رفتن به محتوای اصلی

فهمیدن «اول آمریکا»
08.08.2018 - 14:40

فهمیدن «اول آمریکا»

تحریریه
تارنگاشت عدالت

در پشت بوق و کرنای «اول آمریکا» دونالد ترامپ نیروهای منسجم‌تری وجود دارند که برای بازترسیم نظم بین‌المللی فشار وارد می‌کنند. ترامپ ممکن است بی‌کفایت به نظر برسد، اما برای بسیاری از اقدامات او- چه بی‌ثبات کردن ناتو باشد یا در بر گرفتن ولادیمیر پوتین روسیه- منطق وجود دارد.
دو نفر از ایدئولوگ‌های ایالات متحده، پرفسور دانیل کوئین میلز (پرفسور قدیمی در «مدرسه بازرگانی هاروارد» که استیو بَنِن از آن فارغ‌التحصیل شد) و استیون روسفیلد (استاد ضد کمونیست اقتصاد در ایالت کارولینای شمالی) در سال ۲۰۱۷ در کتابی که در سنگاپور منتشر شد و توجه کمی را بخود جلب کرد، این بینش را طرح کردند.
این دو نفر در «پدیده ترامپ و آینده سیاست خارجی ایالات متحده» می‌گویند که «نظم جهانی غربی» پس از جنگ جهانی دوم، در حال احتضار است، و مؤسساتی مانند ناتو ثابت می‌کنند که برای امپراتوری ایالات متحده بیش‌تر یک بار هستند تا کمک. در داخل، کشور در یک وضعیت «رو به زوال» قرار دارد. آن‌ها ادعا می‌کنند که دینامیسم‌های «رشد جمعیت، مهاجرت، و سیاست‌های فراگیرندگی ملت-دولت را تضعیف می‌کنند.»
راه‌حل آن‌ها؟ آمریکا باید از «جهان‌وطنی بین‌المللی» (international cosmopolitanism) بسوی یک سیاست ناسیونالیستی و آشکارا امپریالیستی جهت تأکید بر قدرت خود در جهان، فاصله بگیرد. در به‌روز‌ رسانی رئال‌پلتیک (realpolitik) دهه ۱۹۷۰، ایالات متحده باید بجای ذهنیت «جنگ سرد» که ریشه در اتحاد ناتو دارد بدنبال یک «صلح سرد» رقابت با روسیه باشد. تصور این است که پوتین چنین چشم‌اندازی را دنبال می‌کند، و با عمل متقابل، از جنگ بین دو قدرت می‌توان احتراز کرد و در حالی‌که چالش‌گران دیگر نسبت به قدرت ایالات متحده- بویژه چین- مهار شده اند، منافع سرمایه‌داری آمریکا می‌تواند راه خود را برود.
و در ارتباط با دیگر کشورهای کوچک‌تر، با پشتیبانی از نیروهای ناسیونالیستی و ضد جهان‌وطنی مشابه می‌توان جلو رفت. (انتقادات مکرر نویسندگان از جهان‌وطنی و سرمایه بزرگ مالی شبیه تبلیغات یهودی‌ستیزی قدیمی‌تری است که مشکل بتوان آن‌را ندید.)
در این‌جا اختلافات در درون طبقه سرمایه‌دار نیز در کارند. بیاد آوریم که بخش مالی ایالات متحده با نگرش جهانی خود، عمدتاً هرگز از نامزدی و انتخاب ترامپ حمایت نکرد. البته آن‌ها کاهش مالیات‌ها و مقررات‌زدایی اهدایی او را می‌گیرند، اما کسی که مرتباً تهدید می‌کند تجارت آزاد را محدود خواهد کرد گزینه نخست برای بانک‌های بین‌المللی نیست. چرخش بسوی یک رویکرد بیش‌تر یک‌جانبۀ قدرت بزرگ بیش‌تر با منافع انرژی، منابع طبیعی، و (بخش‌هایی) از سرمایه مولد در ایالات متحده همخوان است.
اغلب به نظر می‌رسد ترامپ از روی نوشته میلز و روسفیلد می‌خواند، اما بستن انتخاب خود او به پوتین و دولت روسیه اغلب بر هر تحلیل ایدئولوژیک از آن‌چه که می گذرد سایه می‌اندازد. توضیح ساده این است که گفته شود پوتین به ترامپ کمک کرد ببرد، در نتیجه ترامپ پاورچین راه می‌رود.
اما در اینجا حمله یک بزرگ‌تر به مکراسی، و همچنین دنبال کردن برنامه‌ای که به بخش‌های مشخصی از طبقه سرمایه‌دار تعلق دارد در جریان است. و در حالی‌که متلاشی کردن ناتو و نظم جدید دادن به جهان بسود روابط مسالمت‌آمیز و پایان دادن به نظامی‌گری چیز خوبی خواهد بود، این احتمال، پیامدی نیست که ترامپ با پوتین در نظر داشته باشند. در شرایط شفاف‌تر، حتا استقبال از نزدیکی دیپلوماتیک بین رقبای اتمی (مانند مورد کره شمالی) ممکن خواهد بود.
علی‌رغم قیل‌وقال پیرامون نمایش او با پوتین، سفر ترامپ به اروپا موجب رویدادهایی شد که ترامپ می‌تواند دستاوردهای شخصی خود بداند.
او هر جا که رفت از فرصت برای تقویت بیش‌تر اتحاد در حال‌ظهور جناح راست ناسیونالیستی، بیگانه ستیز، و نظامی‌گرای جهانی استفاده کرد. در اجلاس ناتو در بروکسل، او خواهان افزایش بودجه نظامی شد، و برای منابع مالی حتا بیش‌تر در اروپا و آمریکای شمالی برای تدارک جنگ فشار وارد کرد. در بریتانیا، او نورافکن را بر روی بوریس جانسون، دلقک و سیاستمدار ضدمهاجر و عضو پیشین کابینه قرار داد و گفت او «نخست‌وزیر بزرگی» خواهد بود.
و او با سر خم‌کردن در برابر لفاظی‌های ناسونالیست‌های سفید هوادار نازی در سراسر قاره- و همچنین در ایالات متحده- از این‌که اروپا به دلیل مهاجرین «فرهنگ خود را ازدست می‌دهد» اظهار تأسف کرد: دعوت به «دوباره اروپا را بزرگ کنیم.»
http://www.cpa.org.au/guardian/2018/1833/02-edito…
———————————————
عدالت:در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۱ (سه روز پس از حمله ژاپن به پرل‌هاربر) در مخالفت با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم، «کمیته اول آمریکا» (America First Committee) تشکیل شد و آغاز بکار کرد. این به یکی از بزرگ‌ترین جنبش‌های ضدجنگ در ایالات متحده مبدل شد و اعضای حق‌عضویت پرداز آن به بیش از ۸۰۰ هزار نفر در ۴۵۰ شعبه رسید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی
برگرفته از:
گاردین، نشریه حزب کمونیست استرالیا
مجله هفته

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.