امیر طاهری، سردبیر روزنامه ی کیهان در زمان شاه، که طرفدار سرسخت دیکتاتوری سلطنتی است، در یک سخنرانی در لندن آرزو می کند که کاش چکمه های محمدرضاشاه را لیس می زد!
امیر طاهری، مدتی است در جایگاه «تئوریسین» سیاسی می کوشد با انکار نقش رژیم پادشاهی در روی کار آمدن روح الله خمینی، همه ی نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی، جز سلطنت طلبان را، خائن بنمایاند و با دروغپردازی های بزرگ همه ی تبهکاری های رژیم محمدرضاشاه را خدمت به میهن جلوه دهد.
طاهری، از جمله کودتای ضدملی ۲۸ مرداد را، «قیام ملی» قلمداد و نقش سرویس های جاسوسی بیگانه در سرنگونی دولت ملی مصدق را، که امروزه نزد همه پژوهشگران سیاسی و تاریخدانان معتبر ایران و جهان واقعیتی آشکار است، انکار می نماید.
گفتنی اینکه روزنامه ی حکومتی کیهان، که امیر طاهری سردبیری آن را بر عهده داشت، در جریان انقلاب منحوس ۱۳۵۷ بزرگترین نقش تبلیغ خمینی و عوامل او در داخل ایران و خبررسانی تظاهرات طرفداران خمینی را داشت، از جمله اینکه نخستین نشریه ی رسمی بود که روح الله خمینی شارلاتان را در تابستان ۱۳۵۷ «حضرت آیت الله العظمی» نامید!
نمونه هایی از کوشش های «درخشان» امیر طاهری و همکارانش در روزنامه ی کیهان زمان شاه، برای تبلیغ «انقلاب اسلامی» روح الله خمینی:
دیدگاهها
آقای توکلی گرامی، حالا که
چنانکه نوشته اید، امیر طاهری منصوب شخص محمدرضاشاه به عنوان سردبیر روزنامه ی کیهان بود و سال ها در این مقام وفادارانه به دیکتاتوری سلطنتی خدمت کرد. اما از میانه ی سال ۵۶ به تبلیغ فتنه ی خمینی در کیهان پرداخت، چنانکه خود امیر طاهری می گوید که پس از
کلام آخر: 1-نقد اینجانب به
مصباح زاده: «آقای هویدا از
آقای توکلی گرامی، نوشته اید:
https://www.dw.com/fa-ir//a-15912097
کیانوش توکلی هم مانند امیر
امیر طاهری در مصاحبه با
«یعنی شما با انقلاب موافق بودید، به این ترتیب.»
نه موافق نبودم. نظر شخصی من با وضع روزنامه فرق دارد. منتها نمیدانم این را خوب توضیح دادم یا نه. من به عنوان یک شخص ممکن است هر نظری داشته باشم، منتها از روزنامه نباید انتظار داشته باشم که برود انقلاب کند، باید خودم بروم انقلاب کنم. یا اگر مخالف انقلاب هستم، از روزنامه انتظار نداشته باشم که انقلاب را سرکوب کند، خودم بروم سرکوبش کنم.
در نتیجه، روزنامهنگاری در ایران واقعاً کار مشکلی بود. از یک طرف، فشار شدید دولت -که البته اگر جرأت داشتید و جلویشان میایستادید، بالاخره کاری نمیتوانستند بکنند- و از طرف دیگر فشار شدید مردم. کمونیستهای ما میخواستند من کمونیست باشم، ناسیونالیستها میخواستند که
خوب برای آقای هوشنگ اسدی که
ایرج و پرویز پسران دکتر مصابح زاده اسما سردبیر شدند اما کیهان عملا توسط معاونین سردبیر رحمان هاتفی- هوشنگ اسدی اد اره می شد- بعد از خروج خانواده مصباح زاده در آغاز سال 57 رحمان هاتفی عملا سر دبیر شد و معاونینش هوشنگ اسدی- محمد بلوری بودند.
آقای توکلی گرامی، ویکی پدیا
https://www.dw.com/fa-ir//a-15912097
و نیز گزارش این رسانه پیرامون پیشینه ی وی است. شما این منبع معتبر و دیگر منابعی را که بر پیشینه ی پر از دروغ، آلودگی و نوکرصفتی امیر طاهری گواهی می دهند نادیده می گیرید و در عوض یک ادعای بی پایه و بی رفرنس ویکی پدیای فارسی را در برابر این واقعیات روشن علم می کنید!
این اطلاعات از ویکی پدیا قابل
آقای توکلی گرامی، این ادعا را
درباره ی نقش رحمان هاتفی در کیهان روزهای انقلاب، گفتنی است که این نقش و جایگاه از سوی خود امیر طاهری به هاتفی داده شد. در همین گفتگو با صدای آلمان امیر طاهری می گوید که خود او رحمان هاتفی را که برکنار شده بوده دوباره به کار در کیهان برگردانده است: «موقعی که من سردبیر کیهان شدم،...رحمان هاتفی و ۱۴ نفر دیگر را ممنوعالقلم کرده بودند. من به محض اینکه آمدم،
مطلب کاوه جویا نظر به افکار
طاهری تاکنون ۱۱ کتاب منتشر
کلیه بریده روزنامه کیهان در
امیر طاهری از محدود از