رفتن به محتوای اصلی

40 سالگی انقلاب و رویکرد آن به واحد های ملی در ایران
09.02.2019 - 19:37

 

 

40 سالگی انقلاب و رویکرد آن به واحد های ملی در ایران

انقلابی که از سوی توده های مردم، متشکل از قشر ها و طبقات گوناگون با خواسته های مشخصی مانند آزادی، عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی آغاز و در بهمن 1357 به پیروزی رسید، 40 ساله شد و این روز ها در رابطه با آن نوشته ها، سخنرانی ها و کلیب های فراوانی منتشر می شود که بیشتر آن ها از انحراف، شکست و ناکامی انقلاب سخن می گویند و بر این باورند که خواسته های پیشین مردم همچنان پا برجاست و تنها در این مدت فرصت سوزی فراوانی در توسعه اقتصادی ( رشد اندک میانگین 4 درصد در سال، پیشبرد جنگ 8 ساله و نابودی اقتصاد، بی ارزش شدن پول ملی و... ) و اجتماعی و مشارکت سیاسی پیش آمده و مشت روحانیت حیله گر، فریبکار ( خدعه گر ) و شرکاء آنان  که از همان روز های نخست انقلاب جهل و خرافات پراکندند و جنایت آفریدند باز شده است. در این مدت گروهی که به آن دل بسته بودند از آن جدا شده به مخالفین پیوستند و گروه دیگری نادم و پشیمان از انقلاب به ضرورت آن در آن مقطع تاریخی شک و تردید دارند و گروهی هم با زیر پا گذاشتن اخلاق انسانی و ملی به مال اندوزی با استفاده از همه ابزار موجود پرداختند و کشور را به روز سیاه کنونی نشاندند که بر اساس آمار های کشوری و جهانی به یکی از خشن ترین، فاسد ترین ( مقام 138 در بین 180 کشور جهان ) و مستبد ترین کشور در همه زمینه ها، در جهان تبدیل شده است. در این میان برخی هم کنجکاو و پرسشگر شده به علل و چگونگی انقلاب پرداختند (عباس عبدی و محسن گودرزی، صدایی که شنیده نشد ) تا زمینه های آن را بشکافند و این روند پرسشگری از تاریخ و انقلاب را پیگیری کنند. بدون تردید با تلاش پژوهشگران و پرسشگران تاریخ، در آینده نزدیک برخی از زوایای تاریک انقلاب و خائنین به آن روشن خواهد شد. ولی باید یادآور شد که انقلاب نتیجه طغیان، خروش و خشم فرو خورده مردمی بود که سال ها از سوی استبداد حاکم، با بی عدالتی گسترده اقتصادی و اجتماعی مورد تحقیر و سرکوب قرار گرفته بود، در این میان تحقیر مداوم و ظلم مضاعف به ملل و اقوام ساکن در گستره ایران که تاریخ دیرینه ای هم در کشور دارد، خود به یکی از عوامل مهم در مشارکت آنها در انقلاب بود، که توانست انقلاب را به پیروزی برساند.

جرقه های انقلاب با باز شدن اندک فضای سیاسی کشور در سال 1356 با شب های شعر در انستیتوی « گوته » زده شد که در آن شعرای سکولار، انقلابی و دمکرات به شعرخوانی پرداختند، این نو آوری در فعالیت های سیاسی، ادبی و اجتماعی در کشور بود که در آن قشر های گوناگون اجتماعی به یکدیگر گوش کرده و زمینه های یک تفاهم همگانی را فراهم آوردند، بدنبال آن نهاد های صنفی و اشخاص شناخته شده به انتشار نامه های سرگشاده پرداختند که در همه آنها به شیوه حکومت در برخورد با اندیشه ورزان، اداره سانسور و جو خفقان اعتراض شده، همگان خواستار آزادی و دمکراسی و نهادینه کردن آن در کشور بودند، در این میان کاهش اندک درآمد های نفتی، فساد گسترده، افزایش فاصله طبقاتی و تورم، اوضاع اقتصادی را در سال های 55 و 56 به شدت تیره و تار کرد و مردم را به خیزش ترغیب و تشویق نمود. در همه این مدت خبری از روحانیت و خمینی در میان نبود، تنها در محافل خصوصی بویژه بازار و مراکز دینی و مذهبی، حوادث کشور و عملکرد دولت رصد می شد. در ماه های پایانی 1356 مقاله ای تحت عنوان « ارتجاع سرخ و سیاه » در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که با اعتراض طلاب در قم روبرو شد و در درگیری آنجا تعدادی کشته شدند.

در 29 بهمن همانسال به بهانه چهلم قم تظاهراتی در تبریز برگزار شد که در آن دانشجویان، روشنفکران و شخصیت های شناخته شده تبریز و تهیدستان جامعه که زیر فشار اقتصادی بودند شرکت کردند، که در این تظاهرات روحانیت پنهان در پشت پرده به روی پرده آمد و خود را نمایان کرد. در این تظاهرات شعار« مرگ بر شاه » برای نخستین بار شنیده شد که آغازی برای پایان نظام شاهنشاهی بود ولی هنوز شعار های مذهبی مطرح نشده بود، اما تظاهرات تبریز نشانگر ریزش رژیم و دلگرمی بزرگی برای مخالفین بود، زیرا تبریز بار دیگر به پا خواسته بود.

تبریز خاستگاه جنبش های اجتماعی و سیاسی در تاریخ کشور بود، روشنفکران تبریز که اغلب تجدد خواه و سکولار بودند، زمینه های فکری و ذهنی انقلاب مشروطه را فراهم کرده، برای برقراری و حفظ آن جانفشانی ها کردند، ولی با قدرت گیری رضا شاه و تثبیت آن، مورد بی مهری قرار گرفتند، در این مدت فرهنگ و زبان آنان تحقیر شد، قانون اساسی مشروطه که برای حفظ آن خون داده بودند به کناری نهاده شد تا اصل 90 (ممالک محروسه انجمن های ایالتی و ولایتی ) و اصول 91 ، 92 و 93 اجرایی نشود، در نتیجه مردم آذربایجان به شدت از رضا شاه خشمگین بودند و از سقوطش خشنود که امکان فعالیت های فرهنگی و اجتماعی خود را از سر می گرفتند.

با جنبش 21 آذر بار دیگر پا در میدان مبارزه برای رهایی از استبداد گذاشتند تا سرزمینی زیبا و جامعه دمکراتیک خود را بسازند، ولی با نیرنگ  و حیله نابکاران و همدستان مرتجع داخلی و خارجی آنان روبرو شدند، که این خود زمینه ساز کودتای 28 مرداد و انقلاب 57 شد زیرا دمکراسی و آزادی خواهی در این مدت به شدت سرکوب شد و به بهانه مبارزه با چپ و کمونیسم (سندیکاهای کارگری،نهاد های صنفی و دانشجویی و... ) به تشویق و حمایت از اسلامگرایان و مشروعه خواهان پرداختند،.در این دوران موقعیت مالی و اجتماعی آنان به سرعت و شدت افزایش یافت. از نیمه دوم دهه 40 فعالیت اسلامگرایان در حوزه های ادبی، دانشگاهی ( احمد فردید و پیروانش )، مساجد و هیئت های مذهبی مورد حمایت رژیم، گاهی پنهان و گاهی آشکار قرار گرفت و ادامه یافت، در نتیجه شبکه ی گسترده ای بین اسلامگرایان با استفاده از امکانات مالی برقرار شد. مشروعه خواهان فرصت طلب پشت سر مردم و سازمان های سیاسی و صنفی خود را پنهان کردند تا در فرصت مناسب وارد صحنه شوند، این حرکت زیرکانه را همراه با حیله گری و نیرنگ می توان در رفتار خمینی از فرانسه تا تهران و تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت مشاهده کرد.

خمینی از پیروزی انقلاب تا تثبیت خود در قدرت رفتار های گوناگونی با انقلابیون، گروه ها، سازمان های سیاسی، واحد های ملی و قومی و رقبای حوزوی خود داشت.در تمام این مدت سخن از وحدت، همه باهم و حقوق مردم می گفت، در اولین فرصت به دیدار روحانیت طراز اول در قم رفت و مدت کوتاهی هم ساکن قم شد ولی هدف نهایی وی برقراری نظام ولایت بود که برخی از مراجع مانند آیت اله شریعتمداری که پایگاه گسترده ای در بین مردم داشت با آن مخالفت می کردند.با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در تهران، حزب خلق مسلمان در تبریز هم اعلام موجودیت کرد که نشانگر رقابت بین خمینی و شریعتمداری بود. حزب خلق مسلمان با اصل ولایت فقیه مخالفت می کرد و می گفت که اجرای قانون مشروطه و اصل مهم آن مانند انجمن های ایالتی و ولایتی می تواند آرامش را به کشور بویژه به واحد های ملی و قومی برگرداند.با این خواسته، خمینی و همراهانش که خواستار یک مرکز و یک قطب سیاسی و مذهبی بودند به شدت مخالفت می کردند، از این رو با تحریک و نیرنگ زمینه نابودی حزب خلق مسلمان و شخص آیت اله شریعتمداری را فراهم کردند و با حمله به دفاتر آن در تبریز و شهر های دیگر تعدادی از نفرات آن را کشته، دستگیر و یا مجبور به ترک مکان خود کردند.در این میان آیت اله شریعتمداری را به اتهام همکاری با کودتای نوژه( هرگز ثابت نشد ) به حصر خانگی و عذر خواهی از خمینی مجبور کردند.

از همان روز های نخست انقلاب، مسائل ملی و قومی یکی از چالش های مهم رژیم بود ،برخورد ها از ترکمن صحرا، کردستان، خوزستان و آذربایجان آغاز شد، قانون اساسی جمهوری اسلامی با روح مرکز گرایی با تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در یک قطب به برخی از مسائل فرهنگر پرداخت ولی حق و حقوق ادیان و حتا مذاهب دیگر اسلامی را نادیده گرفته شد، بر اساس قانون اساسی همه ادیان و مذاهب دیگر از حقوق مساوی با شیعیان محروم شدند، هر چند در اصل 19 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است : مردم ایران از هر قوم و فبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانن اینها سبب امتیاز نمی شود، ولی اصول دیگر مانند اصل 2 و 4 با این اصل مغایرت و حتا تضاد دارد، در رابطه با زبان هم قانون اساسی در اصل 15 می گوید : زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است، که این اصل هم هرگز به اجرا درنیآمده، با هر گونه فعالیت های فرهنگی هم به شدت مخالفت و با پرونده امنیتی فعالین را دستگیر و یا زندانی کرده اند.

در پی انقلاب و سرکوب نیرو های دگر اندیش تقویت مرکزگرایی که با روح ولایت هم همخوانی و همسویی داشت، افزایش یافت در نتیجه مبارزه با هرگونه هویت خواهی زبانی و سیاسی ادامه یافت و با گذشت زمان به روش کلی و اساسی رژیم تبدیل شد، هرچند کنشگران اجتماعی و فرهنگی ملل دست از مبارزه بر نداشتند و با استفاده از هر فرصت به هویت خواهی خود با انتشار نوشته، کتاب و مجله ادامه دادند.مجله « وارلیق » از سوی برخی از اندیشه ورزان آذربایجانی ( مانند دکتر هیئت، استاد فرزانه، حمید نطقی،ذهتابی و... ) منتشر شد که خشم رژیم را بر افروخت و بر انگیخت .در دوران خاتمی که خود را به دروغ از قماش دیگری نشان می داد و شعار « ایران برای همه ایرانیان » را مطرح می کرد، جوانان آذربایجانی به وجد آمده نامه ای به وی نوشتند و خواستار اجرای اصل 15 شدند که با واکنش شدید مقامات امنیتی روبرو شدند، در تیرماه همان سال ها در بزرگداشت« بابک » به قلعه بابک رفتند تا همبستگی و وابستگی خود را به آرمان های ملی نشان دهند که این بار هم با سد و خشونت نیرو های امنیتی روبرو شدند، در این میان تحریک و تحقیر رژیم در روزنامه های وابسته بخود ادامه یافت، در خرداد 1385، کاریکاتور توهین آمیزی در روزنامه ایران به چاپ رسید که با واکنش گسترده در شهر های آذربایجان روبرو شد و تعدادی از جوانان هویت خواه با بی رحمی به خاک و خون کشیده شدند، به دنبال آن مردم تبریز و اورمیه در بزرگداشت جانباختگان آذربایجان در سال 1390 به خیابان ها ریختند و تظاهرات گسترده ای بر پا داشتند

در آبانماه 1394 نمایش احمقانه « فتیله » از شبکه 2 تلویزیون وابسته به جمهوری اسلامی پخش شد که سراپا تحقیرآمیز و حتا نژاد پرستانه بود که در آن با ضریب هوشی کودک ترک آذربایجانی بازی شده و آن را پائین تر نشان می داد که گویا قدرت تشخیص برخی از اشیاء را ندارد که این بار رژیم دچار ترس و واهمه شده برنامه را تعطیل و بازیگران را بیکار کرد، ولی روح خود بزرگ بینی و تحقیر به پایان نرسید، در مردادماه سال 1395 نشریه « طرح نو » داستان سوسک را مطرح کرد و نشان داد که ذوب شدگان در ولایت چگونه می اندیشند و به دیگران چگونه نگاه می کنند، در همه این مدت رادیو تلویزیون رژیم با انتشار « آنکت » و ساختن فیلم ها و نمایش های بی محتوا ومسخره به شیوه های گوناگون به تحقیر ملل و اقوام ادامه داده و هرگونه واکنشی را هم با جمله تکراری و کلیشه ای امنیتی مورد پیگرد و زندان قرار داده است.بنابرین در 40 سالگی انقلاب مردم بویژه واحد های ملی به این نتیجه رسیده اند که راه برون رفت از این بن بست و ارتجاع حاکم، و رهایی از آن به  همبستگی عمیق با واحد های ملی دیگر بستگی دارد ، رژیم در سرازیری سقوط و ریزش گسترده قرار دارد، واحد های ملی با بلوغ سیاسی بر اساس قوانین و کنوانسیون های جهانی حق تعیین سرنوشت خود را دارند، باید از هم اکنون به فکر آینده سیاسی خود باشند، تنها با اعتماد، خوش باوری و خوش بینی نمی توان آینده را ساخت، زیرا جامعه ما استعداد استبداد پروری دارد و خوشآیند رژیم های استبدادی است که رژیم دیگری از نوع خود را جایگزین کنند......

محمد حسین یحیایی

mhyahyai@yahoo.se.

.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دکتر محمد حسین یحیایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.