رفتن به محتوای اصلی

عیسای ناصری
21.12.2011 - 15:42

انسانِ عصرِ سرسام

عصرِ صنعت

سرعت

چرخ وُ آهن وُ وهن

عصرِ مفلسانِ صراف، بافندگانِ دام

انسان؛ هجای مهجور

مصلوبِ سردخانه ی مسلخ

با سوزِ زخم های ناسور

هجرت به ناکجای جهان وُ فراق

تا بود وُ هست برخوان بدین قیاس

دهلیزِ باغِ سبز وُ داس

آواز وُ زمزمه زندانی

به زیرِ ضربِ تازیانه ی برزخ

در زمینِ زیتون زار

در وعده ها وُ در وعید وُ دیدنِ دادار

در شهد وُ شوکران وُ شبان

آونگِ ریسمانِ سرخِ عدالت

انسانِ خسته بَرده ی حزین

انسان همیشه حراج بر جلجتا

هر لحظه از شبانه روز دوزخ.

برخاست عیسایِ ناصری ز خواب

افسانه وانهاد وُ هم بهشت

بر برگِ باد شکایت نوشت:

من کیستم کنون که چو من

بسیار، بسیار، بسیار...

تا این عفونت وُ نفرت به جاست

تابوت خانه وُ عاطفه هر دم رَوَد به دار.

دوباره در گرمگاهِ واپسین

پایش « سه بار لغزید بر زمین»

آبگینه ی گمان

در دستِ باورش آسان شکست

عنقای مغرب به خون نشست

عیسای ناصری گریست

بر انسان وُ سُرب وُ یاس.

پنهان ز دیده ی گزمگان

مسخِ نیشخندِ خویش یهودا

«سی پاره نقره اش» به دست

در سیاهیِ خویش گم گشت

«پتروس» پیش از آن که برآید به دشت

«بانگِ خروس سه بار»

به نیرنگ وُ گُربُزی گفت وُ کرد انکار:

که من نشناسم این

میخکوبِ درد، منجیِ رنج، عیسای ناصری.

گزندِ تردید، گَزَنه در ذهن وُ ذهن در عذاب

خوراکش نبود وُ خوابش نمی رُبود

«پونتیوس پیلاتُس» ها؛ رها

در قصر وُ رستگار

زین هر سه این زمان

هزار در هزار در هزار...

گُل شرمسارِ هستیِ خویش

آن کو فتاده وُ اُفتد به خاک

گویا پرنده بود

نامَش ز یادها چه کس آخر زدود!

اینک هجومِ کرکسِ سرما

بر سُورِ استخوان

اندک مجال وُ جان در محاق

تاجِ خار بر سرِ انسانِ خوار؛ تاراج

مصلوبِ چوبِ کاج

این ست شاباش وُ ارمغان

این ست «وال استریت» سرایِ زرنگار

21/12/2011

http://rezabishetab.blogfa.com‍

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سه و چهار و هفت؛ جایگاهی ویژه در مدارِ دین باوران دارد. مثلن تثلیث در آیین زرتشتی عبارت است از: اهورامزدا، مهر و آناهیتا؛ و در بُندَهِشن [= آفرینشِ نخستین؛ بُن= اصل و دَهِشن= آفرینش]، نخستین انسان گیومرس، نخستین حیوان گاو نر و نخستین گیاه ریباس است. و سه گانه ی پندار نیک(هومَت)، گفتار نیک (هوخت) و کردار نیک(هووَرِشت). و تثلیثِ انسانی؛ آفرینش، مرگ و رستاخیز است. دینِ مانی نیز آمیزه ای از:مزدا پرستی،آیین بودا  و مسیحیت است. هفت امشاسپند(فرشته).

در آیین هندو؛ برهما= آفریدگار؛ ویشنو= نگاهبان و شیوا= ویران کننده ی جهان است (ماده، زمان و مکان). خدای رودها، رودِ مقدس گنگ، حیوان مقدس گاو و کوه مقدس هیمالیا.

در مصر: پدر اوزیریس، مادر ایزیس و پسر هُروس است.

در یونان دیونوسوس، پرومته، لیکورگوس  خدایانی هستند که برای رهایی انسان می میرند. تموز بابلی، آدونیس سوری و آتیس فریقی نیز به همچنین. سه گانه ی دین، فلسفه و شریعت نزدِ افلاتون و فلوتین.

در فلسفه برای استدلال سه طریقه است: قیاس،استقراء و تمثیل. در رُهبانیت: تجرد، فقر و عزلت است. تثلیث در دینِ مسیحی عبارت است از: پدر، پسر و روح القدس. و عدد چهار در دین مسیحیت چنین تقدیس می شود که: چهار انجیل (متا، مَرقُس، لوقا و یوحنا) است، چهار رنگ: طلایی پدر، قرمز پسر، سبز روح القدس و آبی مریم است. چهار فصل، چهار عنصر(آتش،باد،خاک و آب) و چهار جهت و چهار عملِ اصلی. تورات: خدا جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت کرد، خلقت آدم چهل صبح طول کشید. پسرانِ نوح: سام و حام و یافث.  

در تصوف دوره های سیرِ نفس به سوی کمالِ معرفت: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است. کرد، گفت و دید، قول، فعل و حال. و معرفتِ انسان نیز سه گانه است: معرفت حسی(اماره)، معرفت عقلی(لوّامه) و معرفت قلبی(مطمئنه). زیبایی: جسمی، عقلی و معنوی است. مراحل تربیت معنوی: شریعت، طریقت و حقیقت است.

و کیفیت چهارگانه در تصوف اینگونه است.چهار خلط: خون،صفرا،بلغم و سودا.چهار طبع: حرارت، برودت، رطوبت و یبوست. جماد،نبات،حیوان و انسان. سبکی،گرانی،نرمی و درشتی. آب حیات همان معرفت است که در تاریک خانه ی نهانِ آدمی است و باید از مراحلِ طبع، نفس،عقل و قلب گذشت تا به اسرارِ معرفت رسید. انسانِ کامل کسی است که در چهار چیز به کمال باشد: اقوال نیک،افعال نیک،اخلاق نیک و معارف. درجات عالم:ناسوت، جبروت،ملکوت و لاهوت. حالت های ماه: هلال، تربیع،بدر و محاق.

هفت مرحله ی معرفت عملی: توبه، مجاهده با نفس، عزلت، روزه، سکوت ممتد، تفکر، محاسبه ی نفس. مراحل طریقت یا مقامات: توبه، وَرَع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا است. سرهنگانِ درگاه دادار سیصد نفرند که ایشان را:اخیار،ابدال،ابرار،اوتاد،نقیب،قطب و غوث خوانند.

هفت مرحله سلوک، هفت شهر عشق(وادی):طلب، عشق، معرفت،استغنا،توحید،حیرت و فقر (فنا) است. هفت مرحله ی اسماعلیه: مستجیب، مأذون، داعی، حجت، امام، ناطق و اساس است. هفت خط، هفت رنگ، هفت آسمان، هفت دریا، هفت خان رستم و اسفندیار، هفت پیکر نظامی، نی هفت بند، هفت پادشاه،هفت پشت، هفت پرده ی چشم، هفت تیر،هفت سین،هفت ماهه، هفته و...

سی جزء قرآن و هفت سُبعِ: وعد، وعید، وعظ، قصص، امر، نهی و ادعیه. نظامی:

زین سِحرِ سحرگهی که دانم / مجموعه ی هفت سُبع خوانم

(هچنین پشه در بینیِ نمرود رفت و چهل سال ماند تا نمرود را عذاب دهد و سرانجام بکُشد؛ یونس چهل روز در شکمِ ماهی«حوت» زندگی کرد و...). تا سه نشه بازی نشه، سی مرغ (سیمرغ = سیرنگ) چهل گیسو، چهل ستون، هفت اندام، هفت نُت، هفت پرده، هفت قلم آرایش کرده، هفت دوزخ (به استثنای هشت بهشت) و...

گتسمانی ( Getsmani)  باغی در اورشلیم که عیسا شامِ آخر را در آن جا خورد و همانجا دستگیر شد. مسیح از نخستین منزلگاه که صلیب را بر دوش کشید تا تپه ی جلجتا، سه بار پایش لغزید و بر زمین درغلتید. یهودا برای سی پاره نقره عیسی را لو داد و پشیمان شد و خویش را آونگِ شرمساری کرد و پتروس حواری سه بار به دروغ گفت که عیسا را نمی شناسد؛ و به دستورِ حاکمِ رومی پونتیوس پیلاتُس ( Pontius pilatus)ساعتِ سیُّم مسیح را مصلوب کردند. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.