در 21 مرداد 1397، حسن روحانی، رئیس جمهور رژیم جمهوری اسلامی، پیمانی 5 جانبه را پیرامون رژیم حقوقی دریای مازندران، درشهر "آکتائو" قزاقستان امضا کرد، که سهم قانونی ایران بر این دریاچه را به اندازه ی چشمگیری کاهش می دهد.
رژیم جمهوری اسلامی، سال هاست که عملاً در برابر افزون خواهی های همسایگان شمالی در دریای مرزی مازندران رویکردی ذلیلانه و خیانت آمیز در پیش گرفته است. اما اکنون، با امضای پیمان رژیم حقوقی دریای مازندران، در پی رسمیت قانونی دادن به از دست رفتن بخش عمده ی سهم ایران از این دریاچه ی مرزی است.
در صورت تصویب قطعی پیمان خائنانه ی "آکتائو"، سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران که بر پایه ی پیمان های 1921 و 1940 با شوروی پیشین به روشنی تعیین شده است، با مشارکت داوطلبانه ی حکومت جمهوری اسلامی از دست خواهد رفت و در واقع بخش مهمی از سرزمین ایران تجزیه خواهد شد.
چرا سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران قطعی است؟
بر خلاف ادعاهای بی پایه ی مشتی تبلیغاتچی مزدبگیر رژیم جمهوری اسلامی که به ویژه این روزها به نفی سهم 50 درصدی ایران در دریای مازندران مشغول شده اند، از لحاظ حقوق بین الملل تردیدی در درستی این سهم نیست.
1 ـ فصل سوم پیمان دوستی 1921 میان ایران و کشور شوروی پیشین می گوید: "طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانهها و آبهای سرحدی بهرهمند خواهند شد". [1]
یکی از این "آب های سرحدی" دریای مازندران است، که آبی بسته و مرزی میان دو کشور بوده است. قائل شدن "حقوق مساوی" میان دو کشور نیز چیزی جز نصف به نصف، یا همان 50 درصد برای هریک از دو کشور نیست.
این "حقوق مساوی"، از آنجا که منحصر به حقوق ویژه ای نشده، معنای کلی و عمومی دارد و حقوق هریک از دو طرف پیمان بر تمامی موضوع آن را در بر می گیرد. از این رو "حقوق مساوی" دو طرف بر دریای مازندران ناظر بر حقوق وارد بر بستر، زیر بستر و بالای بستر دریا می شود و نمی توان هیچیک از این اجزا را از آن مستثنی کرد.
2 ـ در فصل یازدهم پیمان دوستی1921 ایران و شوروی آمده است: " طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت میدهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتیرانی آزاد در زیر بیرقهای خود در دریای خزر داشته باشند"، که این جمله نیز تأکیدی است بر حقوق مساوی دو طرف در این دریاچه ی مرزی.
3 ـ پیمان "بازرگانی و بحرپیمایی" مورخ 1940 میان ایران و شوروی پیشین نیز بر اعتبار پیمان 1921 و حقوق برابر کشتیرانی دو کشور در دریای مازندران تأکید کرده است. ماده ی 13 پیمان 1940 اعلام می دارد: "طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامه مورخ 26 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتیهایی جز کشتیهای متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند نمی توانند وجود داشته باشند". [2]
آیا فروپاشی کشور شوروی بر سهم 50 درصدی ایران اثری دارد؟
فروپاشی کشور شوروی و تجزیه ی آن به 15 کشور نوبنیاد، کمترین اثری بر حقوق ایران بر دریای مازندران ندارد.
افزون بر حکم منطق بشری، که تجزیه ی یک کشور هیچ حقی علیه کشورهای همسایه ی کشور تجزیه شده ایجاد نمی کند، اصل حقوقی "جانشینی کشورها" در حقوق بین الملل [3]، به روشنی مقرر کرده است که کشورهای نوبنیاد حاصل از تجزیه ی یک کشور به تمامی تکالیف و تعهدات کشور تجزیه شده پایبند می باشند و از جمله ملزم هستند مرزهای سرزمینی کشور تجزیه شده با کشورهای همسایه ی آن را رعایت کنند.
از سویی، کشورهای نوبنیاد ناشی از فروپاشی شوروی پیشین، در اعلامیه ی 1991 "آلما آتا" پایبندی خود را به تعهدات بین المللی ناشی از پیمان های کشور شوروی به صراحت اعلام نموده اند. [4]
بدینگونه، فروپاشی کشور شوروی به 15 کشور، که چهار تا از آنها (روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان) بر دریای مازندران ساحل دارند، به لحاظ حقوقی هیچ خدشه ای بر حق 50 درصدی کشور ایران بر این آبگاه مرزی وارد نمی سازد.
پس از فروپاشی شوروی برای دریای مازندران چه اتفاقی افتاد؟
در پی فروپاشی کشور شوروی در سال 1991، زمزمه ها و عملیاتی از سوی برخی از کشورهای کرانه ی دریای مازندران در جهت گریز از مقررات پیمان دوستی 1921 و دست اندازی به سهم ایران در این دریای بسته آغاز شد، تا جایی که روسیه و متحدان ساحلی آن با انعقاد موافقت نامه هایی به تقسیم غیرقانونی دریای مازندران میان خود، بدون اعتنا به نظر و سهم ایران، پرداختند.
حکومت جمهوری اسلامی، از همان آغاز نسبت به این بی تعهدی کشورهای همسایه با بی تفاوتی ذلیلانه ای برخورد کرد و هرگز انتظاری را که از یک حکومت عادی جهان امروز در قبال تجاوز به منافع سرزمینی و ملی کشور مربوط وجود دارد، برنیاورد.
در سال 1996 (1375) در زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و وزارت خارجه ی علی اکبر ولایتی، هیأت ایرانی در روسیه، در برابر شگفتی شادمانانه ی دیگر کشورهای ساحلی دریای مازندران، که انتظار طرح ادعای مشروع ایران بر سهم 50 درصدی خود را داشتند، از سهم مساوی برای هر 5 کشور ساحلی سخن گفت، که به معنی سهم 20 درصدی برای هریک بود! [5]
این پیشنهاد شگفت انگیز فرستادگان جهوری اسلامی، که شاید در تاریخ دیپلماسی جهان معاصر بی مانند باشد، به گفته ی رجب صفروف، عضو هیأت روسی، همچون "هدیه ای الهی" برای دیگر کشورهای ساحلی دریاچه بود که می دیدند ایران به جای دفاع از حق خود، داوطلبانه آن را به همسایگانش تعارف می کند!
این رویه ی ضد ملی و میهن فروشانه ی رژیم جمهوری اسلامی، پس از این هم در دولت های محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی دنبال شد و وزیران خارجه ی این دولت ها ــ کمال خرازی، منوچهر متکی و محمد جواد ظریف ــ هرگز برای پاسداری از حق آشکار ملت ایران و رویارویی با عملیات متجاوزانه ی دولت های همسایه در سهم ایران از دریاچه واکنشی انجام ندادند، بلکه حتی از سهم 11 و 3 دهم درصد برای ایران سخن راندند! [6]
چرا پیمان "آکتائو" بر ضد منافع ملی ایران است؟
پیمانی که حسن روحانی در 21 مرداد 97 در "آکتائو" قزاقستان امضا کرد، گامی است برای رسمی و نهایی کردن تجزیه ی بخش عمده ی سهم ایران از دریای مازندران.
این پیمان، که نام " کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر" را بر خود دارد و متن آن از سوی دولت روسیه تنظیم شده است، رژیم حقوقی پیشین دریای مازندران را، که هنوز هم از نظر حقوقی پابرجاست، به گونه ای بنیادی به زیان ایران و به سود چهار کشور دیگر ساحلی تغییر داده است.
1 ـ پیمان "آکتائو"، بر خلاف ماهیت جغرافیایی و حقوقی دریای مازندران، که دریای بسته یا به زبان دقیق "دریاچه" می باشد، به این آبگاه طبیعی نام "دریا" داده و سپس ویژگی های دریاهای آزاد را بر آن بار کرده است.
دریای آزاد دریایی است که به گونه ی طبیعی به اقیانوس راه دارد، حال آنکه دریاچه دریایی بسته است که با خشکی احاطه شده است و به آب های آزاد راه ندارد.
توضیح اینکه، هرچند در زبان محاوره و رسانه ای از "دریا"ی مازندران نام می بریم، این آبگاه از نظر حقوقی و جغرافیایی نه دریا، بلکه "دریاچه" است و در یک پیمان حقوقی بین المللی باید اصطلاحات دقیق حقوقی به کار برده شوند، نه واژه های معمول در گفتگوهای عادی و روزنامه ای.
ماده ی 6 پیمان "آکتائو" بیان می دارد: " منطقه آبی دریای خزر به آبهای داخلی، آبهای سرزمینی، مناطق ماهیگیری و پهنه دریایی مشترک تقسیم میشود".
ویژگی هایی چون "دریای سرزمینی"، "مناطق ماهیگیری" و "پهنه دریایی" اصولاً مربوط به دریاهای آزاد است، چنانکه در پیمان 1982 وین پیرامون حقوق دریاها از این ویژگی ها نام برده شده است. [7]
بار کردن قواعد ویژه ی دریاهای آزاد بر دریاچه ی مازندران، که دریایی بسته است، در مناسبات کنونی کشورهای جهان معمول نیست. روشن است که این تدبیر، تنها به هدف کاهش سهم 50 درصدی ایران، که در رژیم حقوقی 1921 تعیین شده، به کار رفته است.
با پیش بینی 15 مایل دریایی برای هریک از کشورهای ساحلی به عنوان "دریای سرزمینی" [8] و نیز پیش بینی "مناطق ماهیگیری" برای هر کشور[9]، سهمیه ی ایران از دریای مازندران، به باریکه ی کوچکی محدود خواهد شد.
بنابراین، این سخن حسن روحانی و مقامات وزارت خارجه ی جمهوری اسلامی که ادعا می کنند پیمان "آکتائو" با سهم ایران از دریای مازندران ارتباطی ندارد، دروغ بزرگی است.
طبق قواعد حقوق بین الملل، حقوق دریاهای بسته، که دریای مازندران نیز یکی از آنهاست، تابع پیمان 1982 وین نیست و هیچ الزام قانونی ای برای در نظر گیری "دریای سرزمینی" و "مناطق ماهیگیری" برای کشورهای ساحلی آن وجود ندارد.
رژیم حقوقی دریاهای بسته، تنها با توافق کشورهای ساحلی دریای بسته ی مربوط تعیین می شود. در مورد دریای مازندران، چنین توافقی از پیش موجود است، و آن پیمان دوستی 1921 میان ایران و شوروی پیشین می باشد.
از این رو اصولاً نیازی به تعیین یک رژیم حقوقی تازه وجود نداشت، بلکه این خواست روسیه و متحدانش بود که رژیم حقوقی پیشین تغییر کند تا از سهم ایران کاسته و به سهم آنها افزوده شود.
در واقع پیمان "آکتائو" رسمیت دادن به تاراج سهم قانونی ملت ایران از سوی دولت روسیه و متحدان آن در کناره ی دریای مازندران است.
چگونه می توان از تاراج سهم 50 درصدی ایران جلوگیری کرد؟
پیمان های دو یا چند جانبه میان کشورها قواعدی قطعی به بار می آورند که پیروی و اجرای آنها از سوی طرف های پیمان ضروری است.
حقوق بین الملل، حکومت رسمی هر کشور را، صرف نظر از ماهیت این حکومت، نماینده ی آن کشور می شناسد و تصویب هر قرارداد بین المللی از سوی این حکومت را اصولاً اراده ی دائمی آن کشور تلقی می کند. از این رو اعتبار یافتن پیمان "آکتائو"، به معنی پیدایش قواعد تازه ای در مناسبات پنج کشور ساحلی دریای مازندران خواهد بود.
اما اعتبار قطعی پیمان "آکتائو" برای ایران، از لحاظ حقوق بین الملل مشروط به تصویب این پیمان در مجلس جمهوری اسلامی است. اگر این پیمان از تصویب مجلس بگذرد، ایران از نظر بین المللی ناچار خواهد بود به قواعد ننگین و تحمیلی آن پیرامون سهم خود در دریای مازندران تن در دهد.
این پیمان ننگین، در صورت قطعی شدن، حتی برای حکومت های پس از رژیم جمهوری اسلامی نیز برقرار خواهد ماند و طفره رفتن از اجرای آن، حتی پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، اگر نه ناممکن، اما بسیار دشوار خواهد بود.
از این رو تنها راه جلوگیری از تجزیه ی بخش بزرگی از سرزمین ایران در دریای مازندران، اعتراضات گسترده ی ملی بر ضد پیمان ننگین "آکتائو" است.
اکنون که حکومت تصمیم به واگذاری سرزمین ایران به بیگانگان گرفته، این تنها ملت ایران است که می تواند با خیزشی گسترده و نیرومند:
1 ـ به نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی بفهماند که رأی دادن به این پیمان از دید ایرانیان خیانتی بزرگ به میهن و ملت است که در کنار خیانت های پیشین این نمایندگان فرمایشی نشسته، توفان خشم همگانی ده ها میلیون ایرانی را بر خواهد انگیخت.
باید نشان داده شود که ملت ایران از هیچیک از کسانی که به گونه ای در تحقق و تثبیت این قرارداد خائنانه همکاری کنند نخواهد گذشت.
2 ـ به جامعه ی بین المللی نشان دهد که حکومت جمهوری اسلامی رژیمی نامشروع است که هرگز نمایندگی ملت ایران را ندارد.
خیزش اعتراضی آشکار و سراسری ایرانیان اثبات خواهد کرد که امضای کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی امضای مردم ایران نیست و پیمان امضا شده از سوی این رژیم با دولت های خارجی بر خلاف خواست و اراده ی ملت ایران است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیرنویس ها:
[1] پیمان دوستی 1921 ایران و شوروی (7 اسفند 1299 خورشیدی)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D...
[2] پیمان "بازرگانی و بحرپیمایی" ایران و شوروی (15 فروردین 1319 خورشیدی)
[3] succession of states
[4] The Alma-Ata Declaration, December 21, 1991
http://www.operationspaix.net/DATA/DOCUMENT/3825~v...
[5] سخنان رجب صفروف، مدیرکل مرکز مطالعات ایران معاصر در مسکو و عضور هیأت کارشناسی روسیه در مذاکرات پیرامون وضعیت حقوقی دریای مازندران
https://t.me/jonbesheiranian/1433
[6] گفته ی منوچهر متکی، وزیر امور خارجه در دولت محمود احمدی نژاد، روزنامه ی اعتماد 1386/10/10، ص 1
[7] United Nations Convention on the Law of the Sea,1982
Articles 2, 55, 86
[8] پیمان 2018 "آکتائو" پیرامون رژیم حقوقی دریای مازندران (امضا شده در 21 مرداد 1397 خورشیدی)، ماده ی 5
http://irdiplomacy.ir/fa/news/1978392/
[9] پیمان 2018 "آکتائو" پیرامون رژیم حقوقی دریای مازندران (امضا شده در 21 مرداد 1397 خورشیدی)، ماده ی 9
بر پایه ی ماده ی 57 پیمان 1982 حقوق دریاها، منطقه ی انحصاری اقتصادی می تواند تا 200 مایل دریایی (حدود 370 کیلومتر) از خط مبدأ ساحلی کشور مربوط امتداد یابد.
پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران

جمعه, اوت 17, 2018 - 06:13
در صورت تصویب قطعی پیمان خائنانه ی "آکتائو"، سهم 50 درصدی ایران از دریای مازندران که بر پایه ی پیمان های 1921 و 1940 با شوروی پیشین به روشنی تعیین شده است، با مشارکت داوطلبانه ی حکومت جمهوری اسلامی از دست خواهد رفت و در واقع بخش مهمی از سرزمین ایران تجزیه خواهد شد.... تنها راه جلوگیری از تجزیه ی بخش بزرگی از سرزمین ایران در دریای مازندران، اعتراضات گسترده ی ملی بر ضد پیمان ننگین "آکتائو" است
انتشار از:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
نظردهی با فیسبوک:
دیدگاهها
دوستان گرامی، مر شما را گفتم
http://iranglobal.info/node/42737
جناب بی نام نمیدانم شماره چند
بی نامی شما با بی اطلاعی شما همخوان است. جناب آ. ائلیار (نه ا.الیار) تا آنجا که من میدانم از آذربایجان و ترک میباشند. من از کردستان و کرد هستم و هیچ نسبت و رابطه ای با ایشان ندارم. محض اطلاع عرض شد.
معاهده بحر خزر و اشغال ایران توسط شوروی نیز هیچ رابطه ای با یکدیگر ندارند جز آنکه در مقطع زمانی مشخصی صورت گرفته اند که برای من جالب بود. چیزی که این اتفاقات روشن میکند اینست که "سیاست پدر مادر ندارد" و در هر لحظه جای دوست و دشمن می تواند عوض گردد. بنا بر این ما در دنیا با واقعیت روبرو بوده و سر و کار داریم نه با حقیقت. اثبات اینکه حق با کیست در صورت امکان, روندی بسیار پر هزینه و طولانی ست که معلوم نیست نتیجه آن به نفع کی تمام خواهد شد. به عبارت دیگر ما اکثرا نمی دانیم حق و حقیقت با کیست و باید با " واقعیت " زندگی کنیم. میشود تا زمان ظهور حضرت غایب
اریخ مطلب:
اریخ مطلب:
دوشنبه, اوت 20, 2018 - 08:55
نام:
Anonymous
نظر:
آقای کاوه جویا چرا وقت خود را برای قانع کردن افرادی که هدفشان گل الود کردن آب است میگذارید. نمونه همین پیروز که عمدا انحرافی عمل میکند و بزودی خواهد گفت اصلا روسها بعد اشغال ایران نصف ایران را داشتند و ما حق اعتراض نداریم.در واقع نسخه رقیق شده و به اقتضای زمان تقیه کرده بعضی از دوستان در سایت است . ز تبریزی و استالین و لنین فشار آمده بر شما اینچنین
نوشته شده در:
پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران
آقای کاوه جویا در کامنت قبل
سالام.
۱ـ اولا نام دریای خزررابدلخواه خودعوض نکنید،مازندران همه اش صدکیلومترساحل ندارد،درضمن مازنداران کلاصدسال سابقه
تاریخی ندارد،رضاپالانی این نام راازطبرستان به مازندران برگرداند.
۲ ـ جواب بدهید،اگرهمین طبرستان باپنجاه درصد تورک تهرانی وتورکمن فردایی غیرتی شدند،استقلال گرفتند.این کنواسیون های ۱۹۲۱ ارزشی خواهدداشت؟
اگرگیلانی های ۶۵ درصدتورک وتالش استقلال گرفتند،این قراردادها ارزشی درمجامع بین المللی خواهندداشت؟
۳ ـ دنبال مسایل درست وحسابی باشید،که فایده ایی برای مردم داشته باشد.
ماهم مخالف کارهای رژیم اسلامی بالفافه اسلامی کلی پان فارسی ونژادپرستی هستیم،دلیل نیست که ازمسایلی صحبت کنیم که انحرافی وغیرقانونی وبی منطقی رادامن بزنیم ،تا رژیم را با حرفهای بی منطق خود محق درسرکوب خواسته اساسی کنیم.
پیمان "بازرگانی و بحرپیمایی"
".....در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران حرکت کردند..........پس از اتمام جنگ، ارتش بریتانیا طبق توافق با دولت ایران کشور را ترک کرد ولی نیروهای نظامی ارتش سرخ شوروی، همچنان در ایران باقیماندند و از اجرای توافق امتناع کردند، که به تشکیل دو حکومت خودمختار و کوتاه مدت جمهوری مهاباد در کردستان و حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان انجامید. هر دو حکومت با حمایت شوروی پایهگذاری شدند و هدفی جز تجزیه ایران نداشتند.". اشغال ایران در جنگ جهانی دوم, ویکیپدیای فارسی.
یعنی هنوز مرکب قرار داد بحر خزر با جماهیر شوروی خشک نشده بود که شوروی به ایران حمله و اگر فشار امریکا نبود چیزی از ایران
منظور نسبت به سهم از حقوق
جناب تیمور گرامی،
نوشته اید: "حقوق مساوی به معنای سهم پنجاه پنجاه نیست و این تفسیر غلط شماست دو نفر ممکن است در شرکتی سهمهای متفاوتی داشته باشند مثلا 70 - 30 ولی از حقوق مساوی برخوردار هستند".
از شما می پرسم: این ادعا را که در شرکت سهامی، سهامداران دارای حقوق مساوی هستند، از کجا آورده اید؟! در شرکت سهامی، چه سهامی عام و چه سهامی خاص، حقوق سهامداران، از جمله حق سود سهام و حق رأی دادن در مجامع شرکت هرگز مساوی نیست، بلکه به نسبت و اندازه ی سهامی است که در شرکت دارند. حتی در شرکت تعاونی، که سهامداران به طور استثنائی از حق رأی برابر برخوردارند، باز حق سود بردن از سهام به نسبت میزان سهامی است که در شرکت دارند. پس برخلاف ادعای شما، در شرکت سهامی دارنده ی 30 درصد سهام با دارنده ی 70 درصد سهام حقوق مساوی ندارد. گذشته از این، اصولاً یکسان پنداشتن وضعیت سرزمین با شرکت سهامی، به علت تفاوت ماهوی
اقای تیمور بنظر میرسد علاقه
دوستان گرامی، برای فهم جستار
شوروی از به هم پیوستن پانزده کشور برپا شده بود، پس از فروپاشی شوروی سه جمهوری صد درصد از این گروه جدا شدند (لیتوانی، لتونی، استونی) و سیزده جمهوری دیگر گروهی را به نام کشورهای همسود برپا کردند و روسستان به نمایندگی از جمهوری های دیگر در سازمان ملل دارای حق وتو شد و همه پیمان های پیشین با کشورهای دیگر را که شوروی بسته بود روسستان به گردن گرفت و این برابر بود با هماهنگی با قانون هائی که در حقوق بین المللی همگان آنها را پذیرفته اند و گرنه جهان دچار آشفتگی می شد!
چگونه جهان دچار آشفتگی می شد؟ ساده ترین نمونه این .....
جناب کاوه جویا,
با پوزش از توجه دیر رس به کامنت شما و گرچه آنچه باید گفته شود در پای مقاله "پیمان "آکتائو" و خیانت به سرزمین و منافع ملی ایران در دریای مازندران" گفته شده است, یاد آور میشود که ذکر مقاله جناب سهمی - که من ارادتی نسبت به ایشان ندارم - جهت طرح نظری دیگری بر این واقعه در دادگاه نظر عمومی بود که از جنبه هایی قابل توجه است.
گذشته از همه این گفتگو ها, ظاهرا منظور از این همه سروصدا در باره کنوانسیون, جهت سرزنش و مقصر دانستن رژیم روضه خوان هاست که مثلا اگر کس دیگری بجای روحانی در این کنوانسیون شرکت میکرد نتیجه کاملا متفاوت می بود. به نظر بنده اگر بجای روحانی, رستم دستان و کورش کبیر و شاه عباس کبیر و نادر شاه افشار و غیره شرکت می کردند در برابر چهار کشور مستقل که سالهاست از " بستر، زیر بستر و بالای بستر دریا" سود برده اند و حتی در زمان پهلوی ها هم - تا آنجا که من میدانم -
به عبارتی بر فرض محال که محال
ضمنا برخلاف تصور شما حقوق
آقای جویا گویا در زمان شوروی
آقای کاوه جویا چرا وقت خود را
دوستان... در جواب آقای حکیم
ز تــــبریــزی و استـــــــالین و لنیـــــــن....
پـــدیـــد آمـــده اســـت قشـــری بـــر روی زمیـــــن....
بگـــــوینــــد جهــــان تـــک میهنـــــی شـــود....
درفشـــــش همه ســـرخ و قـــــرمــــز شـــود....
ستـــــاره باشـــــدش در میــــان.....
بباشد به غیــــر, زنــــد صد زیــــان.....
دم از برزگــــر , کارگــــر دهقــــــان زنـنــد.....
داس و پـــــتک را همیشه سنـــــدان زنـنـــد.....
بگــــویند از کمونیســـــم بــــــزرگ....
ببافــنـــد ایـــــن دروغ ستــــــــــرک....
ز کمونیســــــم مردم مســــــاوی شود...
زهی چنـــد نـــفر از همه مســـاوی تــــر شود..
بگفتــــا این حقیقت « جرج » عزیـــــــز (1).....
زلال اســـــت مثل آب تمیــــــــز.....
1- منظور از گفته (( جرج اورول در کتاب مزرعه حیوانات است ))
ادامه....
جناب کاوه جویا,
شاید آنچه زا ذکر فرمودید بر روی کاغذ درست باشد ولی حتی روضه خوان بزرگ هم این اصل را قبول داشت که پدران ما چه حقی داشتند که برای ما تکلیف معین کنند؟ و این کاریست که هر روز در سراسر دنیا انجام میشود و سازمان ملل و شورای امنیت و دادگاه های لاهه و غیره تا کنون نتوانسته اند حتی یکی از این مسائل را حل کنند.چهل سال است که ما فریاد میزنیم روضه خوان ها چه حقی داشتند که برای ما قانون اساسی بنویسند؟ با این اتحاد به کجا رسیده ایم؟
در مورد بحر خزر به قول رودکی میشود تا قیامت زاری کرد اما کی رفته را به زاری میتوان باز آورد؟ به فرض محال کوشش ما به نتیجه رسیده و دادگاه صاحب قدرتی پیدا شد که نیمی از بحر خزر را برای ما بگیرد و به دست روضه خوان ها بدهد. خب که چی؟ ملاحظه میفرمائید که عیب در کجاست و انرژی ما که میتواند در راه بهتری صرف شود چگونه به هدر میرود؟
جناب پیروز گرامی،
برخلاف تصورات شما، گذشت زمان هرگز علت بی اعتبار شدن یک پیمان بین المللی نیست. پیمان بین المللی اصولاً قراری همیشگی است، مگر آنکه در خود پیمان مدت محدودی برای آن قید شده باشد. چنین قیدی در پیمان دوستی 1921 ایران و شوروی وجود ندارد. از سویی پیدایش یا سرنگونی حکومت ها و امپراتوری ها هم، که شما از آن یاد کرده اید، سبب بی اعتباری پیمان بین المللی نمی شوند. کنوانسیون 1969 وین درباره ی حقوق معاهدات با تأکید بر لزوم پایبندی کشورهای طرف یک پیمان بین المللی به تعهدات ناشی از آن پیمان(ماده 26 کنوانسیون 1969) ، تنها رویدادهایی را موجب پایان یک پیمان دانسته است که اجرای پیمان را ناممکن سازند یا به تغییری بنیادین انجامیده باشند، به گونه ای که علت عقد پیمان را از میان برده یا اندازه ی تعهدات را به گونه ای بنیادین دگرگون کرده باشند(مواد 61 و 62 کنوانسیون 1969). فروپاشی شوروی پیشین و
جناب کاوه جویا,
به فرض در قرارداد های 1921 و 1940 بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رسما و بدون شک تصریح شده باشد که منابع ابی و زمینی و هوایی دریای خزر بین ایران و شوروی به طور مساوی تقسیم شده باشد. این قراردادها مربوط به تقریبا ۸۰ -۷۰ بلکه نزدیک به ۱۰۰ سال پیش اند. درین مدت دنیا زیر و رو شد و امپراتوری های عثمانی و بریتانیایی کبیر و آلمان هیتلری و شوروی از بین رفتند و چین مستعمره, به دومین نیروی جهانی تبدیل شد و جماهیر شوروی "اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی". امروز پنج کشور مستقل "صاحب" دریای خزر می باشند و "تقویم پارینه ناید بکار". یعنی هیچ دادگاهی نمیتواند از حق قانونی آنها به دریایی که جزو سرزمین آنهاست جلوگیری کند. پس این اصرار به امری که نه وجهه قانونی و نه کاربرد عملی دارد برای برای چیست؟
جناب Ma Ammari گرامی،
نوشته اید: " در قرارداد های 1921 و 1940 هیچگونه اشاره ای به 50/50 نشده". پاسخ این ایراد در نوشتار بالا به روشنی داده شده و آن این است که: "قائل شدن "حقوق مساوی" میان دو کشور نیز چیزی جز نصف به نصف، یا همان 50 درصد برای هریک از دو کشور نیست". در شیوه ی نگارش صد سال پیش به کار بردن اصطلاح "50/50" معمول نبود و در پیمان 1921 از واژگان "حقوق مساوی" سود برده شده و حقوق مساوی میان دو طرف(ایران و شوروی) به معنای نصف یا همان 50 درصد است. لطفاً یک بار دیگر جمله ی آورده شده در نوشتار، به نقل از پیمان 1921 را، که می گوید: " طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانهها و آبهای سرحدی بهرهمند خواهند شد" بررسی کنید تا دریابید معنایی که شما به "50/50" تعبیر می کنید در این جمله به روشنی وجود دارد. همین معنا در سندهای دیگری، از جمله پیمان 1940 نیز، به شرحی
لاچین و لاروس بل اول انگلیس
دوستان...طبق تحقیقات پزشکی و
کاربر ستاره سرخ... اگر گفته های شما را قبول بکنیم (( بیل گئیت )) و یا اکثر مدیران شرکت های بزرگ دنیا با آن همه ثروت , می بایستی شکمشان چاق و برآمده و هرکدام هم
از نظر سایت تجربی ایران
سرکار و یا جناب بی نام که به قول رستم نامه "نامت را بگو که بی نام بدست من کشته نشوی" کامنتی گذارده اند در تائید نظرات سرکار و یا جناب تبریزی و حمله به "ناسیونالیست های ترک دراکولایی" که صلیب تبریزی, سحر آنها را باطل میکند.
باید به جناب ایشان متذکر شد که دشمن حقیقی ما نه ترک است و نه فارس. دشمن درجه اول ما رژیم منحوس روضه خوان هاست که به آتش تفرقه افکنی افراطی های ترک و فارس میدمد و ما را از اتحاد برای سرنگونی خود ناتوان می سازد.
"کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف
سرکار و یا جناب تبریزی,
اگر کسی سالها روزی چند بار همان جملات را تکرار کرده و دیگران نیز به همان ترتیب پاسخ دهند بدون آنکه تاثیری بر دیگری داشته باشد, مصداق بیان منسوب به انشتین است که:
The definition of insanity is doing the same thing over and over again and expecting a different result.
اگر بجای آن, فریضه دینی بجا آورده و روزی پنج بار, چند مرتبه خم و راست شده و به سجده می رفتید اقلا در این دنیا از مزایای بهداشتی آن برخوردار و شاید در آن دنیا هم به اجر می رسیدید. انشاالله موفق بشوید.
دوستان گرامی، کسی که خوراکی
http://iranglobal.info/node/27006
سرکار و یا جناب تبریزی,
با اتلاف سی ثانیه از وقت خود و نگاه به http://iranglobal.info/node/57922 هرگونه شک و تردیدی در مامور بودن شما بر طرف میشود. گرفتاری شما ... ست و آنها که در این سایت با شما به مجادله پرداخته اند یا مامورند و یا مانند شما ... یا متعصب و افراطی می باشند. تنها معمای حل نشده برای من اینست که چرا سایت, چنین مطالبی را منتشر میکند؟ حق آزادی بیان به هر قیمتی؟ حتی در دارالمجانین؟ البته اگر سایت برای این روان درمانی مزدی هم طلب میکرد حرفی بود ولی خب "تو نیکی میکن و در دجله انداز - که ایزد در بیابانت دهد باز" ! ؟ نمیدانم.
دوستان گرامی، در سرتاسر جهان
http://iranglobal.info/node/57922
سلام علیکم برادران پان ترک
دریای خزر مال ایران خواهد بود
"....... با امضای پیمان رژیم
%۵۰ در صد یعنی چه؟ مگر روسیه و قزاقستان و ترکمنستان و جمهوری آذربایجان آدمند که ایران برای آنها سهمی قائل شود؟ دریای کاسپین همان طور که جناب آبتین آیینه فرموده اند از زمان کورش تا کنون ملک طلق ایران بوده و خواهد بود !! خود قزاقستان و ترکمنستان و جمهوری آذربایجان هم زمانی جزو ایران بوده و خواهند بود!!!
دریای کاسپین
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=44866
مقاله فوق العاده علمی و
آقای تبریزی...در موقع استقلال
زنده باد وطن پرستی. بله از
دوست گرامی، کاوه جویا، زمانی
پس همچنان که دیده می شود پیمان های بسته شده با شوروی و ایران، در زمان کنونی برابر با پیمان بسته شده با کشورهای همسود که نماینده آنها روسستان است بوده و دارای ارزش حقوقی هستند، از سوی دیگر در سایه کشورداری به دست رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه کشورهای نوپدید در پیرامون دریای مازندران با این .....