بسم الله الرحمن الرحيم ((وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ{155} الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ{156} أُولَـئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ{157} صدق الله العظيم)) ببالغ الحزن والأسى تلقينا خبر وفاة المغفور له بإذن الله تعالى الاخ منصور مشرف المناضل و الکاتب الأحوازي عظم الله أجركم وأحسن الله عزاكم سائلين الله المولى عز وجل أن يغفر له ويرحمه، وأن يعفو عنه ويكرم نزله، ويوسع مدخله وأن يغسله بالماء والثلج والبرد، وينقيه من الذنوب و الخطايا كما ينقى الثوب الأبيض من الدنس وأن يبدله دارا خيرا من داره،وأن يجعل الجنة مثواه والمسلمين اجمع إنه على ذلك قدير ... آمين یکبار دیگر خبر مرگ یک فعال فرهنگی آن هم در «غربت» و دور از وطن، واقعیت تلخ به تاراج رفتن بخشی از سرمایههای فکری و فرهنگی مردم عرب اهواز را به وضوح نشان داد. منصور مشرف، مترجم نویسنده و فعال فرهنگی عرب اهوازی در سال ۱۳۳۶ در محله فقیر نشین لشکرآباد اهواز به دنیا آمد. وی تحصیلات دبیرستانی خودرا در اهواز در سال ۱۳۵۶ به پایان رساند. همزمان با شروع انقلاب ۱۳۵۷ و به دلیل مجاورت محله لشکرآباد با دانشگاه اهواز (دانشگاه جندی شاپور) و وجود ستادهای دانشجویی هوادار سازمانهای سیاسی وی نیز همانند بسیاری از جوانان انقلابی به مبارزات سیاسی پیوند خورد. منصور علیرغم شرایط سخت معیشتی و فقر عمومی ساکنان محله لشکرآباد با براه انداختن بساط خرده فروشی ضمن امرار معاش به توزیع نشریات، بیانیه ها و کتب مشغول گردید. با شروع پروژه «قلع و قمع» فعالیتهای سیاسی-فرهنگی تحت نام «انقلاب فرهنگی» ، دکه کوچک و ابی رنگ منصور نیز از تعرض مصون نماند. پاسداران تحت امر «جنتی» (امام جمعه و حاکم شرع وقت دادگاه انقلاب اهواز) با مصادره «دکه» منصور، او را نیز مدتی به زندان افکندند. انسداد سیاسی و توقف هرگونه فعالیت فرهنگی در اهواز، منصور را وادار به ترک «موطن» و زندگی در تهران نمود. او در تهران ، برای گذران زندگی به مسافر کشی با یک اتومبیل ژیان مشغول گردید. یک تصادف و مرگ یک عابر منصور را که مقصر حادثه شناخته شده بود؛ در نتیجه عجز از پرداخت دیه، یکبار دیگر روانه زندان نمود. پس از آزادی از زندان به سختی توانست به تحصیلات عالی به پردازد. حاصل تلاش و علاقه او به زبان مادریاش، موفقیت در کسب لیسانس مترجمی زبان عربی از یکی از موسسات عالی در تهران بود. هنگام اشتغال در سفارت فلسطین (به عنوان مترجم)، مورد سوظن سازمانهای امنیتی رژیم قرار گرفته و مجددا به زندان افتاد. در هنگامه باز شدن فضا برای برخی از فعالیتهای مطبوعاتی-فرهنگی(دوران معروف به اصلاحات) ضمن قلم زدن در برخی از نشریات مجاز، به فعالیت جدی در چارچوب انجمن «بیتالعرب»(خانه عرب) پرداخت. همزمان دست به کار جمعآوری ضرب المثلها، قصهها و افسانههای مردم عرب و مقایسه آنها با ضربالمثلهای فارسی گردید. ستون «سویلفات»(قصه ها) او در نشریه «صوت الشعب»(رای ملت) که به دو زبان عربی و فارسی برای مدت کوتاهی منتشر گردید از خوانندگان بسیاری بهره مند شد. به دنبال فشارهای روز افزون رژیم جمهوری اسلامی به فعالان فرهنگی، منصور نیز همانند بسیاری دیگر از فعالان فرهنگی-سیاسی عرب روانه خارج از کشور گردیده و در امارت کوچک عجمان اقامت گزید. وی در عجمان نیز با شرایط سخت معیشتی و غم دوری از وطن دست به گریبان بود. او اگرچه در طول دوران اقامت در مهاجرت بابرخی از نشریات و سایتها و رسانههای تصویری همکاری مینمود؛ اما همواره از غم غربت خارج نشینی و عدم توان در تولید و نشر فرهنگ مردمی که به آنان عشق می ورزید؛ در رنج بود. سرانجام و در شرایطی که همچنان فعالانه در راه آرمانهای خویش تلاش مینمود بر اثر«سکته»ای ناگهانی و دور از سرزمین ومردم خویش بدرود حیات گفت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد کانون فرهنگی مشداخ 2012/7/26
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید