رفتن به محتوای اصلی

آماده شدن برای مسیری که پیش رو است ( 1 )
04.09.2018 - 01:14

بقلم: عبدالخالق جرفی
مقدمه
شرایط سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ایران و اعتراضات مستمر و روزانه مردم ، نشان از وارد شدن به " نقطه غیر قابل برگشت " دارد . واقعیت این است که شرایط دیگر به هیچوجه به نقطه سابق بر نمی گردد . ملت های ایران ، با اعتراضات و قیام های و شعارهای خود ، نشان دادند که ، کلیت حاکمیت را نفی کرده و راه را بر هرگونه مانور سیاسی برای فریب مردم بسته اند .
جناح بندی های داخل حاکمیت اکنون و در این مرحله شکل واقعی جنگ درون خود ، که همانا حذف دیگری است ، عریان ساخته است . نه فریبکاری های احمدی نژاد در اپوزسیون بازی و نه مانورهای اصلاح طلبان قلابی ، دیگر توان سوار شدن بر موج اعتراضات را ندارند و تمام دعواهای آنها چیزی جز ریزش نیرو از هر دو طرف ارمغان نخواهد داشت و از روی همین واقعیت ، دم و دنبالچه های آنان که لباس ملت خواهی به تن کرده اند ، دیگر نمی توانند در میان صفوف ملت ها جایی پیدا کنند .
واقعیت این است که حکومت ایران در میان بحران های متعددی دست و پا می زند و مردم بعینه ورشکستگی و پوسیدگی آن را مشاهده می کنند. حاکمیت ایران از نظر اقتصادی ، دیگر توان حل هرگونه مشکلی را از دست داده است ، این حکومت حتی توان پرداخت حقوق نیروهای دولتی را هم ندارد .
در سیاست منطقه ای زیر فشار شدید ملت ها و دولت های منطقه و جهان می باشند . این عوامل شرایطی برای ملت عرب الاحواز فراهم ساخته که می تواند نقش خودش را به بهترین وجه ایفاء کرده و مهر موجودیت خود را بر هر تحولی بزنند . اینک ما شاهدیم که مبارزات ملت عرب الاحواز بلحاظ کمی وارد مرحله جدیدی شده است .
حضور فعال بسیاری از اقشار ملت در هر اعتراض و قیامی و گسترش دامنه آن به اکثر شهرها و روستاها و پیوستن افراد جدیدی که تا دیروز نظاره گر بودند ، می رود تا کیفیت جدیدی خلق کند و پاسخ مساله روز و تاریخی ملت عرب الاحواز را عرضه کند . ملت عرب الاحواز تصمیم گرفته و نشان داده که دیگر حاضر نیست تن به ذلت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بدهد و خواستار تغییر ریشه ای این وضعیت است . ما در این نوشته می خواهیم ببینیم اکنون در چه نقطه ای از مبارزه هستیم و شرایط به کجا می رود و چه باید بکنیم .
الان در چه نقطه ای هستیم و شرایط سیاسی و اجتماعی به کجا میرود
در واقع ، ما با یک " موقعیت انقلابی " در سطح ایران ، مواجه هستیم که باید برای آن از هر حیث آمادگی داشته باشیم . بطور کلی " موقعیت انقلابی " چیست ؟ و چرا نیاز داریم تا آن را فهمیده و در قبال آن در سطح الاحواز ، خود را آماده سازیم ؟
گفته می شود ، برای پیروزی یک انقلاب دو عامل و شرط باید وجود داشته باشد . که به آن " عوامل عینی و ذهنی " گفته می شود . از درون عامل عینی " وضعیت انقلابی " شکل می گیرد .
عامل عینی یعنی اینکه حاکمیت بدلیل بحران های مختلفی که دامنگیرش می باشد ، دیگر نتواند امور مملکت را همچون سابق ، پیش برده و حل و فصل نماید و بهمین خاطر ملت ها و اقشار تحت ستم علیه وضع موجود منفجر گشته و به خیابانها ریخته و اعتراض خود را به شکل قیام و یا اعتراضات سراسری ، به نمایش بگذارند و خواستار نظم جدید غیر از آنچه اکنون هست ، می باشند . و شرایط انقلابی ایجاد می شود که نه مردم خواهان تحمل وضع موجود هستند و نه حاکمیت می تواند با روش قبلی به حاکمیت خود ادامه دهد .
نگاهی به شرایط کنونی جامعه ایران، نشان می دهد تا جائی که موضوع به تغییر در وضعیت ملت های ایران و حاکمیت بر می گردد این "تغییرات عینی" صورت گرفته است. اما این شرط عینی به تنهایی کافی نیست ، برای اینکه حاکمیت پوسیده ، ساقط گردد ، نیاز به عامل ذهنی هست .
یعنی علاوه بر مردم شوریده بر وضع کنونی و حاضر به جانبازی و مخاطرات یک سرنگونی ، به نیروی پیشتاز رهبری کننده و سازمان یافته نیاز هست . در غیر اینصورت ، هرچند بحران ها حاکمیت را فلج سازند ، باز هم امکان بقای حاکمیت وجود دارد .
- وضعیت حاکمیت و تضادهای حل ناشدنی جناح های درونی آن
یک رابطه متقابل بین تشدید تضادهای درون حاکمیت از یکطرف و گسترش و تعمیق اعتراضات و قیام های ملت های ایران از طرف دیگر وجود دارد . یعنی نارضایتی های اقشار مختلف ملت های ایران و اعتراضات و گسترش هر چه بیشتر آن ، تضادهای درون حاکمیت را شدت بیشتری می بخشد و این امر باعث می شود که بحران مدیریتی حاکمیت هر چه بیشتر تعمیق شود و جنگ و جدال بین جناح ها شکل حذف همدیگر را می گیرد .
افشاگری های باندهای درون حاکمیت علیه همدیگر و بکارگیری تمام روش های ضد مردمی نسبت به هم گواهی همین معادله است . نمونه احمدی نژاد شکل برجسته این تضاد در حاکمیت است . بدون شک آشکار شدن عمق فساد حاکمیت از زبان خود سران ، در نظر مردم چیزی جز ضعف و بیچارگی حاکمیت در کنترل اوضاع نیست و به آنان درک بیشتری در ضرورت سرنگونی این حاکمیت می دهد .
- وضعیت اقتصادی – اجتماعی مردم
کافی است به دور و برمان نگاهی بیاندازیم تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم را فهم کنیم . برای اینکار نیازی به شاخص های ارزی و مفاهیم بغرنج اقتصادی نیست . پدیده زباله گردی برای تامین غذا و رفع گرسنگی ، به بهترین وجه وضعیت اقتصادی را نمایش می دهد . افزایش بسیار زیاد افرادیکه اجزاء بدن خود را برای تامین معاش می فروشند . افزایش شدید تعداد کودکان کار ، و بیکاری و فقر و فساد واعتیاد ، عدم پرداخت حقوق کارگران و کارمندان ، تعطیلی کارخانجات و اخراج کارگران ، دزدی و غارت و آدمکشی . نیازی نیست از تورم و رکود همزمان صحبت کرد .
پدیده ای که شاخص اقتصاد حکومت ایران اسلامی شده است . شورش مردم گرسنه که اینک شامل اکثر شهرها شده است ، حکایت از متلاشی شدن زندگی مردم زحمتکش جامعه است و این یکی از مهمترین علائم وضعیت انقلابی است . واقعیت این است که کارد به استخوان مردم رسیده و دیگر توان و طاقت قبول و تحمل این وضعیت را ندارند و برای تغییر این وضع حاضرند دست به هرکاری زده ولی زیر این وضعیت دست و پا نزنند .
- وضعیت حکومت ایران در صحنه منطقه و بین المللی
ایران در محاصره کشورهایی است که در بقای آن سودی نمی برند . البته او هنوز دوستانی در منطقه مثل ترکیه و قطر دارد و در تلاش است تا از آنها معبری برای شکستن محاصره اقتصادی سود جوید ، کشورهایی که خود دچار معضل سیاسی و اقتصادی هستند . اما بقیه کشورها یا در جبهه سرنگونی و تغییر این حاکمیت هستند و یا اینکه در ظاهر بی طرف اما در جبهه دشمنان این حاکمیت می باشند .
مشکلات دامنگیر حاکمیت ایران مثل دخالت در سوریه و یمن و لبنان و فلسطین و عراق و از آن طریق تلاش برای اعمال نفوذ و بسط قدرت ، او را در تعارض آشکار با سیاست جهانی و منطقه ای قرار داده است .
همچنین دوستان حکومت ایران در صحنه خارجی ، نیروهای شکننده ای بیش نیستند که در مواجه با سیاست و استراتژی آمریکا در قبال ایران ، نمی توانند تکیه گاه محکمی برای این حاکمیت باشند . اروپا در حال تغییر سیاست خود در قبال ایران است و مجبور است تن به سیاست آمریکا بدهد ، روسیه و چین بلحاظ اقتصادی بهیچوجه نمی توانند بحران های اقتصادی و سیاسی حکومت ایران را کمک کنند و اساسا حاضر نیستند ریسک درگیری با آمریکا را بخرند .
حاکمیت ایران روی نیروهایی سرمایه گذاری کرده است که بتواند در این شرایط آنها را بکار گیرد ولی این نیروها فقط می توانند کارهای ایذائی بکنند و در یک مواجه سنگین با جبهه ضد ایران ، چه بسا موجودیت خود را از دست خواهند داد . نیروهایی همچون حزب الله لبنان و حوثی ها و جهاد اسلامی فلسطین و احزاب طرفدار این حاکمیت در عراق .
دراین شرایط ، با تشدید تحریم ها و امکان پیش آمدن صحنه های دیگری ، ایران در انزوای بیشتری فرو خوهد غلطید.
- وضعیت نیروی سرنگون کننده
شاید بتوان گفت نقطه قوت این حاکمیت در اپوزسیون آن است . تشتت و پراکندگی از یکطرف و نداشتن پایگاه محکم اجتماعی از طرف دیگر ، وضعیت را برای مانور حاکمیت ساده تر کرده است . این مشکل را ملت عرب الاحواز بیش از همه دارد و از آن رنج می برد .
باید دانست که در مقیاس ایران ، نبود رهبری سیاسی که اکثر نیروها را حول یک برنامه متحد کرده و بتواند فضای داخل را رهبری نماید ، بطور حتم امدادی است به حاکمیت ایران برای بقای هرچه بیشتر . دریک وضعیت انقلابی ، هرچند همه شرایط عینی آماده باشند ، در صورت نبود یک سازمان پیشتاز رهبری کننده ، بطور حتم به شکست می انجامد . این مورد در مقیاس ملت عرب الاهواز هم بهمین روال عمل می کند .
خبرهایی از داخل و خارج مبنی بر ضرورت تشکل و اتحاد نیروهای ملت الاحواز ، جهت آمادگی برای هرگونه شرایط شنیده می شود و امید است که بتوان در عمل شاهد چنین تحولی بود .
دشمنان ما و تهدیدات داخلی
نیروی سرکوبگر حاکمیت ، نیروهایی که مستقیما به حاکمیت وصل و آشکارا قابل شناخت هستند : سپاه و بسیج و دیگر ارگان های نظامی و انتظامی /
نیروی سرکوبگر که ماموریت های مختلفی در سرکوب دارد : نیروی لباس شخصی و اطلاعاتی / مزدوران پان ایرانیست و نیروهای مردمی با گرایشات شدید ضد عربی در منطقه الاحواز
در شرایطی که پیش رو داریم ، می توان شاهد شکل گیری باندهای ترور و آدم ربایی بود و بهمین خاطر باید در مقابل آنها بتوان گروههای مقاومت و ضد ضربه تشکیل داد . ضرورت حفاظت از عناصر فعال که در تهدید چنین ضرباتی هستند یک وظیفه انقلابی و مبارزاتی است .
مزدوران سپاه قدس مثل نیروی بدر و عصائب اهل الحق ووو ، حزب الله لبنان و نیروهای افغانی و پاکستانی وو
طبعا این نیروها در شرایط حساس وارد عمل می شوند و بویژه نیروهای عرب لبنانی و عراقی بیشترین کارایی را در این شرایط در منطقه الاحواز خواهند داشت که باید برای آن آمادگی داشته باشیم .
مزدوران و جاسوسان عرب در صفوف مبارزان عرب الاحواز
طبعا ضربه اصلی را مزدوران و جاسوسان عرب موجود در صفوف مبارزان الاحواز می توانند بزنند . بهمین خاطر از هم اکنون باید به شناسایی و طرد آنها از صفوف خود اقدام کرد . این کار باید با احتیاط بسیار و با دقت فراوان صورت بگیرد تا اشتباهی رخ ندهد و باعث سوء استفاده دشمن جهت ایجاد فضای بدبینی بین نیروهای مبارز شود .
قبیله گرایی و تمایلات عشیره ای بعنوان تهدید
گرایشات عشیره ای و قبیله ای ، یک تهدید بشمار می رود . عشایر با تمام نقاط مثبتی که می تواند در شرایط یک جنگ داخلی و یا هرج و مرج داشته باشد ، اما بدلیل اینکه درک سیاسی و استراتژیک از مساله را ندارند و پیش از آنکه وابستگی ملی داشته باشند بر وابستگی های عشیره ای تکیه می کنند ، بسادگی و راحتی بازیچه این یا آن گرایش موجود در فضای سیاسی الاحواز شده و به عامل ضربه و خدمت به اهداف حاکمیت تبدیل می شوند .
یعنی مادامی که تشکل های خارج گرایشات قبیله ای دارند و روی عناصر قبیله در آینده تحولات ، سرمایه گذاری کرده و یا می کنند ، این تهدید کماکان هست . بهمین دلیل باید از هم اکنون برای آن آمادگی کسب کرد و نیروهای مبارز را از این فتنه مطلع کرده و دور ساخت .
تشکل های خارجه نشین متکی به عشایر ، بعنوان یک تهدید
همچنین تشکل های خارج متکی به عشایر ، بدلیل اختلافات بسیار و تقریبا حل ناشدنی که با همدیگر دارند ، یک تهدید بحساب می آیند . طبعا وقتی که در شرایط آرام و مسالمت و نبود قدرت ، تا این اندازه نسبت به هم کینه و عداوت دارند ، در شرایط مشاهده قدرت ، هرگز تن به سازش و اتحاد نخواهند داد و هرکدام بسته به توان سرمایه گذاری روی مناطق و عشایر خود ، توان شکل دادن به رویدادهای داخل الاحواز را خواهند داشت .
این امر زمانی می تواند تاثیر کمتری روی حوادث بگذارد که از هم اکنون ، نیروهای مبارز داخل الاحواز ، سازمان و رهبری خود را تشکیل داده و شبکه های وسیع تری را بوجود بیاورند که بتواند جذب و دفع نیرو در مراحل بعدی را به نفع ملت الاحواز رقم بزند . طبعا منظور ما همه سازمان ها و تشکل های در خارج نیست .
وضعیت و نوع کاری که باید برای آن آماده باشیم
بسته به نوع شرایط و تحولاتی که در مناسبات آمریکا با حکومت ایران شکل می گیرد، وضعیت های مختلفی در برابر ما می تواند شکل بگیرد و ما را ناچار سازد خود را با آن منطبق سازیم . طبعا یک قیام سراسری با یک رهبری سازمان یافته بهترین شکل است اما شرایط همیشه همانطور که ما دوست داریم ، شکل نخواهد گرفت .
حتی در شرایط قیام سراسری ، باز هم ما نیازمند آمادگی سازمان یافته و رهبری واحد و متشکل در داخل و خارج هستیم . دشمن با همان ترکیب و تهدیدات به همان شکل خود را نشان خواهند داد . اما عملکردشان شاید متفاوت باشد . ما باید برای شق خطرناکتر آماده باشیم که ممکن است در وضعیت های زیر پدید آیند :
- از هم پاشیدگی حاکمیت مرکز و عدم توانایی نیروی سرنگون کننده در کنترل وضعیت و یکدست کردن قدرت مرکزی و ایجاد هرج و مرج سراسری بویژه در مناطق ملیت ها .
این احتمال بدین خاطر امکان تحقق دارد که ، نیروی رهبری کننده قیام سراسری در یک شکل منسجم وجود ندارد . و سازمان های سراسری هر کدام به نحوی از انحاء هواداران خود را دارند ، منتها تا همین امروز ، هیچکدام با همدیگر همکاری نزدیک ندارند و همدیگر را بعنوان رهبر جنبش که خود جزئی از آن باشند ، به رسمیت نمی شناسند . وبا توجه به تعدد ملیت ها و اینکه هرکدام خط مشی جدا از نیروی اپوزسیون سراسری را دنبال می کنند و همچنین در خود مرکز و شهرهای مرکزی ، اپوزسیون یکدست و متحدی وجود ندارد ، چه بسا با این صحنه ولو بشکل موقت و گذرا ، مواجه خواهیم بود .
- از هم گسیختگی حاکمیت مرکز و خارج شدن کنترل از دست حاکمیت و عدم توانایی نیروی سرنگون کننده در تعیین تکلیف قدرت و تبدیل آن به یک جنگ داخلی.
1.9.2018

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یاسین اهوازی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.