اگرچه او از ۱۳۶۸ دیگر درحاکمیت حضور نداشته، اما هر از گاهی آن را به زحمت انداخته است. کمتر از دو سال پیش، انتشار فایل صوتی از جلسه ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ میان آقای منتظری و اعضای کمیته اعدامهای ۶۷ خبرساز شد.
کار این کمیته تصمیمگیری در مورد اعدام زندانیان سیاسی بود که پیش از آن یکبار در دادگاه به حبس محکوم شده بودند. آقای منتظری به محض اطلاع از وجود این کمیته تلاش میکند جلوی اعدامها را بگیرد. با اوجگیری اختلاف نظر آقای خمینی و آقای منتظری بر سر این موضوع که سرانجام به حذف منتظری از ساختار حاکمیت شد، نامهای منتسب به آقای خمینی نوشته میشود که در آن، تعبیرات تندی در مورد شاگرد خود به کار برده شد. این نامه به نامه ۱/۶/ ۶۸ معروف است.
بعدها آقای منتظری چنانکه در کتاب خاطراتش آمده در اصالت این نامه تشکیک کرد. به نظر او، این نامه نه به خط آقای خمینی بلکه خط احمد خمینی فرزند اوست، مسئلهای که همواره از سوی دست اندرکاران جمهوری اسلامی انکار شده است.
حق نشر عکسJAMARANImage captionحرفهای مطهری بار دیگر خبرساز شد
تردید علی مطهری در نامهها
اما پس از نزدیک ۳۰ سال، بار دیگر موضوع اصالت این نامه بر زبانها جاری شد این بار اما از زبان علی مطهری نماینده و نائب رئیس مجلس.
آقای مطهری نیز در اصالت این نامه و نامه آقای خمینی درباره نهضت آزادی اظهار تردید کرده و گفته است: "فکر نمیکنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعا از امام باشد، نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید میدانم از امام باشد."
آقای مطهری در برنامه "رو در رو" گفته بود که برای او قابل قبول نیست که این نامهها به خط بنیانگذار جمهوری اسلامی باشد.
سخنان آقای مطهری، بیجواب نماند و واکنش "دفترحفظ و نشر آثار امام" را به دنبال داشت.
حمید انصاری "قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی" در این رابطه گفت هیچ شبههای در انتساب این نامهها به آقای خمینی نیست.
اما در مقابل، آقای مطهری همچنان بر گفته خود پافشاری کرد و در مورد خط آقای خمینی "تشکیک" کرد.
این نماینده مجلس در مورد دو نامه آخر بنیانگذار جمهوری اسلامی به آقای منتظری گفت: "اساسا آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام (ره) ندارد. مضاف بر آنکه از فروردین ۶۷ به بعد امام بیمار بودند و خیلی در جریان امور نبودند. علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است."
از نظر آقای مطهری نامه ششم فروردین ۱۳۶۸ آقای منتظری را به "قعر جهنم" و در نامه هشتم فروردین ۱۳۶۸ او را به "آسمان" برده است که "اینها با هم همخوانی ندارد."
نامه هشتم فروردین لحن ملایمتری داشت و در آن از منتظری بهعنوان "حاصر عمر" خود نام برده بود حال آنکه در نامه ششم فروردین او را "سادهلوح" خوانده بود.
اما تشکیک در نامه آقای خمینی تنها در این مورد محدود نمانده و آقای مطهری در نامه بنیانگذار جمهوری اسلامی به علیاکبر محتشمیپور وزیر وقت کشور درباره عملکرد نهضت آزادی تردید کرده است.
به گفته آقای مطهری درباره نامه نهضت آزادی "هم همینطور است و من بعید میدانم که این نامه از امام باشد. به نظرم هم به لحاظ محتوایی و هم به جهت تطبیق دستخط این نامه نمیتواند منسوب به امام باشد."
آقای خمینی در نامه خود به آقای محتمشیپور نوشته بود: "... پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... شاید آمریکای جهانخوار را... بهتر از شوروی ملحد میدانند و این به اصطلاح نهضت آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند."
آقای مطهری همچنین درباره لزوم انتساب نامهها آقای خمینی گفته "شاید برخی به دنبال حذف برخی گروهها بودند. به همین دلیل دست به چنین کاری زدند."
آقای منتظری و هوادارانش معتقدند که احمد خمینی و جناحی در جمهوری اسلامی در آن زمان، به دنبال عزل قائم مقامی او از حاکمیت و سرانجام حذفش از ساختار سیاسی بودند.
صحبتهای آقای مطهری بهعنوان کسی که هم اکنون در ساختار سیاسی حاکمیت حضور دارد، به این نظر نزدیک است.
هر چند این اعتقاد لزوما به معنای این نیست که آقای خمینی چنین خواستی نداشته است و نباید برداشت کرد که اگر نامه به خط خمینی نیست پس خواست او هم نبوده است.
Image captionآقای منتظری میپنداشت احمد خمینی نامه ۶/۱ را نوشته
ماجرای نامه ششم فروردین ۱۳۶۸ چه بود؟
پس از آنکه آقای منتظری از جریان اعدامهای گسترده تابستان ۶۷ با خبر شد، در برابر استاد خویش ایستاد و با رهبر و برخی مقامات جمهوری اسلامی وارد مکاتبه شد تا بلکه از اعدامهای بیشتر جلوگیری کند.
او به آقای خمینی نوشت: "آیا میدانید که جنایاتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشد؟ آیا میدانید که تعداد زیادى از زندانیها تحت شکنجه توسط بازجویانشان کشته شدهاند؟ ... آیا میدانید که در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار میگیرند؟"
اما این اقدامات به مذاق رهبر و اطرافیانش خوش نیامد و تنش بین شاگرد و استاد به اوج خود رسید. نامه محرمانه آقای منتظری به آقای خمینی درباره کشتار ۶۷ از بیبیسی خوانده میشود و این موضوع خشم استاد را به شدت برمیانگیزد. این درحالیست که آقای منتظری همواره انکار کرد که نامه از سوی او یا بیتش به بیبیسی ارسال شد.
احمد منتظری فرزند آقای منتظری میگوید مخالفان منتظری با عمومی کردن محتوای نامه میخواستند آقای خمینی را تحریک کنند تا نسبت به شاگرد خود "موضع" بگیرد و شدت عمل به خرج دهد تا از گردونه رهبری آینده بیرون رود. این حدس و گمان که احمد خمینی سودای رهبری داشت یا جناحی در جمهوری اسلامی ( شامل وزیر اطلاعت وقت و برخی دیگر) این تصور را در او تقویت کرده بود و بنابراین وجود منتظری و انبوه زندانیان سیاسی را مانعی در پیش روی خود میدید، تا امروز به قوت خود پابجاست.
این بود که اقدامات مخالفان منتظری منجر به نامه ششم فروردین شد.
آقای منتظری در خاطرات با ذکر نمونههایی از خط خمینی و فرزندش نوشته که نامههای اواخر عمر رهبر وقت به "دستخط حاج احمد خمینی بیشتر شباهت دارد تا به دستخط حضرت امام." از نظر کارشناسی خمینی حرف "ه" را به صورت "ویرگولی" مینوشته اما احمد خمینی به صورت "دو چشم."
به گفته آقای منتظری، در آن زمان به علت حال وخیم خمینی، دست خط او دچار لرزش بوده؛ "برای نمونه غزلی را که حدود سه ماه قبل از فوت نوشته است به همراه دستخط احمدآقا" با نامه ششم فروردین مقایسه شده است.
همچنین احمد منتظری به نقل از هاشم رسولی محلاتی از اعضای دفتر آیت الله خمینی میگوید: "روزی داشتم مینوشتم احمد آقا بالای سر من بود، گفت چکار میکنی که خطات شبیه [خط آقای خمینی] است، من نتوانستم هنوز این کار را بکنم."
منتظری در کتاب "انتقاد از خود، عبرت و وصیت" که آخرین گفتههای اوست، از محمد ریشهری وزیر اطلاعات وقت و معاوناش محمد محمدی گلپایگانی و اصغر حجازی ( هر دو از اعضای ارشد فعلی بیت رهبری) گفته که در حذف او نقش داشته است.
به گفته او: "چند سال پیش همسر مرحوم آیتلله مطهری نقل کرد که همسر امام به او گفته بود خدا از گناه ریشهری نگذرد؛ هر وقت که به ملاقات امام میآمد، معلوم نبود که درباره آقای منتظری چه میگفت که وقتی امام از پیش ما میرفت سرحال و مثل شاخه شمشاد بود ولی وقتی برمیگشت مثل مرغ سرکنده میشد!"
به نظر او، وزارت اطلاعات وقت میخواسته ذهنیت خمینی را نسبت به شاگرد خود تغییر دهد و "این جریان حدود دو سال ادامه داشت و وزارت اطلاعات موفق شد ذهنیت دلخواه خود را برای امام ایجاد کند."
آقای منتظری معتقد بود که که آمریکایی ها از میانه روهای حکومت می خواهند که "تروریسم" را متوقف کنند، به همین دلیل محمد ری شهری، وزیر اطلاعات وقت، قضیه مهدی هاشمی را (که در آن زمان درگیر مبارزات و جنبش های برون مرزی بود و بهعنوان شخص تندوریی شناخته میشد) علم کرد تا هم به آمریکایی نشان دهند که جلوی تندروها را گرفتهاند و هم با وصل کردن او به قائم مقام رهبر و سپس عزل او، از آینده رهبری در ایران آسوده خاطر باشند.
و به این ترتیب نامه ششم فروردین شکل گرفت.
اما این سوال پیش میآید که آیا آقای منتظری بهعنوان یکی از موسسان مهم جمهوری اسلامی و از نظریهپردازان ولیفقیه نسبت به نظرات استاد خویش از حکومتداری آگاه نبوده است و صرفا تصور میکرده که در غفلت آقای خمینی توطئه عزل او شکل گرفته است و نامهای شبیه خط او نگاشته شد؟ آیا تصور میکرده عزل او خواست خمینی نبوده است؟ هر چند بعید است منتظری چنین تصوری داشته اما پاسخ هرچه باشد، این واقعیت دارد که روح معترض منتظری همواره در ساختار حاکمیت شناور است و هر از چندی خودی نشان میدهد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید