تلاش ترامپ برای برائت سیاسی کامل از دولت اوباما/کامران متتین، استاد روابط بین الملل در دانشگاه ساسکس
خروج آمریکا از برجام محصول تقاطع دو عامل عمده بود: تلاش ترامپ برای برائت سیاسی کامل از دولت اوباما و جلب رضایت رایدهندگان جمهوریخواه و محافظهکار، که در این ماههای منتهی به انتخابات میان-دورهای اهمیت ویژهای دارد، از یک سو، و کارزار دیپلماتیک عربستان و اسرائیل که نگران گسترش نفوذ ایران در منطقه هستند از سوی دیگر. اما محاسبه استراتژیک پشت سر این تصمیم میتواند مبتنی بر دو برآورد باشد: از سرگیری تحریمهای اقتصادی موجب تشدید بحران اقتصادی-سیاسی در داخل ایران خواهد شد که یا جمهوری اسلامی را از هم خواهد پاشید، یا آنرا به سوی کسب سریع سلاح هستهای سوق خواهد داد که بهانه لازم برای حملات هوایی و موشکی به تاسیسات هستهای و زیربنایی ایران را به آمریکا و همپیمانانش خواهد داد.
اما تجربه کوبا، کره شمالی، لیبی و عراق نشان داده که تحریمهای اقتصادی الزاما کارا نیستند و حتی میتوانند به تحکیم رژیم سیاسی موجود بیانجامند. تجربه عراق دوران تحریمها و سوریه نیز نشان میدهد که عملیات نظامی هوایی-موشکی هم، حتی در صورت ریسک پذیری ایران در تسریع غنیسازی و نظامی سازی برنامه هستهایش، بعید است به سقوط رژیم منتهی شود. به ویژه که آمریکا تمایلی برای مداخله مستقیم گسترده در منطقه ندارد.
ترامپی که اصرار بر بیرون کشیدن ۲۰۰۰ نیروی خود در سوریه دارد بعید است به عملیاتی در ابعاد اشغال عراق در ۲۰۰۳ تن دهد. به نظر میرسد که آنچه در سطح داخلی تعیین کننده خواهد بود وابسته دو عامل است که به ماهیت و چند و چون آنها به سختی قابل پیشبینی هستند: اول اینکه طبقات سرمایهدار ایرانی تا چه اندازه علیرغم کاهش توانائیشان در انباشت ثروت به دلیل تحریمها و تداوم مداخلات پرهزینه ایران در منطقه هوادار وضع موجود باقی خواهند ماند؛ و دوم اینکه جناحهای مختلف حاکمیت تا چه حد قادر به حفظ انسجام سیاسی داخلی خود در حالت به وخامت گرائیدن وضعیت اقتصادی، بروز اعتراضات تودهای و عروج بحران جانشینی پس از مرگ آیتالله خامنهای خواهند بود.
فصل سختی که از نظام و مردم قربانی خواهد گرفت/ سعید برزین، تحلیلگر سیاسی
تاثیر خروج امریکا از برجام چندگانه است. اول در حوزه اقتصادی است. اینجا ضربه اصلی بر مال و جان ملت خواهد بود و از مردم کوچه و بازار قربانی خواهد گرفت. افزایش قیمتها، بیکاری در حد چند صد هزار نفر و مشکلات بانکداری بینالمللی تشدید میشوند. سرمایه گذاری خارجی و داخلی افت چشمگیر خواهد داشت
تاثیر دوم در سطح رفتار جامعه است. اینجا افکار عمومی بیش از پیش دو قطبی میشود و بخش اکثریت رای شناور و خاکستری مردد شده و از بستر اصلی سیاستورزی فاصله میگیرد و زمینه کند شدن حرکتهای قانونمند مدنی را فراهم میآورد. در شرایط جدید دو قطبی، بخشی از جامعه رادیکالتر و در برخورد با حکومت خشنتر خواهد شد و بخشی دیگر از جامعه در پشتیبانی از حکومت سرسختی نشان خواهد داد
تاثیر سوم در حوزه سیاست داخلی است. اینجا شاهد رقابت شدیدتر جناح تندرو با جناح اعتدالی خواهیم بود. حسن روحانی و اعتدالیون برای حفظ موقعیت جناحی خود تلاش خواهند کرد و شاید بدنبال یارگیری جدید از طریق باز کردن فضای سیاسی برود. اما نیروهای تندروی اصولگرا هیجانزده از اقدام ترامپ فرصت جدیدی برای تحکیم موقعیت خود پیدا خواهند کرد و برای زمین زدن جناح اعتدالی و محدود کردن جامعه مدنی فعالتر خواهد شد. نیروهای تندروی خارج از نظام صدای بلندتری خواهند داشت
تاثیر چهارم در حوزه سیاست خارجی است. اینجا دو جریان متناقض را شاهد خواهیم بود. دولت برای نزدیکی به اروپا و مذاکره در مورد نگرانیهای طرفین (از جمله تحریمها و رفتار ایران) تلاش خواهد کرد و از پشتیبانی نسبی تمامیت نظام و رهبر برخوردار خواهد بود. اما همزمان نیروهای تندروی سپاه برنامه توسعه و تحکیم موقعیت نظامی در منطقه را پیش خواهند برد و در برابر خط دولت ایستادگی خواهند کرد.
حق نشر عکسISNA
Image caption
پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام و تصمیم ترامپ برای بازگرداندن تحریمها، تنها متوجه اقتصاد ضعیف و بحرانزده ایران نخواهد شد. افزایش محدودیت علیه اقتصاد ایران بهمعنای کاهش سرمایهگذاری خارجی و اختلال در اقتصاد نفتی و درنهایت تشدید فشار بر لایههای نابرخوردار و نیز تضعیف فزاینده طبقه متوسط فرهنگی خواهد بود.
بهانه ای برای سرکوب و تاخیر در مطالبات/ شادی صدر، مدیرسازمان عدالت برای ایران
اعتراضات رادیکال دی ماه ۱۳۹۶ در شرایطی رخ داد که ماهها از اجرایی شدن توافق هسته ای گذشته بود اما برخلاف وعده های دولتمردان، مردم هیچ تغییری در وضعیت سفره خویش ندیده بودند. این اعتراضات گسترده در شرایطی به وجود آمد که جمهوری اسلامی نمیتوانست فساد اقتصادی گسترده هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا و آثار آن در گسترش فقر و فاصله طبقاتی، به گردن تحریمها بیندازد. با وجود اینکه این اعتراضات، به سرعت و با خشونت تمام سرکوب شد، اما تداوم شرایط پسابرجامی توام با گسترش فساد و ناکارآمدی حکومت، هر لحظه میتوانست مجددا جرقه های اعتراضات رادیکال را روشن کند.
اما خروج ترامپ از توافق هسته ای، این شرایط را به شکلی جدی تغییر خواهد داد و کار را برای مخالفان جمهوری اسلامی که مدافع حقوق بشر و دموکراسی هستند سخت تر از پیش خواهد کرد. با تصمیم ترامپ، از این پس به جمهوری اسلامی این بهانه را می دهد که فساد اقتصادی و فقر روزافزون را به گردن تحریم ها بیندازد. زمزمه تحریمهای بیشتر و تهدید جنگ، باعث خواهد شد تعداد بیشتری، مطالبات جاری خود را به عقب بیندازند و با احساس خطر درباره تمامیت ارضی و امنیت ملی، پشت سر سپاه و قاسم سلیمانی بایستند.
از سوی دیگر، از این پس هر نوع گزارشگری بی طرف و بدون خط کشی های سیاسی درباره نقض حقوق بشر و تلاش برای پاسخگو کردن مقامات مسئول، از سوی طیف بزرگتری از مدافعان جمهوری اسلامی و به خصوص اصلاح طلبان، با این عنوان که در خدمت تحریم و جنگ است بی اعتبار می شود. در این شرایط تازه بدیهی است که سرکوب صداهای مخالفی مانند معترضان دیماه، آسان تر و بی هزینه تر خواهد بود.
در یک کلام، خروج ترامپ از توافق هستهای، به مانند بیشتر تحولات جهانی در چهار دهه گذشته، به تثبیت و بقای جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
آسیب به اقتصاد و جامعه مدنی/ مرتضی کاظمیان، تحلیلگر سیاسی
پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام و تصمیم ترامپ برای بازگرداندن تحریمها، تنها متوجه اقتصاد ضعیف و بحرانزده ایران نخواهد شد. افزایش محدودیت علیه اقتصاد ایران بهمعنای کاهش سرمایهگذاری خارجی و اختلال در اقتصاد نفتی و درنهایت تشدید فشار بر لایههای نابرخوردار و نیز تضعیف فزاینده طبقه متوسط فرهنگی خواهد بود. وضعی که بهگونهای قابل پیشبینی، خواستههای سیاسی و فرهنگی شهروندان را به زیر سایه مطالبات اقتصادی و نیز مشکلات معیشتی سوق خواهد داد.
درگیرشدن بیش از پیش لایههای اجتماعی نابرخوردار و متوسط با تأمین معیشت، به معنای بهحاشیهرفتن مقولههایی چون حقوق شهروندی، حجاب اجباری، مسدودسازی تلگرام، آزادی رسانه، حق فعالیت صنفی و سیاسی ـ تشکیلاتی، حق زنان برای ورود به استادیومها و موارد مشابه خواهد بود.
این، همزمان خواهد بود با تهییج راستافراطی و اقتدارگرایان مسلط در هسته اصلی قدرت، و افزایش فشار و محدودیت علیه کنشگران جامعه مدنی ایران با سانسور و ارعاب و سرکوب، به بهانه وضع جدید.
به بیان دیگر، جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی دموکراسیخواه و دغدغهدار حقوق بشر در ایران، بهگونهای فزاینده از سوی دو تیغه قیچی تحت فشار و تهدید قرار خواهند گرفت: فشارهای معیشتی و تنگناهای اقتصادی از سویی، و افزایش انسداد سیاسی و تهدید امنیتی از سوی دیگر.
افزایش مصائب اقتصادی لایههای نابرخوردار و کشیافتن رکود تولید و گسترش بیکاری، بروز و ظهور اعتراضهای خیابانی و شورشهای اجتماعی را نیز محتملتر میکند. وضعی که با سرکوب خشن حکومت، میتواند به تشدید اقتدارگرایی بیانجامد و از منظری دیگر به زیان دموکراتیزاسیون منجر شود.
همزمان، قابل پیشبینی است که هزینهکرد نظامی جمهوری اسلامی ـ و بهطور مشخص سپاه ـ افزایش یابد؛ رویکردی که بهمعنای اتلاف بیش از پیش منابع ملی خواهد بود؛ منابعی که باید صرف توسعه و رفاه ایرانیان میشد.
حق نشر عکسEPA
Image caption
حسن روحانی همه تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذشته و تا زمان تصویب آن سعی می کرد در حوزه سیاست داخلی با آیت الله خامنه ای مدارا کند. اینک رئیس جمهور ایران در حوزه سیاسی توفیق چندانی نیافته و با خروج آمریکا از برجام، دولت او دراجرای برنامه های اقتصادی و سیاست خارجی نیز شکست می خورد
پایان روحانی/ احسان مهرابی، تحلیلگر سیاسی
شور و شعف نمایندگان عضو جبهه پایداری در مجلس هنگام آتش زدن برجام، نشانه ای از پایان روحانی و افزایش قدرت اصول گرایان تندرو است.
حسن روحانی همه تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذشته و تا زمان تصویب آن سعی می کرد در حوزه سیاست داخلی با آیت الله خامنه ای مدارا کند. اینک رئیس جمهور ایران در حوزه سیاسی توفیق چندانی نیافته و با خروج آمریکا از برجام، دولت او دراجرای برنامه های اقتصادی و سیاست خارجی نیز شکست می خورد. از سوی دیگر جنگی شدن فضا امکان درگیری درباره موضوعاتی مانند فیلترینگ تلگرام و یا اقدامات سپاه پاسداران را کمتر می کند.
سخنان روز چهارشنبه آیت الله خامنه ای نیز نشان می دهد که او ازهم اکنون پشت دولت را خالی و خود را از مسئولیت مذاکره با اروپا مبرا کرده است.رهبر جمهوری اسلامی با این سخنان زمینه سازی می کند تا مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات با اروپا و خروج احتمالی ایران از برجام را به گردن دولت بیاندازد.
همچنین با گفته های روز چهارشنبه آیت الله خامنه ای،دولت عملا به واسطه ای میان آیت الله خامنه ای و اروپا بدل خواهد شد.آنان از یک سو باید با اروپا مذاکره کنند و از سوی دیگر آیت الله خامنه ای را راضی به پذیرش شرط های جدید.
هرچند دراین میان رهبرجمهوری اسلامی نیز گزینه های چندانی پیش روی خود ندارد و سخنانش مانند سابق برای مبرا کردن خود از هر مسئولیتی است. خروج آمریکا از برجام همچنین باعث شده که گروه های تندرو دست بالا را در فضای سیاسی پیدا کنند و تا مدت ها دولت را به دلیل آنچه که «اعتماد» به غرب می خوانند ملامت کنند.
با این تفاسیر روحانی و طرفدارانش عملا برای باقی ماندن در قدرت اهرم های جدی ندارند و در این فضا تا مدتی سخن گفتن درباره حضور دوباره اصلاح طلبان در هرانتخاباتی نیز سخت شده است.خروج آمریکا از برجام اینک باعث پایان روحانی شده است،مگر اینکه تحولات باز به سمتی پیش بروند که آیت الله خامنه ای وادار به یک «نرمش قهرمانانه» دیگر شود.
دور خیز ناکام برای تغییر رژیم/علیرضا احمدیان، تحلیلگر امور بینالملل
به نظر میرسد امریکائیها به این نتیجه رسیده اند که با ایجاد فشار اقتصادی مضاعف بر دولت و ملت ایران میتوانند از خواستههای مشروع مردم استفاده کرده و زمینه را برای پروژه "تغییر رژیم" آماده سازند. موفقیت این امر به دلایل ذیل، در این مقطع زمانی، امکان پذیر نیست.
۱.اعتراضهای داخل کشور اگر چه نشانگر مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای مدنی مردم است فاقد رهبری و استراتژی مشخص برای براورده کردن خواستههای خود است. به علاوه، جریان اصلاح طلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شوراها نشان داد که توانایی بسیج کردن ملیونها نفر را دارد. با توجه به بدتر شدن اوضاع اقتصادی و تشدید سرکوب آزادیهای مدنی مردم باید دید که آیا همچنان این جریان توانایی بسیج کردن مردم در حمایت از کاندیدهای خود در انتخاباتهای آینده دارد. قویتر بودن جریان رفورم امکان "تغییر رژیم" را کاهش خواهد داد.
۲. علی رغم حضور قدرتمند اپوزوسیون و لابیهای طرفدار این جریانات، در خارج از کشور، به نظر نمیرسد که آنها در داخل کشور طرفداران زیادی و یا مشروعیت مردمی داشته باشند. به علاوه، تکثر این گروه ها، فعالیتهای تاریخی برخی و عدم وجود رهبری واحد احتمال موفقیت این جریانها را کم میکند.
۳. اگر چه در آمریکا در مورد رفتار جمهوری اسلامی خصوصا در منطقه و نقض حقوق بشر توافق جامعای وجود دارد، دموکراتها و جمهوری خواهان در مورد مطلوبیت پروژهٔ "تغییر رژیم" اختلاف نظر دارند. با دو قطبی تر شدن هر چه بیشتر فضای سیاسی آمریکا، "تغییر رژیم" به عنوان راهبرد دولت آقای ترامپ قلمداد شده و حمایت اکثریت دموکراتها را نخواهد داشت.
۴. روسیه و چین که با جمهوری اسلامی روابط نزدیک اقتصادی، نظامی و سیاسی دارند، طبیعتا تشکیل حکومتی جدید در ایران که با کمک آمریکا و همسو با این کشور باشد را برنمی تابند و در جهت خنثی کردن این پروژه قدم برمیدارند. اتحادیه اروپا نیز به نظر نمیرسد که آمادگی حمایت از بی ثباتی دیگری در منطقه را داشته باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید