در این نوشتار به هیچ عنوان قصد نداریم به این بپردازیم کدام دین بر سایر برتری دارد و تنها قصد از این نوشتار بی لیاقتی یک به اصطلاح رهبر جاه طلب و سفاک است که دین اسلام را در دوران حکومت ظلمانه اش در اذهان اکثریت جمعیت مسلمان زاده ایران از اعتبار و سکه انداخت ،و امروزه بسیاری از جماعتی که مقید به اعتقادات دینی -مذهبی بودند با مشاهده تظادهای رفتاری و دزدهای بی حد و حصر علی خامنه ایی و خاندان اش از دین و اعتقاد به درجه انزجار رسیده اند!؟
بهتر است با ذکر یک فرض و احتمال موضوع را تشریح کنیم ،اگر رهبران سیاسی و مذهبی چند کشور دور یکدیگر جمع می شدند تا باهمکاری هم و با صرف  هزینه میلیارد دلاری و با صرف سالها زمان یقینا نمی توانند این شیوه ایی که این دو جانی در پیش گرفتن و در کمترین زمان ،بی هیچ هزینه ایی یک دین که در ایران قرنها قابل احترام بود را به ورطه نابودی هدایت کنند!؟
ایرانیان از دوران باستان تا پیش از انقلاب سیاه و شاید بهتر بگوییم فاجعه بهمن سال پنجاه و هفت ،الخصوص مسلمانان انسان هایی راست گو ،درست پیشه بودند که در احترام به آنچه از پدران خویش فرا گرفته بودند اهتمام می ورزیدند و به آن به شدت پایدار بودند!؟
اما داستان نابودی دین و اعتقاد ایرانیان مسلمان از روز ورود طاعون قرن روح الله خمینی کلید خورد.خمینی که یک آخوند بی سواد اما مغرور ،جاه طلب و شیفته قدرت بود با طرحی حساب شده و در لوا و پوشش دین و به اصطلاح خودش دفاع از حق مظلوم در برابر ظالم (قبل از انقلاب پنجاه و هفت ایران به سرعت در حال پیشرفت در همه زمینه ها بود و تنها در سال هزارو نهصدو هفتاد و هفت یک میلیون کارگر خارجی در ایران فعالیت داشتند و رشد اقتصادی در حال رشد بود) چنان در منبرهای خود و دیگر ملاهای هم فکر اش از شاه ایران بد می گفت و تهمت های بی پایه و اساس می زد که مردم بی چون و چرا آن دروغها را می پذیرفتند(شاید بهتر  باشد بگوییم خمینی برای رسیدن به هدف شوم و کثیف اش به شیوه رسم دروغ های گوبلزی روی آورده بود و در نهایت به هدف اش رسید.
خمینی در راه رسیدن به قدرت از تطمیع و خام نمودن برخی روشنفکران بی مغز و بی اراده دریغ ننمود و همانطور که در تاریخ و اسناد موجود است بعد از دستیابی به قدرت به خبرنگاران اعلام کرد در همه موارد تقیه کردم و قرار نیست که به صحبت و قول قرارهایمان با مردم و افرادی که در این سالها کنارم بودند پایبند باشم!؟
شاید در تاریخ و اتفاقات بعد فاجعه پنجاه و هفت خوانده باشید این شیاد اکثر اطرافیان حاضر در هواپیمای اجاره ایی تاجر دستمالچی را یا اعدام و تیرباران کرد و یا سرنوشت و عاقبتی بهتر از امثال بنی صدر نداشتند.
علی خامنه ایی هم دست کمی از استاد حیله گر اش ندارد،او نیز بعد از به درک واصل شدن کفتار جماران  با حیله و نیرنگ مثال زدنی با اکبر هاشمی رفسنجانی تک تک آلترناتیو های رهبری از جمله پسر خمینی را با مواد رادیو اکتیو به دیار باقی رهمون نمودند تا با طراحی شوآف هاشمی رفسنجانی در صحن مجلس ورق رهبری اش مهر زده شود! و البته که بازی کثیف و پشت پرده این دو سفاک هم به جنگ قدرت پشت پرده مبدل شد و در نهایت بازی شطرنج گونه این دو برنده اش کسی جز خامنه ایی نبود که با ابتکار عمل مجتبی خامنه ایی و تیم ترور اش رفسنجانی هم در استخر فرح به درک واصل شد.
همه این مطالب را گفتیم تا ثابت  تا بدانید جماعتی که آمده بودند حق مظلوم را از شاه بگیرند چگونه طمع قدرت و ثروت کورشان کرد که به جان هم افتادند تا در چپاول سرمایه های ملی ایران سبقت بگیرند و آن شعارهای دینی که در منبرها و خطبه ها برای عوام سر می دهند تنها یک مشت حرف مفت بیش نباشد،و چنان کنند که مردم ایران از دین و مذهب منزجر و رو گردان شوند و روزی هزاران بار با خود تکرار کنند که اگر اینها نمایندگان پیامبران دین می باشند پس دین نداشته باشیم بهتر است!
صد البت که خامنه ایی و هزار فامیل حاکم بر ایران ذره ایی و بویی از دین و اعتقاد ندارند و این خزعبلات  و روایات نقل شده دکان کاسبی و بساط  کلاهبرداری شان را رنگ و لعاب می بخشد.
روزی فرا خواهد رسید که تاریخ با بیان جنایات این قوم ظالمین به دنیا خواهد گفت که مردمان ایران چند دهه گروگان بودند و چه رنج هایی که به جان و تن نخریدند
باشد که روزی که سرزمین مان از وجود این دشمنان انسان و انسانیت رهایی یابد......