رفتن به محتوای اصلی

ما57تی ها: اشتباه بله عذرخواهی هرگز
26.09.2023 - 20:55

در سالهای اخیر اصطلاح 57تی بسیار مد شده بخصوص در میان نسلهای تازه که نشسته اند «ننه من غریبم» بازی که چرا انقلاب کردید و ما را به این روز انداختید. بخصوص در کلابهاوس من شخصا بارها مورد خطاب و حمله قرار گرفتم. منتقدین تقریبا همگی سلطنت طلب از من میخواستد ابراز پشیمانی کنم و از ملت ایران و آنهایی که نسل شان تباه شد عذرخواهی کنم. در پاسخ همواره گفته ام که در این که این انقلاب یک اشتباه بود و نباید میشد تردید نیست و از این بابت میتوان متاسف بود اما عذرخواهی،، هرگز! 

من فکر میکنم که این مقوله تبدیل به یک معضل شده و حمله کنندگان به 57تی ها دارند تف سربالا میاندازند. نسل 57تی فقط انقلابیون نبودند بلکه آنها که شاه را تنها گذاشتند و به لس آنجلس و لندن گریختند نیز سهم بزرگتری دارند. آنها که معتقد بودند که راه شاه درست است و شاه را در رسیدن به آن اهداف در طی سالیان همراهی کردند، با مشاهده اولین جرقه های مخالفت جدی مخالفان شاه در طی تابستان و پاییز سال 57 خانه و ماشین و اثاثیه را در روزنامه کیهان آگهی کردند و گریختند و شاه را تنها گذاشتند. آنها این روزها از لس آنجلس و لندن عربده می کشند و از خائنین یاد می کنند که انقلاب 57 را صورت دادند. غافل از آنکه نه مجاهد و نه آخوند و نه فدایی و توده ای و نه جبهه ملی هیچکدام سوگند وفاداری به محمدرضاشاه یاد نکرده بودند. اما اینها که در لس آنجلس به دنبال خائنین نسبت به شاه میگردند سوگند نانوشته وفاداری تا پای جان به اعلیحضرت خورده بودند. دستکم مدعی آن هستند. آنها اگر در آینه نگاه کنند خائن را خواهند یافت. آنها بودند که شاه را تنها گذاشتند و فرار کردند. حتا مدیران ارشد وزارتخانه ها اجازه خروج را باید از اعلیحضرت میگرفتند نیز با وقاحت نزد او رفتند و اجازه خروج از کشور خواستند. آنها بودند که با این خیانت شان دل پادشاه را که به مردم ایران و از همه مهمتر به چاکران درگاهش گرم بود شکستند او درمانده و ترک شده و دل شکسته بناچار با چشمهایی اشکبار کشورش را ترک کرد. خائنین به پادشاه اگر اندکی احساس مسئولیت میکردند به هنگامی که اولین صداهای الله و اکبر روی بام ها شنیده شد باید انها هم روی بام میرفتند و ندای جاوید شاه سر میدادند. اگر آنها به شاه وفادار می ماندند و در مقابل درصد کمی که اهل تظاهرات و انقلاب بودند به خیابان ها می آمدند و از شاه و دستاوردهای شان دفاع می کردند میتوانستند اکثریت مردم خاکستری و ناظر را به حمایت از شاه و مخالفت با انقلاب ترغیب کنند. اما بجایش... فرار کردند و امروز از زمین و زمان طلبکارند. هرکس که طلبکار باشد این خائنین از همه بدهکاران بدهکار ترند. 

 نسل انقلابی 57تی نسلی بود که بر آنچه که تصور میکرد به نفع مردم کشورش است ایستاد. جان و تن داد و شکنجه و اعدام را تحمل کرد و هزینه ها داد، زندگی ها بر باد داد  و سالها تجربه تلخ تبعید را تحمل کرد. 57تی یک تجربه است که به قیمت گزافی بدست آمده است. نسل امروز آگاهی اش را مدیون نسل 57تی است که در دورانی که نسل فعلی در دبستان و دبیرستان و دانشگاه ها زیر بمباران تبلیغات ایدئولوژیک ولایت فقیه بود با به خطر اندختن زندگی اش شعله آگاهی و انتقاد را روشن نگه داشت و پس از دادن هزاران زندانی و اعدامی بناچار به خارج گریخت و از تبعید از طریق رادیو و اینترنت و تلویزیون و رسانه هایش آگاهی به ایران و نسل فعلی تزریق کرد. اگر این روشنگری ها و هزینه دادن های نسل 57تی نبود نسل امروز ایرانی با توجه به حجم درسهای دینی و تبلیغات ایدئولوژیک نسلی میشد که برای شهادت به سوی جبهه های سوریه صف می بست به همان صورتی که فریب خوردگان به میدان جنگ ایران و عراق صف می کشیدند و به همان نحو که داعشی ها از اروپا برای رفتن به سوریه صف می بستند نسل زد هم برای همین کارها تربیت میشد و برای نابودی خودش صف می بست. نسل زد این آگاهی را مدیون 57تی و تجربه اوست. 

57تی نسلی  بود که در انقلاب با نیت نیک شرکت کرد اما حاصل عمل آنچه میخواست نشد. جای تاسف است که ایران ما در اثر انقلاب و بلاهت خمینی و سایر آخوندها آنچه نشد که انتظار میرفت اما جای سرزنش انقلابیون هم نیست. ملت ها در مسیر تکامل شان بارها زمین میخورند اما دست یکدیگر را میگیرند از جا بلند می شوند و دوباره تلاش می کنند. اما شوربختانه از میان نسل های تازه ایرانی اغلب حسرت و ناله و شیون و نفرین به نسل 57تی می بینیم.  نسل نو به دنبال مسبب میگردد که درد ناکامی هایش را با فرغون روی 57تی خالی کند. این نسل باید یاد بگیرد که این ننه من غریبم بازی ها را کنار بگذارد و غیرت و همت کند و روی پایش بایستند. نسل امروز باید بداند که بخواهد یا نخواهد نسل 57تی علیرغم رشادت ها و اشتباهاتش به نسل امروز چسبیده است و یکی هستند و 57تی و نسل زد ندارد. همه ایرانی هستیم با همه اشتباهات مان و همه تجربه های مان. نسل جوان ایرانی همان گونه که به تاریخ 2500 ساله اش و کورش اش چسبیده است باید بداند که نسل 57تی هم به او چسبیده است و پدیده ای جدا از هم نیستند. امروز اگر یک اروپایی دل آزرده از آزار مسلمانان در اروپا در برخورد با جوان ایرانی او را سرزنش کند که این مشکلاتی که مسلمانان بوجود آورده اند و این نا امنی در اروپا و خاورمیانه بوجود آمده همه از انقلاب سیاه اسلامی شما ایرانیان سرچشمه گرفته جوان ایرانی نمیتواند بگوید من نبودم بابام بود! انگشت اتهام اروپایی به طرف تو ایرانی پیر یا جوان هست و تو در هرچه تاریخ تو و پدرانت کرده اند بخواهی و نخواهی شریک هستی. پس بجای ناله و شیون و ننه من غریبم بازی، دست همت به زانویت بزن و از جا بلند شو و از اشتباهات و تجربه های نسل 57تی، چه آنها که خیانت کردند و گریختند و چه آنان که ماندند و اشتباه ماندند کمک بگیر و باهم آینده خود و نسل های آینده فکری برای ایران بکنید.  نسل قبلی هرچه کرده به هرحال در عمل تو وارث آن هستی. بجای حمله به نسل 57تی با 57تی در هم آمیز و با تمام توان و به کمک هم ریشه آخوند را از ایران زمین برکنید.  

هرگز از نسل انقلابی 57تی نباید توقع عذرخواهی داشت. او موظف بوده که به آنچه که می پنداشت صحیح است عمل کند. نیت او این نبود که نسل بعدی را به خاک سیاه بنشاند نیتش این بود که نسل بعدی را به خاک سفید بنشاند! این ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند و قضیه بدتر شد تقصیر هیچکس نیست. سرنوشت ما ایرانیان و چنین بوده که پدران مشروطه شیخ فضل الله نوری مجتهد زمان شان را به دار بکشند و بدنبال آزادی بروند تا با قانون اساسی شان هم به آزادی و هم به ترقی شان برسند. اما آزادی شان بلبشویی پدید آورد که ظرف 15 سال پس از مشروطه 32 نخست وزیر عوض کردند و بهتر دیدند یک دست قدرتمند بیاید و این آزادی را از آنها بگیرد و بدین گونه به استقبال رضاخان سردارسپه رفتند و او هم آن آرزوها را به ثمر رساند. پسرش هم راه پدر را پی گرفت و البته مثل همیشه همه چیز گل و بلبل نبود و کاستی هایی بود. همه کشورها این مسیر را با کاستی هایش از سر گذراندند اما بجای لعن و نفرین به آتاتورک و بیسمارک و لنین دست به دست هم دادند و کشورشان را ساختند. ما این را یاد نگرفتیم. اما یاد گرفتیم که با بیل کلنگ زبان و قلم قبر پدر یکدیگر را زیر  و رو می کنیم و استخوان های شاه و مصدق را به سر هم بکوبیم و آخوند با پوزخند بر آتش ما می دمد و دنیا با انگشت تحیر به دندان به ما مینگرد. 

نسل 57تی البته که میداند و گفته که انقلاب 57 راهی از سر کم دانی و اشتباه بود اما  این توقع که ابراز پشیمانی کنند و عذر تقصیر بخواهند ظلم بزرگی به نسل 57تی است! نسل 57تی نسل شجاعی بود که برای رسیدن به آرمانهایی که تصور میکرد بهترین است و آنرا برای مردمش میخواست ماه ها و گاه سالها با کپسول سیانور زیر زبان زندگی میکرد. نسل 57تی علیرغم فداکاری هایش با توجه به حاصل کنش هایش نباید توقع مدال افتخار داشته باشد اما سرزنش نسل 57 نیز ظلم به اوست و ظلم به نیت خیر تلاش برای آینده بهتر است.   نسل 57تی میتواند بگوید که از فاجعه 57 متاسف و حیران است و کاش این اتفاق نمی افتد اما پیامدهای 57 انتخاب او نبوده بلکه به همه مردم ایران تحمیل شد. میتوان از نسل 57تی توقع داشت که بگوید متاسفم و ای کاش این اتفاق نمی افتاد  و ای کاش ما راه بهتری را می دانستیم اما وادار کردن نسل 57تی به عذرخواهی بابت شرکت در کاری که نیت خیر در آن بوده ولی به دست کسان دیگری به بیراهه رفته و به ضد خود تبدیل شده ظلم به انقلابیون 57 است. حتا شرکت کنندگان در قیام سیاهکل هم میتوانند از کرده شان متاسف باشند و بگویند اشتباه بود اما ابراز پشیمانی و عذرخواهی درست نیست! چنین توقعی برای نسل های آینده پیام نادرست و ناخوشایندی دارد و درست نیست. و این پیام نادرست این است:

«ای نسل های آینده.. هشدار که برای تغییر از خانه بیرون نیایی، سیانور زیر زبان نگذار، مبارزه نکن، بر علیه حاکم وقت برای بهتر شدن ایران قیام نکن چرا که اگر قیام تو به نتیجه دلخواه نرسد نسل بعدی تو را شماتت خواهد کرد و از کرده پشیمان. بنشین در خانه ات نان خشک ات را بخور و دم بر نیاور». 

امروز نسل جوان بر علیه آخوند بپا خاسته. کسی چه میداند، شاید همانطور که بسیاری حدس میزنند آخوندها براحتی نروند و قیام نسل زد به فاجعه بیانجامد و ایران بدتر از سوریه و تکه تکه شود. کم نیستند کسانی که بزخو کرده اند که با توسل به توهم شوونیسم و مزخرفاتی مانند ستم مضاعف ایران را تکه تکه کنند و جنگ خانگی و خونریزی بپا کنند. «اگر شماتت نسل 57 تی درست باشد،  آنگاه آیا نسل های آینده پس از نسل زد حق نخواهند داشت که نسل زد را سرزنش کنند که فلان فلان شده ها ببیند با قیام تان بر علیه آخوند چه قیامتی برپا کردید؟ ...  یک ایران یک پارچه داشتیم و داشتیم نان خشک مان را میخوردیم و زندگی میکردیم.  حالا یک تکه لچک را روی سرت می کشیدی میمردی؟ این چه کاری بود تو کردی که حالا ما مجبور هستیم زمستان سرما و تابستان گرما در چادرهای اهدایی سازمان ملل در کمپ هایی که در عراق و ترکیه و پاکستان و افغانستان برپا شده روزگار مان را سال های سال سر کنیم؟ چرا بر علیه خامنه ای قیام کردید و شورش کردید؟» 

انقلاب سال 57 فاجعه ای بود که همه از کاپیتان کشتی محمدرضاشاه با درماندگی ها و ناتوانی ها و تصمیمات اشتباهش،  تا ملوانانی که به کاپیتان خیانت کردند و در شرایط طوفانی بر قایق نجات نشستند و به لس آنجلس گریختند، تا مسافرانی که با دیلم به سوراخ کردن کشتی زیبای شان پرداختند، تا آنهایی که اکثریتی خاموش بودند و به تماشا نشستند که چگونه کشتی زیبای شان دارد با دیلم انقلاب سوراخ میشود،  تا دست روزگار که آن مقاله را - که به گفته داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی مثل سایر نامه های قبل از آن عادی بود و چاپ میشد- به روزنامه اطلاعات رساند، همه و همه دست به دست هم داد و این فاجعه بوجود آمد. میتوان گفت همه ایرانیان چه آنان که شورش کردند و چه آنان که تماشا کردند و خاکستری ماندند و چه آنان که شاه را تنها گذاشتند و به لس آنجلس گریختند و چه خداوند ظالمی که آن بالا نشسته و تماشا میکند همه و همه در این فاجعه سهم داشتند. (ظلم آن خداوند همچنان ادامه دارد و تمام نشده).  ما همه سهم داشتیم. حتا آنان که گفتند ما که کاری نکردیم. گناه آنها همین است که نشستند و تماشا کردند و کاری نکردند. باید کاری میکردند. انگشت اتهام را به طرف فرد و گروه بخصوصی نمیتوان گرفت و کسی را نباید شماتت کرد. کسی نباید بابت آنچه بنظرش درست میرسیده و انجام داده وادار به عذرخواهی شود. امروز هم ما ایرانیان باید ریسک اعمال مان را بپذیریم و اگر تصمیم مان گذار از رژیم آخوندی و سرنگونی آن است باید آماده پیامدهای احتمالی ناخوشایندش هم باشیم. هیچ تضمینی نیست که فردا هم کار از قبل بدتر نشود. من بعنوان یک ایرانی حاضرم این ریسک را بکنم پیامد هرچه باشد. اگر ایران تکه تکه شود بهتر از آن است که نسل آینده ایرانی، نوادگان ما تبدیل به شهروند درجه سوم و برده آخوندها و نوادگان آخوندها و ایرانیان جدیدی شوند که از خارج به ایران می ایند و پاسپورت و تابعیت ایرانی به آنان اعطا میشود که صندوق های رای سپاه و حوزه را برای اشغال مقامات و آقایی کردن بر ما و نسل های آینده ما را پر کنند. چنین ایرانی همان بهتر که تکه تکه شود. دیگی که برای من نجوشد و برای آخوند و سپاهی بجوشد سر سگ در آن بجوشد بهتر است. اگر ایران و تمامیت ارضی آن برای ما مهم است و مقدس برای آن است که خانه ما و نوادگان ما باشد نه آنکه در ایرانی یکپارچه ما و نوادگان مان نوکران و بردگان بیگانگان و انیرانیان در این سرزمین باشیم و مثل یهودیان منتظر باشیم تا کورشی از راه برسد و ما را نجات بدهد. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

حسن

عنوان مقاله
عذرخواهی نسل ۵۷

من نمیدانم نویسنده این مقاله ایرانی است؟ آیا میداند نسل ۵۷ چه بلایی بر سر کشور آورد؟ نوشته آید: «این روزها از لس آنجلس و لندن عربده می کشند و از خائنین یاد می کنند که انقلاب 57 را صورت دادند. غافل از آنکه نه مجاهد و نه آخوند و نه فدایی و توده ای و نه جبهه ملی هیچکدام سوگند وفاداری به محمدرضاشاه یاد نکرده بودند.». یعنی شما اینقدر ساده لوح هستید که نتیجه انقلاب ۵۷ را تنها گذاشتن شاه می دانید؟
شما با انقلاب ۵۷ کشور را نابود کردید. درست است که مجاهد و نه آخوند و نه فدایی و توده ای و نه جبهه ملی هیچکدام سوگند وفاداری به محمدرضاشاه یاد نکرده بودند، ولی آنها نه محمدرضاشاه که کشور خود را به نابودی کشاندند. آیا تعهدی به میهن و هموطنان خود نداشتند که آن را به متحجرترین قشر آنزمان سپردند و آینده آنان را تباه کردند؟
در جایی دیگر نوشته آید: «هرگز از نسل انقلابی 57تی نباید توقع عذرخواهی داشت. او موظف بوده که به آنچه که می پنداشت صحیح است عمل کند. نیت او این نبود که نسل بعدی را به خاک سیاه بنشاند نیتش این بود که نسل بعدی را به خاک سفید بنشاند»
آیا این سخن احمقانه نیست. داعش و طالبان و همین جمهوری اسلامی کاری را که فکر میکنند صحیح است انجام میدهند. نیتشان هم فرستادن مردم به بهشت است. پس باید قدردان آنها باشیم.
آیا این پاسخ ابلهانه نیست. نیت ها مهم نیستند. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات این است که سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های احزاب و یا مردم را بر اساس نیت‌هایشان قضاوت کنیم. و نه نتیجه‌ عملکردشان.
کسی که با قصدشکار حیوانی، انسانی را میکشد مستحق مجازات است. کسی به نیت او کار ندارد. انسانها در طول تاریخ و در همه جوامع بر اساس نتیجه کارشان قضاوت میشوندنه نیتشان.
نتیجه شورش نسل ۵۷ هم نابودی کشور بود

س., 17.10.2023 - 18:32 پیوند ثابت
ناشناس

عنوان مقاله
۵۷ تی، اشتباه بله ، عذرخواهی هرگز

چقدر یک نفر باید خودخواه و احمق باشد که به اشتباه خود اعتراف کند ولی حاضر به عذرخواهی نباشد؟ اشتباه شما چه بلایی بر سر نسل‌های بعد آورد؟ شما با اشتباه خود باعث نابودی کشور در تمام زمینه ها اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ، ورزشی و... شدید. شما با اشتباه خودآینده دهها میلیون نفر را به تباهی کشیدید، ولی حاضر به عذرخواهی نیستید؟ به این دلیل که هواداران پهلوی هم مقصر بودند؟ آنها هم باید عذرخواهی کنند؟ آنها هم نسل ۵۷ هستند. وقتی شما باعث ویرانی کشور و مرگ وتباهی زندگی میلیونها انسان شده اید، نباید عذرخواهی کنید زیرا در این اشتباه عده دیگری هم نقش داشتند؟ آیا این پاسخ شما ابلهانه نیست؟ شما همچون آخوندهایی که به قدرت رساندید هستید. آنها هم میگویند در ویرانی کشور تحریم‌های آمریکا نقش داشت. آمریکا باید از مردم عذرخواهی کند.
بس کنید. بیخود نیست که نسل ۵۷ را نادان خطاب می کنند. شما حتی شهامت عذرخواهی را ندارید.
نسل ۵۷ سه مشخصه دارد. یک فکر میکند ضد امپریالیست است و شعارهای ضدامپریالیستی می دهد. ولی وقتی عرصه را تنگ دید از کشور گریختند و همه به همان کشورهای امپریالیستی مهاجرت کردند. حتی یک نفر از کمونیستها حاضر به مهاجرت به یکی از کشورهای کمونیستی نشد. زیرا می دانستند که چه لجنزاری هستند.
دوم اینکه نسل ۵۷ ضد پهلوی است. اشتباه و شکست خود را که ناشی از بیخردیشان بود را قبول ندارند و آنرا به حساب پهلوی می گذارند.
سوم اینکه انترناسیونالیستی هستند چه چپی هایشان و چه مذهبی هایشان. ملی گرا و وطن دوست نیستند.

س., 17.10.2023 - 13:10 پیوند ثابت
امید

عنوان مقاله
امید

به امید آزادی سانت به سانت سرزمینهای توران بزرگ.
, وبه امید اخذ ریال به ریال خسارت اشغالگری از اشغالگران

ی., 01.10.2023 - 14:40 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

اگر نسل ۵۷تی نبودند ..زندگی برای مردم در ده ۵۰ شمسی به بعد یه نواخت میشود ۵۷تی نسلی بی سوادی بود که با خواند چهارتا کتاب و رمان چهاتا ترجمه غلط قلوت حزب توده از مارکیست روسی با چس مثقال شعور میخواست جهان را دگرگون کند ولی خودش یا در صحرای کربلا سرگردان حکومت عدل علی بود یا توحمات سوسیالیستی خواهان حکومت کارگری و دیکتاتوری توده ها بود .یقین..ایندگان در کتابهای تاریخ خواهند نوشت نسل ۵۷ تی مانند گوساله ای بود که هرگز در سن ۷۵ سالگی به یک گاو بالغ تبدیل نشد

ش., 30.09.2023 - 05:42 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
کامنت ها

من از ناصر مکاره و باقرزاده چیزی نیاموختم و حرف تازه و تحلیل ندیدم. یکی مزه پراند و دیگری شعار داد. ناصر مکاره سخنانی تکراری در 44 سال اخیر را بصورت شعار مطرح کرد که خیلی ساده میتوان پاسخ داد که شعارهایت را قبول ندارم و رد شد مضافا به این که اصلا ربطی به مقاله من نداشت. 

پ., 28.09.2023 - 12:07 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
خانم شهلا آرامش گرامی

 امروز میتوانیم چنین نظری داشته باشیم. شاید شاه هم هنگام خروج از کشور مانند شما فکر میکرد که باید بختیار را دو سال قبل می آورد. اما اگر درست همان زمان شرایط کشور به سال 55 باز میگشت عمرا شاه اجازه میداد بختیار نخست وزیر شود. نکته دیگر آن که  بختیار سال 55 مطرح نبود جایش نبود و او حتا طالب نبود که بخواهد نخست وزیرشود. نخست وزیری بختیار یک نماد است. نماد دولتی دمکرات که بر اساس دمکراسی و رعایت آزادی بیان بنا شده بود.برای تصدی نخست وزیری چنین دولتی اگر شاه اراده میکرد همان امیرعباس هویدا بهترین آلترناتیو بود. هم تکنوکرات بود و هم باسواد و آگاه و بسیار باسواد تر از بختیار. اما همه چیز به اراده شاه بود. اگر شاه میخواست مطمئن باشید که هویدا بسیار بهتر از بختیار کار را مدیریت می کرد و کشور به جایی میرسید که بختیار و سنجابی و جبهه ملی اصلا نیازی به حضورشان نبود. مثل همین امروز اگر خامنه ای اراده کند میتواند به دست همین رئیسی دوزاری شرایط گذار به دمکراسی را فراهم کند. بهترین فرصت برای خامنه ای دوران ریاست جمهوری خاتمی بود. هم جامعه آماده آشتی و گذشت بود و هم اپوزیسیون همه رقم آمادگی داشت. اگر شاه به دست امیرعباس هویدا شرایطی مانند دوران بختیار را فراهم نیاورد تنها به این دلیل بود که اولا هنوز زود میدید که جامعه ایران آمادگی هضم آزادی ها و دمکراسی را داشته باشد - که پر بیراه هم نبود ما گند زدیم پس از انقلاب- دیگر این که با توجه به برنامه هایی که برای آینده کشور داشت ترجیح میداد اداره کل کشور را شخصا بدست داشته باشد. به نظر من یک سوء تفاهم ملی و انواع حوادث و ظلم خداوند دست به دست هم داد و این بلا به سر ما آمد. تقصیر کسی نبود. 

پ., 28.09.2023 - 12:02 پیوند ثابت
شهلا آرامش

عنوان مقاله
نسل 57 تی ها

خود این ضرب المثل همه چیز را میگه.
میگه که نسل 57 تی ایراداتی را میبیند و اقدام برای رفع آن ایرادات میکند ولی غافل از آنکه این دیوار پوسیده بود و تا دستش زدند فروریخت.
نسل 57 اصلا نمیخواست انقلاب کنه بیشتر اصلاح طلب بود. واین خود شاه بود که نخستین کسی بود که بآن تحول خواهی نام انقلاب نهاد. باز بقول ضرب المثل قدیمی چو آندو بودند گرم زدو خورد دزد سوم آمد زد و برد.
اگر شاه دوسال زود تر بختیار را نخست وزیر کرده بود اصلاکار باینجا نمیکشید. یعنی قبل از اینکه شیرازه ی کار از هم بپاشد میشد اداره ی کشور را شخص درستی بدست بگیرد و کشتی را بساحل برساند ولی شاه از آنجاییکه کینه ی ملییون را در دل داشت همه چیز را فدای کینه ی خود کرد.

پ., 28.09.2023 - 05:38 پیوند ثابت
آقای باقرزاده

تقویت کننده اعصاب...

همیشه برام سوال بود چرا الاغ مش باقر و مابقی الاغ های آبادی اینقدر نسبت به مسائل روز بی تفاوتن .. تحقیق کردم دیدم نوشته از خواص یونجه...تقویت کننده اعصاب...

چ., 27.09.2023 - 20:17 پیوند ثابت
ناصر مکاره آروغی

عنوان مقاله
57 تی ها

انقلاب میتواند دلایل: مادی و فقر و اقتصادی / یا دلایل معنوی و فرهنگی و دینی داشته باشد.
شکست انقلاب مشروطه و انقلاب ملی مصدقی و انقلاب اسلامیستی سال 42 و انقلاب سوسیالیستی حزب توده، عقده شکست را میان اقشار مردم و روشنفکران فراموش نکرد.
عوامل دوران جنگ سرد و مبارزات استقلال طلبانه در سطح جهانی و رشد کشورهای سوسیالیستی یا شبه سوسیالیستی در جهان و نوستالژی تحول و تغییر در ایرانزمین و .....
از جنبه دولتی، عمر نظام های سلطنتی در جهان رو به کاهش بود. تعداد نظامهای جمهوری در حال افزایش بود.
جامعه ایران در پیش از انقلاب حدود 50 درصد بیسواد و روستایی و دچار فقر مالی بود.
پول فروش نفت فقط به اقشار محدود و متوسط میرسید. بودجه نظامی غالب درآمد نفت را قورت میداد و چخوان 5 مین.پنجمین! ارتش جهان ! نظامیان کله پوک را فریب داده بود گرچه غالب آنان در شهرهای کلان اجاره نشین بودند.
ضعف فرهنگی نظام سلطنتی و بی هویتی ملی و نا آگاهی تاریخی و بیگانه بودن با پرچم سه رنگ ملی تا زمان شهرام همایون و اقدام به فروش پرچم برای کانال یک......
سرکوب جریانات سیاسی و جنبش های فرهنگی و روشنفکری و ناتوانی نظام چاپید شاهی! برای عرضه جایگزین و آلترناتیو سیاسی حکومتی، موجب خلاء وجود ملیون سکولار دمکرات / و رشد ارتجاع دینی و شیعه انتحاری شهادتی شد .....
سرانجام شاعر سرود: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/و دست به دست هم دادند / تا نظام فاسد و کروپت و مبتذل و ضد فرهنگ و ضد ملی و وابسته به عموسام /سقوط کند ودر خلاء قدرت و غیبت نیروهای مردمی و ایرانی، آخوند لواطکار شیعه بقدرت برسد.
حالا نقش 57 ها موثر تر بود ؟/ یا نقش شاه دیکتاتور نارسیس خودشیفته دسپوت؟/ یا نقش آخوند خدعه کار ولایتی لواطکار/ ! ؟

س., 26.09.2023 - 23:04 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.