رفتن به محتوای اصلی

مسیح علینیژاد نیاز ضروری دوران ماست؛
مختصر و گویا
12.11.2023 - 14:35

 

در میان اینهمه هیاهو که از زمان اقتدار آخوندی تا امروز در ایران و دیگر نقاط جهان برپاست، شنیدن صداهایی که واتاب دهنده درد و رنج و عذاب و مصیبت انسانهای دردمند باشند، کاریست ظریف و تلاشی ستودنی. آنچه انسانها را در مناسبات اجتماعی و زندگی بر روی کره خاکی از یکدیگر متمایز میکند، جنبه فیزیکی آنها نیست؛ بلکه گوهر وجودی و بینش آنها نسبت به زندگی و معناییست که برای فردیّت خود میآفرینند. مسیح علینژاد از زمره انسانهائیست که واقعه هولناک درد را تا ریشه های عمیقش درک کرده و فهمیده است و به سهم خویش به فریادی که ناشی از درد استخوانسوز است، واگردانده شده. اگر تمام آنانی که سالهاست در تقابل با حکومت فقاهتی به انواع و اقسام روشهای رفتاری و گفتاری اقدام کرده اند، درد را همچون مسیح علینژاد در ریشه هایش درک کرده و فهمیده بودند و یکپارچه «فریاد» میشدند، بی شک حال و روز اجتماع ایرانی و خاورمیانه به فلاکت و هولناکی امروز درنمیغلتید.

انسان در عملی که انجام میدهد، اشتباه نیز میکند. اساسا اشتباه، سایه عمل است. فقط کسانی عمرا اشتباه نمیکنند که هیچگاه دست به هیچ عملی نمیزنند. امّا آموختن از اشتباهات خود و دیگران میتواند انسان را در پروسه تمام تنشها و رویدادها و مصائب زندگی به زیباترین فرم ممکن بیاراید و بپرورد. هیچکس از آسمون هفتم به حیث استاد و معمار و کارشناس و خبره و بی نظیر بر روی زمین هبوط نمیکند. کار و پیکار و آموختن است که انسان را پخته و مجرّب و موثر بار میآورد. پیگیری پروسه زندگی مسیح علینیژاد تا همین امروز میتواند آیینه تمام نمای زنی را نشان دهد که با تمام حرارت وجودی اش و احساسی که برای زندگی و مناسبات بشری دارد در تمام جزئیاتش بدون هیچ شیله پیله ای پدیدار شده است. رزم او نه از برای بزمها و تئاترهای قدرتنمایی؛ بلکه از بهر «زندگی ساده و صمیمی در فضایی از حرمت گزاردن به عزّت و کرامت بشری» است که روز به روز مغزدارتر و مایه دارتر به خودش چهره میگیرد. به همین دلیل نیز برای آنچه که او در حقانیّتش پایداری و مقاومت و نبرد سرسخت میکند، «آزادی» است. آزاد بودن از تمام آنچه که انسان را بخواهد با جبر و تهدید و زور و شکنجه و توبیخ و زندان و شلاق و اعدام و تجاوز و بیدادگری به ابزاری و عروسکی تبدیل کند که «مطابق اعتقاداتی آکبندی» رفتار و عمل کند. آزاد بودن برای آنچه شکوفا کردن آنچه انسان به ذات خودش هست. انسان برای مسیح علینینژاد، انسان میماند با تمام فروزه ها و رنجها و خطاها و دلتنگیها و غمها و شادیها و هنرها و تلاشها و حسرتها و آرزوها و رویاهایش. آنچه که اصالت و دوام و کاربرد عمیق و موثّر مبارزات مسیح علینژاد را علیه خاصمان زندگی و آزادی، خجسته و زیبا می آراید، پروسه تحوّلات روحی و روانی و بینشی و آبدیدگی و مقاومت و لبخند شاد بر لب داشتن از بهر آفرینش «باهمستانی» است که رگ و ریشه آن را «آزادی» رقم زده باشد؛ نه امریّات تحکّمی و نصوص جعلی که تغلیبگر اصالت انسانند و نفی زندگی و گیوتینی بر جان آدمی.
مسیح علینیژاد نیاز ضروری دوران ماست؛ زیرا در سرزمینی که حاکمانش رسولان مرگ و جانستانی و خونریزی و ویرانی هستند، وی در مقام زن به حقّانیّت جان و زندگی و نگاهبانی از آن بدون هیچ خدشه ای یقین دارد. محور تمام تلاشهای مسیح بر گرداگرد «آزادی» میچرخند؛ زیرا زنان هستند که میدانند حقّانیّت «آزادی» از پیامدهای زاییدن زندگیست که آنها مادر و آفریننده اش هستند.
در برهوتی که بیش از چهار دهه است حکومت فقاهتی بر ایران و مردمش آوار کرده است و حضور صدها گرایش مدّعو و هل من یزیدی در اقصا نقاط جهان و ایران تا کنون نتوانسته اند، میلیمتری برای عزل و خلع دژخیمان الهی گام بردارند، وجود زنانی همچون مسیح علینژاد، بسان کاریزی جوشان در دل کویر خشک فجایع میهنی هستند. عمرش دراز باد و پیکارهایش موثّر و با دوام.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

شازده اسدالله میرزا

مرحوم فروید حق داشت: وقتی طرف روز روشن با آخوند و ملا حماس و حزب الله میره سفر سانفرانسیسکو بعد میای میگه کار ما مجانی و عین تشرف و عبادت و زیارت و مبارزه با شیطان بزرگ و اسراییل خبیسه باید به چنین بازمانده از چپفاری یه مدال حلبی نشان لنین بخاطر راستگوی اهدا بشود

د., 20.11.2023 - 17:23 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Shahram Radmehr

همینطور که بارها گفته شده الان فقط اتحاد در ضد جمهوری جهل و جنون اسلامی. بعد با یک رفراندم همه چیز مشخص خواهد شد. در ضمن در ایران آینده جا و آزادی برای تمام افکار مختلف وجود خواهد داشت. تا ابد جاوید شاه

ش., 18.11.2023 - 09:57 پیوند ثابت
نظرات رسیده

ملیحه محمدی

آقای توکلی! درستش را خانم علی نژاد باید توضیح بدهد. در مورد مادران ایرانی و آنچه بر فرزندان این کشور رفته بیش از ان نوشته ام که امروز پاسخگوی شما باشم اینهم بهخ حرمت آشنایی بود.

ش., 18.11.2023 - 09:53 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

 

 خانم ملیحه  محمدی: اولا ادعای شما که مسيح ٣ ميليون دولاراز دادگاه پول دریافت کرده کاملا نادرست می باشد / دوم _ شما وقتی از " مادر غزه ای"می نویسید ؛ ایا به بیش از یکصئد هزار مادر ایرانی که فرزندانش را خمینی و خامنه ای کشت و تیکه پار کرد ؛ صدا و ناله ای از شما در آمد؟ 3- ما ایرانی ها باید از حماس و اسرائیل فاصله بگیریم چرا که هر دو دست به جنایت زدند هر دو دهها و هزاران بچه را کشتند.

ش., 18.11.2023 - 09:53 پیوند ثابت
نظرات رسیده

ملیحه محمدی : مادر غزه ای!‌جسد تکه پاره فرزندت را حاضری چند میلیون یفروشی این زن کشورش را به نام دفاهع از حقوق زنان سه میلیون فروخت آنهم از پول زنان و مادران ایرانی.

ش., 18.11.2023 - 09:51 پیوند ثابت
نظرات رسیده

 

جاوید نامجو:

هیچ سازمان سیاسی نمیتواند به تنهایی رژیم اسلامی را سرنگون و قدرت سیاسی را بدست بگیرد. از اینرو همبستگی ملی رمز پیروزی است. آنها که از راه بدنام کردن شخصیت های سیاسی، در اپوزیسیون دشمنی ایجاد میکنند، یا ماموران سایری رژیم هستند و یا مُشتی نادان که تفاوت دوست از دشمن را نمیدانند.

از نگاه من بیرون رفتن شاهزاده از همبستگی «مهسا» یک اشتباه بود. و بزرگترین اشتباه این بود که همه هموندان همبستگی «مهسا» بدون اینکه درباره دلیل اختلاف در این همبستگی (که امیدهای بزرگی را در میان ایرانیان به وجود آورد و ناکامی آن دلیل ناکامی انقلاب مهسا شد) روشنگری کنند و مردم را در جریان بگذارند، آنرا ترک کردند.
دمکراسی از راه آزمایش و اشتباه رسا و کامل میشود. اشتباه نباید دلیلی برای برچیده شدن ساز و کارهای دمکراتیک گردد. از نگاه من یکی از دلیل های ناکام شدن این همبستگی، دخالت آن در نهاده ها و موضوع هایی بود، که در آینده میبایست از راه روی آوردن به رای مردم و تشکیل مجلس موسسان به آنها رسیدگی میشد. پس از اختلاف پیرامون ریزگان و جزئیات منشور «مهسا» (به دلیل دخالت در موضوعاتی که وظیفه مجلس موسسان در آینده بود)، میبایست شاهزاده در این همبستگی میماند و پیشنهاد همبستگی پیرامون 3 محور را میداد:
1) یکپارچگی مرزی
2) سکولار/دمکراسی
3) روی آوردن به رای مردم برای گزینش ساختار حکومتی
به جای اینکه شاهزاده این همبستگی را ترک کند، اومیبایست با پیشکشیدن پیشنهاد بالا بگونه ای زمینه چینی میکرد تا آن کسانی که مخالف 3 پیشنهاد بالا بودند، بیرون بروند.
س., 14.11.2023 - 18:03 پیوند ثابت
نظرات رسیده

جاوید نامجو:

خانم مسیح علینژاد یکی از مهمترین شخصیت های تأثیر گذار در 2 دهه گذشته در نبرد با رژیم اسلامی است. او توانست نیمی از بانوان ایران را با نافرمانی مدنی در برابر حجاب اجباری سازماندهی کند و تهدیدی بزرگ برای رژیم آخوندی فراهم آورد. مسیح یک تنه با سخنرانی در پارلمان کشورهای باختر و گفتگو با رسانه های مهم جهانی، بیشتر از همۀِ این اپوزیسیون بی بخار در 2 دهه گذشته در افشای ماهیت پلید رژیم اسلامی تأثیر گذار بوده است. از اینرو خنثی سازی فیزیکی مسیح از اولویت های رژیم اسلامی شده است. سوای ماموران سایبری رژیم که در بدنام کردن مسیح و در راستای پیشگیری از همبستگی اپوزیسیون ماموریت دارند، گرایش جمهوریخواهی مسیح خاری در چشم استبداد گرایانی شده است که خودشان را در پشت ادعای پادشاهیخواهی پنهان ساخته اند. با آنکه این کسان مسیح را به دلیل گذشته اصلاح گرا بودنش نمیبخشند، ولی در برخودر با پشتیبانی شاهزاده و خانواده اش از موسوی و جنبش سبزها و شرکت آنها در گردهمایی سبزها در برونمرز چراغ خاموش گذر میکنند.
مسیح در نبرد با رژیم ملاها یکی از نیرومندترین و پُر انرژی ترین شخصیت ها در اپوزیسیون است. اگر چه او 45 کیلو بیشتر وزن ندارد، ولی از 45 کیلو «تی ان تی» ساخته شده است.
س., 14.11.2023 - 15:10 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
در جستجوی کنشگران مستقل اندیش و مسئولیّت پذیر

دروود!

تذکّرات دم دست.

من در اکثر مطالبی که تا کنون نوشته ام بارها تاکید کرده ام که جامعه ایرانی به دلیل تاریخ و فرهنگش، مستعد احزاب و سازمانها و گروهها و فرقه های سیاسی متحدالعقیده و متحدالمرام و متحدالشکل، اصلا و ابدا نیست؛ زیرا بزرگترین خطر برای نابودی و متلاشیی کردن مناسبات اجتماعی و کشوری و فرهنگی هستند. تاریخ یکصد سال اخیر ایران به وضوح و آشکارا و کاملا مستدل و عینی نیز اثبات کرده است که گروهها و سازمانها و احزاب – مهم نیست چه عقایدی داشته باشند – به دلیل سائقه شدید قدرتپرستیهای مطلق و اراده توتالیتری برای قبضه و استحکام مکانیسمهای قدرت، نه تنها خاصم و کینه توز نسبت به همدیگر هستند، بلکه به نام مردم و ایده آلها و آرزوها و آرمانها و خواسته های مردم، علیه تاریخ و پرنسیپهای فرهنگ ایرانی اند و به انواع و اقسام ریاکاریها و تظاهرکردنها و بند و بستهای مافیایی و درونسازمانی برای فریب دادن مردم تمایل مالیخولیایی دارند.

بردارید انصافا نگاهی سر سری به تاریخچه فاجعه بار تک تک سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه ها بیندازید از مذهبی اش گرفته تا اولترا ضدّ مذهبی اش تا متوجّه شوید که چه مناسبات مافیایی و بند و بستها و کشمکشهای درونسازمانی خطرناک در بین آنها بر سر رده بندی و اقتدار و کسب «قدرت و فونکسیونر بودن سازمانی» وجود داشته است.
آنچه ایران به آن محتاج است، وجود و حضور شخصیتهای مستقل اندیش و دلاور در دایره مسائل اجتماعی و کشوریست. یکی از بزرگترین دلایلی که مردم در جامعیّت وجودی به تمام سازمانها و احزاب و گروههای سیاسی با نامهای دهن پُرکن به شدّت مشکوک و بدبین هستند و از آنها نفرت دارند، اینست که در هاله ای شبح گونه و بی هویّتی مطلق هستند و هیچکس مسئولیّت هیچ چیزی را به عهده نمیگیرد. اگر همین امروز بروید از تک تک چهره های شناخته شده سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه های سیاسی در خصوص رفتارها و گفتارها و اعمالشان در گذشته و اکنون، سئوالات کنید، بلافاصله به شما جواب خواهند داد که «من، اشتباه نکردم؛ بلکه حزب/سازمان/فرقه/گروه بود که اشتباه کرد!!». چنین حرفی؛ یعنی فرار از مسئولیّت با ادّعای حقّ به جانبی.
همانطور که در گذشته تاکید کرده ام و هنوزم بر تاکیدهایم مصّر هستم، همچنان تاکید میکنم که بزرگترین عوامل فلاکت و بدبختی و خوار و زاری و قهقرایی ایران و مردم به دلیل وجود و نقش ویران کننده همین سازمانها و احزاب و گروههای مافیایی و متحدالعقیده است. اینان از کلیدیترین خاصمان کینه توز هر نوع «همبستگی و همعزمی و همراهی و باهماندیشی و همکاریهای ارزشمند» هستند. اینها بدون استثنا هر کدامشان فقط و فقط در سمتگیری برای تسخیر قدرت و به حکومت نشاندن اراده قدرتپرست خودشان هستند. تاریخ همین چهار دهه، قطعیّت استدلال مرا عین اظهر من الشّمس به محک زده است و نیازی به تکرار و تاکید آن نیست. کارنامه هیچکدام از اینهمه مدّعیان دنیای سیاست مسموم و جعلی و بی مایه، یک خردل رفتار و گفتار منطقی و ارزشمند که بر پایه فلسفه کشورداری باشد، ندارند. اینها با تمام رفتارها و گفتارها و موضعگیریهایشان روز به روز اثبات میکنند که اصلا لیاقت حتّا بیل و کلنگ به دست گرفتن را ندارند؛ چه برسد به اینکه بخواهند سکّاندار کشتی مسائل ایران در مجهولات تاریخ و زندگی باشند.
فقط باید تا میتوان از کنشگران مستقل اندیش و فردیّتها و شخصیتهایی که رادمنش و مسئوللیّت پذیر هستند با هوشیاری و درایت و بیداری و استقامت، پشتیبانی و حمایت کرد و بر خویشکاریهای آنان آفرینها گفت تا بتوان زمینه های فضایی را آفرید که انسانها بتوانند در آزادی بدون هیچ جبر و اکراهی به گزینش معقول رغبت کنند و تمایل نشان دهند.
همانطور که قبلا گفته ام و نوشته ام، سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه های سیاسی اگر براستی به اندازه یک بچّه دبستانی از همین تاریخ چهار دهه اخیر، درسی آموخته باشند، باید با تمام باقیمانده نیرویی که دارند هر چه سریعتر به لغو و اضمحلال و تعطیل کردن سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه های خودشان همّت کنند و با گشوده فکری فقط برای «آزادی و کرامت بشری» در کنار یکدیگر به نام «ایران و ایرانیان در جامعیّت وجودی» پیکار کنند؛ در غیر این صورت تا قیام قیامت توسری خور و خوار و زار و بازیچه هر قدرت مطلقی که حاکم بر ایران شود، خواهند ماند.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان
د., 13.11.2023 - 07:41 پیوند ثابت
نظرات رسیده

رحمت : قدر زر زرگر شناسند، 
مردم ایران مگر نه اینست که همیشه قهرمانان خود را یا میکشند یا ذلیل میکنند. چون تراژدی سهراب.
با ستار خان چه کردند؟ کسروی را جلو چشمشان کشتند, چه کردند؟ رضا شاه را به تبعید فرستادند, چه کردند؟ شاه فقید را با مشتی تهمت و افترا با چشمی گریان روانه چه غربت سنگینی کردند، چه کردند؟ 
گویا ما قبل از اینکه این حکومت را سرنگون کنیم اول باید تکلیف مان را با این جماعت مفت گوی کم خوان و پر گو روشن کنیم. گویا این جماعت درس نمیگیرند.

د., 13.11.2023 - 05:37 پیوند ثابت
نظرات رسیده

رضا برومند:

دوستان ،نوشته های له و علیه مسی علی‌نژاد را با دقت خواندم. و در نهایت به این نتیجه رسیدم که جامعه روشنفکری و فعالین سیاسی ما کماکان یا رومی رومی هستند و یا زنگی زنگی، یعنی بعنوان یک ناظر بی طرف نمی‌توانند در مورد شخصیت های تاثیر گذار که هرکدام دارای پتانسیل بالا در راستای تحقق همبستگی هستند را به درستی در جایگاه اصلی خود قرار داده و پس از حلاجی درست و عادلانه به نقد آنها بپردازند. دقیقا در همین بزنگاه است که مارا در راه برخورد منصافانه و عدالتجویانه برای استفاده بهینه از امکانات و استعدادهای موجود در پهنه سیاسی و اجتماعی ایران محروم می‌کند.برای مثال انتخاب نرگس محمدی بعنوان برنده جایزه صلح نوبل ، بجای ایجاد موجی از همدلی و پشتیبانی دربین ما ، موجب دو قطبی شدن جامعه گردیده است.
و تا زمانی که ما نتوانیم به گفتمانی دموکراتیک ، حقوق بشری در راستای براندازی حکومت اسلامی برسیم ، درب نگاه حذفی بر همین پاشنه خواهد چرخید و تنها فایده اش ، بقای جمهوری اسلامی و ادامه نکبت و بدبختی همه ما ایرانیان خواهد بود.دوستان پرسش اساسی درست در همین جاست، آیا راهی جز پذیرفتن این تفاوت‌ها و تنوع نظرات برای برون رفت از چنبره تفرقه و پراکندگی بین ما وجود دارد؟
د., 13.11.2023 - 05:30 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
در حق شاهپور بختیار بی انصافی کردم

در حق بختیار نامرادی میشد اگر این نقل را نمی آورددم.. ادامه ....

خاطرتان هست زمانی شاپور بختیار از فرانسه برای مردم ایران پیام فرستاد که از خانه ها بیرون بیایید و بهم لبخند بزنید؟ بسیاری او را مسخره کردند. آن بسیاران عقیده به نبرد مسلحانه داشتند که بعدها منتقد این سیاست خودشان شدند. از جمله مسخره کنندگان بختیار عده ای هم سلطنت طلبان ابلهی بودند که ابلهانه عقیده داشتند که این بختیار بود که باعث انقلاب شد و حالا او را بخاطر این دعوت از مردم تمسخر میکردند.
اما به نظر من این درخواست بختیار از مردم بسیار هوشمندانه بود. مردم که نیروی چریکی نبودند اما باید بیرون می امدند که بدانند که تنها نیستند. این آن زمان تقویت روحی بسیار خوبی برای مردم بود. بعدها در کیهان لندن هم میهنی نوشت «نقل از حافظه» که همان زمان که بختیار این درخواست را برای لبخند زدن از مردم ایران کرد او نیز به همراه تعدادی از همگنانش در تهران لباس مرتب پوشیدند و به خیابان آمدند و به مردم لبخند زدند. همان زمان بناگهان ماشین کمیته آمد و تعدادی از آنها را دستگیر کرد و برد. در بازداشتگاه سی چهل نفری مردان بازنشسته شبیه خودش را دید و کمی دلش قرص شد. تا آنکه در باز شد و یک کمیته چی به داخل آمد که راوی او را بلافاصله شناخت. میگفت جوانکی بود که تا دو سال قبل از آن در زمان شاه داش مشتی و لات و مثل آن زمان ها با سبیل و موهای فرفری بود. ول میگشت و گاهی کاسب ها را تلکه میکرد و بیشتر با زبان خوش و جوک و شوخی تلکه میکرد. و شب که به کافه برای عرق خوری می میرفت آنجا هم سر میز آدم های عادی میرفت و در نوشیدن عرق میکده با آنها خود را هم پیاله میکرد. سر هر میزی هم نمیرفت بلکه میرفت سر میز کسانی که به او لطفی داشتند و پول عرقش را میدادند. یکی از این افراد بازداشت شده راوی ما بود. راوی و دوستانش یکی دو ساعتی نگران بودند که درب زندان باز میشود و یکی دو کمیته چی با اهن و تلپ وارد میشوند و شروع به تهدید بازداشتی ها میزنند که خوبه دیگه.. حالا دیگه میایید بیرون بهم لبخند میزنید هان؟ راوی میگفت وقتی چشمم به جوانک افتاد بنظرم رسید که او هم مرا شناخت و بطرفم آمد و دلم قرص شد اما وقتی به من رسید با تغیر و تشر گفت این فلان فلان شده را بدهید ببرم مرکز سابقه اش را خودم دارم و مرا از میان بقیه جدا کرد و با توپ و تشر بیرون برد. وقتی با دو نفر دیگر از همکارانش در ماشین کمیته نشستند یکی دو خیابان آنطرف تر در گوشه ای نگهداشتند و سپس آن لات زمان شاه برگشت و با لبخند و مهربانی به بازداشتی ها گفت: آخه این چه کاریه که شماه می کنید؟ مگه میتونید این رژیم رو بر بندازید؟ حالا بختیار یه چیزی گفت شما چرا بی عقلی کردید؟ . و پس از مقداری دیگر تحبیب و تهدید و سپس آنها را در خیابان رها کرد.
این هم از بازتاب درخواست بختیار که گفتم هم خاطره خوشی باشد و هم حق بختیار ادا شود.
ی., 12.11.2023 - 22:55 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
تشخیص تفاوتها

درود بر کامی گرامی!

مختصر و موجز.

نه من نه هیچکس دیگر از خانم مسیح علینژاد، قدّیس  و مریم مقدّس و فاطمه زهرا و روزا لوگزامبورگ و ژاندارک و  امثالهم نساخته ایم. هیچکس نگفته که کنشها و واکنشها و گفتارهای ایشون، مستثتا از انتقاد هستند. بحث من امّا در باره تلاش و سهم و نقش یک زن به سهم خودش است در قیاس با  گفتارها و کنشها و واکنشهای پُر مدّعاترین یسل کشان سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه های سیاسی حریص قدرت مطلق در مصاف با سیطره حکومت آخوندی.  فرقی نمیکند که یسل کشان با کدام بیرق ادّعایی عرض وجود میکنند از سلطنت طلبهای افراطی گرفته تا بیا به انواع و اقسام جمهوریخواه و لیبرال و سوسیال دمکرات و فلان و بیسار. یعنی مقایسه ای گویا و شفّاف رفتار و گفتار یک زن با کنشگران هل من یزیدی. مخصوصا آنانی که شبانه روز تاریخچه چنان و چنان شکنجه های اختاپوسی و داغهای اوین نشان خودشان را با ساز و دهل در هر کوی و برزنی به نوا در می آورند و از این راه میخواهند برای خودشان حقانیّت حکومترانی را بر ایران و مردمش اخّاذی کنند. همین و بس.

مثلا کنش و واکنش و رفتار و گفتار کنشگران سازمانها و احزابی که خود را از روز اول، چپ نامیدند بدون آنکه اصلا معنای چپ را بدانند، تا امروز این بوده است که رکابدار و مشاور و خدمتگذار تمام فصل بی لیاقترینها و خونریزترین تبهکاران الهی بر سرنوشت ایران و مردمش بوده اند و همچنان با حرارتی الهی و تشیّعی به مبارزه ایدئولوژیک و تلاطمهای انقلابی در تحت برچسبهای خوشنما و فریبنده، عین بدیل اسلامی خودشان به رکابداری کاست آخوندها با توفیقات الهی مشغولند. یعنی آنانی که با سبیلهای پاچه بزی به مشاوره برای حکومت فقاهتی به حیث پیشاهنگ پرولتاریایی همّت کردند و همچنان پرولتروار به مبارزه طبقاتی مشغولند و هیچگاه در باره عواقب شعارها و حرفهای مفت و بی مغز و پایه شان نیدیشیدند. من خواستم در چهار کلام، تفاوت عمل و گفتار و رفتار یک زن را با هارت و پورتهای حضرات مدّعو نشان دهم، حال هر اسمی که میخواهند بر روی خودشان گذاشته باشند. اینانی که مثلا رفتند بر پشت دیوارهای مردم و در پای نشریه جات کپنی شان نوشتند: «پاسداران را به سلاح سنگین مجهّز کنید»، اگر ارزنی شعور تمییز و تشخیص مورچه ای داشتند، باید میفهمیدند که آخر و عاقبت چنان شعاری میشود «حماس حزب الهی».
بحث من فقط مقایسه ساده است؛ نه چیز دیگر. خانم مسیح علینژاد به حیث انسانی رفتار میکند که در حدّ توانمندیهای خودش برای «آزادی و کرامت بشری» میرزمد؛ نه برای ایدئولوژی منحط و مزخرف و سترونساز. نه برای سمتگیریهای قدرت مطلق و حاکم کردن استبداد عقیده و ایدئولوژی. آدم باید این تفاوتها را تمییز بدهد؛ نه اینکه فقط اشکال و ایرادات بی اساس بگیرد. انسان را در گستره نتیجه رفتارها و کنشهایش باید ارزیابی و سنجشگری کرد؛ نه در ادّعاها و اعتقادات و نظریّه های هارت و پورتی و چنین و چنانش. واقعیّت ملموس و عینی اینست که نقش زنانی مثل «مسیح علینژاد» در مصاف با حکومت فقاهتی بسیار ضروری تر و کارگذارتر و با دوامتر و استخواندارتر از سمتگیریهای مخوف و مافیایی سازمانها و احزاب همعقیده و همشکل و همنظر و هممرام است که هدفشان فقط و فقط تسخیر قدرت و حکومت مطلقه است؛ آنهم با انواع و اقسام ماسکهای فریبنده و خوشنما. تا امروز در میان اینهمه سازمانها و احزاب و گروههای مدّعو، یک نفر پیدا نشده است که جزوه ای «پنج صفحه ای» در سنجشگری «رفتارها و گفتارها و کنشها و واکنشهای گذشته خودشان» بنویسند و در اختیار همگان بگذارند. فقط تا توانسته اند توجیه و توجیه و توجیه و توجیه و توجیه و توجیه و زر مفت زده اند.
ضمنا سعی کنید هر مطلبی را که میخوانید، دقیق بخوانید و دریابید؛ نه اینکه تفسیر بی ربط از اصل مطلب را معنا و منظور مطلب به حساب آورید.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 12.11.2023 - 22:34 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
مسیح علینیژاد نیاز ضروری دوران ماست؛

نگاهی به مسیح و جایگاه او

ممنون آقای حیدریان گرامی.
دوستان! یک نگاه به مسیح بکنید. آیا او را در قامت کسی می بینید که بلافاصله پس از آخوندها رئیس جمهور خواهد شد یا نخست وزیر؟ یا حتا مدیر ارشد یک دستگاه دولتی؟ در این صورت یا سیاست را نمی شناسید یا مردم تان را. کسی که تصور کند که مردم ایران به کسی مثل مسیح علینژاد با همین وضعیت فعلی که دارد برای مقام های ارشد دولتی رای میدهند تصورش از مردم ایران همان مردم سال 1357 است. مردم دیگر آن مردم نیستند. امروز ممکن است بنا به نیازشان شما را مثل قطب زاده به آسمان ببرند و فردا مگس دورتان پر نزند.

از نگاه من مسیح نهایت در شروع کارش در یک ارگان مخصوص به حقوق زن یا کودک یا سردبیری مجله ای یا سایتی با این عناوین را خواهد داشت. از پس این کار بر می آید. دلیل این که میگویم او به مقام بالای دولتی یا ارشد نمیرسد نبود تجربه کاری کافی وی در آن کارها است. شاید اگر مدتی در یک وزارتخانه یا نهاد دولتی یا بخش خصوصی پستی را مثلا در روابط عمومی دارا شود و تجربه کسب کند و از عهده کار خوب برآید بتواند روزی حتا به وزارت برسد. چرا نه! احتمال این که او در آغاز هم  نماینده مردم در مجلس موسسان و سپس پارلمان بشود هم زیاد است و خیلی هم خوب است. سلطنت طلبان از چه میترسند؟ که او ملکه ایران بشود؟
بله.. مسیح علینژاد نقایص رفتار اجتماعی و سیاسی دارد ولی همانطور که دوستان دیگری یادآور شدند او با همین کمبودهایش بسیار بیشتر از همه اهل سیاست که در این سالها در کنفرانسها و تظاهرات ها و اعتصاب غذا ها و غیره و غیره شرکت داشتند در ایران به نفع جنبش موثر واقع شده است. بجرات میتوانم بگویم که پس از دهه 60 به اینطرف تنها کسانی که توانستند در ایران موجب حرکت و هیجان شوند شخص اول «هخا» بود و شخص دوم مسیح علینژاد. هخا حاصل آرزوپروی مردم ایران و دستیازی به تخته پاره ی امید توسط کسانی بود که جان به لبشان آمده بود و خوشباور هم بودند. مسیح علینژاد اما جنبشی را براه انداخت که بخش بزرگی از زنان و مردان در ایران از آن تاثیر گرفتند و در عمل در آن فعال بودند. بسیاری زندانی شدند و بسیاری دچار مشکلات شدند. اینها مردمان عادی و غیر سازمانی و غیر حزبی بودند. خلق مطالبه گر به معنای سیاسی و بدون دفترچه راهنمای ایدئولوژیک بودند. به درخواست و تشویق مسیح حرکت فعالین در چهارشنبه های سفید بسوی آزادی پوشش شروع شد و این تنها و تنها ابتکار مسیح علینژاد بود نه ابتکار مردم. فعالین در ابتکار علینژاد به حرکت در آمدند. هیچ رهبر سیاسی دیگر نتوانست پیامی بفرستد که استقبالی که طی سالها بصورت مداوم از درخواست مسیح شد از درخواست او نیز بشود.
در جنبش مهسا بله.. ابتکار هیجانی و پایدار مردم را شاهد بودیم و ابتکار کسی نبود. نیلوفر حامدی و الهه محمدی خبر را رساندند و مادرانی به اعتراض بر آمدند و این برنامه حاصل حادثه قتل مهسا بود و کسی از قبل آنرا برنامه ریزی نکرده و مبتکری نداشت.
اما چهارشنبه‌های سفید کارزاری اجتماعی با هدف مبارزه با حجاب اجباری ابتکار مسیح علینژاد بود. توجه بفرمایید: ابتکار مسیح علینژاد. بگذارید کنار ابتکارهایی که کسانی دیگر و یا نیروهایی دیگر در خارج کشور بخرج دادند و ببینید از کدام یک از آنها در داخل کشور استقبال شد. هیچکدام!
جنبش چهارشنبه های سفید - ادامه از ویکی پدیا- که در سال ۱۳۹۶ هجری شمسی توسط مسیح علی‌نژاد، بنیانگذار پویش آزادی‌های یواشکی، که آن هم جنبشی آنلاین با مقصدی مشابه بود، با هدف آوردن اعتراضات به متن جامعه و خیابان پایه‌گذاری شد مسیح علی‌نژاد در این باره می‌گوید که پس از شنیده شدن صدای اعتراض زنان در کمپین آزادی‌های یواشکی تصمیم گرفت تا این جنبش را وارد بدنه جامعه کند. وی پیرامون انتخاب رنگ سفید گفت که «سفید را انتخاب کردم چون رنگ صلح است». علی‌نژاد همچنین در این خصوص می‌گوید که حجاب صرفاً دغدغه زنان نیست و مربوط به کل جامعه است. علی‌نژاد در خصوص مبارزه علیه حجاب اجباری گفت که این کمپین اولین کارزار مبارزه نبوده و آخرین آن نیز نخواهد بود.

پس از آغاز این پویش استقبال گسترده‌ای از آن صورت گرفت، تاجایی که فقط در دو هفته اول بیش از ۲۰۰ ویدیو از دختران و زنانی که ضمن پذیرش خطرات احتمالی، با هدف اعتراض حجاب از سر برداشتند و به خیابان آمده‌اند برای مسیح علی‌نژاد ارسال گشت و برخی از این ویدیوها در فضای اینترنت به بیش از نیم میلیون بازدید دست پیدا کرد.» پایان نقل قول از ویکی پدیا
مسیح علینژاد اگر کمبودهایی دارد در مقایسه با اهل سیاست دانشمند و بی نقص است که در این سالها حتا یک هل پوک را هم در ایران نتوانستند تکان بدهند چه برسد به بحرکت در آوردن بخشی از مردم پیرامون یک مطالبه! من مسیح علینژاد را به بسیاری از این آقایان و خانم های بی نقص ترجیح میدهم. فردا روز که هنگام انتخابات مجلس موسسان است اگر برنامه مسیح علینژاد را مفید ندانم به سهم خودم تلاش میکنم بر ضد او فعالیت کنم و اگر نه صددرصد اما تا حدی مفید بدانم و تایید کنم بازهم او را به بسیاری منتقدان امروزی اش برای نمایندگی در مجلس موسسان و یا پارلمان ایران ترجیح خواهم داد. من مسیح علینژاد و نظایر او را به امیر طاهری و رضاتقی زاده با همه علم شان و شهرام همایون با همه بی کیاستی اش و محمد منظرپور روزنامه نگار ابله ترجیح میدهم. اما فعلا همه اینها که نام بردم بعلاوه مسیح علینژاد و اطرافیانش و همه ما مبارزان باهم اسب های گاری جنبش ضد رژیم هستند و نیازی نیست جز در مواردی که می بینیم به جنبش صدمه میزنند به دیگری بپردازیم. من به امیر طاهری و رضاتقی زاده و نیز بخشی از جمهوریخواهان بخاطر مواضع ضد میهنی شان بر علیه مسیح علینژاد و منشور مهسا تاختم. و سوال اینجاست که اینها با همه سروصدایی که راه انداختند و منشور مهسا را زمین زدند حال به کدام گوری رفتند و کدام حرکت را بنیان نهادند؟
ی., 12.11.2023 - 22:33 پیوند ثابت
هوشنگ اسدی

از رانده شدگان خیمه قدرت اسلامی تحت هر نامی که بگذریم 

از رانده شدگان خیمه قدرت اسلامی تحت هر نامی که بگذریم ، آلودگان به اندیشه چپ سنتی عملا ایران ستیز بعضا بنام متاسفانه جمهوریخواه یا ملی، که هنوز به حقانیت نکبت ۵۷ باور دارند، و از آن طرف باستان گرایان سجده گر درگاه سلطان، همیشه با این آدم ۴۶ کیلویی مقابله کردند . این خنجر بدست گرفتگان در رفتار سیاسی و کنشگری خود ، دانسته یا ندانسته همدست قاتلان نیکاها ، آرمیتاها و هزاران جاویدنامان هستند . آنها حتی یک انتقاد گر صادق نیستند ، آنها دست از رفتار تخریب گرانه و عملا زن ستیرانه خود بر نمی دارند.
🔸 در انتقاد بیرحم باش ولی شعور را در رفتار سیاسی باید بکار گرفت ، اگر چیزی بافی مانده است .
کیانوش جان ببخشید که برافروخته ام ، خودت میدانی که تو و من چه انتقاداتی به این همشهری پرچانه خود داشته و داریم ، و حتی شخصا برای هر دوی ما بخاطر انتقاداتی که کردیم پیام فرستاد ‌.
گاهی وقتا فکر می کنم اگر پلاتفرم میلیونی مسیح نمی بود این پاسنه آشیل رژیم که او پرچمدار نبرد اصلی آن بود آیا امروز می توانست چنین بهره ای داشته باشد ... . همانطور که دوستان دلسوزی اینجا اشاره کردند ، ما ظرفیت موجودمان همین است ، چاره ای جز تقویت و نقد نداریم ، نقد شاهزاده ، مسیح ، نرگس محمدی ،نسرین ، و دیگر چهره های زحمتکش چه در زندان و چه در بیرون ..
اما در درجه اول پشتیبان تلاشهای آنها باش
ی., 12.11.2023 - 21:19 پیوند ثابت
نظرات رسیده

کامی آملی : جناب آقای توکلی و اقای حیدریان، متاسفانه می بینم که

جناب آقای توکلی و اقای حیدریان، متاسفانه می بینم که
لابی رسانه ای خانم علی نژاد با منطقی مارکسیست اثنی عشری بشدت فعال هر کسی با او نباشد را عقب افتاده، سلطنت طلب و ضد زن و … می نامند. در این راه از همکاری نزدیک ارمانخواهان خجالتی دیروز یعنی همان آنهایی دست طلایی شان در به نکبت رساندن ملت دلیر ایران نمایان میباشد برخوردار می باشند.
نوشته آقای حیدریان در جواب من، که از روان شاد سقراط وافلاطون شاهد اوردند که من یاوه می بافم و خانم علی نژاد حامل پوپولیسم دون پایه نیست.
نوشته ایشان مرا بیاد مطلبی از شیخ ابو حنظل مازندرانی عارف آملی عصر شاه بادبادک می اندازد که در جلد ۲۵ بحار الحنظل صفحه ۱۲۳۴ آورده است:
از ازل هول بود پیدا و پدید
ناگهان قول آمد و پرده درید.
روزی ابوحنظل برای صرف طعام به نزد بزرگان و عارفان بابل می رفت. در راه عامی را دید که گرسنه بود و نیاز به کمک . ابو حنظل والا تبار از او خواست همرایش باشد. ابو حنظل به او یاد آوری نمود اگر در منزل بزرگان از او سوالی نمودند رو به ابو حنظل نموده و بگوید «قول».
باری از امل به منزل بزرگان بابل در رسیدند. ابوحنظل عامی را مرشد و استاد خود معرفی نمود. عامی بشدت گرسنه و مشغول طعام بود که بزرگی از بزرگان بابل
مسله فقهی «پیچیده ای» را از عامی پرسید. عامی با دهان پرو در حالی که حتی بسختی نفس می کشید رو به ابوحنظل نمود و گفت «هول».
جمع بزرگان را خنده ای در گرفت . ابوحنظل با درشتی بقیه را نگریست و با استفاده از احادیث ثابت نمود که
از ازل «هول»بوده «قول »گشته است.
از آن روز به بعد بحث عمیقی بین بزرگان امل و بابل در جریان دارد که قرن هاست ادامه دارد.
این ، همین می باشد که ما در مازندران فرقه های قولیه در بابل و هولیه در امل را داریم.
حالا شما دوستان محترم در نوشته هایتان آسمان ریسمان نموده همه را به زن ستیزی ، سلطنت طلبی و هزاران انگ ناشایست دیگر متهم می کنید تا ثابت کنید که راه خانم علی نژاد کجراهه نمی باشد.
اگر ما حتی اگر از در عدل مطفر یعنی تفکر بشدت خطرناک مانوی که اکثریت ما ایرانیان دچار هستیم نیز بگذریم و همه را خیر یا همه را شر نبینیم، باید حداقل مخرج مشترکی با یک تفکر پیدا نماییم تا انرا تحسین کنیم.
من فکر کنم این حداقل تمامیت ارضی مملکت جم می باشد.
ی., 12.11.2023 - 21:16 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
حسادتی که خانه برانداز شد.

درود بر آقای فانی گرامی!

چند کلام دوستانه.

آقای فانی، شما که سالیان سال در دامنه مبارزات سیاسی بوده اید و خودتان نیز آسیبهایی دیده اید و همچنان در حال مبارزه هستید، شرافتمندانه به من بگویید ثمره پیش پا افتاده کلّ مبارزات خودتان و رفقای خودتان که ماشا الله ماشالله از دکتر و مهندس و فلان و بیسار گرفته تا استاد و رئیس فلان و بیسار دیپارتمنت فلان دانشگاه و موسسه بوده اند و هستند و در طول بیش از هشتاد سال آزگار دست و پا زدن در باتلاق متعفّن ایدئولوژی منحط مارکسیسم، کدام سنگ خشخاشی را از پای ملّت ایران در جامعیّت وجودی برداشتید یا حتّا توانسته اید که تا همین ثانیه های گذرا مثلا چهار نفر انسان را که مخالف و منتقد عقیده و ایدئولوژی و مرام و مسلک و متد شما و رفقایتان باشند، در کنار یک میز، گرد هم آورید و فقط شراب بنوشید، حالا تا حل و فصل مسائل ایران که بمونه تا وقت مناسبش؟. شرافتمندانه توضیح دهید. نه برای من که کارنامه چپ را از زندگی نامه خودم بهتر میشناسم؛ بلکه برای خوانندگانی که می آیند و این مطالب را میخوانند. خواهش میکنم از آغاز شکلگیری حزب توده تا همین ثانیه های گذرا، خدمات بی همتای یسل کشان چپ را برای آزادی ایران و مردمش توضیح دهید.

شاد زیید و دیر زیید!

فرامز حیدریان

ی., 12.11.2023 - 18:07 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
اصطلاحات

درووود!

حاشیه ای مختصر در باره یک اصطلاح

«پوپولیسم»  همچون اصصلاحاتی دیگر که با «ایسم» مختوم میشوند، پیشینه های فلسفی و فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و غیره و ذالک خود را دارد که در دامنه علوم ویژه ای معنا و کاربرد دارند. استفاده دشنامی از اصطلاحاتی که در حوزه علوم انسانی مطرح شده اند، فقط در باتلاق ذهنیّت آکبندی احزاب و سازمانها و گرایشهای عقیدتی و ایدئولوژیکی و مذهبی و امثالهم در ایران مد و رایج شد؛ زیرا مدّعیان اصلا و ابدا معنای آنها را نه میدانستند و نه تلاشی برای آموختن معنای آنها کردند. کماکان که «لیبرالیسم/لیبرال بودن» بدترین دشنام بود در حوزه مبارزات ایدئولوژیکی حضرات از ما بهترون به تعبیر عوام البته. مسیح علینژاد به دایره پوپولیستی تعلّق ندارد؛ زیرا بیرون از عرصه  کشمکشهای هل من یزیدی قدرتپرستان رنگارنگ ایستاده است. او راه خودش را میرود و فریاد رسای آنانیست که صدایشان را حکومت فقاهتی در گلو خفه کرده است. محبوبیّت او بیش از آنکه به حوزه «پوپولیسم» در معنای تفکّر اروپاییان و در معنای «لغتنامه چارواداری احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی» مربوط باشد به دایره احترام و ارجگزاری مردم به زنیست که یک تنه نقش صدها حزب و سازمان پر مدّعای سیاسی را که حسب چهار دهه تجربه رویدادهای گذشته تا همین امروز ذاتا و عملا بی بو وخاصیّت بودنشان بارها و باره اثبات و به محک زده شده است در مقابله با حکومتگران نالایق ایفا میکند.

. در خانه اگر تنابنده ای حضور داشته باشد، همین حرف بس است.

شاد زیید و دیر زیید!

فرامرز حیدریان

ی., 12.11.2023 - 17:51 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

جالب  نیست ؛ هم کمونیستها ؛ هم هوداران پادشاهی؛ هم مجاهدین  و هم اصلاح طلب  ها و هم  مستقل ها علیه یک زن هستند ؛ چه چیزی آنها را به یک نقطه مشترک می رساند ؛ حسادت ، زن ستیزی ،  رقابت سیاسی و ….. شما به کامنت ها  نگاه کنید ، هیج کدام استدلالی برای کوبیدن یک زن ۴۶ کیلویی که  ریس گنگره جهانی آزادی شد ، ندارند و بجای خوشحالی   به مسیح این گیجای مازندرانی کینه توزانه  خشم گرفته اند،

ی., 12.11.2023 - 17:44 پیوند ثابت
نظرات رسیده

رضا یزدی فانی: 

بد بخت ملتی که نیاز ضروری اش مسیح علینژاد باشد و فعال سیاسی اش کیانوش که بعد از ۵۰ سال سابقه سیاسی به چنین روزی افتاده
ی., 12.11.2023 - 17:34 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سیروس ملکوتی:

 

خرد مبارزاتی یا راسیونالیرم مبارزاتی در شرایط پراکنده کنونی ما ایرانیان حکم میکند که با احتیاط بیشتری به امکانات شکل گرفته در میان خود نگریسته و برخورد نمائیم . نه انها را نفی کنیم و نه تمامیت اختیار خود را بدانها واگذار نماییم . اما مهمترین روش برای مستحکم نمودن موقعیت خود در برابر فرصت طلبی همانا شکل دادن به مبارزه و سازماندهی آن در صحنه اجتماعی می‌باشد . رسیدن به چنین موقعیتی به ما می آموزاند که مسیح ها ، اسماعیلی ها و حتی رضا پهلوی ها و دیگران این میدان از هم گسسته را نفی نباید نمود بلکه یک مدیریت مبارزاتی راسیونال میرود تا از ظرفیت‌ها به نفع جنبش استفاده نماید ، مگر آنکه موازی سازی ها بخواهند تمرکز از مبارزه علیه دشمن مشترک را به حاشیه برانند .
ی., 12.11.2023 - 17:29 پیوند ثابت
نظرات رسیده

مزدک لیماکشی : 

کیانوش جان اگر شما به ما توصیه می کنید که از پوپولیست ها در دانمارک و سوئد  حمایت کنیم همین کار را در رابطه با ایران هم بکنید. ضمنا با سابقه سیاسی طولانی که خودت داری درست نیست که دنبال چنین افرادی بروی

ی., 12.11.2023 - 17:28 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
موجود زنده، مجسمه نیست!

درود بر کامی گرامی!

مختصر و موجز.

پاسخ پیچیده و سئوال پیجیده را کسانی مطرح میکنند که نه سئوال را بلدند طرح کنند، نه میتوانند از پس پاسخ بر آیند. نگاهی ساده به همپرسه های «سقراط در آثار افلاطون» به انسان جوینده میفهمانند فقط کسانی میتوانند پرسش طرح کنند که عمیق در باره مسئله ای اندیشه باشند. و کسانی میتوانند پاسخ به پرسش بدهند که پرسش را فهمیده و عمیق در باره اش کنکاش کرده باشند. پرسشی که محصول عمیق اندیشیدن و جوابی که از پیامدهای فهمیدن و کاویدن نشات گرفته باشد، کاملا «ساده» عبارتبندی میشوند. بنابر این، پیچیدگی سئوالات و جوابها به حوزه «نیندیشیدن» تعلّق دارند و افاضات علمی مآب!.  این نخستین درس عمیق و کلیدی «سقراط» به جویندگان شناخت متّقن است. انسانی که مدام بر همان عقیده و دیدگاه روز ازلی خودش زنجیر و جوشکاری شده باشد، انسان احمق و ابله است؛ زیرا هنر زیستن در دریای تجربه های نو به نو را نمیداند و مدام به چهارسوی خودش، وسایل یدکی عقیدتی/ مذهبی/نصوصی/ ایدئولوژیکی آویخته دارد، زیرا توانایی اندیشیدن را از دست داده است.

مسیح علینژاد، سیاستمدار در معنای کلاسیک نیست. داعیه سیاستمداری نیز ندارد. او زنی دردمند است که فریاد رسای میلیونها انسان همدرد از جنس خودش و جنس مذکّر شده است. او نه ادّعای حزب و سازمان و گروه و فرقه و امثالهم را دارد؛ نه ادّعای درب سبز نشون دادن و وعده های جنّت مکانی به مردم دادن را دارد. نه سودای حکومت و دولت و وزارت و پست و مقام را در سر دارد، نه دنبال قدرتورزی بر طبقه ای و گروهی و نحله ای و امثالهم. وی زنیست همچون کثیری از زنان ایرانی که آواره غربت شده و تمام دار و ندارش «یک تابلت» است با قلبی عاشق. همین و بس. او خمره به دوش جهان عاشقیهای «ویس و رامین» است که بحث از زندگی و شادی و آزادی و خوشی و خنده و رقص و پایکوب و بوسیدن و عشقبازی و صفا و صمیمیت میکند. او تمام دنیا را دعوت به ضیافت دوست داشتن میکند و همکاری برای پیکار با آنانی که برآنند عیش زیستن را به تلخی زهر هلاهل واگردانند. یا جامعه ایرانی؛ بویژه مدّعیان کنشگری و داعیه کشورداری به وجود چنین زنانی افتخار میکنند و در همپایی و همکاری و همعزمی با او، پایه رقصی با شکوه میشوند، یا اینکه تمام آرزوی مدّعیان کشورداری و هارت و پورت دار بیرق چل تیکه اپوزیسیون، دلباخته «آمنه سادااتهای ذبیح پور آنچنانی» میمانند و شبانه روز عین شتر عصّارخانه گرداگرد حماقتهای ذاتی خودشان میچرخند و باد هوا آسیاب میکنند.
انسان وقتی که با قایقی بر روی رودخانه پر از فراز و نشیب به پارو زدن همّت میکند، اگر قرار باشد که عین راه رفتن بر روی کف خیابان اقدام کند، در همان صد متری رودخانه غرق خواهد شد. زندگی، هیچگاه در شکل واحد بر انسان پدیدار نمیشود که انسان مجبور باشد فقط یک جور با آن رویارو شود. زندگ در موقعیّتهای مختلف، رفتارها و گفتارهای مناسب خودش را مطالبه میکند و این هرگز با فرصت طلبی جاه طلبانه هییچ سنخیتی ندارد که بلافاصله آدم را بر زمین جاه طلبیهایش میخکوب و رسوا میکند. مواضع مسیح علینژاد، هر چقدر زیر و بمهای انتقادی داشته باشند، باز بر یک محور کلیدی میچرخند؛ آنهم «آزادی و کرامت بشری» که وی تا امروز دلاورانه به دفاع از آنها همّت کرده و استوار ایستاده است. مقایسه ای ساده و گذرا در خصوص تلاشهای او در قیاس با اقدامات و گفتارها و رفتارها و لیچارگوییهای نود و نه درصد سازمانها و حزبها و نحله ها و گرایشهای مدّعو با تمام امکاناتی که در اختیار دارند، کفایت میکند تا به ما نشان دهد که مسیح علینژاد کجا ایستاده است و دیگران کجا.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 12.11.2023 - 17:26 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
انسان جوینده و بیدار

درود بر آقای رفیع گرامی!

مختصر و سلیس و اندکی فلسفی.

اینکه میگویید «اندیشه راهنما» در حقیقت همان «عقاید و ایدئولوژی آکبندی و نصوص مذهبی/دینی» است که به شما میگوید چطور عمل کنید و مدام به واقعیّتها تجاوز کنید!؛ زیرا با «اصول عقیده و مذهب و دین و ایدئولوژی و مسلک و مرام» مطابقت نمیکنند. وقتی انسان دست به عمل میزند، بالطبع حسب تصوّراتی که در ذهنیّت خودش دارد به آزمودن در واقعیّت رو میاورد و از پیامد اعمالش میتواند به تصوّراتی دقیق تر و کارگشاتر در رویارویی با واقعیّت، انگیخته شود که به این میگویند گشوده فکر بودن و تلاش برای تصحیح خطاها از بهر کمتر خطا کردن و در مراحل آزمونهای دیگر، بیشتر به شناخت متّقن دست یافتن.  تمام خوار و زاری و بدبختی و ذلالت کنشگران و بیشینه شمار تحصیل کردگان ایرانی و طیف اخانید  و متشرّعین و مومنین و غیره و ذالک تا امروز در این معضل خانمانسوز چلیده است که منبع خطا را در اعتقادات و مبانی ایدئولولوژیکی و نصوص مذهبی/دینی خود نمیبییند؛ بلکه در واقعیّتهایی می بینند که حتّا بی واسطه از آنها تجربه دارند و نقض و نارسایی و بیمایگی اعتقادات و نصوصشان را مدام اثبات میکنند؛ ولی به جای اینکه عقاید و مبانی ایدئولوژیکی و نصوص ناکارای خود را به دور اندازند، در عوضش انسان و جان و زندگی را به دور میاندازند و سفت و سخت به اصول و مبانی و نصوص مذهبی و ایدئولوژیکی و عقیدتی میچسبند و آویزون می مانند!.

به همین دلیل نیز، مومنان به عقاید آکبندی و نصوص الهی و ایدئولوژیهای توتالیتری مثل مارکسیسم بر هر جامعه ای که مسلّط شوند، آن را به جهنمی هولناک تبدیلش میکنند؛ زیرا هر چیزی باید با اصول و مبانی عقیده/مذهب/دین و ایدئولوژی مطابقت کند تا انسانها از انجام هر گونه خطایی ابدالدّهر مبرّا باشند. فاجعه حکومت چهل و سه ساله آخوندی و حکومت هفتاد و اندی ساله کمونیسم در روسیه، فلاکت اینگونه آکبندی اعتقاد داشتن را بر همگان ثابت کرده است.
در اینکه انسان برای حلّ و فصل بسیاری از مسائل به ایده ای و برنامه ای و فکری عمیق محتاج است، هیچ بحثی نیست. مشکل از زمانی شروع میشود که حلّ مسئله در موقع عمل و اجرا با اصول و مبانی عقیدتی و مذهبی و ایدئولوژیکی نه تنها همخوان نمیشود؛ بلکه به نقض و بی پایه بودن آن تصدیق میکند و گواهی میدهد؛ زیرا عمل انسانی، همواره انحراف از تئوریست. هیچ انسانی نمیداند که واقعیّتها به ذات خودشان چگونه اند؛ بلکه از راه تصوّری که در ذهن دارد، بر آن میشود که صحت و سقم تصوّراتش را به محک بزند و از چند و چون آن، شناخت کسب کند. پدافندگران و مومنان و معتقدان به «اندیشه آکبندی/ نصوص الهی/ اعتقادات خشک ایدئولوژیکی» در وجود اعتقاداتشان و اعمالشان هیچ خطایی را نمیببنند و به قطعیّت صحت اعتقادات خود یقین ایمانی دارند و هرگز نیز در صدد تجید نظر در اعتقادات خود برنمی آینند؛ زیرا برای بازاندیشی باید گشوده فکر بود و گرسنده و جوینده و شکّاک. در حالیکه انسان جوینده و اندیشنده به هیچ وجه به قطعیّت تصوّرات خودش ایمان ندارد و مدام در شک و آزمایش و فراترکاوی و باز اندیشی و دقّت و عمیقکاوی تمایل دارد و مطمئن است که واقعیّتها فی نفسه برای همیشه و ابد، راز آمیز می مانند. آنچه را که انسانها به نام دانش می شناسند، شناختیست که بنیانهای منطقی خودش را از قوانین تامّلات ذهنی خود انسان اخذ میکنند؛ نه از واقعیّتهای راز آلود که از طریق حسیّات آدمی به کارگاه فهم آدمی انتقال داده و پروریده میشوند و از طریق نیروی تصوّر به آفرینش مفهومی که کرانه هایش را خرد آدمی تعیین میکند، انگیخته میشود تا از این راه بتواند چند و چون تصوّرات خودش را در عمل بیازماید و به نتایجی دست یابد و الی آخر.
مسیح علینژاد، انسانی نیست که مصون از خطا باشد. اصلا در دایره مسائل بشری، هیچکس معصوم نیست. فقط میزان خطاهای هر انسانی کم و زیاد هستند با پیامدهای جور واجور. امّا اینکه شخصی پیدا شود که معصومیّت تام داشته باشد و ما بخواهیم کوله بار تمام مسائلمون را به دوشش یبیفکنیم و خودمان تخت تخت زیر کرسی لم بدهیم و شبانه روز با دختر همسایه چت-لاس بازی کنیم، نتیجه اش میشود «روح الله خمینی» که در آسمان حماقتهای ساده لوحان روزگار در ماه پدیدار میشود و با بوق و کرّنای کنشگران و تحصیل کردگان مُسلّح به «اندیشه راهنما= مارکسیسم/ اسلامیّت» بسان فرشته ای آسمانی بر زمین می آید و جهنّم را برای همه به ارمغان می آورد حتّا برای مومنان جانثارش و دشمنان عقیدتی اش!.
نه جان من! مسیح علینژاد انسانیست با گوشت و پوست و خون و استخوان و دردهایی عمیق که او را در مقام یک زن معترض به شخصیّتی ارزشمند و دلیر و هماورد ارتقا داده اند. رنج و درد، هیچگاه او را به زنی چسناله کن تبدیل نکرد، بلکه بیداد روزگار به او آموزاند که برای حفظ عزّت نفس و کرامت خدایی و شاهنشاهی خودش باید با مسئولیّت و دلاوری در مقابل خبیث ترین جانیان و تبهکاران جان و زندگی که داعیه چرندیات الهی را دارند ایستاد و مقاومت کرد و هرگز تسلیم رذالتهای آنها نشد. اینکه با کدامین روشها و متدها به دفاع از کرامت انسانی خودش و انسانهای همجنس خودش و دیگران پایورزی میکند، میتوان انتقادهای بهره آور کرد بدون هیچ حسادتی البته. ولی تاسف اینجاست که گردانندگان احزاب و سازمانها و گروهها و فرقه های مدّعو نمیتوانند به دلیل حسادتهای ذاتی و بدجنسیهای عقیدتی، شخصیّتهای مستقل و تک رو و پهلوان منشی چون او را را تاب آورند و با آنها رقابت سالم کنند. به همین دلیل هر نوع حرکتی را که مسیح علینژاد از خودش بروز دهد، چماقی میسازند تا بخواهند بر سر او بکوبند و از میدان مبارزه حذف فیزیکی اش کنند به جای آنکه از هنرهایش به فردیّت مستقل خودشان انگیخته شوند و در زیباآرایی انگیزشی رفتارها و گفتارهای او، نقشی ارزشمند را ایفا کنند. ولی همانطور که نوشته ام، انسانی که برای فردیّت خودش معنایی را آفریده است، پیامدهای اقداماتش میگویند که او به ذات خودش چه انسانی هست و چقدر مفید به حال دردهای درمان کننده روزگار سیطره شوم طاعون الهی آخوندها.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
ی., 12.11.2023 - 16:43 پیوند ثابت
نظرات رسیده

کامی: 

شوخی می فرمایید قربان، بعد از نزدیک به نیم قرن زندگی در  غربت غرب  راقیه هنوز نفهمیدیم که  باید از کسانی که جواب های آسان به سوال های پیچیده می دهند احتراز نمود. به امثال خانم علی نژاد که به سرعت باد موضع تعبیر می دهند  می گویند پوپولیست. باید از این نوع تفکر فاصله گرفت.

ی., 12.11.2023 - 15:21 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سلام ، با قسمت اول صحبت شما موافقم‌که انسان جایز الخطا است و تنها انسان‌هایی که عمل نمیکنند، اشتباه نمیکنند، اما این مطلب از دید من کامل نیست، چون هر انسانی اندیشه راهنما دارد و بنا به اصولی که اعتقاد دارد اعمال خویش را میسنجد ، خانم مسیح که دخالت قدرتهای خارجی را در امور وطن را مرتب میطلبد میگوید با اصل استقلال که حق تصمیم برای سرنوشت وطن با احترام به حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق ملی و حقوق طبیعت را فقط برای ملت بدون هیچ شریک میخواند در تضاد است و از دید من اشخاصی که ضد اصل استقلال مثل این خانم هستند به آزادی که انتخاب نوع تصمیم با احترام به حقوق بالا است هم باوری ندارند اسم این مهم اشتباه نیست. شاد باش. حمید رفیع

ی., 12.11.2023 - 15:20 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.