حسن و حسین و
مهاجرانی رافضی
در گفتگوی سیاسی ای که چهرهی سرشناس جنبش ملّی، مهندس حسن شریعتمداری با مهاجرانیِ "ظاهرا شیعهی اثنی عشری"، وزیرسابقِ "ارشاد" ملّا سیدعلی در بی بی سی داشتند. درپایان گفتگوآنان، مجری برنامهی بی بی سی، نام مهندس حسن را "حسین"خواند و آقای شریعتمداری برای اینکه اشتباهی سیاسی در گفتارش رخ نداده باشد، اصلاح کرده گفتند:من حسن هستم.
وزیرراندهی شدهی ملّا سیدعلی که در دفاع از حکومت چهل سالهی ملّایان، به روشنی خود را درین انتریو، شرمندهی مردم دیماه در بیش از ۱۸۰ شهر ایران می دید، به خیال اینکه در کیسهی گشادِ فرهنگ پوپولیستی آنان در عوامفریبی مردم، هنوز گوشه ای موجود است، و او می تواند باتمسک جستنِ به نام "امام حسینِ" مورد تحسین ملّا سید علی قرار گرفته صندلی وزارت را دو باره به دست آورد، با لبخنده بسیار تلخی که شرم را دورا دور از هر گوشهی لبخند دروغینش می شد دید، با شتابی رو به گویندهی بی بی سی کرده گفت:
بلی، بین این دو نام فرقی بسیار نهفته است.
چنین تاکیدی بر آنهمه "فرق گذاری" بین دو نامه های "امامان شیعه" از سوی وزیر اسلامیِ آنهم "حکومتی شیعی"، قابل اندیشه و نگرشی ژرف است. این به آن معنا ست که:
امام حسن، فرزند ارشدِ امام علی و نوهی نخستین پیامبرصحراهای حجاز، " مردی ترسوا، ناتوان، غیر وظیفه شناس و نالایق بوده است و شایستهی همسانی و برابر مقامی با امام حسین نیست. این یعنی:
نباید حسن و حسین را در مقام معنوی و امامت، یکسان دانست.
در حالیکه بر پایهی تمامی داده های بزرگترین "ملّاهای شیعه"، "صلح" امام حسن با معاویه، حتّا بسیار بالاتر از جهادِ امام حسین است. چرا که او بدون هیچ کشتاری، اسلام را با صلحی که به انجام رسانده است، نجات بخشیده و ناجی اسلام می باشد.
مهاجرانیِ امیدوارِ مصلحت جویِ رانده شده از درگاهِ ولایت، با این گفتهی ضدِ شیعیِ خود، اگر از سوی ملّا سیدعلی بر پایهی هر مصلحتی، فتوایی بر کفر نگرفته باشد، مرا به نکته ای واقف ساخت که پس از سالها مطالعه در تاریخ اسلام، از آن غافل بود.
من، پیش از این گفتهی مهاجرانیِ امیدوار و رانده شدهی از درگاه ملّا سیدعلی، براین باور بودم که شیعه ها در میان خود، "رافضی " و رانده شده ندارند.
امّا او با این گفتهی خود که :
نام "امام حسن" را با نام امام "حسین" خیلی فاصله ها است و"حسن" نامی "ناپسند، زننده، شوم و نکبت بار است"، روشن کرد که "سالک بی خبر نبود، پس ملّا سیدعلی نا دانسته و بیهوده اورا"از درگاهش رافضی" نخوانده و بناحق، بیرون نرانده است.
در جای دیگری، مهاجرانیِ رافضی، در دفاع از استقلالِ حکومت ملّایان، آنگاه که مهندس شریعتمداری، بر چنین تعریف غلطی ازسوی او، استقلال کرهی شمالی را محکمتر از استقلال دروغینِ ملّایان بر شمرد، مهاجرانی آنچنان تعریفی را ارائه داد که مرا به یادِ آن "جُکی" انداخت که می گویند:
"ناموس مردی، در داخل یک دایره مورد تجاوز قرار گرفته بود. به او خبر دادند که به ناموس اَت دارند تجاوز می کنند. آن مرد پاسخ داد: ولی از داخلِ دایره خارج نشده است." به راستی که استقلالِ "دآخلِ دایرهی" ملّایان هم دایره ایست؟!
حکومت مستقلِ ملّایان، ده بار در شکستهای استقلال طلبانهی خود، بُشکه های زهر و گُه خوری سرکشیده اند.
"چاهای چند سد میلیاردی اتمی" را گِل گرفته اند. "کَیک های زردشان" را سیاه نموده اند و هزار بار در برابر ابر قدرتها نرمش قهرمانانه نموده اند، پای وزیر امورِ خارجهی شان، برای پای بوسی مخفیانهی با دولت های آمریکا زخمی شده، امّا باز هم می بینیم که این وزیر رافضیِ رانده شدهی امیدوارِ بر کرسی مجدد، هنوز دارد از استقلال حکومت ملّایان سخن می گوید.
زهی بیشرمی. اینکه می گویند گاه "چاکران ابلیس، خودِ ابلیس را نیز پشتِ سر می گذارند"، به راستی حکایتی دروغین نیست. اگر باور ندارید، طی مصاحبه ای دیگر، ازنگاه و زبان شرمگینِ خودش ببینید و بشنوید.
ازیز دادیار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید