رفتن به محتوای اصلی

"اسی جان دست از سرم بر دار!"
07.11.2023 - 00:00

"اسی جان دست از سرم بر دار!"
آیا می توانید تجسم کنید .حالت خامنه ای را زمانی که مستانه ازکشت، کشتارتروریست های حماس  وضربه سنگین فرود آمده به اسرائیل سخن می گفت و بوسه برجبین آن ها می زد .
 خوشحالی درونی وی را که توانسته بود چنین ضربه مهلکی را بر پیکر جامعه اسرائیل بزند وجهانی را درشوک ببرد. ضربه ای که صحت گفتار اورا در مورد بازنده بودن اسبی که اسرائیل باشد وعربستان بر روی آن شرط بندی گرده بودنشان می داد ومانع از شرط بندی و تفاهم قدرتمند ترین کشور اسلامی با اسرائیل میگردید.
می توانم آن خنده پیروز مند ونگاه کردن عاقل اندر سفیه اورا زمانی که این پیروزی را که مطمعنا لحظه به لحظه آنرا دنبال می کرد در نظر مجسم کنم .
از نگاه او این حرکت  مشت محکم انقلابی بود برسازشکاری رهبرانی چون محمود عباس ودیگر کشورهائی مانندمصر، عربستان و...
 پایان بر جستجوی  راهی برای برون رفت مسالمت آمیز از این میدان خونین که نه تنها دو ملت فلسطین واسرائیل را در وضعیت اضطراری دائم نگاه داشته .عملا استخوانی است گیر کرده در گلوی جهان عرب! که جز از طریق شکل گیری دو کشور مستقل و پایبند به حق حاکمیت هر کدام بر سرزمین خود و تفاهم های صورت گرفته فی الما بین!خارج کردن آن از گلو امکان پذیر نیست.
 حال ورق آقای خامنه ای  برگشت عکس العمل اسرائیل ،امریکا وبرخی کشور های عربی بگونه ای بود که در تخیل  هیچکدام از سازمان دهندگان این فاجعه نمی گنجید .
 حماس این عزیز دردانه پرورش یافته با نان از گلو بریده شده ملت ایران ،که کسی نیست بپرسد "رهبر با بصیرت"تو را" چه سنه ننه"دخالت کردن در سرنوشت ملت فلسطین . دزدیدن از سفره مردم زمانی که ملت ایران با سخت ترین شرایط اقتصادی تحمیل شده توسط تو وایادی چاپلوس تو دست به گریبان هستند؟ ریختن آن در پای حماس ،حزب الله وده ها جریان منتسب به نام الله بکام جندالله .
میلیارد ها پول وسرمایه این مردم بپای رویا های مالیخولیائی تو ریخته می شود . رویا هائی که جز جنگ ونفرت ،کشت وکشتار،ویرانی ونابودی چیزی به ارمغان نمی آورد .
 وضعیت امروز غزه قبل از هر چیز محصول تفکری بغایت نادرست ،غیر مسئول در برابر ملت ایران  و ملت فلسطین است . تفکری که بخود اجازه می دهد برای رسیدن به عظمت طلبی های خود دست به هر گونه عمل نادرست ولو ببهای ریخته شدن خون هزاران انسان بیگناه بزند.
 حکومتی که جواب آزادی خواهی جوانان ملت خود را با گلوله می دهد !چگونه می تواند آزادی بخش ملت فلسطین شود ؟
 حکومتی که از گلوی فقیر ترین اقشار ملت ایران می برد! در آمد های ملی حاصل از نفت ،حاصل از مالیات های شهروندان یک کشور را بدون رضایت مردم بپای مطامع جنگی ،تامین موشک وگلوله جهت ویرانی می ریزد، چگونه بخود اجازه می دهد از محبت وانسانیت وحقوق انسان دفاع کند؟
 بگذریم سخن از خامنه ای بود وغلط در آمدن حساب وکتاب و فکر های بلند پروازانه او واطاق فکرش ودر مورد پیروزی حماس و تداوم آن در راستای سیاست های جمهوری اسلامی .
من نمی دانم در آن پشت چه می گذرد ،کدام بازی های پست دیگر با کدام کشور ها در جریان است . اما یک چیز را خوب می دانم که جناب خامنه ای مجبور به لیسیدن تف خود شد.
می توانم درد لحظه ای که مجبور به پذیرش مخفیانه اسماعیل هنیه گردید . کلی صغرا و کبرا چید ونهایت از باقی مانده جام زهر خمینی قطره ای نوشید واعتراف کرد که باید کوتاه آمد. "البته به نفع مردم بود. هرچند برای حفظ حکومت" چرا که سمبه پر زور است .
می توان درد اورا زمانی که بر متن  تهیه شده برای قرائت سید حسن نصرالله این غریبه عزیز تر از زیبا ترین جوانان این ملت،  مهرتائید می نهاد، حس کرد.
اما همه این سر شکستگی ها در برابر، شنیدن این که مردم نه تنها سیاست های جمهوری اسلامی را قبول ندارند! بلکه حاضر برای یک راهپیمائی ساده نیز نیستند!راحت تر است.
 این درد را به چه کسی بگوید که در ام القرای اسلام بعد از چهل سال راهپیمائی برای روز قدس و شعار مرگ بر اسرائیل دادن . مردم حاضر به دو قدم برداشتن در محکوم کردن اسرائیل ودفاع از حماس که هیچ بلکه محکوم کردن  فاجعه غزه هم  نیستند.
 این درد پیش چه کسی باید برد که با وجود تاکید دو قبضه او برامر حجاب. هشتاد ودو درصد مردم مخالف حجاب اجباری هستند.
درد قاسم را کجا باید ببرد که نه به نماد شجاعت !بل به نماد تحقیر بدل شده که نوجوانان بر مجسمه اش سنگ می زنند وبرای نهادن مجسمه نیم تنه اش در ورودی استادیوم جریمه دویست هزار دلاری برایش می بندند.
 روز های سختی است وقتی که دختری هفده ساله به قیمت جان سر در مقابلشان خم نمی کند وقانون حجابشان را که دیرک خیمه اسلام خمینی است می شکند وجان بر سر عقیده می گذارد .اگر راهپیمائی های حکومتی رنگ می بازند .اما جنبش زن ،زندگی،آزادی در بطن جامعه در تفکر اجتماعی مردم جا باز می کند بحرکت آگاه کننده و وحدت بخش خود ادامه می دهد .
اگر بخاطر سرکوب امروزمردم تمام قد بخیابان نمی آیند .اما جنبش مهسا چنان در جان جامعه نفوذ کرده که دیگر کسی برای حکومت هم تره خرد نمی کند. بسیارساندیس خورها هم شرمنده در برابر مردم واین همه بیداد! آب رفته و لذت عطای  ساندیس را به لقایش بخشیده اند..
 جنبش " زن ،زندگی ،آزادی" جنبشی بزرگ واجتماعی است . ضد جنگ ،صلح طلب و آزادی خواه ! فرا گیر . تشکیل شده از مجموعه ای از نیازها، فشارها، خواست‌ها، آگاهی‌ها و ناآگاهی‌های آشکار شده ، تجربه ، آرزو ها ،چشم انداز ها ، تعامل ، مدارا و همبستگی که شخص را، جامعه را ، به حرکت و جنبش در می آورد. جنبشی اجتماعی متکی بر قدرت مردم. رشد یابنده و پایدار.قطعا پیروز میدان ! درس ها و شعارهای این چنین جنبشی است که مردم ایران می توانند به فلسطینی ها  به منطقه وجهان هدیه کنند.ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
زهرخند روزگار

با کپسول سیانور زیر زبان زندگی کردن! امروز که نسل ما صاحب فرزند و نوه و برخی نتیجه است .. حتا از اندیشدن به این که یکی از عزیزان ما زیر زبانش کپسول سیانور دارد و ماهها با آن زندگی می کند مو به تن مان راست می کند. اما آن زمان.. انگار چیزی مثل آدامس زیر زبان داشتند. هرگز چنین وحشتی حس نمیشد حتا توسط شنوندگانش. آیا جان اینقدر بی ارزش بود یا انسان ها از حرمت و کرامت انسان بی خبر بودند؟ و فکر این که مردم اگر از وجود خانه تیمی خبر میشدند به پلیس اطلاع میدادند که این فداییان خلق را با سیانور زیر زبانشان را به دست عدالت بسپارند. چه نادانی عظیمی.. هم آن که سیانور زیر زبان داشت و هم آن که به پلیس اطلاع میداد. در این سالها بارها به این اندیشیده ام که اگر امروز همسایه ای متوجه میشد یک خانه تیمی بیخ گوشش است چه میکرد؟ زمانی مردم در خانه ها را می بستند که جوانان فراری به خانه شان نیایند تا شیشه های شان را نیروی انتظامی نشکند. امروز اما جوانان را پنهان می کنند و ضرر شیشه ماشین و خانه شکستن را به جان میخرند. وقت به زیر کشیدن رژیم فرا رسیده. به هر قیمتی... 

چ., 08.11.2023 - 07:08 پیوند ثابت
نظرات رسیده

 ابوالفضل محققی در پاسخ به شیرین:  

"حب چکار باید کرد ما تازه رسیده های فدائی قادر نیستیم در هم زبانی و هم نوانی با خامنه ای وسرداران سپاه به دفاع از حماس بنام ملت فلسطین بر خیزیم .وویتنام هم گه نیست متاسفانه از آرمان های فدائی فاصله گرفته وراه سرمایه داری در تعامل با امریکا را طی می کند می ماند مطلوم دیگری بنام حزب الله و یمن که در لباس مظلوم نیابتی آقا عمل می کننند . میدان از آن شما اما هیچکس مظلوم تر از مهسا و آرمیتا نبود .که دوستان فدائی بخاطر مظلومیت آنها هم که شده یک قدم ور راستای همگرائی موقت در تقابل با جمهوری اسلامی بر نداشتند .

س., 07.11.2023 - 22:51 پیوند ثابت
شیرین

عنوان مقاله
اسی...

......!‌حیف از نام فدایی که که بنیانگذارانشان همواره داغ خلقهای محروم جهان همچون فلسطین و ویتنام را چون رنج مردم میهن خود، به دل داشتند و امثال شما که امروز تازه به دوران رسیده اید، آن نام را نفهمیده از آن خود پنداشتید.

س., 07.11.2023 - 20:04 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.