رفتن به محتوای اصلی

شونیست های ترک دشمن ایرانیان هستند
17.09.2023 - 15:10

امکان نوشتن و تبلیغات دادن به شوونیست های ترک که با مظلوم نمایی به نفرت پراکنی قومی علیه کرد و ارمنی و فارس زبانان هستند و زمینه های تجزیه ایران را می بینند خیانت به ایران و ایرانی است. نفرت پراکنی قومی خلاف حقوق بشر است و تبلیغ تجزیه طلبی خیانت به ایران و ایرانی. یک فدرالیست واقع گرا و بدون تعصبات قومی کسی است مانند عبدالله مهتدی. ایشان مثل سایر ایرانیان در کمال واقع بینی قاضی نهایی را مجلس موسسان پس از جمهوری اسلامی میداند. چنانچه مردم ایران نظام فدرال را انتخاب کنند این انتخاب مردم است و همه باید گردن بنهند. در نتیجه ما که خواستار ایرانی متمرکز و یکپارچه هستیم، یا مایی که سیستم عدم تمرکز و تقسیم حکومت (نه حاکمیت) را برای اداره کشور مناسب تر میدانیم مشکلی با کسی مثل عبدالله مهتدی یا فدرالیستهایی که نگاه شان به مردم سایر نقاط ایران همان است که به مردم همسایه و شهر و دیار شان نداریم. چنین فدرالیست هایی مشکلی با ما ندارند. آنها ما را شوونیست نمی شمارند بلکه عقیده دارند که در نظام فدرال مردم ایران خوشبخت تر خواهند زیست و ما عقیده داریم که مردم ایران در نظامی متمرکز یا عدم تمرکز خوشبخت تر خواهند زیست. نگارنده با عدم تمرکز یعنی دادن اختیارات حکومتی به حکومت های محلی برای خرج بودجه های عمرانی مطابق نیازهای منطقه شان را مناسب ایران میدانم. من که در تهران نشسته ام نباید برای کسی که در سنندج یا مشهد زندگی می کنند تصمیم بگیرم که کجا مدرسه بسازد یا کدام خیابان را اسفالت کند. اگر محل زندگی من زاهدان باشد نیز ترجیح میدهم که با سایر هم میهنان ساکن زاهدان محل خرج بودجه استانی یا شهری را تعیین کنم نه کسی که در تهران یا تبریز نشسته است. و اگر محل زندگی من تبریز باشد همین نظر را در تبریز خواهم داشت و بودجه تبریز را با سایر هم میهنان و همشهری های تبریزی ام خرج شهر خواهیم کرد. در این راستا مسائلی در سطح ملی مثل کشیدن جاده ها و اتوبانهای سراسری و زیرساخت ها و مسائل دفاع ملی و سیاست خارجی نیز توسط برنامه ریزی دولت نمایندگان همه استانهای ایران در دولت مرکزی باید تعیین شود. امروز حتا تمرکزگرایان نیز بر این که محل خرج بودجه های استانی توسط شورای استان و شهر و روستا توسط شوراهای آنها باید تعیین شود مشکلی ندارند و همین امروز این امر در جمهوری اسلامی در حال اجراست. اینها مسائلی نیست که از چشم شوونیست های ترک مانند یونس شاملی و سایر همنظران ترک او که  در این سایت به نفرت پراکنی قومی مشغول هستند پنهان باشد. نوشته های ضد ملی را سایر سایت های میهن دوست و مردم دوست بایکوت می کنند و اجازه نفرت پراکنی قومی را به یونس شاملی و همکارانش نمیدهند. نفرت پراکنی قومی خلاف حقوق بشر و خلاف قوانین مدنی اروپایی است. ترکهای شوونیست به کرات و علنی منافع بیگانگان را به منافع ایران ترجیح داده اند و بر علیه هم میهنان غیر ترک شان موضع گرفته اند. آیا از این بهتر میتوان به نفرت پراکنی قومی دامن زد و زمینه جنگهای قومی آینده را فراهم کرد؟ دلسوزان ایران و ایرانی جنگ ترک و کرد در دهات اطراف رضائیه را در اوایل انقلاب از یاد نبرده اند.امروز هم باز این شوونیست های نژاد  پرست ترک هستند که در اینجا به نفرت پراکنی قومی مشغولند؟  شوونیست های ترک امروز هم کردها و هم ارامنه را هدف قرار داده اند و فعلا به دلیل مشکلات کشور آذربایجان با ارمنستان دعواهای بیگانگان را به سفره ما می آورند و در اینجایی مطرح می کنند  که ربطی به ما ایران دوستان ندارد. ما ایرانیان نه بر اساس تعلقات قومی که بر اساس منافع ملی همیشگی مان دوست و دوشمن مان را تعیین می کنیم اما یک شوونیست ترک منافع کشورهای بیگانه برایش مهمتر از منافع ایران است و چقدر ساده لوحی میخواهد که اجازه بدهیم این بیگانه پرستان نظرات شان را مانند آب دهان در اینجا بر صورت تو ایرانی میهن دوست که خواستار ایران یک پارچه هستی بیاندازد و تو را به ناحق شوونیست بخواند و در اینجا تبلیغ منافع بیگانگان بر ضد ایران را بکند و تو ساده لوحانه به اسم آزادی بیان این بلاهت را تحمل کنی. اینها دشمن هستند و همسخنی با دشمن و امکانات در اختیار دشمن قرار دادن خیانت به ایران و ایرانی است و کسی که چنین کاری می کند و امکان تبلیغات به یک تجزیه طلب یا شوونیست ترک میدهد که علنا به ایران خیانت می کند و خود را با این شوونیست های ترک همزبان می کند و به خودش و سایر ایرانیان ظلم روا میدارد.  شوونیستهای ترک هرگز در سایت هایشان به ما ایران دوستان اجازه نوشتن نمی دهند و دلیلی هم ندارد که چنین اجازه ای بدهند. اینترنت محل آزادی بیان است. هرکس برود در جایی که طالب مطالب شان است بنویسد. من ندیدم که سایر نویسندگان این سایت علاقه ای به نظرات شوونیست های ترک بدهند یا با آنها ابراز همدردی کنند. و این شوونیستها کفرشان از این بی اعتنایی در می آید و در کامنت های شان با نام مستعار شروع می کنند به اذیت و آزار سایرین. این بحث ها انرژی بر است و در خدمت نه تنها بیگانگان بلکه در خدمت رژیم اشغالگر اسلامی است. هر سطری که بجای مبارزه با رژیم آخوندی برای جر و بحث با شوونیست های ترک بشود به همان اندازه سقوط آخوندها را به تاخیر میاندازد و بدین ترتیب شوونیست ترک نه تنها به خدمت بیگانگان بلکه به خدمت علی خامنه ای و رژیم خونخوارش نیز در می آید. برای شوونیست ترک آنقدر که منافع بیگانگان مهم است سقوط آخوندها مهم نیست. برای شوونیست ترک ساچمه هایی که به چشم جوانان ما میخورد و نیز کشته شدگان در اعتراضات علیه رژیم مهم نیست و اگر جایی هم همدردی نشان میدهد اشک تمساح است و درد او نیست. قبل از همه انتظار من از هم میهنان ترک زبانم این است که جلوی این شوونیست ها بایستند و آنها را سر جای خودشان بنشانند. 

نتیجه این که اگر کسی هدفش مزدوری و تلف کردن وقت بسود جمهوری اسلامی و بیگانگان نباشد باید خوب بداند که تجزیه ایران یا ایجاد نظام فدرال در اختیار نویسندگان این سایت نیست بلکه مجلس موسسان این مهم را حتا تجزیه ایران را تعیین خواهد کرد. لذا اگر هدف شوونیست ها تجزیه ایران یا هر هدف دیگری باشد بازهم منطقا باید همه تلاش خود را در راه سقوط رژیم و برقراری مجلس موسسان بکند. چرا چنین امر واضحی برای شوونیست ترک قابل قبول نیست؟ خیلی ساده برای آنکه او خود را ایرانی نمیداند که منافع ایران برایش مهم باشد. او مزدور و نوکر بیگانه بوده و هست و خواهد بود و درد ایران ندارد. نتیجه این که شوونیست های ترک نباید حق استفاده از این تریبونی که ما ایرانیانی که درد مردم ایران را داریم و در پایه گذاری این سایت ازآغاز سهیم بوده ایم فراهم کرده ایم را داشته باشد و آب را گل آلود کند و به ریش همه ما در پشت نام مستعار بخندد که من از روی انشای آنها تقریبا مطمئن هستم که دستکم یکی دوتای شان با نام حقیقی هم مینویسند. انسانهای بی مایه و ترسویی هستند که هرگز موفق هم نخواهند شد و فقط زحمت ما میدارند. 

در مقاله پیشین از عمق اتهام شوونیزم به کسی زدن گفتم. من بر این عقیده هستم که شوونیستهای ترک که در این سایت مطلب می نویسند دقیقا حاضرند همانگونه به نسل کشی هم میهنان ما ایرانیان بپردازند  و از ما ایرانیان نفرت دارند که هیتلر از یهودیان نفرت داشت. اینها استعداد کشتار در ابعاد ملیونی را دارند. این بسیار بی انصافی ست که این شوونیست ها در اینجا ما را به شوونیسم متهم کنند و در عمل در خدمت بیگانگان و جمهوری اسلامی ضد انسانی قرار بگیرند. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

فرامرز

عنوان مقاله
تجزیه طلب

تولد و رشد جریان تجزیه طلب در ایران بدون وجود حرب توده ،دولت شوروی‌ نه ممکن بود ونه قابل دوام .
برای اینکه بدانیم، چرا تجزیه طلب مانند قارچ در ایران رویید ،باید اثرات مخرب انقلاب اکتبر و اثرات جانبی آن را در مد نظرداشت .
بیش از هفتاد سال است که حزب توده سخن ازستم ملی و وجود خلقهای گوناگون در ایران می‌کند.
هر ساله حزب توده و تروریستهای فدایی خلق بمناسبت اشغال ایران در جنگ دوم وایجاد دولت دست نشانده
فرقه دمکرات اعلامیه می‌دهند و به دفاع از تجزیه ایران در دوران جنگ دوم می‌پردازند.
برای ازبین بردن تفکر استعماری تجزیه طلبی بایدبا دولت روسیه یک سو و افشا عوامل توده ای و تروریست های فدایی اقدامی عملی صورت گیرد.
حزب توده عامل این ویروس ضد ملی در ۱۰۰ سال گذشته میباشد.
مردم ایران اکنون پی برده اند در سال ۵۷ بجای مرگ بر شاه باید بنیادهای ارتجاع سرخ وسیاه را به‌عنوان دشمن اصلی هدف قرار می‌دادند وبیگانگان ضد ملی را پاکسازی می‌کردند.

ی., 17.09.2023 - 22:18 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
با کاربست زور نمیتوان هیچکس را دانا و هوشیار کرد.

درود مجدّد به آقای کردی گرامی!

من وقتی لحن و شیوه برخورد را نقد میکنم و ایراد میگیرم، استثناء قائل نمیشوم.  من نوشتم که آقای «شاملی و بنی طُرُف» به مفاهیمی چنگ می آویزند که هیچ ما به ازایی در تاریخ و فرهنگ و زبانهای ایرانی از لحاظ تاریخی و فلسفی و فکری ندارند. مثلا «فاشیسم»، پدیده ای اروپایی بوده است که زیرساختهای ایدئولوژیکی و اقتصادی و بینشی و غیره و ذالک داشته که به هیچ وجه ما به ازائی در ایران ندارد و نمیتوان برای آن پیدا کرد یا تراشید.  بعد شما دقیقا همان مفاهیم را برای مقابله با آقای شاملی یا دیگرانی با دیدگاههای مشابه به کار میبرید که کلا باعث خلط مبحث میشود و کشمکشهای توهینی و نفرت آلود و بیزاری و بیراهه رویهای وقت تلف کنی را مستوجب میشود و منم کلا از مجلس عربده از قدیم الایام تا امروز گریخته ام.

اینکه آقای شاملی و کسانی با دیدگاههای مشابه، پشیزی برای حرفهای من ارزش قائل نباشند یا اصلا نخوانند یک جمله از حرفهایم، در اصل دیدگاهها و نظرات من، هیچ خدشه ای ایجاد نمیکنند. بیست و پنج سال آزگار است که دیدگاههای من در اکثریت قریب به اتّفاق سایتهای برونمرزی، در قرنطینه مطلق بودند و همچنان هستند. ولی اگر هر انسان بی غرض و با شعوری به مطالعه آثار من و مقایسه آنها با همعصرانم گام به گام در طی این بیست و پنج سال بکوشد، مطمئنا تشخیص خواهد داد که من دقیقا بیست و پنج سال از معاصرانم پیشاهنگتر بودم و هنوزم هستم. مقالات اخیر مرا اگر دقیق بخوانی، میبینی که تمام مباحث به واقعیّتی مختوم شدند که مدام هشدار میدادم. یک نگاه سرسری به نظرات من در پای مقالات آنانی که در طول یک سال گذشته در سایت «ایران امروز» مطلب منتشر کردند، اثبات میکند که من کجا ایستاده ام و آنها کجا.
من بر سر این نیستم که بخواهم با آقای شاملی یا اشخاصی با دیدگاههای مشابه، دهن به دهن شوم و شاخه شونه بکشم. من همونطور که گفتم، سعی میکنم، مسئله و مشکل را بفهمم و ریشه ای و کلیدی به بحث و سنجشگری و راهکارهای اجرایی تلاش کنم. اینکه آقای شاملی یا دیگرانی که به اقوام گوناگون ایرانی تعلّق دارند، در باره دیدگاههای من، چه مواضعی میگیرند، بحث ثانویست که ارزشمند بودن دیدگاهای من و چند و چون آنها را پراکتیک اجرایی اثبات میکند نه برخوردهای لفظی و جانبدارانه و خوش اومدن و خوش نیومدن.
اگر آقای شاملی یا کسانی که دیدگاههای مشابه با آقای شاملی دارند به لحن و شیوه سخنگویی و متدهایی متوسّل میشوند که احتمالا هیچ بویی از منطق و شعور و فهم و درایت و بینش و آگاهی و دانش و آدمیگری ندهند، من دلیلی نمیبینم که بخواهم خودم را تا سطح آنها تطبیق بدهم و پایین بیاورم. من آنچه را که باید و شایسته نقد است مینویسم و میگویم. کسانی که بخواهند بیاموزند، می آموزند. کسانی که با قصد نخواهند بیاموزند، اگر با گیوتین نیز آنها را شقّه شقّه کنید، نخواهند آموخت؛ چه رسد به اینکه به کاربست منطق و استدلال بخواهند گردن نهند.
اینکه آیا روزی روزگاری، آخوندها را بتوان خلع ید و عزل کرد و سپس گرایشهای مدّعو آنقدر شعور و فهم داشته باشند که در انتخابات آزاد بدون قتل عام همدیگر، شرکت کنند و احتمالا مردم، شانس آن را داشته باشند که انتخاب کنند و سپس مجلسی به نام «موسسان» تاسیس بشود و بعد معضلات کشوری در آنجا به بحث گذاشته شوند، دلیل بر این نمیشود که ما امروزه روز در باره همان مسائل حادّ آینده، صحبت نکنیم تا دست کم آیندگان بفهمند که ما امروزیان شعور بحث و گفتگوی مستدل و منطقی با همدیگر را نیز داشته ایم و فقط غوغاگر و هوچیگر نبوده ایم. اتّفاقا از طریق همین بحثهاست که میتوان زمینه را برای مدارایی و گوشسپاری به حرفهای یکدیگر مهیا کرد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
من آقای کردی گرامی!. اصلا و ابدا ناراحت نمیشوم حتّا اگر هیچکس یک جمله از مرا چاپ نکند یا هیچ روزگاری اسمی از من نبرند. مهم اینست که من در دروان خودم تا امروز اثبات کرده ام که چقدر میفهمم و چقدر نمیفهمم و باید برای بیشتر و بیشتر کاویدن و پرسیدن و سنجیدن و اندیشیدن، تلاشها کنم. هیچ حقیقتی سوای «زندگی به ذات خودش با تمام اسرار و جلوه هایش» وجود ندارد. آنچه انسانها بر سرش جنگ و جدالهای عجیب و غریب و خونین و مالین دارند، حقیقت نیست؛ بلکه «عقاید و تصوّرات و ایدئولوژیها و مذاهب و امثالهم» هستند که برچسب حقیقت دارند تا بتوانند برای خودشان حقّانیّت تراشی و امتیاز طلبیهای نجومی کنند. این مسئله ایست که من اتفاقا از همان دوران دبستان به بطلانش پی بردم و راه زندگی ام تا امروز با راه و روش تمام دوستان و خواهران و برادران و معلمان و استادانم متفاوت و متمایز شد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 17.09.2023 - 20:37 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
آقای حیدریان گرامی

مشکل من با شوونیست های ترک بحث عقلانی نیست. مشکل من این است که اینها اصلا اهل بحث عقلانی نیستند. من نگاه شما را به مسائل قومیت ها دیدم و این اولین گناه شماست. از نظر آنها مساله ملی است نه قومی و شما که وجود ملیت ها را انکار می کنید از نظرآنها یک فارس شوونیست هستید. اگر خیلی به شما احترام بگذارند بی اعتنا از کنار حرفهای شما میگذرند. البته که من و دیگرانی در این سایت حدود 15 سال قبل برخورد نظری با اینها داشتیم و شاید شش ماه هم با این ها و هم کردها مساله فدرالیسم را بررسی کردیم. اینها عقیده دارند که من شوونیست هستم. حرف من منطقی است میگویم این به مردم ایران و مجلس موسسان است که تکلیف را روشن کنند و اینها نمی پذیرند. اینها خود را نماینده خود خوانده «ملت ترک» میدانند. من دوستان و رفقای ترک زیاد دارم و اصلا اینها را داخل بحث نمیدانند. ترکهای ایران ساکن خارج اصلا با اینها رفت وآمد خانوادگی هم ندارند و مشتی طرد شده هستند. سرو صداشون زیاده. باز کردها چند پرچم  و تعدادی آدم دارند. از میان 8 میلیون ایرانی خارج کشوردستکم با تخفیف باید دو ملیون ترک باشند. چرا در تظاهرات ترکهای جدایی طلب فقط دو سه نفر هستند که آنهم سالها قبل بود و دیگر نیستند. اینجا هم ناشناس میان. اینها اگر طرفدار داشتند که اینجا ولو نبودند و ناز ما را نمی کشیدند. اینها فقط برای خالی کردن عقده می آیند و جر کردن نه بحث کردن. نباید علاف اینها شد و نباید به اینها تریبون داد. حال شما همت کنید با استدلال ببینم اینها را میتوانید نه قانع کنید که حاضر باشند بپذیرند که بعنوان یک ایرانی سوسیالیست شما این نظر را داشته باشید. از نگاه اینها یا شما همه حرفهای اینها را باید تایید کنید یا بپذیرید که شوونیست فارس یا نوکر فارسها هستید. 

کامنت این جدایی طلب را بخوانید که از جانب همه ترکها میگوید که بین مردم آذربایجان و سلطنت طلبان دریای خون است چرا که در 21 اذر رژیم پهلوی مردم آذربایجان را به خاک و خون کشیده. و حال این که خود اهالی تبریز تعدادی اندک از نوکران استالین را که باقی مانده بودند و به خاک وطن خیانت کرده بودند به سزای عمل شان رساندند و آن هم قبل از ورود ارتش ایران. اینها خجالت دارند اعتراف کنند که مردم تبریز و سایر شهرهای آذربایجان خودشان حساب خائنین را رسیدند و در نهایت می گویند آنها خائنین به ملت تورک بوده اند. شما با افرادی با چنین نظراتی چه حرفی برای گفتن دارید؟ او شما را سلطنت طلب میداند و بین خودش و شما دریای خون نهاده است. از زبان کدام سلطنت طلب شوونیست شما تهدیدی چنین عمیق بر علیه حتا همین یونس شاملی و همنظرانش دیده اید که تهدید کنند دریای خون بین مان است؟ اینها روانی هستند و سه چهار نفر بیش نیستند و برای اذیت و آزار ما آمده اند که عقده های شان را خالی کنند.مطابق آمار وزارت بهداشت جمهوری اسلامی از هر 4 ایرانی یک نفر نیاز به مشاوره روانپزشک دارند و این حضرات حتما یکی از انواع حادش را با خود حمل می کنند. چه حرفی با اینها میشود داشت؟ کسی که بین خودش و شما دریایی از خون می بیند به «حرفهای قشنگ شما» پوزخند می زند. و عددی نیستند که بخواهیم وقت مان را برای شان تلف کنیم. ما مساله کرد در منطقه داریم اما مساله تورک کجا داشتیم؟ در ایران مردم ترک دلخور بودند که چرا در مورد شان جوک میسازند. رژیم اسلامی یک هنر که در عمرش به خرج داد در جوک ها ترک را آرام آرام تبدیل به لر و جعفر کرد که این «مساله ملی» هم برطرف شود. و این درحالی که تا جایی که من میدانم و بروبچه های آذری رفقایم میگویند ما ترکها هننوز همان جوک ها را در مورد خودمان میگیم اما نمیخوایم به شما فارسها رو بدیم شما نباید بگید و همه میخندیم. اصلا این جوکها را خود ترکها در آوردند و از قدیم مردم شوخی بودند و هنوز هم هستند. و همان ها هم بودند که اغلب ساکن تهران شدند و برای همه از اصفهانی و یزدی و رشتی مشهدی جوک ساختند. همه ملت خندیدند و تا قبل از انقلاب مشکلی نبود. در این سایت یک بار هم نشد که کسی به ترکها بی احترامی کند اما این بی حیثیت ها بارها و بارها گفتند که شما فارسها به ما گفتید ... فلان! که آخرش من نوشتم بابا اینقدر که تو به اسم ترک به ترکها بی احترامی کردی یک بارش را هم ما نکردیم. کل سیاست و اقتصاد ایران دست ترکهاست و عمرا ترکها بگذارند که آذربایجان از وضعیت فعلی خارج شود و این امتیاز بزرگ را از دست بدهند. ولی این حرفهای منطقی به خرج اینها نمیرود. آخرش که باید سر این صلح کنیم که مجلس موسسان تکلیف را تعیین میکند نه محسن کردی نه یونس شاملی و نه فرامرز حیدریان. پس ما دعوایی باهم نداریم. بگذارید با رژیم در بیافتیم. باز اینا میان هی تکه میان و سنگ میندازن. نه.. نباید به اینجا اجازه داد ما را به تمسخر بگیرند و توهین کنند. شوونیست واقعی اینها هستند نه ما. ما که مشکلی با سلسله های ترک حاکم بر ایران نداشتیم. پدران من در ارتش ایران در زیر پرچم شاه عباس ترک، نادرشاه ترک، عباس میرزای ترک محمدخان ترک شمشیر زده اند و خون شان در جای جای این کشور ریخته و هرگز نگفته اند که شاهان ترک فلان و فلان. قاجارها را کسی بعلت ترک بودند ملامت نکرده و اگر ملامتی شده به بی لیاقتی فتحعلی شاه و احمدشاه بوده اگرنه عباس میرزا و آغا محمدخان که ایران را دوباره یکپارچه کرد علیرغم همه سنگدلی اش این خدمتش فراموش نشدنی است. ما نگاه ملی به تاریخ داریم و یونس شاملی دشمن من و شماست. بقیه ترکهای جدایی طلب که ده دوازده نفر در سراسر ایران هستند خواهان جویدن خرخره بقیه مردم ایران هستند و بین ما و خودشان دریای از خون می بینند. آنها را قابل فوت کردن هم نمی بینیم و در گمنامی و عقده های شان غرق خواهند شد و دق کرده خواهند مرد. به درک..
ی., 17.09.2023 - 19:48 پیوند ثابت
جم

عنوان مقاله
شونیست های...

قابل توجه دوستان کامنت نویس.
لطفا هشیار باشید. این مطالبی که با دم و دستگاه از قبل آماده شده با این لحن عصبی و فتو شاپ درهم برهم، و تهدید آمیز که ظاهرا به اسم "محسن کرد" و یا "محمود کرد" منتشر میشوند، چنانکه از لحن صحبت نفرت انگیز و تهدید آمیزش نسبت بمردم آزربایجان به روشنی برای خوانندگان مسجل است، پشت این مقالات احتمالا تشکیلات حزب فاشیست سومکا و ناسیونال شوونیستهای تمرکز گرا و تمامیت خواه شاه الهی قرار دارند. بنظر میرسد اینان که درجامعه چند ملیتی جغرافیای موسوم به ایران وجهه آنچنانی برای فردای خود نمی بینند، و یا بتهر بگوئیم هیچ آینده ای برای خود در ایران نمی بینند، در صدد اند با قرار دادن ملیتهای ساکن ایران در برابر هم، بنوعی به جنگ روانی بین آنان دامن زده، اتفاق و همبستگی شان را در برابر رژیم فاشیست آخوندی متزلزل کنند. تا بزعم خود، مثلا در خلا این کشاکش ها خود را بعنوان رهبرجا بزنند. (جلوی خنده ام را میگیرم) تاکید از من.
ما شخصا فکر نمی کنیم که این نفرت پراکنی مختص جناب محسن کردی باشد. زیرا او در حدی نیست که لقمه بزرگتر از دهنش برداشته مردم آزربایجان را مثلا با انگشت اشاره تهدید نماید! زیرا او بخوبی میداند که تف سر بالا بر پیشانی میافتد. بنظرمیرسد او از طرف تشکیلاتهای نژاد پرست مافیائی تحت فشار قرار گرفته تا تحت نام وی پی در پی، چنین مقالات تهدید آمیز و راسیستی نسبت به چهل میلیون مردم آزربایجان با وجهه تسمیه ایشان در صفحه ایرانگلوبال ظاهر شود. در این خصوص بطور دوستانه بمحضر جناب محسن کردی عرض میشود اگر احیانا نیازی بمدد دارد، مردم آزربایجان با حسن نیت و حس انسان دوستی تمام، در اسرع وقت به یاریش خواهند شتافت.
بنمایندگی از طرف ("انجمن حفاظت از ارزشهای ملی آزربایجان) جم.

ی., 17.09.2023 - 18:34 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
تبعید و مدفون کردن اصل مسئله

درود بر آقای کردی گرامی!

موجر و مختصر و اصل مطلب.

  1. به نظر من- البته این تصمیم شما و دیگران است- بهتر است نظرات خودتان را در باره چرایی یکپارچگی ایران و مخالفت با جدایی خواهی/ تجزیه طلبی/ سپاراتیستی/ و امثالهم مستدل و متّقن بیان کنید بدون آنکه بخواهید به کسی اتّهامی بزنید یا از موضع تحقیر و توهین و فحّاشی برآیید. اینگونه کشمکشها، بحث را لوث میکنند و نفرت و کینه را شعله ورتر. شما میتوانید متّقن و استدلالی حرفهایتان را بزنید.
2- در باره مسائلی که آقای شاملی و امثال ایشون مطرح میکنند، باید بگویم که بحث تازه ای نیست؛ بلکه خیلی هم قدیمیست و من سالهای سال است دمخور اینجور مسائل نیز هستم و به نظرم از همان روز اولی که چنین مسائلی در تاریخ معاصر ایران مطرح شدند، باید با جدیّت و استدلال و منطق پیگیری میشدند و جوابهای درخور را پیدا میکردند. اهمیّت ندادن به موضوعی و پشت گوش انداختن و هیچ حساب کردن دقیقا موجب میشود که به همان روزی بیفتیم که فعلا افتاده ایم. به حرفهای اسلامیون و خمینی نیز، هیچگاه بهایی داده نشد. حتّا به کتاب هیتلر – نبرد من – نیز هیچکس اهمیّتی نداد، ولی دیدیم که تاریخ چه بر سر ایران و آلمان آورد. من مسائلی را که آقای «شاملی» و امثال ایشون مطرح میکنند، میفهمم. اتّفاقا چقدر خوب است که اینگونه حرفها زده شود به جای آنکه سرکوب و نادیده گرفته شوند. حرفهای آقای شاملی مثل حرفهای ـ«یوسف بنی طُرُف» است که به عربی و فارسی مینویسد و مسائلی شبیه آقای شاملی را طرح میکند و من از دیر باز مطالبش را میشناسم. در میان کردها نیز گرایشهایی با مسائل مشابه وجود دارند. من به شخصه، قبل از اینکه بخواهم دیدگاههایی را محکوم کنم، ترجیح میدهم که بفهمم اصل قضیه را. وقتی بتوانم علت یابی کنم، آنگاه میتوانم به راحتی از یک طرف نظرات خودم را با دلایل و برهانهای عقلی و استدلالی بر زبان برانم و از طرف دیگر به سنجشگری دیدگاههای مثلا آقای شاملی و بنی طُرُف و دیگرانی امثال اینها بکوشم. بحث نباید به اتهام زنی و توهین و خدشه کرامت و گوهر بشری یکدیگر آلوده شود که هرگز نتیجه بخش نخواهد بود. بحث باید گرداگرد مسئله تمرکز کند و اجازه بدهیم که هر کسی حرفهای خودش را بزند. دقیقا همان صحبتهایی را که در دل و مغز دارد بیان کند بدون هیچ ترس و نگرانی. نود و نه درصد دوستان من از قدیم الایام، ترکها و کردها و گیلکیها و مازندرانیها و لرها و عربها و ارمنیها بوده اند. دوستان فارس من پنج نفر نیز نیستند. به همین دلیل نیز میکوشم اصل و گوهر و مغزه مسئله را بفهم و در صدد پاسخ راهگشا برآیم.
3- به دلیل اینکه من خودم را ایرانی میدانم و مردمم و تاریخ و فرهنگم را دوست دارم در همین تنوّع و رنگارنگیهایش، در نتیجه تلاش نیز دارم که مشکلات و معضلات مردم میهنم را بفهمم. اگر کردها، ترکها، عربها، بلوچها، لرها و غیره دردهایی دارند که میخواهند در باره آنها حرف بزنند، من وظیفه خودم میدانم، گوش کنم به این حرفها و بیندیشم در باره چند و چون آنها. یکی از مشکلات کلیدی که آقای «شاملی و بنی طُرُف» و امثال ایشون متوجّه آن نیستند، این است که معضل کشوری را نباید به پای قوم خاصی نوشت؛ زیرا سلسله هایی که تا کنون بر ایران، حاکم بوده اند، حکومتهای انتخابی نبوده اند؛ بلکه حکومتهای تهاجمی و تجاوزی بوده اند. حتّا اگر بخواهیم استثناء قائل شویم و بگوییم حکومت فقاهتی در سال 1358 – درست و غلط بودن انتخاب را فعلا به کناری نهیم- تنها حکومتی بود که مردم با اکثریت آرا انتخاب کردند، باز پروسه رویدادها اثبات کرد که حکومت فقاهتی به یک حکومت متجاوز تبدیل شده است؛ زیرا نماینده مردم در جامعیّت وجودی نیست.
4- اجحافاتی که آقای شاملی و بنی طُرُف در حق ترکها و عربها و بقیه قومها ذکر میکنند، معضلات کشوری هستند؛ نه مسائل تحمیلی و اجباری قومی به اقوام دیگر. زبان فارسی، زبان انتخابی و پروریده شده اقوام ایرانیست که اصلا شناسنامه ایرانی در معنای فعلی ندارد؛ بلکه در خراسان کهن و خوارزم و بخارا و بلخ و غیره زاده و نم نم پروریده شده است آنهم به دست اقوام ایرانی. هیچ کجای ایران، فارسی سلیس و روان و ناب صحبت نمیشود. اصلا زبان فارسی همچون فرهنگ ایرانی، زبان پیوندی و ادغامیست و اصلا زبان خالص و نابی نیست و پر از مفاهیم و اصطلاحات زبانهای گوناگون است. بیشینه شمار و اکثریت نود درصدی دستور نویسان زبان فارسی، اهل آذربایجان هستند و دیگر نقاط ترک زبان ایران. نکته هایی که آقای شاملی عجیب در صحبتها و نوشته هایش به آنها تکیه میکند، مفاهیمی هستند که با واقعیّت و تاریخ و فرهنگ و زبانهای ایرانی، هیچ ما به ازائی ندارند؛ سوای اینکه در زبان و قلم آقای شاملی به ابزار تبدیل شده اند بدون توجّه به معنای تاریخی و فرهنگی و فلسفی آنها برای به کرسی نشاندن عقاید شخصی اش. همینطور آقای بنی طُرُف.
5- من شخصا با توجّه به اینکه تلاش میکنم از لابلای حرفهای آقای شاملی و بنی طُرُف به اصل مسئله و موضوع مناقشات آنها پی ببرم، دلیلی نمیبینم که بخواهم آنها را از نوشتن و حضور در سایتها محروم و منزوی کنم. انسانی که استدلالش قوی باشد از هیچکس ترس و واهمه ای ندارد. انسانها حتّا اگر تخصّصی نداشته باشند و تحصیلات عالی آکادمیکی نیز نداشته باشند، دست کم، عقل سلیم که دارند و میتوان با آنها گفت و گو کرد. من بیش از هر چیز به «گشوده فکری» و سنجشگری و استدلال و منطق و برهان و دلایل متّقن اعتقاد دارم و با هر نوع خشونتی چه لفظی چه بدنی به شدّت مخالفم.
6- ایران، کشوری یکپارچه در معنای قومی نیست. بلکه در هر استانی انواع قومها و نژادها در کنار یکدیگر زندگی میکنند. پاره پاره کردن ایران برای اینکه هر قومی را به همان مکانی میخکوب کنیم که نامیده میشود، یعنی نابود کردن ایران در جامعیّت وجودی اش که نه تاک ماند و نه تاک نشان. ولی اندیشیدن در باره معضلات و مسائل کشوری و میهنی را از اهمّ وظایف کوشندگان آزادی و سرفرازی ایران و مردمش میدانم. من به قدر توش و توان خودم میکوشم و اگر روزی رزگاری که چندان هم دیر نیست، رخت از این جهان زیبایی بربستم که بی لیاقتهای حاکم بر آن، دلباختن به زیباییهایش را از ما محروم و لت و پار کردند، بی شک بدانید که دلم برای هر گوشه وطن تنگ خواهد شد. از آذربایجان و کردستان و بلوچستان و گیلان و مازندران و لرستان و کهگیلویه گرفته تا برو الی آخر، من ایران را در تنوعش است که دوست دارم، حتّا اگر مردم هر گوشه اش به زبانی حرف بزنند و با آداب و رسومی زندگی کنند، که سیصد و شصت درجه، خلاف زبان و آداب و رسوم من است. برای من، کرامت و منحصر به فرد بودن انسان و جان و زندگی و کرامت و شرافت وجودی اش از تمام این پوسته های ظاهری و قشقرق به پا کن فراتر و ارجح تر است. من از آنچه که آتش نفرت و کینه را فرو کاهد، استقبال میکنم. ما انسانیم و باید نشان دهیم که لیاقت نام انسان خردمند را داریم؛ وگرنه لیاقت زندگی را نداریم؛ چه رسد نگران مام وطن بودن را.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 17.09.2023 - 17:56 پیوند ثابت
Esed Sadiq

عنوان مقاله
میان سلطنت طلبان پهلوی و ملت تورک آذربایجان دریای خون است

آقای محسن کردی چند روز پیش سایت ایران گلوبال را تهدید کرده بودی که اگر به یونس شاملی و یا این و یا آن شخص اجازه انتشار مقاله داده شود تو دیگر حاضر به نوشتن .... و توهین نامه در ایرانگلوبال نخواهید شد و فکر میکنم این تقاضای تو مورد قبول واقع شده و آقای کیانوش با خواست تو موافقت کرده !!! ولی این نوشته کوتاه مرا تمامی سلطنت طلبان و امثالهم تو از یاد نبرید که ما تورکها نه قتل عام ملت آذربایجان توسط رژیم پهلوی در ٢١ آذر را از یاد برده ایم و نه میبخشیم و نه مثل عبدالله مهتدی و امثالهم با وارثان جنایتکار پهلوی کنار میآیم و به همین علت است که سوزش دل شما شروع میشود چون خوب میدانید که میان سلطنت طلبان پهلوی و ملت تورک آذربایجان دریای خون است و شعار حرکت ملی آذربایجان آزادلیق عدالت میلی حکومت است .

ی., 17.09.2023 - 16:34 پیوند ثابت
شکیبا

عنوان مقاله
شونیستهای ترک دشمن ایرانیان هستند

شوونیست های فارس دقیقا ضد ملی هستند . آنها با سرکوب دیگر ملل ساکن ایران عزیز مان ، سبب کریز از مرکز گردیده اند . در تاریخ معاصر ما هم زمانی که ترکها حاکم بر این سرزمین بوده اند نه زبانی را نابود کردند نه ...اما از زمانی که شوونیسم فارس بعد رضا شاه حاکم شد هم زبانها و فرهنگ های دیگر را سرکوب و مضمحل ساختهم کتاب سوزان به راه انداخت و هم کشتار از میرزا کوچک خان گرفته تا شیخ محمد خیابانی تا محمد تقی خان پسیان ....امروز هم هر کسی حاکمیت مطلق این شوونیزم را زیر سوال می برد می شود تجزیه طلب . حاکمیت فعلی هم بر دو بنیاد شونیسم فارس و شیعه گری بنا گردیده است ‌‌ شونیسم فارس هر گونه حمله به یکی از پایه های این سیستم موجود را بر نمی تابند و در کنار همین جمهوری اسلامی می ایستد .
عنوان نوشته هم جالب هست ترک ( شونیسم ترک ) را ضد ایرانیان قلمداد می کند . نویسنده چگونه از جانب ایرانیان دیگری را دشمن خطاب می کند ‌‌با همین استدلال نویسنده میشود ادعا کرد که شونیسم فارس دشمن ایرانیان هست چون حقوق اولیه بقیه را انکار می کند و در طول صد سال حاکمیت خود به کرات و سیستماتیک حقوق مردم و مدافعان این حقوق را سرکوب کرده است .

ی., 17.09.2023 - 15:41 پیوند ثابت