آقای امیر طاهری ؛ چرا با دمکراسی موافق نیستید وبا سکولاریسم مخالفت میکنید؟
نه مدافع و نه مخالف دموکرسی وسکولاریسم یعنی چه؟!
اصغر جیلو
روزی نیست که ما سخنانی "بدیع" از آقای امیر طاهری در مورد مسیر پیش روی خود برای راحت شدن از شر ایران ویران کن جمهوری اسلامی نشنویم، سخن "من نه مدافع و نه مخالف دموکرسی وسکولاریسم ام" از ایشان است چون به نظر ایشان هر کسی از ظن خود یک کلیشه ای برای این مقوله درست کرده و به دنبال آن روان است. وی همچنین میگوید که در دموکراسی ترین دموکراسیها و سکولار ترین کشورها هم میتوان تناقض و تعارض را با هر تعریفی از دموکراسی و سکولاریسم نشان داد.
پرداختن به همه سخنان ایشان نه مفید است و نه ضرور من ذیلا به طرح برخی نکات اکتفا میکنم:
1-بیاد بیاوریم که همین اخیرا، ايشان در پاسخ به سوال خبر نگار بي بي سي فارسی در موضوع دلایل فقدان همبستگي و همصدايي وعلت آن در طيف طرفداران پادشاهي با چه تحكم و تبخترو عصبیتی حکم کردند که: همصدايي به گله گوسفندان تعلق دارد كه همه با هم فقط بع بع ميكنند. حالا ايشان از بقیه ميخواهند كه فعلا فراموش كنند مضمون حكومت جايگزين جمهوري اسلامي چه بايد باشد و همه "مشروطه ايراني" مورد نظر وی را یک زبان ویک صدا "بع بع"كنند
2-اما مشروطه ايراني مورد نظر ايشان، درست همان نظمی است كه مشروطه ومشروعه ، هر دو را در خود داشت وپادشاهش قانونا موظف ومكلف به ترويج شيعه اثني عشري به عنوان مذهب رسمي كشور بود، و پيروان ساير مذاهب در نزد متوليان اين مذهب فاقد حقوق برابر با امت شيعه، وپنج مجتهد شیعه اش هم بر فراز مجلس منتخب مردم مامور بر تطابق قوانین مصوب مجلسیان با شرع اسلام و دارای حق وتوی قوانین مصوب نمایندگان مجلس و پادشاه مشروطه اش نیز هنوز دارای قدرت عزل ونصب مقامات و...
3-ایشان صحنه را طوري مي آرايند كه گويا همه به جز ايشان، كاري ندارند و كاري نميكنند جز جنگ و دعوا با يكديگر بر سر مفهوم دموكراسي و سكولاريسم و آنها را دعوت ميكنند كه به جاي اين جنگ وجدل، نيروي خود را برای كنار داشتن اين حكومت متمركز كنند. البته اين تصوير خلاف واقعيت است. واقعيت اين است كه این ايشان و همفكرانش هستند که از يكسو تيشه بر ريشه هر تلاش و همت حد اكثري بر اساس اشتراكات حداقلي برای همکاری و همبستگی عملی در مسیرمخالفت با حکومت ديني مي زنند و از سوي ديگر از بقیه ميخواهند پادشاهي شخص رضا پهلوي را از همین امروز گردن نهند. تا شرايط"بع بع" همگاني براي تحقق مشروطه فراهم شود. معلوم هم نیست که ایشان وهمفکرانش به چه دلیلی از سخن شاه محترم و دموکرات خود که رسما وراسا بارها به صراحت پادشاهي خود را به انتخاباتي آزاد، رقابتي، منصفانه و عادلانه و دموکراتیک در فرداي جمهوري اسلامي مشروط كرده است نبری میجویند و بر علیه اش گام بر میدارند.
4- آقای امير طاهري ميكوشد با توسل به انواع مغالطه اثبات كند كه مخالفين و منتقدين ادامه موجوديت جمهوري اسلامي، به جز ايشان و همفكرانش آب در هاون ميكوبند، چون هيچ اجماع عمومي حداقلي بر سر مفاهيم دموكراسي و سكولاريسم ندارند. چرا ايشان به راستی خود را به تجاهل زده است؟ از منشور 81 تا منشور اتخاد جمهوریخواهان ، از ابتكار و بيانيه گروههاي ١٤ نفره داخل گرفته، تا برنامه های نوشتاری بخش مهمي از احزاب و سازمانها و شخصيتهاي راست و چپ میانه در تبعید یا زندانی، در عين اختلافاتی چند در بعضي وجوه سكولاريسم و دموكراسي، داراي اجماع فكري حد اقل ضرور در اصول اين دو مقوله بوده وهستند. اشکال در جای دیگریست که نمیگذارد آنان بر سر همین اصول در کنار یکدیگر بایستند.
5-نه آقای امير طاهري و نه هيچ كس ديگري نميتواند سيستمي پيشنهاد كند كه هيچ شر و تناقضی در درون آن موجود نباشد. در عالم واقع چنين چيزي امکان ندارد. تمام تلاش و تمركز ما بايد بر بناي سيستمي عقلاني و زمینی باشد كه امكان خود ترميمي و مقابله با باز توليد ستمگري و تبعيض و فساد قدرت و دولت و دفاع از حقوق آحاد جامعه در درون آن تعبيه شده باشد. مشروطه مشروع ي پيشنهادي ايشان نقض آشکار چنین غرضی است.
6-چيزي كه آقای امير طاهري بايد روي آن تمركز كنند نه دموكراسي و نه سكولاريسم ونه غير خوديها، بلكه در مرتبه اول درون وبین خودیهای خودشان است. عقل و انصاف و میهن دوستی حكم ميكند كه ايشان هم و غم خود را متوجه متحد كردن طيف طرفداران سلطنت بدون دامن زدن به افراط و اوباشيگري و قلدری و برتری جویی رایج در مناسبات آنها با دیگران و نصيحت به آنان به همبستگی و همکاری و همصدایی بر عليه جمهوري اسلامي، بکنند.
7-ایشان میفرمایند اگر خواهان برکناری جمهوری اسلامی هستید بپذیرید که شاهزاده رضا پهلوی رضا شاه دوم است و قاتون اساسی مشروطه هم که موجود است، تا مقصود حاصل شود. از آنجایی که ایشان، نظر خود را در مورد سناریوهای ممکن برای کنار زدن جمهوری اسلامی و انتقال قدرت به نظم پادشاهی مورد نظرشان توضیح نمیدهند، ما ناچارا باید به حدس و گمان متوسل شویم و فکر کنیم همینکه که دوشرط پیش گفته ایشان حاصل شد، معجزه رخ خواهد داد و عده ای از مجتهدین شیعه و فرماندهان ارتش و سپاه و رجال دلسوز کشور در درون نظام اسلامی، با التماس و خواهش وتمنا و دعا از "رضاه شاه دوم" ، خواهند خواست که به کشور برگشته و قدرت را به دست گیرد.
اقا بالاسر نمیخواهیم؛ زیرا شعور و عقل سلیم داریم!
فرامرز حیدریان
دروود!
موجز و مختصر.
گفتارهای آقای طاهری، مبهم و ناگویا هستند. ایشان میگویند، اعتقاد دارم، اعتقاد ندارم!. و این یعنی داستان شتر مرغ. بار ببر: من مرغم!. تخم کن: من شترم!.... همانطور که من بارها و سالهاست به گونه شفّاف از زوایای مختلف توضیح داده ام مقولاتی که کلا زادگاهشان، فراسوی ایران بوده اند، با تاریخ و فرهنگ ایران، سنخیّت معنایی ندارند. باز تاکید میکنم که آویخته شدن به مفاهیمی به نام «سکولاریسم و آته ایسم و امثالهم»، راهگشا و توضیح دهنده کلیدی و ریشه ای و علّتی برای کشف و شناخت مسائل ایران و مردمش نیستند. حتّا راه حل هم نیستند.
سیطره آخوند جماعت بر ایران و سرنوشت مردم، دلیل بر آن نیست که اصل مقولات انسانی را با روشهای حکومتگری آخوندها و ارگانهایشان اینهمانی بدهیم. هیچ کجای دنیا، چنین کاری را نمیکنند. مباحثی مثل «خدا، دین، اخلاق، حقوق، اقتصاد و غیره و ذالک» را باید مستقل از سیستم حاکم بر کشور در باره شان اندیشید. اینکه مردم ایران به طور کلّی منهای البته ذینفعان حکومتی و وابستگانشان، از حکومت الهی و رفتارها و گفتارهای مومنان به اسلامیّت، سرخورده شده و نفرت دارند، نمیتوان بلافاصله نتیجه گرفت که عکس قضیه را آرزومندند و منتظرند که «سیستمی جایگزین ولایت فقیه» شود که عروس سکولاریسم و آته ایسم و امثالهم را با هلهله و شادی بادا بادا مبارک بادا به عقد ملّت و کنشگران تاق و جفتش درآورد!.
زنده یاد «هوشنگ وزیری» در مصاحبه ای گفته بود که خصلت ژورنالیسم جماعت، «فرصت طلبی و نون به نرخ روز خوردنه». و دقیقا منظورش را توضیح داده بود که با محتویات حرفه ژورنالیسم تطبیق میکرد. گفتارهای آقای طاهری، حرفهای ژورنالیستی هستند و رگ و ریشه ندارند. بحث مسئله کشورداری، مبحثی فلسفی و زیرساختی و بنیانی است که به اندیشیدن عمیق در باره تاریخ و فرهنگ و شناخت مردم هر کشوری منوط است. حتّا سیستمهای دمکراسی باختری برغم ظواهر مشابه در واقعیّت اجرایی و زیستی همسان نیستند؛ بلکه طبق محتویات فرهنگی و تاریخی مردم کشورها برنامه ریزی شده اند. مسئله کشورداری در ایران نیز باید از زهدان روحیات و مبانی فرهنگی و خصوصیات بینشی و زیستی اقوام متنوّع مردم ایران زاییده و پروریده و عبارتبندی شود.
گفتن اینکه جا انداختن و حاکم و اعلان کردن فلان نظام سیاسی از «سلطنت مطلقه گرفته تا پادشاهی مشروطه و جمهوری بدون هیچ صفت آویزونی» میتواند پیشاپیش، مناسبات آرزویی را در معاشرت مردم و کشورداران تامین و تضمین کند، حرفی مفت و نامستدل است. حکومت و دولت، ایده هستند. شرط واقعیّت پذیری آنها در گرو «پرنسیپها و قواعد و قوانین مشخّص و پایبندی سفت و سخت به آنها» است که فضای آزادیهای فردی و جمعی را میآفریند از بهر نم نم مهندسی و رفع کردن ابعاد مختلف نابسامانیها و کمبودها و اشکالات به سمت و سوی بهبود و پیشرفت و تحوّل و بهگزینی. در کشوری که حکومت و دولت آن بر شالوده «پرنسیپها» استوار شده باشد، از دیندار و بی دین و آته ایست و فلان و بیسار گرفته تا مومن ترین انسانها میتوانند نفس بکشند و مطابق حقوق انسانی و قراردادی در کنار همدیگر زندگی کنند و با رقابتهای سالم به پست و مقام و شغل و غیره و ذالک دست یابند. بحث «حکومت و دولت» این نیست که چگونه میتوان گروه حاکمین وقت را نیست و نابود کرد و سپس گروه حاکم دیگری را با ادا و اطوارهای خاصّ خودشان به حکومت نشانید. اینگونه حرفها و بحثها با مسائل ایران هیچ سنخیّتی ندارند و به ایده حکومت و دولت نیز مربوط نیستند.
ما در جستجوی نوع حکومت و دولتی هستیم که ایران و مردمش را در جامعیّت وجودی بدون هیچ تبعیضی و تمایزی و محرومیّتی بتواند پوشش بدهد و سفت و سخت شبانه روز در فکر رفع مشکلات و آموزش و پرورش و نگاهبانی از زندگی و زیستن آنها باشد. ما دنبال حکومتهای آقا بالاسری نیستیم؛ بلکه آرزومند کسانی هستیم که خدمتگزار مردم و ایران باشند. مهم نیست، ریش و عمامه داشته باشند یا سبیلهای نیچه ای یا صورتی سه تیغه تراشیده.
ضمنا اون دیدگاه مارکس که گفته است «دین [در معنای رایح آن البته]، افیون توده هاست» تا امروز عوضی فهمیده شده است حتّا در همان ذهنیّت مومنان به مارکسیسم!. مارکس خیلی شفاف در باره دین که نظراتش بدون هیچ شبهه ای برگرفته از آراء عمیق و ژرفاندیشیده «لودویگ فویرباخ» هستند بر این عقیده بود که مناسبات کاپیتالیستی بر سر کارگران و مزدبگیران، آنقدر فشارهای سخت می آورد که کارگران نمیتوانند وضعیّت زندگی خود را سر و سامان دهند و به آرامش روحی و روانی دست یابند، در نتیجه سعی میکنند که در دنیای اوهام و خیالات دینی و مذهبی به آرامش روح و روان دست یابند به همین دلیل نیز اعتقادات دینی و مذهبی، حالت تخدیری دارند؛ یعنی آرامبخش و رهاننده از درد هستند. مارکس اصلا منظورش این نبوده است که «دین، ابزاری مخرّب» است؛ یعنی برداشت غلطی که متاسفانه تا امروز از حرفش شده است.
شاد زیید و دیر زیید!
از دهان طاهری کلمه ای در ارتباط با وحدت ملی ویا حتی ائتلاف کوچکی با دیگر نیرو ها شنیده نشده است
ابوالفضل محققی:
او بنظر من جز یه تعداد معینی از سلطنت طلبان که مثل او فکر میکنند اعتباری نمی دهد. در تمام این چهل سال از دهان ایشان کلمه ای در ارتباط با وحدت ملی ویا حتی ائتلاف کوچکی با دیگر نیرو ها شنیده نشده است . بر خلاف ادعای ایشان که گویا هر آنچه دیگر مخالفان در آئینه نمی بینند !جنابشان در خشت خام می بیند .ایشان طوری مسائل طرح می کنند که گوئی بتمامی بر آنها احطه داشته و از شرق تا غرب ارتباط دارند .هر چه طرح کنید ایشان مطلع اندوبا دایره وسیع اعتباری . این برخورد ایشان به مقوله های فرنگی اگر جامعه ایران صرفا یک جامعه عقب مانده بود وپیر پاتال هائی مثل من که دید ایشان به تمام جربان های سیاسی از همین زاویه است !بر خوردیست که قادر به درک حداقلی از نسل جوانان ایران بخصوص بر پا دارندگان جنبش مهسا نیست من فکر می کنم ایشان به درک ونگاه این بخش مهم جوانان نه تنها بهائی نمی دهند حتی نیم نگاهی به کار آن ها نمی اندارد.وگرنه چگونه می توان بدون اعتقاد به این سه مودر رن ،رندگی وآزادی تا پای جان مبارزه کرد وجان داد .ظرفیت جنبش مهسا بسیار فرا تر ار نماز وروزه است . آقای طاهدی یا چنین تفکزی از امت مسلمان نشده .نمی تواتد یاری رسان مبارزه شکل گرفته با نام مهسا شود .اصغر جان زیاد سخت نگیر درون این اپوزیسیون ایرانی امروز نبر سخن بر سر طاهری هاست جوانانی که با بال شاهین می پرند جهانشان بمراتب فرا تر واوج پروازشان بیشتر .ودرک کلی اپوزیسیون محدود تر آقای طاهری یک بعدی که چای خود دارد
یک گفتمان به نام «اقتدار سکولار» یا «دیکتاتوری صالح» در حال ترویج برنامه های خود زیر پوشش های مختلف است.
محمد برزنجه : اصغر گرامی، من از دوسال پیش مدام به دموکراسیخواهان و نیروهای اپوزیسیون هشدار میدادم که یک گفتمان به نام «اقتدار سکولار» یا «دیکتاتوری صالح» در حال ترویج برنامه های خود زیر پوشش های مختلف است. این روزها دقیق و مشخص شده است که چه کسانی این نگاه را و با چه بسته بندی دارند تبلیغ میکنند. به نظر من در این شرایط وظیفه دموکراسیخواهان این است که با شدت بیشتری برنامه آزادیخواهانه و مثبت خود را در جامعه تبلیغ کنند و بگذاریم مردم میان این دو گفتمان یکی را انتخاب کنند. واقعیت این است که هیچ جنبشی بدون یک نگاه غالب پیروز نخواهد شد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
Akbar Davoodiجناب طاهری به…
Akbar Davoodi
جناب طاهری به صورتی آشکار مدافع جنایتکاری چون پرویز ثابتی است .دست و پا زدن های ایشان هم برای برقراری نظمی است که پاسدارانش امثال ثابتی ها هستند.
کسی که گفته ما اقا بالاسر سر نمیخوام
راست میگه بنده خدا زیرا تو دانمارک ..تورهیلدور اینگرید (به دانمارکی: Margrethe Alexandrine Þórhildur Ingrid ) (زادهٔ ۱۶ آوریل ۱۹۴۰) ملکهٔ دانمارک است که پس از مرگ پدرش شاه فردریک نهم در ۱۴ ژانویه ۱۹۷۲ به سلطنت رسید. او بیش از ۵۰ سال است که بر دانمارک حکم رانده ...
احمد مطبعي: آقای امیر طاهری…
احمد مطبعي: آقای امیر طاهری نگاهش به سیاست مثل خیابان یکطرفه است
قطار فکری او هیچگاه در ایستگاهی توقف نمیکند از منزل تا مقصد سریع السیر حرکت میکند و به همین علت تاریخ را تکراری میفهمد شاه رفت خمینی آمد حالا جمهوری اسلامی برود پسر شاه دوباره بعد از چهل و چهار برگردد این زبان ساده سیاست است و به نظر آقای طاهری هیچ روش منطقی دیگری وجود ندارد چهل و چهار سال از انقلاب ۵۷ گذشته و همه فکر و اندیشه در علم سیاست در روند فرایند تاریخ تغییر کرده است
پسر شاه باصطلاح جمهوری خواه شد چریک ها رادیکال ایران ، سوسیال دمکرات شدند اما مغز عقب گرا ، نگاهش فقط به گذشته است
البته تحلیل غلط از شرایط مشخص ،مرتب خطا تولید میکند
در ۱۵۰سال اخیر، هر نسل جامعه…
در ۱۵۰سال اخیر، هر نسل جامعه ایران این مملکت را اندکی به پیش برد جز این نسل انقلاب۵۷. اینها نابالغترین و در عین حال پرادعاترین نسل تاریخ ما بودند. اولین نسلی بودند که به دانشگاه رفتند و همین باعث شد که تصور کنند موجودات خارقالعادهای هستند به کل متفاوت از جغرافیای این سرزمین.
وقتی اینها حرف میزنند باید همه گوش باشند. به تجربه زیسته نسلهای قبل نیازی ندارند. لازم نیست تاریخ این کشور و خود این جامعه را بشناسند. همان چند جزوهای که خواندهاند، همان چیزهایی که از ترجمه پر غلط «کاپیتال» مارکس برایشان تعریف کردهاند کافیست تا درباره همه چیز نظر بدهند.
ماهیت متوهم و نازل آن نسل را در ادبیات آن دوره هم میشود دید. به آلاحمد و شریعتی نگاه کنید، آثارشان چیزی جز مشتی غرهای نابالغانه نیست. حتی آثار شاخص آن دوره هم عمیقا دچار فقر محتواست. یعنی ممکن است در زبان و فرم جلو رفته باشند اما در محتوا بمراتب نازلتر آثار نسلهای قبل هستند.
نسل ما سالهاست در سایه این نسل زندگی میکند. اینها با ما هم همان
سئوالی از شازده اسدالله میرزا
شازده شما با این نوشته ها میخواین تو سایت ایران گلوبال لخت بشین... جواب شما چیه؟
شازده اسدالله میرزا : خیلی خیلی پیش از این. قبل از اینکه قانون کشف حجاب در سال 1314 اجرایی بشه. مردم کوچه و بازار به محله لاله زار می گفتند محله لختی ها. می پرسید چرا؟
چون برخی از زنان روبندههای خودشون را برمی داشتند و با دیگران مراورده میکردند یا مظاهر غربی در این خیابان رواج داشت.
در مورد این موضوع ویدئوی یوتیوبی هم درست کردم. اگر علاقمندی و تو دانمارک و اسکاندیناوی کشورهای غربی هستی بدونه فیلترشکن با اینترنت پرسرعت میتونند تو یوتیوب پیداش کنند
روالی است در میان برخی از خانواده های به شدت مذهبی که حتی کسانی که تنها به حجاب اجباری اعتقادی ندارند و موهای خود را باز گذاشتند به طعنه میگن لخت شدی
این روزها هم این حرف را زیاد میشنویم.
شماها فقط می خواین لخت شید!
جواب من اینکه نه عزیز دل برادر ما آمدیم لخت کنم
تمییز دادن دوغ از دوشاب
درود بر شخص ناشناس: گیلانی!
هر چقدر عمل قبیح و بی فکر، تکرار شود، نکوهش و سنجش ناظران نیز تکرار مکرّرات خواهد بود. احتمال میدهم، دیگران نیز همنظرم باشند. اگر حافظه ام به خطا نرود، «نورتروب فرای»، منتقد کانادایی در در یکی از سخنرانیهایش در پاسخ به نویسنده ای که به او ایراد گرفته بود، شما منتقدین فقط بلدید حرف بزنید و نقّادی کنید و اصلا استعداد نوشتن یک داستان دو صفحه ای را ندارید، پاسخی داده بود که در دنیای نقّادی ادبی و دیگر عرصه های سنجشگری، ضرب المثل شده است. حرف «نورتروپ فرای» اینه: «ممکن است من، تخم گذار نباشم؛ ولی آنقدر فهم و شعور و دانش و آگاهی دارم که وقتی تخم مرغ را در ماهیتابه میشکنم، تشخیص بدهم که سالم است یا فاسد». شاید هیچکدام از ما چند نفر یا تعدادی دیگر، فعّال سیاسی و کنشگر چنان و چنین نباشیم، ولی از رفتار و گفتار و عمل مُدّعیان میفهمیم که آیا چیزی به بار دارند یا نه. به قول سقراط: ممکنه من پریکلس نباشم، ولی میتوانم در باره سیاستهای پریکلس قضاوت کنم./ ف. حیدریان
Lotkachi Gilani شما هم مانند…
Lotkachi Gilani شما هم مانند همپالکی هایتان مانند هميشه همان حرفهای کلیشهای را میزنید.
بیا بگو خودت کی هستی و چی هستی و تاکنون چه کاری انجام دادی
Changiz A-Vandchaliتیتر شما…
Changiz A-Vandchali
تیتر شما نقل از محسن کردی است که نقد از دیدگاه امیر طاهری نمیکند و در واقع تایید می کند، و راه حل فدرال را تجزیه طلبی و و هواداران آن را خر مگس می خواند. اینگونه زبان و نگاه پوپولیستی بدنبال حکومت اقتدار و دیکتاتور مصلح است و سنخیتی با دمکراسی سکولار ندارد.
Lotkachi Gilaniآقای امیر…
Lotkachi Gilani
آقای امیر طاهری و دوستان سلطنت طلب افراطی اش نان را به نرخ روز میخورند همانطور که نظام جمهوری اسلامی چهار چوب کشور را به نابودی کشانده جناب امیر طاهری هم بنام ایران و سلطنت خواهی نه کم و نه بیش با تفرقه چهارچوب اتحاد و همبستگی بین مردم و دیگر نیروه را به زیر ضرب گرفته تا آخرین مقاومت مردم ایران را درهم بریزد او هوچیگری را خوب یاد گرفته
افزودن دیدگاه جدید