رفتن به محتوای اصلی

سوال‌هایی از خانم الاهه بقراط
11.06.2012 - 08:50

 

خانم الاهه بقراط  سلسله مقالاتی در تعریف وتمجيد ار آقای رضا پهلوی نگاشته و از ایشان با نام «شاهزاده رضا» یاد کرده‌اند.
 
اینجا بحث از آقای رضا پهلوی نیست، بلکه بحث از این است که چگونه و چرا نویسنده‌ای‌ توانا و شناخته شده تمام انرژی خود را صرف تمجید از يک شخص می‌کند و در این راه با فرض‌های درست و نادرست نتیجه‌های غلط می‌گیرد و تیتر‌های مدح گونه بر مقاله‌هایش می‌گذارد.
 
قبل از پرداختن به دو مقاله اخیر خانم بقراط ذکر این نکته ضروری است که تعریف بد و بدون منطق از یک شخص می‌تواند بسیار مخرب‌تر از هر تخریبی‌ باشد و متاسفانه خانم بقراط در راه دفاع از «شاهزاده» پای در این مسیر گذاشته‌اند.
 
اولین مقاله ایشان مقاله‌ی‌ است تحت عنوان شاهزاده‌ای‌ که بیشتر چپ است تا راست.
 
وقتی‌ این تیتر را دیدم فکر کردم ،نویسنده محترم می‌خواهند دلایلی را بر شمارند که با توجه به آن دلايل  ثابت کنند  شاهزاده رضا بیشتر افکار چپ دارد تا راست، اما هرچه در متن مقاله جستجو کردم نه تعریفی‌ از چپ و راست ادعایی نویسنده یافتم و نه دلیلی‌ که نشان دهد شاهزاده رضا، چپ است.
 
تنها قسمتی‌ که صحبت از چپ و راست شده نظر آقاي رضاپهلوي در مورد لزوم همکاری احزاب چپ و راست می‌باشد که در آن شاهزاده رضا ادعا می‌کنند در شش یا هفت درجه چپ قرار دارند. حال نمی‌دانم بر چه اساسی‌ خانم الاهه بقراط که یک ژورنالیست هستند این ادعا را بدون ارائه دلیل از شاهزاده می‌پذیرند و تیتر مقاله می‌کنند؟
 
این‌که سیاستمداری بر اساس ملاحظات سیاسی ،ادعای چپ یا راست بودن می‌کند آیا می‌تواند دلیلی‌ بر آن باشد که روزنامه‌نگاری همچون خانم بقراط با قاطعيت عنوان نماید که آری، شاهزاده، چپ است و آن‌را تیتر مقاله خود نمایند؟
 
بر آقای رضا پهلوی نمی‌توان ایراد گرفت که چرا و بر چه اساسی‌ این ادعا را کرده است اما بحث در مورد اعتماد به  چارچوب‌های مورد قبول خانم بقراط است که بدون پرسش و طلب دلیل از مدعي، در بست ادعا را می‌پذیرد و آنرا تیتر مقاله خود می‌کند.
 
مقاله دوم ایشان که بیشتر مورد توجه است تحت عنوان ما قرون وسطای خود را پشت سر می‌گذاريم می‌باشد.
 
 خانم بقراط ، گفته‌اي از «شاهزاده رضا» را بدین مضمون آورده‌اند: «در ايران آينده نه به خدا و به قرآن و پديده‌های آسمانی و زمينی ديگر بلکه بايد به قانون اساسی متضمن حقوق مردم سوگند خورد». گویا خانم بقراط مترصد دلیلی برای تعریف و تمجید از شاهزاده  هستند بدون آنکه به اصل قضیه بپردازند یا  توجه کنند که حتی این تعریف می‌تواند به تخریب بیانجامد.
 
اینجا باید از خانم بقراط پرسید اگر سوگند خوردن به کتاب‌های آسمانی توسط سیاست‌مداران دلیل بر آن است که آن کشورها در دوران قرون وسطا زندگی‌ می‌کنند پس به این شکل باید گفت که آمریکا یک کشور قرون وسطایی به‌شمار مي‌رود!
 
این تعریف «بد» خانم بقراط از «شاهزاده رضا» و تیتر کردن اشتباه ایشان نه تنها بر میزان محبوبیت وی نمی‌افزاید بلکه از محبوبیت وی در نزد مردم ایران خواهد کاست چرا که بیش از ۹۰ درصد مردم ایران مسلمان هستند .
 
از سوی دیگر، یک روزنامه‌نگار مسوول اشتباهات یک سیاست‌مدار نمی‌تواند باشد، لذا بافرض اينکه شاهزاده اشتباه کرده‌اند  چرا خانم بقراط  اشتباه ايشان‌را تکرار می‌کنند؟
 
اگر سیاست‌مداری در محاسبات خود اشتباه کرد آیا روزنامه‌نگار اين حق رادارد که در نقش وکیل مدافع و برای توجیه اشتباه وی،خود نیز همان اشتباه را تکرار کند؟
 
خانم الاهه بقراط با هر فرض درست و نادرست فقط یک کار می‌کنند آنهم تعریف از «شاهزاده رضا» و به زعم خود، آن‌را خدمت به وی می‌دانند امادر واقع نه تنها  هیچ خدمتی به ايشان نمی‌کنند بلکه با بر جسته کردن اشتباهات وی، بیشتر وی را تخریب می‌کنند و نه تنها ایشان را تخریب می‌کنند بلکه خود را نیز همچنین و زحمات سالیان گذشته خود و  سوابق روزنامه‌نگاری خود را فدای «شاهنامه» نویسی می‌نمايند.
 
اما مهمترین نکته مقاله اخیر خانم بقراط جمله پارادوکسیکال وي به اين مضمون است:‌ «وقتی يک شاه‌زاده برآمده از سلسله "ديکتاتورهای مصلح" مفهوم عبور از قرون وسطای کشورمان را به صراحت چنين تعريف می‌کند که در ايران آينده نه به خدا و به قرآن و پديده‌های آسمانی و زمينی ديگر بلکه بايد به قانون اساسی متضمن حقوق مردم سوگند خورد، انتظار می‌رود مدعيان روشنفکری و دمکراسی اگر چند گامی از او جلوتر نيستند، عقب‌تر از وی هم نباشند.»
 
بايد از خانم بقراط پرسيددیکتاتور مصلح یعنی‌ چه؟ مشخصات و مختصات این نوع  دیکتاتور چیست؟ اولین دیکتاتور مصلح چه کسی‌ بوده که  شما دومی‌ را سلسله دیکتاتور‌های مصلحي مي‌ناميد که رضا پهلوی از میان آنها برخاسته است؟ یک دیکتاتور چگونه می‌تواند مصلح  باشد؟ یعنی‌ اینکه هم بکشد هم شکنجه کند و هم دلجویی نماید؟می‌شود لطفا بگویید نسبت آقای رضا پهلوی با دیکتاتورهای مصلح چیست که فرموده‌ايد ایشان برخاسته از سلسله دیکتاتورهای مصلح هستند؟
 
گويا خانم بقراط بدليل ملاحظه آقاي رضا پهلوي، پدر فقید شاهزاده را دیکتاتور ننامیده‌اند و از طرف دیگر  به خاطر نگرانی از افکار عمومی وی را به عنوان مصلح معرفی نکرده‌اند، لذا حد وسط را انتخاب کرده و کلمه «دیکتاتور مصلح» را ابداع فرموده‌اند، یعنی‌  چیزی مثل دیکتاتور مهربان!
 
برای همین است که اصرار داریم روزنامه‌نگار جماعت بايد مستقل باشند و مستقل باقی‌ بمانند چون در غیر این‌صورت مجبور خواهند بود اینچنین سرشار از تضاد باشند و هر روز سفارش ساخت  واژه‌ای‌ جدید بگیرند!
 
 
يک روزنامه نگار وقتی‌ استقلال اش را از دست مي دهد به همراه آن شجاعت و سپس صداقت اش را نیز از دست خواهد دادو تبدیل به تدارکاتچی روزانه و در خوشبینانه‌ترین حالت  تبدیل به "کاتب مخصوص" میشود ، شبیه کاتبین  همان قرون وسطایی که خانم بقراط نسبت به آن اعلام انزجار مينمايند!
 
 
پیشنهاد می‌کنم خانم بقراط  برای عبور از «قرون وسطا»، به جای «ما» بنويسند: من قرون وسطا را پشت سر می‌گذارم.
 
با تمام احترامی که نسبت به خانم بقراط قائل هستم اما مجبورم بدون پرده با ايشان سخن بگویم و این‌گونه سخن گفتن بدون پرده‌ با ايشان نه از روی بی‌احترامی و دشمنی بلکه از روی احترام و دوستی‌ بوده و علاقمند هستم که خانم بقراط به عنوان یک روزنامه‌نگار برجسته دوباره به جایگاه اصلی‌ و ارزشمند خود باز گردند.
 
انتشار از: امین موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.