نبايد رو مى شد. همينطور زير زمينى و زير ميزى و پنهانكارانه بايد با آموزه هايى كه بر ما مسلط گشته اند و ديو مى پرورند كنار بياييم. اگر اين آموزه هاى پلشت رو شوند حاكميت فرهنگ اجبارى و سلطه گر به خطر خواهد افتاد.
بايد همينطور رياكارانه و مزورانه به زيستن در كنار آموزه هاى انسان ستيز ادامه دهيم.
آتنا هيچ بود، كوچك بود، سپرده شده بود دست كثافت ترين قاتل دنيا. آتنا ديده نمى شد. بعدش كه كشتندش آتنا فرشته شد، معصوم شد، ديده شد.
اين فرهنگ، حاصل يك عمر آموزش آموزه هاى رياكارى است. بعدش قاتل را دارش خواهند زد و خلاص. اما در حقيقت ما خلاصى نخواهيم يافت. چون آن آموزه هاى رياكار و مخرب و انسان كُش را كسى دار نمى زند.
بغل دست هر يك از ما يك آتناى معصوم وول مى خورد و البته يك قاتل رياكار و مزور كه تصوير آموزه هاى فرهنگ مسلط است.