دروغ کشتار بر تپه های اوین
27.11.2023 - 22:09
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
محسن کردی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
-تراژدی شاه پرستی-
تراژدی ................ در آنجاست که بعد از اینهمه سال زندگی در غرب و خود را نویسنده و ژورنالیست و طنزنویس و فعال سیاسی شمردن، ناتوان از درک حقیقت وجود خشونت شاه وساواک و اعدام و ترور صدها مخالف سیاسی در طول عمر منحوس دو پهلوی است.
با وجود دهها سند و مدرک و اعتراف و داستان پیرامون توطئه ترور گروه جزنی و دو مجاهذ؛ که تاکنون منتشر شده، ایشان بازهم اصرار به خودفریبی و خیانت به شناخت حقیقت دارند.
در کشورهای دمکرات غربی، انکار کشتار دسته جمعی یهودیان هولوکاس ،عواقب قانونی دارد. امید است، یکروز محسن کردی و محمو احمدی نژاد را نیز بتوان به اتهام انکار جنایت به سلاخه کشید. تا پاسخگو باشند. تا بفهمند که مرغ 2 پا دارد.
یک سوال مهم
سوال مهم است
ادامه در بخش نظر
حال فرض شما را که بر تپه های اوین بر اساس اعترافات آن ابله مخبط تهرانی بررسی کنیم. احتمال دارد که همه آنچه فراستی می گوید صحنه سازی باشد. یعنی ممکن است روی تپه های اوین تیرباران شده باشند، تیر خلاص زده باشند، بعد در خیابان جلوی مردم و دوربین تلویزیون صحنه سازی کرده باشند (حال جسد تیرباران شده و تیر خلاص خورده چگونه میتواند از جلوی مردم شاهد از ون بیرون بپرد و فرار کند توضیحش با شما) بعد اجساد را برده باشند بیمارستان ارتش (جسد را به پزشکی قانونی میبرند نه بیمارستان بماند) بعد پزشک هایی که گزارش فیک داده اند و پزشکی قانونی پرونده سازی کرده باشند و همه اینها... را فرض کنیم ساواک صحنه سازی و پرونده سازی کرده باشد. اگر شما دوستانی که مخالف نظر من باشید به این فکر کرده اید که چرا در جریان محاکمه کسی را از پزشکی قانونی یا بیمارستان ارتش نیاوردند که شهادت بدهد که اعترافات تهرانی حقیقت دارد و ساواک پزشکی قانونی و پلیس راهنمایی و سربازان را با تهدید به نوشتن گزارش فیک وادار کرده؟ چرا هیچ شاهدی در دادگاه حاضر نشد که به صحت اعترافات تهرانی شهادت بدهد؟ ینی آن همه حقوقدان و قاضی امثال شیرین عبادی انقلابی کسی به ذهنش نرسید که اینجای کار میلنگه؟ کسانی دکتر حقوق مثل دکتر سنجابی و سایر دوستان جبهه ملی؟ بخاطر داشته باشیم که قبلا نوشته ام که صرف اعتراف به قتل توسط متهم اثبات جرم نیست. محاکمه کنندگان خیلی راحت میتوانستند دهها شاهد از پزشکی قانونی که حالا انقلابی شده و نیز پلیس راهنمایی شاهد بیاورند که شهادت بدهند که ساواک ما را به این کار مجبور کرد. چرا در این سالها در شرایطی که حتا از بی اهمیت ترین مسائل مربوط به رژیم سابق گزارش و خاطره تعریف شده چرا حتا یک نفر از اینها از پلیس راهنمایی، مردمی که شاهد بودند، پزشکی قانونی نیامد در دادگاه شهادت بدهد یا بعد ها خاطره تعریف کند؟ خیلی ساده برای این است که بیرون کشیدن حقیقت به نفع هیچ کس بجز ساواک و محمدرضاشاه تمام نمیشود. کسانی که اعترافات تهرانی را باور کردند چگونه به طاول های ذهنشان بگویند که تمام این مدت گول خورده اند و ساده لوحانه آنچه دادگاه به خوردشان داده با کمال میل بلعیده اند. و حالا به آنها بگویی که آنچه بلعیده ای نجاست بوده.. خب طبیعی است که پذیرش آن سخت است. اما از نظر دور نداشته باشید که شما دارید به حقیقت خیانت می کنید. ساواک کسی را ماچ نمی کرد و شکنجه میکرد. اما یک داستان را ساخته و پرداخته باشند و طی دهه ها شما به آن باور داشته باشید و حالا به شما بگویند که بازی خورده اید همانقدر تغییر ذهنیت در این مورد سخت است که یک مسلمان را بخواهید مسیحی کنید. اما ضرر اصلی روشن شدن حقیقت را اول از همه رژیم اشغالگر اسلامی و به دنبالش حزب توده، چریک های فدایی، سازمان مجاهدین، جبهه ملی و سایر داستان سرایان و دروغ گویان تاریخ ضرر می کنند. گزارش های تلویزیونی مسلما در آرشیو تلویزیون و نیز گزارش های پزشکی قانونی و پلیس راهنمایی در دسترس هست. خاطرات مردمان شاهد. و من یکی که آن زمان دقیقا آن گزارشهای تلویزیونی را دیدم و در روزنامه ها خواندم. و هیچ کس نه خبرنگاران روزنامه های وقت و نه مخالفان رژیم که گناه نکرده برای رژیم شاه میتراشیدند نگفتند که چنین چیزی رخ نداده بود. آیا در روزنامه ها هم کسی اسلحه بیخ گوش هیات نویسندگان و سردبیری روزنامه ها گذاشته بود که گزارش فیک بنویسند؟ ینی یک نفر هم از آن روزنامه نگاران چپی و انقلابی نبود که در همان سال 1354 به خودش زحمت بدهد و دروغ ساواک را برملا کند و بین مردم پخش کند؟ من مطمئنم اگر ساواک چنین بلاهتی و جنایتی را مرتکب میشد حتما خبرنگاران مغرض این روزنامه ها آنرا ده برابر میکردند و در شبنامه ها مینوشتند و یا خبرش به ارگان ملکه الیزابت بی بی سی عزیز میرسید و عفو بین الملل غوغا بپا میکرد. آخه بابا.. رفیق، عزیز، نازنین، ... التماس یک جو تفکر!
کلاه شما که هیچ.. کلاه من هم پس معرکه است
داداش چرا شعار میدی؟ چشمت را باز کن.. این ملت سلطنت طلب شده! نسل زد سایه شماها رو با تیر میزنه. سرچ کن پهلویسم و بعد سرچ کن کمونیسم تا دستت بیاد چه خبره. یه سری به سایت و اینستاگرام حزب ایران نوین بزن که هنوز دو سال از عمرش نمیگذره بیشترین اعضا و فالوئر در میان نیروها و سازمان های ایرانی داره و همه شون هم جوان هستند و تحصیلکرده و خالی از نگاه ایدئولوژیک مارکسیستی. نگاه شون لیبرال خشک خالی هست نه حتا لیبرال دمکراسی. هیچ مشکلی هم با ژنرال فرانکو ندارند. نگاه آدم های معتدلی مثل من را قبول ندارند... باقی رفقا در این سایت و سایت ایران امروز و اخبار روز ده سال دیگه حتا یک نویسنده هم ندارند. ما میرویم همانجا که نسل جوان جنگ جهانی دوم رفت و امروز کسی از آنها یادی نمی کند. اول انقلاب چقدر از دکتر ارانی یاد میشد؟ امروز کو؟ از رای دهندگان کدام شان او را می شناسند؟ برای مصدق اش تره خرد نمی کنند و برخی نسل زد او را حتا خائن میدانند. اینها عاشق پهلوی هستند. نمی بینی یا نمیخواهی بشنوی که از ما میپرسن چه مرگ تون بود انقلاب کردین؟ بچه های خودت یا فامیل نمیپرسن همچه سوالی؟
رضا پهلوی و ثابتی
بارها در رسانه ها ، یکی از دلایل مخالفت با رضا پهلوی این بوده ، که او دهها سال است با پرویز ثابتی در امریکا ، رفت و آمد خانوادگی دارد و سالها ثابتی هم یکی از مشاورین اش بوده.
اگر ملتی یک نظام جنایتکار فاسد وابسته را سرنگون کند، نباید هیجگاه آنرا دوباره به حکومت برگزداند . در جهان و در تاریخ اینکار استثایی بوده و شاید 2-1 بار اتفاق افتاده باشد.
توهین به یک ملت است اگر اجازه دهد امثال ثابتی و ... و همسر رضاپهلوی و خسرو فرحور و کنگرلو و تقی زاده و شهرام همایون و .... دوباره در ایران پست و مقام سلطنتی بگیرند.
اینها هنوز در قرن 21 نظام فاسد و جنایکار شاهنشاهی را ،جانشین مناسب دیکتاتوری شیعه لواطکار صیغه باز آخوندی معرفی میکنند.
متاسفان اسلام شیعه فقاهتی چنان بی وجدانی و کثافت در ایران برقرار نموده که حالا سلطنت طلبان از سوراخهای 40 ساله شان بیرون آمده اند، و حتی نصیری و ثابتی و رضا دماغ را قهرمان ملی مردم بدبخت عقب افتاده، جا میزنند.
جناب همایون گرامی
ادامه در بخش نظر
به من میگویید که «شما از درون ساواک و درون زندانها و همه دستور و عمل های آن بی خبرید». نه عزیز.. خیلی هم باخبرم. اما شما احتمالا بی خبرید.
نوشته اید: هماطور که نوشته بودم هر زندانی ( جزنی و آن دیگران بویژه) با دستبند به یک سرباز بی اسله همراه است و اگر هم کلیدی درکار باشد آن سرباز درجا واکنش انجام میدهد». این دقیقا رخ داد. سرباز واکنش نشان داد. به سربازان فرمان آتش داده بودند و سرباز کجا به فکر میافتد که به پا شلیک کند؟ این را شما امروز پس از 50 سال میگویید. در آن شرایط و وضعیت و فرمان فرمانده برای آتش سرباز جای چون و چرا باقی نمیگذارد. اگر سربازی کرده باشید و نگهبانی داده باشید هنگامی که افسر نگهبان برای سرکشی نزدیک میشود سرباز نگهبان آنچنان فریاد ایست میدهد که صدایش تا چندصد متر آنطرف تر شنیده میشود و خیلی هم جدی است! اگر افسر نگهبان اسم شب را نداند یا بخواهد فرار کند سرباز حتما او را میزند و این را کسانی که سربازی کرده اند نیک میتوانند شهادت دهند. من گاهی افسر نگهبان در پایگاه امیدیه میشدم و یکی از کابوس هایم نزدیک شدن به این سربازان بود و یک بار که کمی لفتش دادم سرباز گلنگدن کشید که برق از من پرید. شما سخنان فراستی را خوب گوش کنید. تپه های اوین.. صدای گلوله از چندین کیلومتر آنطرف تر شنیده میشود. و آدم های اهل اسلحه و تروریست در زندان اوین باشند.. کسانی که از روی تیر خلاص میفهمند چه تعداد اعدامی بوده.. یه همچه مارخورده هایی در زندان هیچ کس.. حتا یک نفر هم صدای تیر به گوشش نرسیده باشد؟ در 17 شهریور من در مرخصی در خانه بودم که صدای تیراندازی در میدان ژاله را در خانه ام در مجیدیه چند کیلومتر آنطرفتر می شنیدم. رفیقم گفت کی داره آتش بازی میکنه؟ من که با صدای میدان تیر آشنا بودم گفتم امروز تظاهرات و حکومت نظامی بوده اینها دارند مردم را با تیر میزنند. و حال اگر شما سربازی نکرده اید و اگر اهل بخیه نیستید از من مار خورده افعی و با تجربه داشته باشدی که غیر ممکن است.. غیر ممکن است بر تپه های اوین افرادی را به رگبار ببندند و کسی نشنیده باشد. باید آن مردم و آن زندانیان کر و کور باشند. که رفقایشان را با ون برده اند و اینها گوشهایشان برای شنیدن از همیشه تیز تر و چیزی نشنیده باشند. هیچ کس.. هیچ کس این سخن بر لب نراند و کسی شک نکرد و هیچ کسی نه گفت و نه نوشت که اینها را احتمالا اعدام کرده باشند. فقط بعد از اقرار این ابله با وعده و عید توده ای ها و چریک فدایی ها و برای گنده کردن چریک فدایی ها و بدنام کردن مجاهدین که تهرانی از آنها بد میگفت این روایت بوجود آمد. امیدوارم آن خائنین به ایران روزی زبان بگشایند و اقرار کنند که آنها بودند که با وعده و وعید و بخشش اسلامی تهرانی را فریفتند و او ابلهانه باور کرد. و شما دوستان نیز پس از سالها که اقرارهای دادگاه های استالینیستی را شاهد بودید آگاهانه شواهد را نادیده میگیرید.
این که میفرمایید «سکوت آقای ثابتی در این باره نشانه فراموشی او نیست بلکه او میخواهد در این چند سال باقی مانده از زندگیش با دادگاه سروکار پیدا نکند» حرف منطقی نیست. ثابتی اینقدر را عقلش میرسد که اگر قابل دادگاهی شدن باشد مثل سران نازی خود را در آمریکای جنوبی گم و گور کند.
بهرحال.. تشکر از نظرتان میتوانیم بر این توافق کنیم که در این مورد همنظر نیستیم. اما همه ما میخواهیم که در آینده اصلا شکنجه نباشد و حقوق بشر زندانی رعایت شود که نیاز به این بحث ها نباشد.
به مازیار گرامی اقرار وحشتناک ثابتی
شما اگر نگاه قاضی بیطرفی را به صحبت های ثابتی داشتید.. و کمی هم با نگاه مثبت به شاه قضاوت میکردید این نتیجه وحشتناک را نمی گرفتید. «وحشتناک» تعبیر شماست. بعنوان یک آدم بیغرض میگویم که از مطالعه تاریخ معاصر و خاطرات و صحبت های اهل ساواک چنین بر می آید که افراد بر اساس قانون در دادگاه ها محاکمه میشدند و حکم میگرفتند. آنجا که شاه بر اساس قانون میتوانست اعمال نفوذ کند برای کشتن افراد اعمال نفوذ نمیکرد بلکه برای تخفیف در مجازات یا بخشش اعمال نفوذ میکرد. در مورد همه کسانی که به جان او سوء قصد کردند و ابراز ندامت کردند و بر اساس قانون هنوز هم حکم شان اعدام بود همه را... تاکید میکنم.. همه را.. بخشید. در این مورد این اختیار داشت که سوء قصد کننده به جان خودش یا توطئه گران را که نسبت سوئی به او داشتند اگر ابراز ندامت میکردند شاه آنها را می بخشید. این را نمیدانستید؟ کرامت دانشیان خود را فدای ایده اش کرد.. دمش گرم. خسرو گلسرخی اما نفهمید چی شد که از دنیا رفت. دستی دستی خودش را به کشتن داد. به نظر من او فدای «فریفتگی عوام» شد. از ادا اصول هایش که انگار مقابل دوربین سینما دارد نقش بازی میکند، دست بلند کردن هایش و شعار دادنهایش و این گونه آغاز سخن به ذهن پریشان گوی او پی میبرید:انالحیاهٔ عقیده و جهاد. سخنم را با گفتهای از مولاحسین شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه آغاز میكنم. من كه یك ماركسیست-لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مكتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم. بیچاره نمیدانست که مولا حسین برده و کنیز داشت و سر گلسرخی های کافر را می برید. به قول بعضی ها من دیگه حرفی ندارم.
که الدنگ فراموش کرد عیشق
اگر کسی شعور میداشت، از شاه و سلطنت و ساواک و اعدام و ترور و قتل، حمایت نمی کرد یا زشتیها را توجیه نمی نمود.
کسی را که خواب رفته، میتوان بیدار کرد، ولی کسیکه خودش را به...... و به خواب زده، نمی توان بیدار نمود، باید او را انگولک کرد.( امام خمینی ره)دجال
دروغ کشتار بر تپه های اوین
به صحبتهای ثابتی خوب گوش دهید یک اقرار وحشتناکی را میکند و آن اینکه تصمیم نهایی هر کار کوچک و بزرگ را شاه میگرفت از آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا اعدام انسانها از نشر کتاب تا پخش فیلم از انتصاب افراد گرفته تا عزل و نصب افراد یعنی یک دیکتاتوری تمام عیار و نتیجه این دیکتاتوری شد مردم نا آگاه و پناه بردن به خمینی فریبکار تا از دست شاه آزاد شوند و وقتی گفته میشود که حکومت خمینی وارث دیکتاتوری شاه است دروغ نیست .
جناب کردی گرامی، همانطور که…
جناب کردی گرامی،
همانطور که جناب توکلی اشاره کردند اقای فراستی و آقای ثابتی در کشورهایی زندگی میکنند که بازگویی حقیقت ماجرا برایشان میتواند عواقب دادخواهی داشته باشد. اینها باهوشتر و زیرکتر از آن هستند که خودخواسته بیایند و بگویند ماجرا چی شده و چی بوده.
بهتر است که به فاکت ها بیشتر توجه شود و با واژه های متل توتول خود را مشغول نکنید. شما چیزی را از دست نمیدهید اگر راستینگی را پیشه کنید.
شما از درون ساواک و درون زندانها و همه دستور و عمل های آن بی خبرید. جناب کردی هماطور که نوشته بودم هر زندانی ( جزنی و آن دیگران بویژه) با دستبند به یک سرباز بی اسله همراه است و اگر هم کلیدی درکار باشد آن سرباز درجا واکنش انجام میدهد. از سوی دیگر سربازهای مسله درجا میتوانند به پاها تیراندازی کنند و یکباره همه ۹ نفر را نخواهند کشت. آنها وادار به فرار و وادار به کشته شدن بوده اند. داستانهای گفته شده از سوی این اشخاصی که با خوردن مارها افعی شده اند نمیتواند سندی باشد. سکوت آقای ثابتی در این باره نشانه فراموشی او نیست بلکه او میخواهد در این چند سال باقی مانده از زندگیش با دادگاه سروکار پیدا نکند.
به مازیار
ینوشته اید: 57 ها میدانند غالبا چه کسانی در زمان شاه وارد ارتش و ژاندارمری و ساواک میشدند. بدلیل فرهنگ روستایی اینگونه افراد براحتی مجری خشونت مقامات بالا میشوند. برای ارتقاء شغلی دست به هر کاری میزنند. در جامعه شانس کمی داشتند که شغل بهتری بیابند.
ادعای میهن پرستی و ملی بودن آنها را ،در زمان انقلاب دیدیم. مانند گوسفند مطیع آخوندها شدند و هیچ مقاومتی ننمودند. ساواک حتی گوش بفرمان امریکا و انگلیس بود و از آغاز اجازه داد مردم تظاهرات کنند و گاهی آنها را تشویق به فعالیت برای سرنگونی شاه میکرد؛
نه اشتباه میکنی.روستاییان بسیاری داشتیم که از بچه تهرون های ساده لوح مثل حمید اشرف و جزنی بیشتر سرشون میشد. همانها که در سیاهکل این مخبط ها را دستگیر کردند و تحویل ژاندارمری دادند. من یک بار در تلویزیون پارس مجری بودم و دقیقا این جمله را بر زبان راندم: افسران شرافتمند حزب توده بخاطر مادیات عضو این حزب نشدند. کادر افسری حزب توده در تعریف شما نمی گنجد. شما در ارتش نبودید قربان. بچه بیسوادها به جایی نمیرسیدند بچه های ایرانی چه روستایی چه شهری اگر باسواد و باشعور و با دانش بودند به جایی میرسیدند. در دانشکده افسری درس وطن پرستی یاد میگرفتند. ارتش پر بود از افسرانی که در دانشگاه درس میخواندند و به چند زبان صحبت میکردند. توی کی هستی که در باره ارتش شاه نظر بدهی؟ تو را نمی شناسم اما میدانم که فقط عکسهای شان را کنار عکسهایت بگذاری متوجه میشوی که چقدر در مقابل آن افسران ژنرالهای تحصیلکرده احساس حقارت میکنی پس قیاس به نفس نکن و دهانت را آب بکش. آنها مقاومت نکردند چون باشرف بودند و سرباز مردم. مثل محسن کردی که مردم شان را نکشتند و تو اقرار میکنی که اگر جای من بودی مردم را می کشتی تو 57تی نیستی من هستم
آقایان همایون
آقای همایون، یک مینی بوس نبود چند خودرو بودند که خودرو عقبی پشت چراغ قرمز می ماند. به حرفهای فراستی دوباره گوش کنید. با دستبند آنها را بسته بودند و خیالشان راحت بود. چیزی که نمیدانستند این بود که زندانیان توانسته بودند دستبندها را باز کنند. فراستی میگوید کلید بدست آورده بودند مثل دفعه قبل که همسر جزنی برایش قفل شکن آورده بود و او توانست از آن استفااده کند. اگر موفق به فرار میشدند امروز شما کرکری میخواندید که ساواک عرضه نداشت آنها را نگه دارد. وانگهی. میگه مدارکش و صورت جلسه در پزشکی قانونی و راهنمایی و رانندگی هست. من آن زمان 14 سال داشتم و یادمه که تلویزیون ماجرا را از زبان مردم که شاهد بودند تعریف میکرد. یک راننده تاکسی در اخبار ظهر گفت که یکی از آنها آمد سراغ من میخواست ماشین مرا بدزدد به من گفت بیا پایین مادر گهوه (ترک بود) و در اخبار شب این تکه فحش را حذف کردند. اما به عقل خودمون مراجعه کنیم. اگر شما دور از جناب .. بنده اگر میخواستم این نه نفر را بکشم راه دیگری نبود؟ مثلا ثابتی مثل جریان دزدیدن ولیعهد نمیتوانست یک چیزی جعل کند و این بار در دادگاه آنها را به اعدام محکوم کند؟ مگر گلسرخی و کرامت را اعدام کردند مردم اعتراض کردند؟ یادم میاد در مورد دانشیان در و همسایه میگفتن چه چشمایی داشت معلوم بود قاتله! کسی برایشان اشک نریخت مگر روشنفکر کافه نادری که برای پاپتی های ویتنام اشک میریخت. خاک بر سرشون. من به این روشنفکران ابله نگاه کردم بر علیه شاه خوب مان اسلحه برداشتم. مرا گمراه کردند.
Momet
عملکرد ساواک در مورد تروریست ها در دیروز.. به یقین درست بود!
امروز به یقین می شود قضاوت کرد که عملکرد ساواک و آقای ثابتی در مهار کردن و سرکوب تروریست ها، درست ِ درست بوده است و نیز به باور مردم ایران تروریست های مجاهدین خلق ضد ایرانی و نیز تروریست های چریکهای کمونیست وقتی در دست عدالت گرفتار می شدند، جایشان در هتل قصر و اوین نبود که فقط بخورند و بخوابند و سازماندهی تروریستی کنند بلکه آنها را می بایستی مثل تروریست های القاعده در زندان هایی چون گوانتانامو زندانی می کردند و زنجیر به پایشان می بستند تا از درنده خویی ِحیوانی و حشی گری فاصله بگیرند و آدم بشوند.
کاری که آمریکاییها با تروریست های القاعده و طالبان کردند و می کنند.
آقای کردی گرامی، جزنی یک بار…
آقای کردی گرامی،
جزنی یک بار قصد داشته با ملافه های گره خورده از دیوار یکی از بندهای زندان قصر بالا برود تا شاید بتواند به محیط زندان قصر برسد. یک زندانی که تنها بخاطر چند کتاب دستگیر شده بود و میبایست به دادگاه برده میشد، از در هشتی با دستبند و همراه با سربازی به درون مینیبوسی برده میشد و تنها در اطاق دادگاه و به همراه سرباز دستبندش را باز میکردند. حالا شما خودتان فکرش را بکنید که وقتی ۹ زندانی گنده نمره را بخواهند از زندانی به زندانی دیگر ببرند چه دمو و دستگاهی را آماده خواهند نمود. و آنها را هیچگاه ۹ نفره در یک مینی بوس نخواهند گنجاند چرا که هر یک از آنها یک سرباز بدون اسلحه و یک سرباز با اسلحه احتیاج دارد و حداقل دو و یا سه مینی بوس و چندتا خورو اسکورت نیز بدنبال آنها روانه خواهد شد.
نتیجه اینکه اگر یکی از زندانیان قصد فرار داشته باشد شاید تنها در مغزش خطور کند ولی در عمل ممکن نیست. و حالا فکرش را بکنید که با آن همه محافظ چطور اینها یکباره میخواهند سر از صحرا و کوههای اوین دربیاورند؟ برای شما که خوب شمه کاراگاهی دارید مبایست این چند خط روشنکننده باشد.
تاریخ علیه دایناسورهای رتبه بگیر
فراستی اگر مامور عملیاتی بود مانند صدها ساواکی فراری دیگر در رسانه ها ظاهر نمیشد. حتی امید دانا و همسرش به مهمانی او رفتند. و او ساکن آلمان نمیشد که قربانیانش او را تنبیه کنند. البته یک مامور و کارمند ادرای هم میتواند در تهیه کارهای عملیاتی دست داشته باشد.
دومین ساواکی که خود را عملیاتی نامید و در شناسایی و تعقیب حمید اشرف شرکت داشت، ماموری است بنام معتمدی که با همنشین بهار و شاید با ایرج مصداقی بشکل تلفنی مصاحبه کرد و عکسی از خود نشان داد. وی در حال گریه از کشته شدن حمید اشرف و سایرین اظهار پشیمانی یا تاسف نمود.
امثال ............. نشان داد که در میان هواداران رضا پهلوی کسانی هستند که سیستم فاشیستی شاه و ساواک را قبول دارند و احتمالا در ایران آینده ادامه خواهند داد.
57 ها میدانند غالبا چه کسانی در زمان شاه وارد ارتش و ژاندارمری و ساواک میشدند. بدلیل فرهنگ روستایی اینگونه افراد براحتی مجری خشونت مقامات بالا میشوند. برای ارتقاء شغلی دست به هر کاری میزنند. در جامعه شانس کمی داشتند که شغل بهتری بیابند.
ادعای میهن پرستی و ملی بودن آنها را ،در زمان انقلاب دیدیم. مانند گوسفند مطیع آخوندها شدند و هیچ مقاومتی ننمودند. ساواک حتی گوش بفرمان امریکا و انگلیس بود و از آغاز اجازه داد مردم تظاهرات کنند و گاهی آنها را تشویق به فعالیت برای سرنگونی شاه میکرد؛ چون عمر نظام شاهنشاهی در جهان سوم بپایان رسیده و شاه جانشینی نداشت. ود ر قانون اساسی غالب کشورهای غربی ضرورت نظام جمهوری قید شده.
باقیمانده فسیلهای کله پوچ یک سیستم منحط ،بی خود دست و پا میزنند.
این کارشان موجب خشم و تاسف و شرف و فرهنگ مردمی است که بعد ار 2500 سال و با تاخیر برای آزادی جمعی جانفشانی میکنند.
ولی این توبمیری غیر از آن
خود رضا پهلوی فهمیده نظام سلطنتی برای جامعه معلول و نابالغ و فاسد و طبقاتی و بی فرهنگ و عقب افتاده است. ولی این بی شعورهای تنبل ساده لوح شاه اللهی ؛که حاضر به فهم و شناخت و تکان فکری نیستند، هنوز روی تابوت خالی، زاری میکنند و عربده میکشند و : چاپید شاه پاپید شاه را ، آروغ میزنند وغلغله میکنند.
دروغ کشتار بر تپه های اوین
چقدر ساده لوح وار و با فرضیات کشتار تپه اوین را رد میکند و حتی اعترافات همکارانش را نیز رد میکند . یعنی این ساواک نه شکنجه میکرد و نه زیر شکنجه کسی را میکشد و نه بخاطر یک کتاب جوانان را شکنجه و زندانی میکرد و نه این ساواکی ها اصلا موقع فرار از ایران ثروتهای ملت را با خود به خارج بردند همه اش دروغ است و این ساواکی ها آدم های پاک و منزه بودند و بجز این ها بقیه وطن فروش و خائن . من فکر میکنم که شکست سلطنت طلب ها در جنبش اخیر باعث شد که این حضرات شکنجه گر با چهره انسان دوستانه و وطن پرست وارد میدان شدند تا مخالفت با سلطنت و پادشاهی را خنثی بکنند مثل ثابتی و امثالهم منتها روش نادرستی را انتخاب کرده اند اگر دنبال پوزش و عذرخواهی باشند فکر میکنم بهتر باشد
رضا براهنی
مجری برنامه صدای آمریکادر پرده آخر میگوید منشاء روایت آویزان شدن رضابراهنی از پنکه و قصد تجاوز به او و انداختن خرس به جان زندانی سیاسی را از پرویز ثابتی شنیده است. مجری نه رد میکند و نه تایید میکند. من هم چون این فقط یک روایت است سخن احتمالی براهنی را مدرک نکردم و در اینجا نیاوردم. اما در مقابل استدلال های آبکی دوستان ناچارم بیاورم. این روایت به عقل هیچ جنی نمیرسد اینقدر پرت و پلا بگوید بخصوص یک آدمی که حرف دهنش را میفهمد مثل پرویز ثابتی. این حرف مگر از ذهن یک نویسنده داستانسرا مثل رضا براهنی برآید! خودتان را بگذارید جای ثابتی. اگر بخواهید دروغ شاخدار از قول روزنامه نگار آمریکایی بگویید چرا پنکه سقف؟ چرا خرس؟ آخه اینم شد شکنجه؟ آدم یه چیزی میگه که قبلا دیگران انجام دادن. مثلا به صلیب کشیدن یا میخ کوبیدن روی زانو.. یا چه میدانم یه چیزی که من خودم بترسم! آخه آویزان کردن از پنکه هم شد شکنجه؟ خرس به جان کسی انداختن؟ خرس؟.. خرس؟؟ یکی از شایعات اول انقلاب تجاوز به دختر آیت الله طالقانی بود و این که وقتی به دختر طالقانی جلوی چشمش تجاوز میشد طالقانی همانطور که شکنجه میشد و شاهد تجاوز بود هربار که نوبت یک ساواکی دیگر میشد طالقانی از همانجا صیغه عقد موقت میخواند که دخترش فعل حرام نکرده باشد!!! و من ابله باور میکردم!!!!! خب بچه بودم!! اما حالا بزرگ شدم کیانوش جان! سابقا کشتن صمد و تختی توسط ساواک را باور میکردی و حالا حرفهای وجدان درد تهرانی شکنجه گر را! بزرگ شو برادر. https://www.youtube.com/watch?v=VXmcgBDO6SA
کیانوش توکلی
کیانوش جان، فرض کنیم شما در کشوری زندگی میکنی مثل آمریکا که برخی ایالت ها اعدام وجود دارد. دور از جان شما از زندگی سیر شده ای و داری به خودکشی فکر می کنی و همینطور که بیرون قدم میزنی می بینی دو نفر باهم گلاویزند و یکی کارد را بیرون میکشد و چند ضربه به طرف میزند و او میافتد و میمیرد. به خودت میگویی بهترین کار این است که این قتل را من به عهده بگیرم و به اعدام محکوم شوم. میروی نزد پلیس و نقش بازی میکنی و اعتراف میکنی و واقعا گریه هم می کنی و پلیس ها هم باور می کنند. اما صرف گریه شما و باور پلیس برای دادگاه کفایت نمی کند که شما را محکوم کند. شما تا اینجا متهم هستی نه بیشتر. دادگاه پلیس و پزشکی قانونی و چند دستگاه دیگر را وادار می کند که مدعای شما را اثبات کند. صرف گریه و اعتراف شما و باور پلیس برای اثبات جرم توسط شما از نظردادگاه قابل پذیرش نیست! تهرانی از پشت کوه نیامده بود! یک ساواکی شکنجه گر آدم ساده لوحی نیست و هفت خط روزگار است. همین تهرانی از آدم های سخت جانی اعتراف بیرون کشیده. مگر یادتان نیست که در جریان محاکمه آخوند قاضی او را راحت گذاشته بود و بلبل شده بود و از مجاهدین بد میگفت و میگفت مثل شما که امروز با اینها مشکل داشتید ما هم مشکل داشتیم؟ چقدر در این مورد حرف زد که سروصدای روزنامه ها در آمد؟ اگر بخواهیم بر اساس حدسیات و فرضیات سخن بگوییم این سخن من با عقل بیشتر جور در می آید که با او معامله ای شده بود که این حرفها را بزند او را به کار هم دعوت خواهند کرد. اگرنه هیچ دلیلی ندارد که این آدم چنین حرفی بزند! من بین دو فرض عذاب وجدان و فرض وعده و وعید و تهدید به آخری رای میدم. با عقل بیشتر جور در میاد. شکنجه گر اگر وجدان داشت که شکنجه نمیکرد.
نکته مهم : این بود که تهرانی…
نکته مهم : این بود که بهمن نادریپور معروف به تهرانی واقعا از عملکرد خود_ و این که تعدادی را تیرباران کرده بود _پشیمان بود و با شجاعت کم نظیری صحبت می کرد در حالی که فریدون توانگری معروف به آرش حسابی ترسیده بودو از منظر حقوقی دفاع می کرد . این تفاوت برخورد این دو نشان می دهد که انها تا آن حد آزاد بودند که دفاع حقوقی بکنند و یا از جنایتی کرده بودند ابراز پشیمانی نمایند و این نه بخاطر زنده ماندن بلکه تاثیرات روزهای انقلاب بر تهرانی بود . وگرنه هر زندانی با تمام وجود تلاش می کند که اتهام قتل را نپذیرد و تهرانی چنین نکرد . و با شرح جزئیات قتل 9 نفر را تشریح کرد .
کیانوش توکلی : زندان اوین سال 1358 اینجانب سلولم درست مقابل سلول بهمن نادریپور معروف به تهرانی و فریدون توانگری معروف به آرش قرار داشت. هر روز با کین و نفرت او را می دیدم
کشته شدن این ۹ نفر حین فرار، مسالهای بود که تا سالها بعد برای خیلیها غیرقابل قبول بود و به آن با دیده تردید نگاه میشد. راز قتل آنها، اول خرداد ۱۳۵۸ فاش شد. هنگامی که بهمن نادریپور معروف به تهرانی از بازجویان ساواک که مدتی قبل دستگیر شده بود در مصاحبهای تلویزیونی جزئیات کشتهشدن این افراد را افشا کرد. نادریپور که در ساواک رهبر عملیات بخش احزاب و دستجات کمونیستی و مدتی مسئول آن بود بود، از سال ۵۱ تا ۵۶ در کمیته مشترک ضدخرابکاری و پس از آن در کمیته زندان اوین مشغول به کار بود.
بنا به گفتههای او که خود در جریان تیرباران آنها در تپههای اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیات متعدد ترور مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق در زمستان ۱۳۵۳ کشته شدهاند. اشاره او به بیش از ۱۰ عملیات موفق این دو سازمان است که مهمترینشان کشتن سرهنگ زندیپور رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری توسط مجاهدین خلق و کشتن نیکطبع [از بازجویان کمیته مشترک]، عباسعلی شهریاری [منبع نفوذی ساواک] و نوروزی[فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر] توسط چریکهای فدائی است.
جناب محسن کردی گرامی / بنده هم ابله هستم و داستان تیر باران کردن ان 9 نفر را باور دارم و جناب پرویز ثابتی در این سه ویدئو کلمه ای در رد این تیر باران را نگفته است.
در سال 58 سلول من با سلول مشترک تهرانی و آرش مقابل هم بود؛ آرش بشدت ترسیده بود اما تهرانی در دادگاه اعتراف کرده بود که دست به این جنایت زده بود . در سال 1358 زندانیان را شکنجه نمی کردند و تهرانی در کمال ازادی نظراتش را گفته بود . وقتی دریچه سلولم را باز می کرد م ؛ ان دو نفر فورا خودشان را کنار می کشیدند و از طریق زندانبان بهم پیغام دادند که :" ما از روی فدائیان خجالت می کشیم؛ خواهش می کنم وقتی ما جلوی دریچه هستیم ؛ او نباشد"
جالب این است که ان شبی که امده بودند تهرانی و ارش را برای اعدام ببرند ؛ غوغایی به پا شد . قطب زاده امده بود تا جلوی اعدام این دو نفر را بگیرد که موفق نشد ....او بر این اعتقاد بود که این دو نفر کادر دستگاه اطلاعاتی هستند و می توانیم از وجودشان در دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران استفاده کنیم
نکته مهم : این بود که تهرانی واقعا از عملکرد خود_ و این که تعدادی را تیرباران کرده بود _پشیمان بود و با شجاعت کم نظیری صحبت می کرد در حالی که ارش حسابی ترسیده بود
به کیانوش توکلی
آقای توکلی عزیز، من برای تفسیر و تبیین مسائل به عقلم رجوع می کنم و همیشه تصور می کنم که یک قاضی ناظر است و من نباید حرف غیر عقلانی بزنم که ضایع بشم. شما میگویید که خودت را جای فراستی و ثابتی بگذار پر واضح است که آنچه کرده اند را کتمان می کنند چرا که اگر نکنند تحت تعقیب قرار میگیرند. خب این یک فرض قضیه از جانب شما.
حالا من خودم را جای ثابتی و فراستی می گذارم که در گذشته جنایات بسیاری کرده ام. خب مگر مغز خر خورده ام که اصلا بیایم خودم را نشان بدهم؟ در این 40 ساله مگر ثابتی پنهان نبود؟ خب میتوانست بازهم پنهان باشد! چرا بیاید بیرون که کسی مثل کیانوش توکلی که خودش را در این گونه امور خبره میداند امروز بیاید مثل آدم های ساده بگوید که اینها کتمان می کنند که مورد تعقیب قرار نگیرند انگار کسی رفته بود جای اینها را یافته بود و اینها ناچارا این حرفها را میزنند. امروز اینها آمده اند نه برای این که شکنجه های ساواک را کتمان کنند بلکه واقعیات را بگویند. خود احمد فراستی در مصاحبه با بی بی سی میگوید که ساواک شلاق میزد و کسی که شلاق خورده باشد هرچه دارد میریزد بیرون. با توجه به این عقلانیت من حرفهای ثابتی و فراستی را می پذیرم. اما این دال بر این نیست که در ساواک شکنجه وجود نداشته. اما حرفهای فراستی بسیار عقلانی تر و قانونی است. می گوید صورت جلسه پلیس راهنمایی و پزشکی قانونی هست. اگر در پزشکی قانونی خلاف این بود همین جمهوری اسلامی کپیه صورت جلسه را رسانه ای میکرد تا فراستی رسوا شود. اعتراف گیری دادگاه انقلاب از تهرانی ..ادامه در بخش نظر
عقل من نمیپذرد که بهمن نادری پور عذاب وجدان گرفته باشد. شکنجه گر و عذاب وجدان؟ شوخی میکنی؟ من ساده لوح نیستم.
به جواد خندان
آقای جواد خندان نام مستعار .. اول کمی گوگل سرچ میکردی اینقدر خودتو ضایع نکنی! اینجا خانواده نشسته خو..! مشکل اینجاست که شما و امثال شما دوست ندارید خدشه ای بر باورهای باطل زندگی تان وارد بیاید و خیانتی که به ایران کردید را به روی خودتان نیاورید. خوبه که با نام مستعار مینویسید که ضایع نشوید. اگر در گوگل سرچ کنی «احمد فراستی رهبر عملیات ساواک» به اندازه کافی عناوینی می بینی که اگر وجدان داشته باشی از انگ هایی که به من زدی عرق شرم بر بدن میداشتی. اگر بازهم قانع نشدی در لینک زیر در برنامه پرگار بی بی سی مجری آقای کریمی او را این گونه معرفی می کند «احمد فراستی از رهبران عملیات ساواک» و خود فراستی آنجا نشسته و مهمانان دیگری عرفان قانعی فرد، سعید شاهسوندی مجاهد سابق که زندانی زمان شاه بوده و مصطفی مدنی عضو چریک های فدایی خلق و زندنی زمان شاه. آقای جواد خندان نام مستعار بدون آنکه هزینه آبرو و حیثیت بدهید از بی در و پیکری ایران گلوبال استفاده می کنید و هرچه لیاقت خودتان است نثار من می کنید. مشکل شخص شما و امثال شما هستید که شجاعت دیدن حقیقت را ندارید و ... خیلی راحت بگویم از روان سالمی برخوردار نیستید. تنها راه معالجه شما رفتن نزد پدر روحانی در کلیسا و اعتراف به گناهان خیانت به ملت ایران است و یک گریه حسابی که شانه تان سبک شود و دیگر به آدم های باهوشی مثل من که مو را از ماست بیرون می کشند و جای حق و ناحق را به رخ تان می کشند تهمت نزنید. من هیچ آشنایی با آقای فراستی ندارم اما شهامت ایشان را می ستایم. https://www.youtube.com/watch?v=LNFfdb-LKII
داریوش همایون که زمانی در…
داریوش همایون که زمانی در دوره محمدرضا شاه پهلوی وزیر و سخنگوی دولت بود و بعدها هم یه تحلیلگر و منتقد سیاسی باقی موند ادعا میکنه که: «پس از ژنرال حسن پاکروان، هیچ شخصی در ساواک به دانش و فهم پرویز ثابتی نبوده است.» رضا براهنی، شاعر و فعال سیاسی مخالف رژیم شاه هم در رابطه با تیپ و ظاهر و شیک بودن ثابتی میگه: «یه طوری خوش پوش بود که اگر میاومد خاستگاری خواهر آدم، نمیتونستی جوابش کنی.» شخصیت امنیتی آقای ثابتی اما اصلاً به سادگی شیکی و ظاهر آراستهش نبوده و روایتهای متضادی در رابطه با اون وجود داره. حسن پاکروان و بعد، نعمتالله نصیری ریاست کل ساواک رو بر عهده داشتن و ثابتی، رئیس اداره کل سه ساواک بود، یعنی رئیس بخش امنیت داخلی اون. کسی که متولد 1315 در سنگسر سمنانه و پس از 86 سال زندگی پر فراز و نشیب، با ظاهری که اصلاً شبیه به یه آدم 86 ساله نیست، باز هم خبر ساز شده. ما در این قسمت از مورخ قصد نداشتیم الزاماً بد یا خوب پرویز ثابتی رو بگیم. به جاش با بررسی گفتوگویی که در کتاب «در دامگه حادثه» با آقای عرفان قانعی فرد داشته، بخشی از زندگی سیاسی و امنیتی و نقاط عطف زندگیشو و همینطور نقطه نظرهای سیاسیش رو بررسی کردیم
اعترافات نادری پور…
اعترافات نادری پور معروف به تهرانی از شکنجه گران ساواک در سال 1357 پیرامون کشتن چندین نفر از جمله سعید کرد قراچلو ، محمد وحیدی و محمد رضا کلانتری که به دستور هوشنگ ازغندی در زندان اوین و با نظارت پرویز ثابتی مسئول اداره چهارم ساواک صورت گرفت
اقای کردی ؛ یک لحظه خودتان…
اقای کردی ؛ یک لحظه خودتان را جای فراستی ویا پرویز ثابتی قرار دهید که مرتکب جنایت در حین خدمت در ساواک شده باشند . پر واضح است که انان کتمان می کنند چرا که خانواده ان 9 نفر در همین اروپا و یا امریکا علیه ثابتی و فراستی اعلام جرم کنند ؛ درنتیجه دور از انتظار نیست که مورد پیگرد قانونی قرار گیرند .بنابراین از آنان نباید انتظار داشت که حقیقت را بگویند .
کشته شدن این ۹ نفر حین فرار، مسالهای بود که تا سالها بعد برای خیلیها غیرقابل قبول بود و به آن با دیده تردید نگاه میشد. راز قتل آنها، اول خرداد ۱۳۵۸ فاش شد. هنگامی که بهمن نادریپور معروف به تهرانی از بازجویان ساواک که مدتی قبل دستگیر شده بود در مصاحبهای تلویزیونی جزئیات کشتهشدن این افراد را افشا کرد. نادریپور که در ساواک رهبر عملیات بخش احزاب و دستجات کمونیستی و مدتی مسئول آن بود بود، از سال ۵۱ تا ۵۶ در کمیته مشترک ضدخرابکاری و پس از آن در کمیته زندان اوین مشغول به کار بود.
بنا به گفتههای او که خود در جریان تیرباران آنها در تپههای اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیات متعدد ترور مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق در زمستان ۱۳۵۳ کشته شدهاند. اشاره او به بیش از ۱۰ عملیات موفق این دو سازمان است که مهمترینشان کشتن سرهنگ زندیپور رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری توسط مجاهدین خلق و کشتن نیکطبع [از بازجویان کمیته مشترک]، عباسعلی شهریاری [منبع نفوذی ساواک] و نوروزی[فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر] توسط چریکهای فدائی است.
-تربیت نااهل را چون گردگان بر گنبد است.
کسیکه رهبرانش، فراستی و ثابتی ساواکی باشند، نشان میدهد که تاچقدر از دیکتاتوری رژیم پهلوی فاصله گرفته.! ؟
فراستی بارها در مصاحبه ها گفته که وظیفه اش کار اداری بوده . البته وی با سلطنت طلبان پیشین؛ مانند امید دانا، زست های دیگری میگرفت.
اصطلاح "رهبر عملیاتی" را محسن کردی به دروغ به ایشان وصل میکند؛ مگر اینکه رابطه شخصی با وی داشته باشد.
بهتر است محسن کردی، شرکت فراستی در برنامه پرگار بی بی سی، و سخنانش در کنار چریک سابق مدنی، و مجاهد سابق شاهسوندی را ، نیزاینجا درج میکرد.
وقتی اکثر اپوزیسیون ضدسلطنت با رضا پهلوی مخالفت میکند، یکی از دلایلش اینست که میدانند افراد خارج نشین ،مانند محسن کردی، از دمکراسی غربی چه درسهایی آموخته اند، و نظام سلطنتی آینده در ایران، با کمک امثال محسن کردی، از چه قماشی خواهد بود.
روز از نو ، روزی از نو !
مصاحبه رهبر عملیات ساواک
در لینک بالا در یوتوب مصاحبه آقای احمد فراستی رهبر عملیات ساواک را در مورد شایعه کشتار 9 نفر بر تپه های زندان اوین می شنوید. غیر ممکن است که چنین عملی رخ بدهد و کسی از آن خبر دار نشده باشد نه در میان ساواکی ها و نه در میان شهربانی یا.. غیر ممکن بود اتفاقی اینچنین بیافتد و کسی خبر نشود. مخالفان شاه از وزش بال پشه برای شاه داستان می ساختند، از مرگ صمد، محمد مسعود و الی ماشاالله گناه ناکرده به گردن پهلوی ها انداختند این هم یکیش. دقیقه 33 به بعد را گوش کنید ده دقیقه است. بقیه ش هم شنیدنی است اگر خواستید گوش کنید.
افزودن دیدگاه جدید