نقش خانواده در پیشرفت و سرکوب زنان و دختران گفتوگو با آسیه امینی
01.07.2023 - 08:25
آتش شاکرمی، هنرمند نقاش و خاله نیکا شاکرمی، در پستی اینستاگرامی خاطراتش از نقش خانواده در سرکوب یا حمایت از دختران و زنان را در میان گذاشته و صدها شهروند زن تجربههای مشترکشان را زیر پست او بیان کردهاند. خانم شاکرمی در این پست اینستاگرامی که به تصویری از دوران نوجوانیاش پیوست شده، نوشته: در دهه هفتاد برای پوشیدن یک مانتوی زرشکی، یک روسری سرخ، یا داشتن کیفی فیروزهای مجبور به مقاومت و پرداخت هزینه میشدیم. شاکرمی در عین حال گفته «آنچه دنیای ما زنان ِ اکنون را بیش و پیش از هرچیز تغییر داد «روایتکردن» بود» و از زنان خواسته تجربهشان را با او به اشتراک بگذارند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
انتشار از:
ایران گلوبال
دیدگاهها
از تغذیه رایگان به تجاوز در زندان
از تغذيه رايگان به تجاوز در زندان........
وقتی حکومت ملتی از وارد کننده راننده و کلفت و نوکر برای ملت خود به فروشنده بکارت جگرگوشگان آن ملت به اجانب و صادر کننده روسپی تبديل میشود، وقتی اوضاع ملتی از تغذيه رايگان در زمان تحصيل پدران و مادران به تجاوز در زندان در زمان فرزندان میکشد و وقتی کار مردمی مست از باده غرور و گشاده دستی و دها و دهش....به پوفيوزی و کاسه ليسی و گدايی میرسد ... آن ملت حق ندارد حتا يک دم هم از نگاه به گذشته خود غفلت کند
جنده های بهشتی
جنده های بهشتی
دیگه خیلی بیخودی صغری و کبری نمیکنم و میرم سر اصل مطلب. آخوندا میگن که در بهشت حور یا حوری هست. جالب این هست که در زبون انگلیسی و آلمانی و زبونهای اسکاندیناوی به جنده میگن حور. یعنی محمد به عموم مردای مسلمون قول جنده داده تو بهشت و خودش هم به شغل شریف جاکشی مشغول هست
برای اطلاعات بیشتر لغت های انگلیسی و آلمانی و سوئدی و نروژی و دانمارکی جنده رو به همین ترتیب مینویسم
whore, Hoer, hora, hore, hore
رادان مرتضوی.و سعید طوسی..نتیجه عمر چلاق علی
رادان. مرتضوی و سعید طوسی نتیجه عمر چلاق علی
....فتحعلیشاه قاجار هزارتا بچه داشت و دو سه هزارتا نوه. تعداد زنهای عقدی و صیغه دائمی و صیغه موقت این بابا اینقدر زیاد بوده که باید بهش گفت داماد ملت. فتحعلیشاه کیرش از شمشیرش تیز تر بود ودر نتیجه نصف مملکت رو مفت و مسلم داد به روسها. ولی اطرافیان کس کش و خایه مال بهش میگفتن فرمانروای عالم و خاقان بزرگ فتحعلیشاه هم خوشش میومد و به این خایه مال ها لقب میداد. به کسی که اسم جنگ میومد میرید تو تنبونش لقب سردار جنگ میداد، یا یکی میشد معتمد الفلان و یکی میشد احسان الفلان و کوفت و زهر مار حکایت چلاق علی و دار و دسته اش هم درست همین حکایت هست. روزی که این چلاق علی شد رهبر جمهوری اسلامی توی این سلسله مراتب آخوندی هیچ گهی حساب نمیشد ولی خایه مال های دور و برش بهش گفتن ایت اله العظمی و رهبر مسلمین جهان و از این کس شعرها. چلاق علی هم خوشش اومد و به همه اجازه داد بشن دکتر این شد که در عرض یک هفته دم و دستگاه آخوندها شد پر ازدکتر و همه چماقدارها و چاقوکش ها و جاکش ها مدرک دکتری گرفتن. دکتر توکلی و دکتر رضایی و دکتر مهاجرانی و دکترکردان و دکتر گه سگ و دکتر کیر خر. دوره قاجار با اینکه هم تعداد مشاغل دولتی محدود بود و هم تعداد این لقبها،و تو هر شهری یک حاکم بود که میشد جاکش الدوله یکی دو تا هم اسهال السلطنه و ادرارالممالک و یکی دو تا هم آخوند کونی که میشدن امام جمعه و شیخ الاسلام ولی بعضی وقتها باز هم لقب کم میومد. امروز ولی چلاق علی مادر قحبه نمیخواد به خودش زحمت بده لقب جور کنه بلکه همه دم و دستگاهش یا میشن دکتر یا میشن سردار و سرتیپ و از این کس شعرها. یک سری از این دکترا مثل اون یارو کردان تو دانشگاه آزاد تدریس هم میکرد شاگرد امثال کردان تو دانشگاه آزاد کی بوده؟ا مثال قاضی مرتضوی یعنی یه مشت چماقدار و چاقوکش مادر جنده نسل بعد از خودشون رو تربیت کردن، تو ارتشش هم همین حکایت بود و فرمانده ارتشش شد این بشکه گه فیروزآبادی.. بالاخره وقتی چلاق علی بشه رهبر مسلمین جهان این بشکه گه هم میشه فرمانده ارتش محسن رضایی باجگیر هم میشه دکتر اقتصاد و مهاجرانی میشه دکتر تاریخ و بعد اینها به امثال مرتضوی و رادان مدرک دکترا و سرتیپی و سرلشکری دادند. امثال مرتضوی و رادان فی الواقع ثمره عمر اون چلاقعلی کس کش و نتیجه منطقی چهل سال حکومت این آخوندهای مادر قحبه هستند
ع . باقرار زاده از عوامل…
ع . باقرار زاده از عوامل اطلاعاتي رژيم اسلامي است ، اگر دقت كرده باشيد ؛ او در تمام كامنت هايش فقط به فقط به اپوزيسيون رژيم حمله ور مي باشد ، ماموريت او تشديد اختلافات دروني اپوزيسيون است
این متن " تف تو قبر مادرت…
این متن " تف تو قبر مادرت عین الله" متعاق به شخص دیگری است که چند سال پیش در نت دست به دست شده و سرانجام رسیده باقرزاده که او هم کپی کرده گذاشته اینجا به نام خودش / روزی روشن و دزدی
تف تو قبر مادرت عین الله
تُف تو قبر مادرت عین الله... بر گرفته از خاطرات آقای باقرزاده در سفر به آمریکایی شمالی
وقتی که از آمریکا با ماشین به سمت کانادا محل اقامتم حرکت می کردم، سر مرز گذرنامه رو به پلیس مرزی کانادا که خانم زیبایی به نام ژاکلین بود نشون دادم. ایشون محل تولدم رو که دید، گفت: ایران؟
گفتم: بله
گفت : ایران چطور جایی هست؟
گفتم: جای خوبیه!
گفت: از کی تا حالا در کانادا زندگی می کنی؟
گفتم: بیست ساله.
گفت: آخرین باری که ایران رو دیدی کی بود؟
گفتم: ده سال پیش.
بعد با لبخند به من نگاه کرد و گفت: کدوم رو بیشتر دوست داری؟ ایران یا کانادا رو؟
گفتم: تفاوت این دو مثل تفاوت مادر و همسره، همسر رو انتخاب می کنیم، از زیباییش لذت ببریم و عاشقش بشیم، خانه و خانواده ایجاد کنیم و در امن و آسایش زندگی کنیم، اما نمی تونه جای مادر و بگیره.
مادرم رو انتخاب نکردم، اما فقط توی بغل اون آروم می گیرم و راحت گریه می کنم!
خانم زیبای کانادایی از من خوشش اومد و همون سال با هم ازدواج کردیم و به ایران اومدیم و تا حالا هم در ایران هستیم و هنوز برنگشتیم!
الان هم ژاکلین زن زیبای من سر بازار لیف حموم و جارو می فروشه و همش میگه: تُف تو قبر مادرت عین الله
..!
افزودن دیدگاه جدید