رفتن به محتوای اصلی

کارنامه یک ساله رفوزه شده گان 
24.09.2023 - 00:32

کارنامه یک ساله رفوزه شده گان 
من نام اپوزیسیون ایرانی را می گذارم اپوزیسیون در اپوزیسیون . چرا که بیشتر از این که اپوزیسیون حکومت باشند!اپوزیسیون یک دیگرند.
نمی دانم این نام گذاری چه میزان درست است .اما مهم نیست! چرا که نشان از واقعیت دارد .هر تشکل وجریانی که در مخالفت با جمهوری اسلامی قرار دارد،در عین حال نوعی اختلاف نظر حول دیدگاه ایدئولوژیک ،نوع نگاه به مسائل سیاسی ،اجتماعی وحتی فرهنگی با دیگر گروه های اپوزیسیون نیز دارد.اختلاف طبیعی اما نه ابزاری برای ایجاد فاصله و دور شدن از یک هدف معین در زمان معین. 
اختلافاتی که در هر دوره تاریخی حتی لحظات سرنوشت سازی که اتحاد عمل این گروه ها می توانست نقشی تعین کننده در مهار و بزیر کشیدن حکومت داشته باشد، ولو بصورت موقت وتاکتیکی با هم کنارنیامدند.نقطه ضعف اساسی که بهای شکست وسرکوب آن را مردم می دهند و برکات حاصل از این چند دستگی فیض حکومت آخوندی.
نگاه کنیم به چند سال اول انقلاب و فضای آزادی که از فروریختن دستگاه حکومت قبلی و خلا حاصل از برقرار نشدن حکومت فعلی بوجود آمده بود .
تمامی گرو ها چنان در باور ها و آرزو های خود غرق بودند و رویاهایشان چنان از واقعیت های جامعه و آنچه در که در بطن آن می گذشت بدور بود که تا آخرین لحظه که جلاد کارد بر گلویشان نهاد باور نمی کردند که این کارد واقعی است و این حکومت سازمان یافته قدار است که متوجه صدای نعلین اونشدند.صدای نعلینی که زنده یاد "بختیار" هشدار داده بود.هشداری که در میان هیاهو وهیجان گروهی گم شد.
ما جریان های سیاسی همه ازسلاله همین مردم هستیم. مردمی که به مویزی گرمی وبه غوره ای سردی می کنند.پرورش یافته همین فرهنگ ،سنت ها واحساسات،غلیان های شرطی شده در خلقیات عمومی وفردی ما. شایدبا اندک تفاوت هائی که می توان گفت"اندک سواد یا بضاعت علمی وفرهنگی"برای این بخش تحصیل کرده فراهم می آورد .
اما بنظرم این امر چیزی از احساسات ،فرهنگ قهرمان پروری ،نماز خوانی پشت این فرد مکلا یا معمم،باند بازی ،یار گیری و جاه طلبی،ادعای همه چیز دانی  روشنفکری بخصوص تشکیلاتی ایرانی ماکم نمی کند.همه بدرجاتی نماز گذاران پشت سر پیشنمازان گروه ودسته خود هستیم .تنها درجات ما اندک تفاوت می کند.چرا که هنوز فردیت وقائم به ذات بودن وبر فردیت خود پای فشردن وبهای آن را پرداخت کردن به شخصیت ما بدل نگردیده است.هراس از تنهائی ،رانده شدن از گروه ،خارج شدن از دایره توجه گروهی براین عافیت طلبی تاریخی دا من می زند.
 ."توده های عامی بخصوص در کشور های عقب مانده قادر به تفکر مستقل ، انتزاع ،استنتاج ونتیجه گیری از مسائل مجرد ،انتزاعی وحتی مشخص اجتماعی ،سیاسی نیستند.از این روتمام خواسته های خود را در سیمای یک رهبر متجلی کرده وبا تمام وجود به او دل می بندند .دیگر به این فکر نمی کنند که او چه می گوید ویا چه می خواهد .مهم این است که او می گوید و می خواهد.” توده غرق شده در جذبه خمینی همان سربازان امام زمانی می گردند که وظیفه جا انداختن حکومت واطاعت بی چون چرا از اورا در سطح جامعه بر عهده می گیرند.
از طرف دیگر احزاب و جریان های اپوزیسیون هستند که سازماندهی افراد،تشکیلات و اطاعت از اوامررهبر یارهبران مهم ترین وظیفه اعضاءاین احزاب وسازمان ها می باشد. با کلاه شعبده شرعی سانترالیسم دموکراتیک که پیوسته بخش سانترال"هسته سخت"مرکزی هست که حاکم بر تفکر وعملکرد اعضای این تشکیلات ها بوده واز رهبر سازمانی چیزی می سازند که کمتر ازیک به اصطلاح امروزی "آیت الله نیست."وهمان نقش را درحزب یا گروه خود بازی می کند. 
 به نقش کیانوری در حزب توده ورهبری بلامنازع او در حزب وکشاندن افراد بدنبال خمینی واردوگاه سوسیالیسم. نگاه کنید.به جلسات پرسش وپاسخ واطاعت بی چون وچرای افراد حزبی در پیشبرد دستورات کمیته مرکزی که چیزی فرا ترا ومخالف با نظر کیانوری نبود.
هرگز فراموش نمی کنم جلسه در منزل خانم سمیرا ابراهیمی یکی از نقاشان هوادار حزب را که وقتی در پایان جلسه از آقای احسان طبری خواهش کردند که فردا به مراسم افتتاح نمایشگاه نقاشی آقای شهاب الدین موسوی بیاید قبول کرد. اما بمحض شنیدن این که آقای کیانوری هم خواهد آمد گفت:" معذورم بدارید! چون ممکن است من نظری در مورد نقاشی ها داشته باشم که مخالف نظر رفیق کیا باشد وخوش نیاید."
 وقتی در این سطح تفکر فردی مانند طبری مقهور رهبری می شود.بدرجات اندکی کمتر در سازمان فدائی ورهبری بلا منازع آقای نگهدار بر آن نیز طبیعی است."البته کسی دیگری قوی تر از او وتیم حمایت کننده او هم نبود. "
فاجعه مجاهدین خلق ایران سربازان ژاپنی ایستاده بر سنگر های بتونی چهل ساله است. ساخته شده با پوشال ایدئولوژی و زعامت امام زمانی مسعود وریاست جمهوری مریم.نمونه یک تفکر بسته ،بغایت ارتجاعی در قالب شعار های دهان پر کن،که فردیت در آن مطلقا معنی ندارد.فرد موجودی است ذوب شده در مریم مسعود .چون ذوب شدگان در ولایت خمینی وخامنه ای .
این اپوزیسیون چه پیامی برای جنبش مهسا برای حجاب از سر گرفتگان ورقص کنندگان در خیابان ،آزادی طلبان، برای جوانانی که نگاه یکسان وانسانی به تفاوت های جنسیتی دارند.به رابطه آزاد و انسانی زن ومرد! می تواند داشته باشد.
 چگونه می تواند از جنبشی حمایت کند که مهمترین بخش آن حاکمیت زن ومرد است بر جسم خود .سازمانی که زن در آن به اجبار از همسر جدا می شود!اگر کودکی در میان باشد قربانی مظلوم وبی گناه این جدائی اجباری وبزرگ شدنش در فضای ایدولوژیکی خانه یک هوادار بی آن که مادر و پدر خود را ببیند .  بدون آن که پدر ومادر کوچکترین حق اعتراضی به این خشونت ودر هم شکستن و خالی از مهر مادر کردن دنیای یک موجود کوچک بنام کودک داشته باشند .
زنان با روسری های یک دست ویک رنگ با سیمائی شکسته ومردانی که براحتی این گونه حجاب اجباری تحمیل شده بر زنان و لگام نهادن خشن بر زیبا ترین حس های غریضی انسانی بر خود وبر این زنان را گردن می نهند.براستی پیام وتصویر آنها از جامعه آزاد فردابرای جوانان ونوجوانان نسل حاضر وبه اصطلاح "زد " چه می تواند باشد ؟  
یا سازمان های طرفدار سلطنت که هیچ نقدی نه بر خود ونه بر عملکرد دوران پهلوی در هیچ عرصه ای ندارند .گند و کثافت کاری ،جنایت،بی کفایتی وعملکرد حکومت اسلامی آن چنان فضائی ایجاد کرده که دوره پهلوی را بری از اشتباهات وعملکرد های خشن حکومت در برابر آزادی خواهان و خاموش کردن هر صدای مخالف می دانند واز آن دوران در مقایسه با حکومت اسلامی مدینه فاضله می سازند .از همه طلب کارند. 
چنین بر خورد های متاسفانه خالی ازانعطاف ،خالی از واقع نگری ، خالی از منیت های شخصی و گروهی !که حاصل آن چهل سال بر سر یک دیگر کوبیدن ،اتهام زدن  که متاسفانه هیچ ثمری جز دوری بیشتر از هم و بد بینی نسبت به هم  دیگرنداشته و تغیری دربر خورد ومنش این اپوزیسیون مبتلا به بیماری خود محوری ،شخصیت پرستی ،قدرت طلبی ،انحصار گرائی بو جود نیاورده است .نتیجه همان می شود که در سالگرد جنبش مهسا هیچ نقشی در سازمانگری وحمایت همه جانبه ومتشکل از جنبشی به بزرگی جنبش مهسا نداشته باشیم.
همان که نوشتم ما همه به گونه ای عقب ماندگان تاریخی هستیم! با ادعای مدرن بودن .همراه با اخ وتف های روشنفکری پیچیده شده در زر ورق دل بهم زن شعار جمهوری سکولار ودموکراتیک بر آمده از دل انتخاباتی آزاد بر اساس منشور سازمان ملل .که هرگزاز حد شعار بالاتر نمی رود.بیشرجنبه دل خوشکنک دارد تا نقش عملی تاثیر گذار.
 از نظر من مردم در این چهل سال بمراتب بیشتر از جریان های اپوزیسیون واقعگرا شده و واقعگرایانه به تحولات سیاسی واجتماعی نگاه می کنند .
نسل جوان ،همین جوانانی که بمیدان در آمدند و حماسه مهسا را رقم زدند .هیچ سنخیت ووابستگی به این حریان های اپوزیسیون خارج از کشور که هنوز گرفتار بند های گروهی بافته شده با تنوری های روشنفکرانه خود هستندندارند.جریان هائی که بیشتردر جستجوی وجوه افتراق خود با سلطنت طلبان هستند تا یافتن وجوه مشترک برای یک حمایت جمعی از این جوانان .  
بلعکس سلطنت طلبان نیز در پوزیسیونی بمراتب بدتر در کشیدن خط نشان با دیگر جریان ها ! چه انتظاری از اوج گیری مجدد جنبش مهسا می توان داشت ؟
 کدام پشت جبهه یکپارچه وامید بخشی را برای این مبارزان جوان چه در خارج وچه در داخل شکل دادیم که مایه دلگرمی شود وحمایت جهانی جلب کند.
امید بیافریند وحرکت بوجود بیاورد.
 چه جوان داخل وچه آن بخش از نیرو های جوان خارج که وابسته به هیچ دسته وگروهی نیستند!آیا در وجود این اپوزیسیون فاقد اراده برای شکل دادن یک جبهه گسترده  چیزی یافتند تا به آن امیدوار گردیده پای در میدان نهند؟دل به افق روشنی بر بندند که حاصل چنین وحدت نظر و اپوزیسیون قدرتمندی است؟ 
اپوریسیونی که در شرایط آزاد با داشتن تمام امکانات برای گفتگو ورای زنی حتی قادر نشد در طی یکسال،یکبار خشک وخالی دور هم بنشیند خوش وبشی بکند . رو در رو سنگ های خود وا کرده و به توافقی حداقلی برای مبارزه مشترک برسد. دور میز نشستگان منشور مهسا هم زیر میز زدند وبر خواستند. حال با چه روئی به کارنامه خود می نگرند و نمره قبولی بخود می دهند؟
رفوزه شدگان پر مدعائی هستیم!با آفتابه لگن هفت دست ،شام ونهار هیچ چیز . ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
آن که در میهن می زیید، اپوزیسیون اصیل و حقیقی است!

درووود بر ابوالفضل عزیز!

اشاره ای و حواشی گذرا.

تقریبا هفده هیجده سال پیش در مقاله ای مفصّل نوشته بودم که منظور از «اپوزیسیون» چیست و چرا آنانی که نام خود را اپوزیسیون حکومت فقاهتی گذاشته اند، اصال معنای اپوزیسیون را نمیدانند و باید به  اکابر بروند؛ آنهم نزد مُلّای مسجد محل؛ زیرا مُلا دقیقا الفبا را بلد است چطوری یاد بدهد. [به کلاس درس مُلّا در شهر قصّه گوش کرده ای؟]. وقتی ما میشنویم که در فلان مجلس یکی از کشورهای اروپایی، اپوزیسون چنان و چنین گفت، منظور دقیقا ما به ازاء و صحت دارد؛ زیرا اپوزیسونها در مجالس و پارلمانهای کشورهای اروپایی دقیقا واتاب دهنده بخشهای از تحوّلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و مذهبی و غیره و ذالک مردم کشور خودشان هستند. یعنی اپوزیسیون به گرایشهایی میگویند که از بطن تحوّلات اجتماعی زاییده شده و در احزاب مختلف، نهادینه شده باشند و سپس نمایندگان انتخابی آنها در مجلس رایزنی حضور داشته باشند و به گفت و شنود و استدلال آوری و منظقگویی با نمایندگان گرایشهایی دیگر باهماندیشی کنند.

آنچه ما در جامعه ایرانی به نام «اپوزیسیون» میشنویم دقیقا عین تحفه منحصر به فرد «تشیّع» که مرض خاص جامعه خود ماست، رنگ و بوی خاص جامعه خودمان را دارد. ما در هیچ کجای دنیا، «اپوزیسیون ایرانی» نداریم، سوای خود مردم ایران در داخل میهن؛ آنهم در جامعیّت وجودی البته منهای زمامداران و ذینفعان حکومتی و ارگانهای وابسته به آن. یعنی اپوزیسون حقیقی، همان «مردم معترض به سیستم فقاهتی» هستند که حضور ملموس و بی واسطه و عینی در مقابل حکومتگران غاصب و خونریز دارند. کسانی که ینگه دنیا لم داده اند و ادّعای اپوزیسیون میکنند و شبانه روز در شبکه های اجتماعی و مطبوعات تحریری، کلکلکلکلکلکلکلکلکلکلکلکلکل میکنند، قدرتپرستانی هستند که سیاست را دامنه «دنیای وحش» میدانند و هر کسی نیز البته در رقابت و جنگ و گریز با دیگران؛ آنهم با پاشیدن ادرار خودش [= عقاید کلیشه ای و ایدئولوژی و مرام و مسلک و اصول ذهنیّت اکبندی و ماسیده] بر آن است که قلمرو حکومترانی خودش را تعیین کند. بالطّبع هر چقدر فضای بیشتری را ادرار پاشی کند، حقّ حکومت اختصاصی نوع خودش را نصیب صد در صدی میداند و دلیل حقّانیّت حکومتگری خودش را نیز از بوی ادرار خودش استخراج و توجیه میکند.
سیستم فقاهتی در بیرون از مرزهای ایران، اصلا و ابدا، آلترناتیو و اپوزیسیون ندارد. کسانی که تصوّر میکنند یا به عبارت دقیق تر و گویاتر، به خودشان تحمیل و تلقین میکنند که گروه و فرقه و سازمان و حزب کذّایی و فلان و بیسار ما، «آلترناتیو و اپوزیسیون» حکومت فقاهتی است، آشکارا اعلام میکنند و نشان میدهندکه با حکومتگران فقاهتی «اینهمانی رفتاری و گفتاری» دارند و به هیچ وجه در تقابل و آرزومند دگردیسی و استحاله حکومت فقاهتی از حالتهای «گیوتینی و خونریزی و غارتگری و ستمگری و بیدادگری و دانش ستیزی و استبدادگری اخلاقیّات متعفّن شیعی-اسلامی و امثالهم» به سوی آفرینش باهمستانی که مطابق واقعیّتهای فرهنگی و تاریخی و زیستبومی ایران و ایرانیان باشد و با تحوّلات معاصر تمدّن و فرهنگ جهانی همپایی کند، هیچ تمایلی ندارند؛ سوای اراده معطوف به قدرت و حکومت مطلق بر ایران و مردمش داشتن عین کاست اخانید. گرایشهای مختلف و ایرانی جماعت به طور کلّی و جزئی، یک بار برای همیشه باید تصمیم قطعی بگیررند که در ایران امروز و فردا از خطوط سنگ خارایی نفرت و کینه توزی و انتقامگیری و کُشت و کشتار و پایمالی کرامت و شرافت خدایی و شاهنشاهی تک تک انسانها فاصله بگیرند و وداع ابدی کنند تا بتوان به حدّاقلی از مناسبات انسانی خردمند و ارزشمند دست یافت.
آنانی که شبانه روز بر طبل تو خالی و ساز گوشخراش «اپوزیسیون» میدمند و میکوبند، اگر به راستی خردلی احترام برای خودشان و مردم میهن بدون هیچ تبعیضی قائل هستند، باید شرافتمندانه بیایند و تمام هنر و سرمایه مالی و امکانهایی را که در اختیار دارند، برای «آزادی و همبستگی و میهندوستی و باهمستان رنگارنگ» بدون هیچ تحقیر و توبیخ و تمسخر و حذف و امثالهم به کار ببرند و بدانند و بفهمند که تنها با سنجشگری متّقن و مستدل و منطقی رفتارها و گفتارهاست که میتوان همدیگر را به تفکّر انگیخت؛ آنهم برای اینکه ایرانیان بالاخره بفهمند و دریابند که «زندگی»، پدیده ایست همچون «ابر و آتش» که هیچ شکل و شمایل واحدی ندارد و هر لحظه در چهره های دیگر پدیدار میشود؛ ولی همواره همان «زندگی» میماند و قداست نگاهبانی و پرورش از آن، وظیفه تک تک ایرانیان و زمامداران است.
گرایشهایی که شناخته شده هستند از چپهای ایدئولوژیک گرفته تا افراطیون سلطنت طلب و اسلامیون چهل تیکه و مصدّقیهای ضریح ساز و لیبرالهای به میخ و به نعل زن باید صمیمانه بیاموزند و در عمل و گفتار نشان دهند که ایرانی به معنای اصیل هستند و اسیر و برده و حقیر و ذلیل و تو سری خور عقابد و تلقینات و خودشیفتگیها و کینه ها و عقده های فردی و گروهی نیستند؛ بلکه گشوده فکرانی بزرگی جو و پهلوان منش هستند که به همآوردی با مجهولات هفت خوانی در کنار یگدیکر برای آفرینش باهمستان ایرانی آماده اند و راستمنش.
این سخنهایی که من میگویم، ایده آلی نیستند؛ بلکه با تکیه به بُنمایه های فرهنگ و تاریخ و تجربیات ملّی در معنای وسیع آن است که در کلام و گفتار من، عبارتبندی میشوند. کسانی که نتوانند ایران و مردمش را در جامعیّت وجودی دوست بدارند بدون هیچ تبعیض و تمایزی، هرگز نخواهند توانست حتّا اگر همین فردا، سیستم فقاهتی دود شود و به هوا برود، برای حلّ و فصل معضلات و بدبختیها و فلاکتهای ایران، کوچکترین گامی بردارند؛ زیرا تا همین ثانیه های گذرا اثبات کرده اند که ذهنیّت آنها در نظر و عمل، هیچوقت برای میهن آرایی و میهندوستی و مردمدوستی و حفظ و احترام به کرامت و شعور و شرافت و خواسته های مردم نبوده و نیست. زیرا اگر برغم ادّعای کائناتسوزشان واقعا برای مردم و میهن، ارزش قائل بودند، حکومت فقاهتی هیچگاه نمیتوانست چهل و سه سال بر ایران و مردمش، حکومت گیوتینی و خونریز خود را حفظ کند و با تمام بیشرمیهایی که تاریخ بشر در هیچ دورانی تجربه نکرده است در مجامع جهانی، عرض وجود کند. هرگز.
ایران و مردمش هر چه میکشند از یک طرف محصول کمپلکسهای فرهنگی و تاریخیست و از طرف دیگر، محصول کرد و کار و رفتارها و کنشها و واکنشها و ذهنیّتهای سنگسان و بی مایه مدّعیان کنشگری با برچسب پر طمطراق «اپوزیسون!؟« است. تلاش برای گسستن و آزاد شدن از اسارتهای قرن به قرن، پروژه ای طولانیست که مدّت آن به میزان آزاد شدن ذهنیّتهای اسیر و دربند اعتقادات نصّی و ایدئولوژیکی و فرقه ای و حزبی و سازمانی است. تا جامعه ای، حدّاقلی از شخصیّتهای مستقل اندیش و دلیر و رادمنش و فرزانه در گفتار و جنتلمن در رفتار نداشته باشد، خیلی سخت میتوان به آفرینش حوزه و آیین کشورداری رضایتبخش برای حدّاکثر آحادّ جامعه امیدوار بود و کامیاب شد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 24.09.2023 - 11:35 پیوند ثابت
نظرات رسیده

با تاٸید تمام واقعیت ها در این نوشته،در این دیر وقت شب بدون امید به آزادی ایران نمیتوان آسوده سر بر بالین گذاشت و صبح بدون این امید دیده بر روزی دیگر گشود.
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی.🍀
سرنگون باد حکومت اشغالگر جنایتکار
آزادی ایرانم آرزوست.🌻

ی., 24.09.2023 - 00:39 پیوند ثابت
نظرات رسیده

با سلام / شاید این مطلب نوشته شده شما در این ویدیو به نام : ارنستو چه گِوارا در تهران / بخشی از مستندِ تجربی - موزاییک خاطرات /  به نوعی دیگر وبا نگرش هنری ، منعکس شده باشد. مدت نمایش ۲۷ دقیقه
https://www.youtube.com/watch?v=1l4CgzIoU1A

ی., 24.09.2023 - 00:38 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.