یک روز آغا محمد خان قاجار از بادمجان خیلی تعریف کرد ...زینب امپراطور درحالی که دولا راس میشد گفت قبله عالم درعالم هیچی بهتر از بادمجان نیست...
یک هفته بعد اغا محمد خان قاجار یک شکم سیر کشک بادمجان خورد و آن قدر نفخ کرد که داشت میترکید.... خیر سرش هرچی هم میگوزید... ولی هم چنان دل درد داشت... شروع کرد به بادمجان بد و بیراه گفتن... امپراطور زینب هم چند تا فحش چارواداری گذاشت روش و تحویل آغا جان داد محمد آغا خان که هم چنان درد شکم اذیت اش میکرد گفت : زنیکه الاغ منو دست انداختی... چند روز پیش گفتی درهمه عالم هیچی بهتر از بادمجان نیس و حالا به بادمجان فحش خواهر و مادر میدی... زینب امپراطور زار زار گریه میکرد...گفت : قبله عالم من نوکر شما هستم نوکر بادمجان که نیستم....!

کمک گرفتن از دولت های غربی برای اسلاميون و کمونيست ها پسنديده است و برای مردم ایران ننگ و ميهن فروشی!
اين روز ها باز هم بحث کمک گرفتن از کشور های غربی برای مبارزه با نظام جمهور روضه خوان ها بر سر زبانهاست. هر کسی هم در اندازهء بضاعت خود از دانش سياسی، در چهارچوبهء مواضع و منافع فردی و گروهی که دارد، در اين باره سخن گفته يا مطلب مينويسد. آنچه در اين ميان اما براستی جای بسيار شگفتی دارد اين است که کسانی بيش از همه اين کمک گيری آنهم احتمالی از دولت های غربی را بيش از همه می کوبند که خود اصلآ تمام هستی و زندگی خويشتن را مديون همين کمک دول غربی هستند.
به بيانی روشن تر، يعنی اينک درست همان کسانی اين کمک گيری احتمالی را با زشت ترين اتهام ها و مستهجن ترين ناسزا ها کوبيده و آنرا به وطن فروشی نوکری برای بيگانگان و حتا گاهی به بی غيرتی و بی ناموسی... تعبير و تفسير ميکنند که خود در عمل اصولآ جان و مال و حتا نواميس خود را هم توانسته اند در زير چتر حمايت همين دولت های غربی و سرمایه داری و پادشاهی از تجاوز اوباش مزدور رژيم روضه خوان ها مصون نگاه دارند.
دامنه کمک گرفتن از دول غربی اين دشمنان کمک گيری از دول غربی! هم اصلآ تا بدانجا گسترده است که اين مدعيان دیکتاتوری پرولتاريا نه تنها خود در همين غرب زيسته و پاسپورت و يا ويزای آنها را در جيب داشته، نه تنها از صدقهء سر آن دولت ها آزادانه زيسته و به هر جايی سفر کرده و آزادانه هم هر چه خواستند ميگويند و مينويسند و انجام ميدهند، بلکه حتا پول خريد لباس زير و کفش و دمپايی و کرايه مسکن و تهيهء خوراک روزانه خود و فرزاندان و همسران محترم خود را هم از همان دولت های غربی ميگيرند!
پس چه انسانی و دادگرانه است که افرادی چون جناب آقای اکبر گنجی و روضه خوان کديور و کمونيست های بی وطن متاسفانه، همگن روضه خوان ها که بيش از اين که گرد و خاک براه انداخته و کمک گرفتن احتمالی مردم اسير و هستی از کف داده ايران از دول غربی را به بی غيرتی و نوکری آنان برای اجانب تفسير کنند، ابتدا نيم نگاهی هم به خود بياندازند.
نگاهی به زندگی خود، به سلامتی خود و خانواده خود، به آرامش و آسايش همسران محترم خويش و به تحصيل فرزندان خود در بهترين مدارس و به کتاب و دفتر و قلم و حتا به نان شب آن فرزندان دلبند خود که پول آنرا هم از دولت دانمارک و سوئد نروژ و...ميگيرند. اندک نگاهی با چشم وجدان به آن اندازه انسانمداری و آزادی در دانمارک و..که آدمی بتواند حتا در حين خوردن پنیر دانمارکی در خود دانمارک و...هم به خود پادشاه دانمارک فحاشی کرده و با آن دشمنی ورزد!
همچنين نيم نگاهی به اين پنجاه و هفت کشور اسلامی و کمونیستی که نه حتا در يکی از آنها هم آن اسلام رحمانی ادعايی آقای گنجی و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان و بخشی از روضه خوان ها تحقق پيدا کرده مگر تا اندازه ای در ترکيه و مالزی و اندونزی هر سه دارای حکومت های سکولار و نه در همين اندازه کشور های کمونيستی گذشته و حال، آن سوسياليسم انسانی و بهشت رنجبران ادعايی کمونيست های فسيل شدهء وطنی.
تا ديگر اين دو طايفهء شوربختانه هم خون، هم مرام و شريک تاريخی‌همدگر، با بی وجدانی کامل از آزادی های کشور های غربی، تنها برای سرنگون ساختن خود آن آزادی ها استفاده نکرده و نان سرمايه داری را خورده و نمکدان آن را نشکنند!... همين

لیلا خانمی ازم پرسید ....چرا رژیم تبهکار اسلانی ما را میکشند در زندان به ما تجاوز میکند در خیابان کورمان میکند ولی...... زینب ها وفاطی کماندوهای را نه میکشند .نه کور میکند.. و نه هیچ جایشان را دستمالی مییکند .تازه بهشون تریبون هم میدهند.. یعنی واقعآ آنها از ما بهترون هستند ؟ چرا اینهمه اختلاف ...؟ گفتم
ــلیلا جان... آنها به.خیلی ها..... سواری میدهند ... پس زنده میمانند.
یادت باشد ... راز زنده ماندن در جمهوری تبهکار اسلامی هم این است ...

فتحعلیشاه قاجار هزارتا بچه داشت و دو سه هزارتا نوه. تعداد زنهای عقدی و صیغه دائمی و صیغه موقت این بابا اینقدر زیاد بوده که باید بهش گفت داماد ملت. فتحعلیشاه کیرش از شمشیرش تیز تر بود ودر نتیجه نصف مملکت رو مفت و مسلم داد به روسها. ولی اطرافیان کس کش و خایه مال بهش میگفتن فرمانروای عالم و خاقان بزرگ، فتحعلیشاه هم خوشش میومد و به این خایه مال ها لقب میداد. به کسی که اسم جنگ میومد میرید تو تنبونش لقب سردار جنگ میداد... یا یکی میشد معتمد الفلان و یکی میشد احسان الفلان و کوفت و زهر مار. حکایت چلاق علی و دار و دسته اش هم درست همین حکایت هست. روزی که این چلاق علی شد رهبر جمهوری اسلامی توی این سلسله مراتب آخوندی هیچ گهی حساب نمیشد ولی خایه مال های دور و برش بهش گفتن ایت اله العظمی و رهبر مسلمین جهان و از این کس شعرها. چلاقعلی هم خوشش اومد و به همه اجازه داد بشن دکتر. این شد که در عرض یک هفته دم و دستگاه آخوندها شد پر از دکتر و همه چماقدارها و چاقوکش ها و جاکش ها مدرک دکتری گرفتن. دکتر توکلی و دکتر رضایی و دکتر مهاجرانی و دکترکردان و دکتر گه سگ و دکتر کیر خر. دوره قاجار با اینکه هم تعداد مشاغل دولتی محدود بود و هم تعداد این لقبها،و تو هر شهری یک حاکم بود که میشد جاکش الدوله یکی دو تا هم اسهال السلطنه و ادرارالممالک و یکی دو تا هم آخوند کونی که میشدن امام جمعه و شیخ الاسلام ولی بعضی وقتها باز هم لقب کم میومد. امروز ولی چلاق علی مادر قحبه نمیخواد به خودش زحمت بده لقب جور کنه بلکه همه دم و دستگاهش یا میشن دکتر یا میشن سردار و سرتیپ و از این کس شعرها. یک سری از این دکترا مثل اون یارو کردان تو دانشگاه آزاد تدریس هم میکرد.. شاگرد امثال کردان تو دانشگاه آزاد کی بوده؟ امثال قاضی مرتضوی! یعنی یه مشت چماقدار و چاقوکش مادر جنده نسل بعد از خودشون رو تربیت کردن، تو ارتشش هم همین حکایت بود و فرمانده ارتشش شد این بشکه گه فیروزآبادی، بالاخره وقتی چلاق علی بشه رهبر مسلمین جهان این بشکه گه هم میشه فرمانده ارتش، محسن رضایی باجگیر هم میشه دکتر اقتصاد و مهاجرانی میشه دکتر تاریخ و بعد اینها به امثال مرتضوی و رادان مدرک دکترا و سرتیپی و سرلشکری دادند. امثال مرتضوی و رادان فی الواقع ثمره عمر اون چلاق علی کس کش و نتیجه منطقی چهل سال حکومت این آخوندهای زینب قحبه هستند

سالام.
درنوشته قبلی،متن کوچکی ازخانم موسوی کردم.
این بارحرفای شاهین نجفی راگوش کرده ودوباره مجبورشدم،متنی جدید
بنویسم،
آقای نجفی هنوزهم نمی داند،معنی حکومت کودتایی خارجی ،چه فرقی با
حکومت دوران شمشیردارد.
هنوزهم نمی داند،معنی دموکراسی ودیکتاتوری یعنی چی،
عین خسرومعتضد نژادپرستی راجای منطق گذاشته است.
آقای شاهین نجفی هنوز نمی داند،جایگاه قوه قضائیه وقوه مقننه،وقوه مجریه درعصرمدرنیسم کجاست،
آقای نجفی ،اگررضاشاه خوب است،
پس پینوشه ،ضیاءالحق،کنان اورن،
بسیارخوبترازآن هستند.
آقای نجفی نمی داند،که قانون اساسی ،حقوق اساسی چه جایگاهی در کشورها داشته ونقش شان چیست.
تاریخی که شاهین نجفی خوانده،
بدردخودش میخورد،این حرفها بدرد
همفکران خودش میخوردوبس،
شاهین نجفی اگرایران دوست است،باید بداند،که چرا آقامحمدخان قاجاربازندی هادشمنی کرد.
بایدبداند،که زندی ها چکاربرای ایدان کردند،ورضا شاه چی کرد.وآقامحمدخان چکارکرد.
مقایسه این سه در زمانهای مختلف همچون آب زلال و روشن است،
زندیه ایران را به سه چهارم رسانده ،خودشان نیز داعیش های زمان خودبودند،
که آقامحمدخان دراصل تقاص گرفت،
وایران را به وسیعترین کشور تاریخ خودرساند،رضاشاه هم فقط فروخت ودیکتاتوری راجایگزین کرد.

چه باک مرا از دشنام تو موریانه ...وقتی من ستون های اين خاکم...چه با مرا از گنداب دهان شما....من غسل تعمید در محکمه تاریخ گرفته ام....سردار سپه

سالام
شیرمادرت حلالت بشود
این رضا پالانی کثافت، اگر نوکری انگلیس ونوچه های فراماسیونها رانمی پذیرفت ،هیچ وقت آخوندها در کشور
دموکرات رشدنمی کرد.
این مثلا مدرک داران سیاسی وخود لیدر دان ها هنوز نمی توانند تشخیص دهند،که معنی دموکراسی چیست.
وآفت دموکراسی درکجانهفته است.