سیاسی هم حمایت میکند و هربار شورای امنیت خواسته آنها که سلاح شیمیایی استفاده کردهاند یا مردم را کشتهاند تنبیه کند، روسیه وتو میکند. یازده بار از وتو استفاده کردهاند.
قطعنامه ۲۲۵۴ از آتش بس صحبت میکند. آنها روند آستانه را درست کردند. و آن آتش بس تبدیل شد به «مناطق کاهش تنش» و وضعیت «کاهش تنش» هر روز توسط ایران، شبه نظامیان حزب الله ، رژیم و روسیه مورد تعرض قرار میگیرد. روسیه قرار بود خود ضامن حفظ وضعیت «مناطق کاهش تنش» باشد. ما میدانیم که در موضوع سوریه، روسیه یک عنصر بسیار پرنفوذ و تاثیر گذار است.
ما در سفرهایمان به سازمان ملل،واشینگتن، اتحادیه اروپا، پایتختهای اروپایی و آنکارا همه ما را ترغیب کردند که با روسها صحبت کنیم ، ما هم مخالفتی در این زمینه نداریم چون روسها تاثیرگذار هستند. آنچه روسها میخواستند با ما درباره آن صحبت کنند، کنگره سوچی بود،اما ما ۵ مورد داشتیم که میخواستیم درباره آن با روسیه صحبت کنیم. وقتی ما درباره جزییات سوچی و بیانیه پایانی آن با آنها صحبت کردیم، متوجه شدیم تلاش آنها ادامه اشغال سوریه و پابرجا نگه داشتن رژیم به مدت طولانی است.
آیا این به معنای این است که شما به سوچی نخواهید رفت ؟
ما باید برای تغییر این موضوعات در بیانیه و پایانی آن نشست تلاش کنیم تا اپوزیسیون بتواند حرفی برای گفتن در آن بخش از قطعنامه ۲۲۵۴ داشته باشد. منظورم همان روند قانون اساسی است. اینکه چقدر میتوانیم موفق شویم ، آزمایش واقعیِ این دور مذاکرات است.
آیا به سمت مثبت پیش میرود؟
نه فکر نمیکنم خیلی به سمت مثبت برود، نه همه روند ، اما نگرانیهایی هست که از سوی برخی از اعضای کمیسیون ما ابراز شده است.
وقتی وزیر خارجه فرانسه میگوید این مذاکرات « آخرین امید» است ، شما را نگران میکند؟
خیلی نمیخواهم وارد این موضوع شوم. آخرین امید به این معنی است که خیلی اهمیت دارد،و اگر طرفها پایبند به قطعنامههای شورای امنیت نباشند، روند سیاسی در بن بست قرار میگیرد. در نتیجه باید راههای دیگری برای پیشبرد اهداف دنبال کرد. یا همه طرفها که شامل رژیم و هوادارانش میشود، متعهد به قطعنامهها عمل میکنند یا نمیکنند. با این وجود روسیه نمیتواند برخلاف قطعنامههای شورای امنیت که خود به آن رای داده عمل کند. دو روز پیش در فرانسه،پاریس میزبان آمریکا، بریتانیا،عربستان و اردن بود و آقای تیلرسون ( وزیر خارجه آمریکا) آنها را در جریان سیاست تازه آمریکا در قبال سوریه گذاشت. روسیه میخواست موضوع سوریه را به شکلی کنترل کند، و در این کار موفق نشده است. با قدرت از طریق نظامی اقدام کردند تا به راه حلی سیاسی دست یابند، اما سیاست با ابزار نظامی پیش نمیرود.
می خواستم درباره ایران هم از شما بپرسم. شما به روسیه زیاد اشاره کردید اما در منطقه حامی حکومت سوریه، ایران است. در آینده هم ایران همچنان در همان نزدیکی سوریه در منطقه خواهد بود. آینده را چگونه تصور میکند. اگر بشار اسد نباشد، روابط با ایران چگونه خواهد بود؟
اولا که سوریه و ایران همسایه نیستند و عراق آنها را از هم جدا میکند. بله ولی در یک منطقه و نزدیک هم هستند. ایران کنترل خود بر عراق را با ابزارهای حقیرانه مانند استفاده از مسایل قومی به دست آورد. اینکه از دین برای قدرت داشتن استفاده کنیم. از لحاظ ایدئولوژیک یادآور نازیسم است.
منظورتان بحث شیعه و سنی است؟
بله،آنها با این کارت بازی کردند تا بتوانند عراق را کنترل کنند. هدف استفاده از وضعیتی مشابه در سوریه بود. و ایران برای اینکار از ابزار حرب الله استفاده کرد. بهانه حضور حزب الله در سوریه، حفاظت از حرمهای مقدس شیعیان بود. صدها سال این حرمها از جمله حرم حضرت زینب توسط سوریها فارغ از سنی یا شیعه بودنشان محافظت شده است.
من خود دروزی و از اقلیتهای سوریه هستم . ما بیشتر از سنیها به شیعیان نزدیک هستیم. اما ما به مسایل اینگونه نگاه نمیکنیم. همه سوریها،مسیحی،مسلمان،دروزی،علوی و سنی همه سوری هستند و همه آنها لیاقت این را دارند که حاکمیت قانون برقرار باشد و نه خودخواهی یک دیکتاتور که خود را بر مردم تحمیل میکند. وقتی حزب الله در سال ۲۰۰۶ با حمله اسراییل روبرو شد، لبنانیها به سوریه آمدند و ما در خانههایمان میزبان آنها شدیم و غذایمان را با آنها قسمت کردیم، آنها پاسخمان را با کشتن ما دادند.
از زمان جنگ ایران و عراق، ایران از حمایت حافظ اسد برخوردار بود. و تا زمان مرگ او در سال ۲۰۰۰ این رابطه متوازن و قوی بود اما با بشار اسد به دلیل ضعف او، اوضاع تغییر کرد. حافظ اسد میتوانیست بین عربیسم و رابطهاش با ملایان توازن برقرار کند. برای ایرانیها وقتی در ۲۰۱۱ اعتراضات آغاز شد بسیار خوب بود، چون ایران ضعفهای بشار اسد را خوب میشناخت. بارها شد که راه حل سیاسی ممکن بود و ایران دخالت کرد و نشد. چون ایران را خشونت زنده نگه داشته است. خودشان هم اذعان کردهاند که اگر به خاطر حزب الله یا ایران نبود، رژیم تا حالا سرنگون شده بود. در آستانه روسها بر روی ایران به عنوان ضامن حساب کردند، تا از خراب کردن هر توافقی توسط آنها جلوگیری کنند. اما حالا وقتی نگاه کنید در هر جایی که در مناطق کاهش تنش، توافق نقض شده، ردپای ایران را میبینید؛ خصوصا در ادلب.
بیایید تصور کنید که فردا توافقها به دست آمده، با سوریهای تازه مواجه هستیم. این سوریه رابطهاش با ایران چگونه خواهد بود؟
می فهمم که وضعیت سختی است. ایران به شکل بیمارگونهای از تنش میان مردم و رژیم استفاده کرده است. فرقه گرایی، قومیت، گروه بندیهای دینی، وضعیت اقتصادی، ایران از همه اینها استفاده میکند. فکر نمیکنم در کوتاه مدت بتوانیم از دردی که توسط ایران متحمل شده ایم، بیرون بیاییم و زمان زیادی خواهد برد. اما مردم سوریه بخشاینده هستند.
این چیزیست که ما روی آن حساب میکنیم. ما همچنین به نیتهای مردم ایران اعتماد داریم. آنها مردم آزادهای هستند. ما دیدیم که اخیرا اعتراضات آنها چگونه توسط ملاها سرکوب شد. این اعتراضات ناپدید نمیشوند و هر آن ممکن است از سرگرفته شوند. مردم میخواهند آزاد باشند و زجر میکشند. ملاها میلیاردها دلار برای توسعه طلبی و حمایت از تروریسم استفاده میکنند در حالی که در برخی از مناطق مردم خودشان گرسنه هستند. ما خواستار رابطه خوب با ایران هستیم اما این را هم میفهمیم که مردم ایران از دیکتاتوری و رژیم در عذاب هستند.
آقای العریدی سوال آخرم درباره خود ائتلاف اپوزیسیون حاضر در وین است. من امروز صبح در مقابل سازمان ملل متحد، گروهی از معترضان کرد را دیدم که درباره عفرین شعار میدادند و خواستار توقف حملات ترکیه به عفرین بودند. سوالم از شما این است که تا چه به نظرتان،گروهی که شما سخنگوی آن هستید، همه سوریها را نمایندگی میکند؟
به نظرم کمیته عالی مذاکرات،گروههای متعددی را نمایندگی میکند. ائتلاف، سی گروه عضو دارد. نظامیها هم هستند، مستقلها هم هستند. مثلا من خودم از مستقلها هستم،. از خودم تعریف نمیکنم، من در کل سوریه شناخته شده هستم، و در این ائتلاف حضور دارم.
همچنین کمیته هماهنگی هست که آن هم شامل احزاب متعددی میشود. اما مهم این است که توسط جامعه بین المللی شناخته شده است و در قطعنامههای شورای امنیت از آن نام برده شده است. اگر خاطرتان باشد در وین از عربستان سعودی خواسته شد تا نشست ریاض ۱ را برگزار کند، و کمیته عالی مذاکرات تشکیل شد و در ریاض ۲ این کمیته حاضر بود. اما این را هم باید بگویم که کمیته ادعای این را ندارد که نماینده همه مردم سوریه است ، چون برای این کار باید انتخابات برگزار کرد. اما شرایط برای این کار در سوریه فراهم نیست.
اما مثلا کردها چی؟ وضعیت آنها در این ائتلافها چه میشود؟
ما دو عضو کرد داریم. در هیات اصلی ۱۱ نفر هستند که دو تن کرد هستند.
اما میدانید که کردها هم شاخههای مختلف دارند.
بله درسته. اما معذوریتهایی هم درباره پکاکا و حزب اتحاد دمکراتیک وجود دارد.
چون آنها با رژیم، با آمریکا، با روسها علیه مردم سوریه همه همکاری میکنند. کردها قربانی همه پیکارها شدهاند و متاسفانه از کردها سواستفاده شده است. و آنها قربانی همه آن چیزی شده است که در منطقه اتفاق میافتد و آنها هزینه آن را میپردازند. امروز دوست آمریکاییها هستند، فردا آنها را میفروشند. همین در مورد روسیه و رژیم نیز صادق است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید