رفتن به محتوای اصلی

تحریم و سیاست گزینی
14.11.2018 - 04:16

با شروع تحریمهای دولت آمریکا، در رابطه با جمهوری اسلامی ایران، هزاران مقاله و مطلب در رسانه ها منتشر شده است.
در این خصوص مواضع «جریانهای سیاسی» را میتوان چنین دسته بندی کرد:
الف: از زاویه و موضع مخالف و موافق:
1- مخالفان تحریم
2- موافقان تحریم
3- بخشاً موافق، بخشاً مخالف
ب: از زاویه و موضع مقصر جویی:
1- مقصر دولت آمریکاست
2- مقصر جمهوری اسلامی ایران است.
3- مقصر هر دو - دولت آمریکا و حکومت ایران- هستند.
ج: از زاویه و موضع «سود و زیان» در رابطه با « معشیت و مبارزه مردم جامعه»
1-تحریم  سودمند است،  در رابطه با مبارزه مردم
2- زیانمند، در رابطه با مبارزه مردم
3- زیانمند به معشیت مردم، سودمند به مبارزه مردم
4- زیانمند به معشیت و مبارزه مردم، هردو.
6-سود مند به مبارزه ، بی زیان به معشیت مردم.
 چنین مواضع گوناگونی، بیان شده اند.

 
چه چیزی در این میان گم شده است؟ یا مورد توجه قرار نگرفته؟ 
مواضع یاد شده از سوی « شخصیت ها، گروه ها، سازمانها، و احزاب سیاسی» مخالف حکومت ایران بیان شده است. 
آیا کار یک «جریان سیاسی »- گروه، سازمان، حزب- این است که یکی از مواضع بالا را « بیان یا تبلیغ» کند؟ «کار» یک تشکل سیاسی مخالف حکومت، در شرایط تحریم واقع شده یا موجود و مورد بحث، چه میتواند باشد؟ چه «عنصری» اینجا گم شده است؟  
1-تحریم به عنوان «یک اقدام اقتصادی-سیاسی» انجام گرفته. «خارج از اراده »صاحبان مواضع سیاسی فوق الذکر.
2-جامعه ایران در «حالت نفی حاکمیت موجود» قرار دارد.
 در میان دو فنومن بالا، « بیان مواضع گوناگون جریانات سیاسی»، مشکل گشاست؟ رفع تحریم و نفی حکومت را رقم میزنند؟
پاسخ منفی ست.
کار جریان سیاسی تنها بیان این یا آن موضع سیاسی نیست. کار جریان سیاسی « انتخاب سیاستی ست که مشکل گشا»باشد. بر اساس «تاکتیک و استراتژی خود».  
مشکل چیست؟ رفع تحریم، نفی حکومت. با نفی حکومت تحریم نیز رفع میشود. پس «سیاستی لازم است اتخاذ شود که حکومت را نفی» کند. این عمل را« سیاست گزینی مشکل گشا»
می نامم. بیان و تبلیغ مواضع گوناگون یاد شده در آغاز، سیاستی مشکل گشا نیست. بیان نظر، اعلام موضع، سیاست گزینی نیست. "من محکوم و عفو میکنم"، سیاست نیست. "تحریم سود و زیان دارد، مقصر فلانی و بهمانی ست یا هر دو"، سیاست نیست. چه رسد به اینکه « سیاست گزینی» مشکل گشا باشد. 
عنصری که در میان مواضع گوناگون یاد شده در آغاز گم شده ، « سیاست گزینی» مشکل گشاست. برای حل مشکل دو فنومن منفی « تحریم و حکومت». 
- حکومت نفی شود تحریم رفع میشود.
- نتیجاً دو پدیده منفی نیز رخت برمی بندند.

 حکومت چگونه نفی می شود؟ « با بهم پیوستن اعتصابات و اعتراضات و ائتلافات سیاسی، مدیریت و جهت گیری آگاهانه آنها، و خیزش سه چهارم جامعه».
آیا مواضع گوناگون فوق الذکر در این جهت اند؟
 « بهم پیوستن ها و ائتلافات و پیشروی آگاهانه آنها» کی و چگونه انجام میگیرد؟
آنها در «دقیقه نود» امکان تحقق دارند. «شرایط خاص دقیقه نود» نیروها را به هم وصل میکند. اما « عنصر آگاهی» اینجا نقش بازی میکند.
لازم است در داخل شرایط موجود، آگاهانه به «وصل حرکات» اقدام کرد. و عملاً « اعتصابات و اعتراضات و ائتلافات را به هم وصل نمود و آگاهانه پیش برد».

آیا مواضع جریانهای سیاسی که در رابطه با « تحریم و حکومت» عنوان شده، به « وصل ها و مدیریت آنها» کمک کرده است؟ اصلاً چنین سیاسی را پیش برده اند؟ یا هیچ این مسئله را در رابطه با تحریم مورد توجه قرار داده اند؟
چرا مواضع فوق الذکر در رابطه با« تحریم» و « سیاست وصلها و مدیریت آنها» چیز قابل توجهی ندارد و دچار سکوت است؟ اما موضوعات فرعی را فریاد میکند؟ بین سه عنصر تحریم ، حکومت، جامعه، چه سیاستی لازم است اتخاذ نمود؟ و آنرا عملاً و نظراً پیش برد؟ 
« سیاست مشکل گشا»، اتخاذ سیاست وصل ها و مدیریت آنهاست. «سیاست وصل و مدیریت» عنصری ست، حلقه گم شده ای ست که در مواضع جریانهای سیاسی بالا غایب است.در بین دو فنومن منفی «تحریم و حکومت»، کجا «سیاست وصل و مدیریت» عنوان شده است؟ به چشم نمی خورد.

مسئله منفی و مثبت بودن تحریم نیست. مسئله مقصر بودن تحریم و حکومت نیست. مسئله حمایت میکنم، نمی کنم نیست. مسئله  اتخاذ سیاست « وصلها و مدیریت آنهاست، جهت نفی حکومت». 
اگر صاحبان مواضع یاد شده در آغاز، « کاری» در این رابطه کرده اند، بفرمایند. با هایهوی مواضع بالا مشکلی حل نمی شود، نام آنها را سیاست نتوان نوشت.
روی سخنم با نیروهای سیاسی ست و نه افراد منفرد. با «محکوم و عفو میکنم»، با «سود و زیان میکنم»، با « این و آن مقصر است»،و... لطفاً اذیتمان نکنید.
از «کارهای سیاست مشکل گشای خود» بگویید. چه کار کرده اید؟ 
عنصر نیاز، روی مواضع بیان شده در دسته بندی های الف-ب-ج، یک ضربدر بزرگ میکشد، یعنی به درد نمی خورند.  
«کار وصلها و مدیریت آنها را پیش ببرید». بی راهه روی بس است.

به نفی حکومت حاکم اشاره شد، در مورد حکومت جانشین توجه کنیم: ماهیت حکومت جانشین به توازون نیروها بستگی دارد.
آنان که خواهان تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی و عدم تبعیض و جدایی دین و دولت اند،
لازم است نیروی خود را قدرتمند کنند، در غیر این صورت نباید گله داشته باشند. که خود حاکمیت را به نیروی راست تقدیم میکنند.

***به عبارت دیگر:

وقتی می بینی دو دزد بر سرگلیم جنابعالی دعوا میکنند، کار و سیاست شما آن است که برداری گلیم ات را ببری. همین و بس.
کارشما آن نیست که در محسنات و مضرات دزدان سخنرانی کنی. مقالات بنویسی. بین دزدان میانجیگری نمایی یا صلح و آشتی برقرار کنی. این درد یا آن دزد را محکوم و عفو بفرمایی.
سیاست شما، کار فوری و مبرم شما، بردن گلیم خود است. 
یعنی : کار نفی حکومت را سامان دهید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.