رفتن به محتوای اصلی

جناب امینی نوشتن این متن از

جناب امینی نوشتن این متن از
ناشناس

جناب امینی نوشتن این متن از مرد دانشمندی چون شما بعید بود. محققی چون شما میبایست کلمه به کلمه،ویرگول به ویرگول نوشته اش را با حقیقت بسنجد،بعد انتشار دهد. گیریم که آقای پهلوی شهوت قدرت هم داشته باشند ولی مقایسه ایشان با محمد علیشاه کمال بی انصافی و خیانت به حقیقت است. بنده به شخصه بر وطندوست و دموکرات بودن آقای پهلوی ایمان دارم. اصولا هم دیکتاتوری هر دو پهلوی را بر دیکتاتوری اکثریت(جمهوری اسلامی) ترجیح میدهم و آنرا قطعا مفیدتر میدانم برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک.لازم به یاد آوریست که متاسفانه شما هم دچار همان بدفهمی روشنفکران ایرانی هستید، جناب امینی برخلاف تصور شما دموکراسی هدف جوامع نیست، ابزار جوامع است برای دستیابی به اهدافشان. هدف یک جامعه سالم تامین آزادی، حرمت،شأن و هویت فردی انسانها،در یک کلام تامین حقوق بشر است .

جناب امینی نوشتن این متن از مرد دانشمندی چون شما بعید بود. محققی چون شما میبایست کلمه به کلمه،ویرگول به ویرگول نوشته اش را با حقیقت بسنجد،بعد انتشار دهد. گیریم که آقای پهلوی شهوت قدرت هم داشته باشند ولی مقایسه ایشان با محمد علیشاه کمال بی انصافی و خیانت به حقیقت است. بنده به شخصه بر وطندوست و دموکرات بودن آقای پهلوی ایمان دارم. اصولا هم دیکتاتوری هر دو پهلوی را بر دیکتاتوری اکثریت(جمهوری اسلامی) ترجیح میدهم و آنرا قطعا مفیدتر میدانم برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک.لازم به یاد آوریست که متاسفانه شما هم دچار همان بدفهمی روشنفکران ایرانی هستید، جناب امینی برخلاف تصور شما دموکراسی هدف جوامع نیست، ابزار جوامع است برای دستیابی به اهدافشان. هدف یک جامعه سالم تامین آزادی، حرمت،شأن و هویت فردی انسانها،در یک کلام تامین حقوق بشر است . شما ملاحظه بفرمایید که این حقوق اتفاقا نه در دوران مشروطه غیر دیکتاتوری(۱۳۰۰-۱۲۸۵)،(۱۳۳۲-۱۳۲۰) بلکه در دوران دیکتاتوری همان پهلویهایی تامین گردید که شما با حقارت از آنها یاد میکنید.جناب امینی آیا واقعا آزاد کردن نیمی از جمعیت ایران برای نخست وزیران مشروطه چون مصدق، ضروریتر از ملی کردن صنعت نفت روی کاغذ نبود؟! شاید درد آور باشه ولی به هر حال حقیقت اینه که این پهلوی دوم دیکتاتور بود که به زنان حق رای داد و یا اتفاقا باز او بود که با همکاری با غرب که به کشور امکان ایجاد زیرساختهای لازم خصوصا آموزش کادر مجرب و متخصص مورد نیازبرای ملی کردن صنعت نفت را داد٬صنعت نفت ایران را ۲۰سال بعد و ایندفعه در واقعیت ملی کرد. هممین دیکتاور بود که سعی کرد حقوق انسانی زنان ایرانی را بواسطه قانون حمایت از خانواده تامین کند. اصولا همین بر خلاف جریان فرهنگ عمومی جامعه شنا کردن بود که پهلوی دوم را غرق کرد وگرنه امثال خمینی ها که اصولا تا انقلاب سفید مشکلی با شاه نداشتند.به هر حال شاید خوشایند نباشد ولی حقیقت این است که اصول ترقی و توسعه جامعه برای دستیابی به دموکراسی باز نه روی کاغذ،بلکه در واقعیت، دردوران رضا شاه دیکتاتور پایه ریزی شدند نه دوران مشروطه غیر دیکتاتوری. بیرون کشیدن دو نهاد بنیادین توسعه از چنگال روحانیون وایجاد اموزس و پرورش ونهاد قضائی مدرن و مدنی،ایجاد دانشگاهها ، بیرون کشیدن اجباری نیمی از جمعیت کشور از گونیهای سیاهشان و وارد کردنشان به اجتماع و زندگی انسانی و،،. شما اگرواقعا بدنبال آزادی برای ایران هستید کافیست سرنوشت آزادی را در آزادی روشنفکران ایرانی جستجوکنید. سرنوشت امثال کسروی را که در دوره ۲۰ساله دیکتاتوری رضاخانی و شاهی، حق و امکان(آزادی) فعالیت و نقد بیماریهای مزمن جامعه ایرانی را یافتند را مقایسه کنید با دوران دموکراسی مشروطه غیر دیکتاتوری (۱۳۳۲-۱۳۲۰) که کسرویها سلاخی شدند. چرا واقعا افسانه نیما یا یکی بود یکی نبود جمالزاده یا بوف کورهدایت که آغاز گرشعر وادبیات نوین ایران بودند همگی در دیکتاتوری رضاخانی یا شاهی بوجود آمدند. برای دستیابی به آزادی نمیباد حقیقت را به صرف اینکه خوشایند نیست جعل کرد. درابتدا عرض کردم که گیریم که آقای پهلوی شهوت قدرت هم داشته باشند ولی مقایسه ایشان با محمد علیشاه کمال بی انصافی و خیانت به حقیقت است. اینرا از این بابت نوشتم که به نظر من خواست یا اراده معطوف به قدرت امری ناپسند نیست بلکه این هدف از رسیدن به قدرت است که آن اراده را مطلوب یا ناپسند میکند. در آخر، بنده از اینجهت که شما اراده معطوف به قدرت نزد محمد علیشاه و آقای پهلوی را یکسان فرض کرده اید شما را بی انصاف و بی مسئویت میبینم.