رفتن به محتوای اصلی

«حزب چپ ایران»، حزبی نامربوط به ایرانیان!
18.06.2023 - 21:11

 

واژه فرقه یا کالت عبارتی برای اشاره به جنبش‌های گروه‌هایی است که اعتقادات آنها یا رفتارهایشان از نظر عموم مردم غیرعادی یا غریب محسوب می‌شود. بنظر میرسد که «حزب چپ ایران» در کنار فرقه رجوی یکی از انها باشد! 

زمانی حزب توده میتوانست مدعی شود که بخش مهمی از کارگران و بطور کلی مزد بگیران ایران را نمایندگی می کند. اما امروز احزاب چپ ایرانی چه کهنه و چه نوی شان (حزب کمونیست کارگری ایران) سالهاست که هیچ ارتباطی با جامعه ایرانی ندارند و معلوم نیست برای  کدام مردمان و کدام کشور فعالیت می کنند. فداییان از دوران جنبش سیاهکل توسط مردمان روستای سیاهکل و اطراف دستگیر و به ژاندارمری تحویل میشدند و پس از انقلاب هم خانه های تیمی یا افراد شان توسط مردم به رژیم اسلامی لو داده میشدند. از این رو و با توجه به نبود پایه اجتماعی در میان مردم ایران میتوان گفت که اهداف نیروهای چپ ایرانی و گفتمان شان ارتباطی با دردها و مطالبات امروزین ایران ندارد. این نیروها بخصوص به لحاظ روانی، فرهنگی و اجتماعی هیچ ارتباطی با آنچه در عمق جامعه ایرانی می گذرد ندارند از این رو میتوان با تعریف بالا در مورد گروه های سکت آنها را سکت نامید و سکت به حساب آورد. 

 

میزان تاثیر یک نیرو بر وقایع سیاسی در عمل تعیین کننده است نه شعارها! 

جرمی بنتام می‌گوید: هدف قانونگذار باید این باشد که بیشترین خوشبختی را برای بیشترین افراد فراهم کند. بعبارت دیگر بنتام مدعی نیست که در شرایط معاصر امکان فراهم آوردن همه خوشبختی برای همه مردمان وجود دارد بلکه میگوید رفاه عمومی امری است که بتدریج در جوامع غربی رخ میدهد و تا زمان رسیدن به هدف غایی رفاه همه افراد جامعه، باید ترتیبی در سیاست و اقتصاد پیگیری شود که تا حد امکان «بیشترین خوشبختی برای بیشترین مردمان|» را فراهم آورد. این وضعیتی است که میتواند برای سامان دادن جامعه ایرانی برای پس از جمهوری اسلامی مناسب باشد. در نقطه مقابل این نظر سوسیالیزم قرار دارد که مدعی است که هرآنچه در دست است را باید یکشبه به تساوی بین همه مردمان تقسیم کرد که تصور نمیرود این ایده مورد استقبال ایرانیان قرار بگیرد. اما این نگاه دیرزمانی بیش از چندین دهه است که معتقدان به این نگاه را تبدیل به سکت کرده است. 

نگاهی به متوسط سن شرکت کنندگان در کنگره سوم حزب چپ ایران و نیز فالوئرهای این نیروها بخوبی این فلاکت و بیگانگی اجتماعی نیروی چپ در جامعه ایرانی را نشان میدهد. حتا دکور و ظاهر کنگره و افراد و مباحث مطروحه نیز  یک نمونه کامل از بی ارتباطی این جمع سودا زده به جامعه ایرانی را به نمایش می گذارد. در شرایطی که  ایرانی گرایی - ملی گرایی و پرچم شیر و خورشید و گذار از کلیت نظام تبدیل به وسیله ای برای گذار از جمهوری اسلامی شده است در کنگره حزب چپ بجز نق و «نصایح الملوک»  هیچ نشانی از ملی گرایی و ایرانیت نمی بینید. بجز نام کنگره «زن زندگی آزادی» که بیشتر جنبه تبلیغی داشت، پیام این کنگره نه در خارج و نه در داخل انعکاسی نیافت. مقایسه کنید با توییت و ریتوییت ها شر کردن های پیام سلبریتی هایی مثل علی کریمی یا فعالینی مثل مسیح علینژاد و یا شاهزاده رضاپهلوی در ابعاد چند ده هزار!  شعارهای این گنگره (سوسیالیسم، دمکراسی آزادی و عدالت اجتماعی) اگرچه بعنوان درونمایه ای حزبی برای یک جامعه گذار کرده از جمهوری اسلامی میتواند شعار یک نیروی سیاسی باشد اما برای شرایط فعلی پاسخ به آن نیازی نیست که مردم در کف خیابان فریاد میزنند. « پیام کنگره‌ی سوم حزب چپ ایران، به خانواده‌‌یِ جانباختگان راه آزادی، به زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان»  به گوش چند نفر در ایران رسید؟ کدام خانواده جانباخته به این پیام پاسخ گفت؟ یک آبی در هاون بود که کوبیده شد!  شرکت کنندگان یک زحمتی کشیدند یکدیگر را دیدند و قوت قلبی گرفتند و مناسک حج سکت را بجای آوردند، شانه ای سبک کردند و با وجدان راحت بابت آخرت شان به خانه ها رفتند. این حزب نیست.. یک سکت است!

یک نیروی متعهد به خدمت به جامعه باید با یک مهندسی معکوس نگاه کند که چه مسائلی برای جامعه از اهمیت دست اول برخوردار است و به آن پاسخ بگوید حتا اگر آن مسائل جزو اهداف یا مقولات غایی مورد نظر آن نیرو نباشد. حزب چپ اول باید بپذیرد که جامعه ایران جامعه ای ملی گراست و پرچم شیر و خورشید برایش مهم است - به ابعاد چند ده هزار در برلین دیدیم-  و با به احتزاز در آوردن آن در نشست هایش به این پرچم احترام بگذارد، بلکه حزب چپ باید به این مردم با این خصوصیات و ارزشها سرویس بدهد.  آیا در حزب چپ چنین آمادگی هست؟ یک نیروی متعهد به جامعه نباید نگاه کند که جامعه ایده آل سوسیالیستی مورد نظر او اول تشکیل شود و بعد برای رفاه ش فعالیت کند بلکه باید فعالیت هایش هماهنگ با آن جامعه و در همان وضعیت فرهنگی اجتماعی باشد. حزب چپ چنین مشخصاتی ندارد پس جای تعجب نیست اگر جامعه ایرانی  با نگاهی بی گذشت (نمونه اش را در جشن شادی باخت تیم ملی دیدیم) این نیروی چپ را اصلا ایرانی به حساب نیاورد و به چشم بیگانه نگاه کند.  نگاه چپ ایرانی به جمهوری اسلامی نه نگاه تهدید که نگاه گلایه و التماس و زاری است و این اصلا سنخیتی با جامعه جنگجو و جوشان امروز ایران ندارد. این نگاه باید عوض و تهاجمی تر شود. جای تعجب است که این نیروها هر ساله سالروز واقعه سیاهکل را گرامی میدارد! اینها با حرکت سیاهکل هم بیگانه شده اند و باهم نمی خوانند ولی همچنان خود را میراث بر آن حرکت به حساب می آوردند. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

سيا

عنوان مقاله
ما هم دست عزيزي را

اقاي كردي دشمني عجيبي با چپ دارد كه چشمان اورا كم سو كرده و قدرت ديدش راكم كرده و يا شايد مثل بقيه هم مسلكانش دروغ ميگويد
ميگويد چپ در ايران پايگاه ندارد و شازده دارد ولي سندي ندارد و حتي اشاره نميكند كه شازده همين علي كريمي و مسبح را هم نتوانست تحمل كند و جالب اينجاست كه خود را نماينده مردم مي داند

س., 27.06.2023 - 18:20 پیوند ثابت
محسن کردی

 ما هم «دست عزیزی که در تظاهرات گرجستان، از آزادی توماج دفاع کرد را بگرمی میفشاریم»!  

راستی این «ما» کیه؟ چه کسانی شامل این «ما» میشوند و آنها که شما آنها را ما خطاب می کنید آیا خود را در چارچوب نظری شما در مورد «ما» می بینند؟ یا از یک «ما»ی خیالی.. آرمانشهری در اپوزیسیون سخن میگویید که وجود خارجی ندارد. «ما» ی فرضی شما زورش را که زد تبدیل شد به حزب چپ و کنگره سومی را ترتیب داد که اگر ساز و دهلی که هرچه بر آن کوبیدند صدایش را کسی نشنید یا نخواست بشنود را کنار بگذاریم همه رفتند خانه شان پای لپتاپ ها. یکی را در گرجستان پیدا کردید که سلطنت طلبان به او حمله کرده بودند. یکی هم در لندن بود که سلطنت طلبان انگشتش کردند. دیگه چه خبر از این خبرهایی که پشت خامنه ای بلرزه؟ راستی این ما که میگید کیا هستن؟ یک تظاهراتی.. پرچم سرخی... پرچم سه رنگ بدون شیر و خورشیدی چیزی نشون بدین .. خب مردم ایران هم ببینند این ما کی هست؟ باز دم مجاهدین گرم همت دارند اعتقاد دارند اگر شده لهستانی و رومانیایی و کولی های اروپایی و عرب و سوری را سوار اتوبوس و هواپیما می کنند و یک «مایی» نشان میدهند. آخه با نشستن و گوگل سرچ کردن و یک انگشت شده یا یک توهین شده درجایی را بیرق کردن و وای حسین کشته شد سر دادن که برادر هیچ ترسی به جان جمهوری اسلامی نیانداخت! اخیرا گوگل سرچ کردم دیدم در فرانکفورت یه سلطنت طلبی.. جوانکی بود از این گوشواره ها به گوش و تن خط خطی داشت معلوم بود دو خط کتاب هم نخونده فقط خالکوبی یه آرم شیروخورشید روی سینه و یک فروهر هم روی پیشونیش اندخته بود از چلوکبابی بیرون آمد گویا دوغ آبعلی حسابی خورده بود از جلوی یه پیرمردی داشت رد میشد کنترل از دستش در رفت یه بادگلوی شدید در کرد. یه دفه پیرمرده نعره کشید: سلطنت طلب مزدور امپریالیست حالا دیگه به مبارز راه زحمت کشان و پرولتاریا توهین میکنی؟ جوانک از این نسل زد ها نفهمید این آقا چی میگه خیال کرد داره لهستانی حرف میزنه.. به انگلیسی از پیرمرد پرسید اسکیموزی؟ طرف دو سه تا خط از کارل مارکس و چگوارا براش ردیف کرد جوانک بازم نفهمید. خلاصه جوانک دلش سوخت دست پیرمرد رو گرفت برد اونور خیابون خانه سالمندان آخه طرف از اونجا در رفته بود. خلاصه آخرش روی همدیگه رو بوسیدن و رفتن. گفتم اگه دوستان تمایل دارید لینک ویدیوی یوتوب بفرستم دوتا هم بزارید روش رضاپهلوی رو دراز کنید همچی شانه ای سبک کرده باشید. براتون چندتا دیگه از جابلقا صحن ههای اخم و ترش سلطنت طلبا به نیروهای پرولتر هم دارم اما خداییش هیچکدام اندازه انگشت کردن و بادگلو آبروی سلطنت طلبها رو نمیببره. خلاصه دوسه تا دیگه از این «ما دستان این معترض را میفشاریم» براتون فراهم میارم تا تن خامنه ای از اینجا تا گور بلرزه! خدا قوت!
چ., 21.06.2023 - 12:56 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.