رفتن به محتوای اصلی

از ترک مخاصمه تا قرارداد صلح
08.12.2023 - 17:23

«قانون جنگ» بخشی از قوانین بین‌المللی است و به همین دلیل، ماهیت آن نیز شبیه به دیگر بخش‌های قوانین بین‌المللی به پیمان‌های بین‌المللی وابسته است.

این اصطلاح برای مجموعه پیمان‌های بین‌المللی استفاده می‌شود که در آن‌ها قواعدی مرتبط با جنگیدن و استفاده از سلاح‌های مرگبار علیه دیگر انسان‌ها تعیین شده‌اند.

به همین دلیل، یک مجموعه ثابت و همیشگی به عنوان «قانون جنگ» وجود ندارد. این پیمان‌ها به مرور زمان تغییر می‌کنند و با توجه به تحولات جامعه بشری، شکل و ابعاد متفاوتی پیدا می‌کنند.

به بیان ساده‌تر، «قانون جنگ» چیزی شبیه به مثلا قانون اساسی برخی کشورها نیست که در یک مجموعه یکپارچه جمع شده باشد و کم و زیاد کردن بندهای آن، روال مشخص و روشن و ثابتی داشته باشد.

هر آن‌چه که در پیمان‌نامه‌های مختلف یا به زبان ساده‌تر در «قوانین بین‌المللی» آمده و اجرایش در زمان جنگ ضروری است، «قانون جنگ» محسوب می‌شود.

«قانون جنگ» از کجا آمده؟

ایده‌های مدرن حکمرانی در ابتدای قرن بیستم به تشکیل یک سازمان بین‌المللی به نام «جامعه ملل» انجامید که در تلاش بود به اجرای قوانین بین‌المللی از جمله «قانون جنگ» کمک کند.

به طور کلی، بشر در تعیین قواعدی برای جنگیدن سابقه‌ای دیرینه دارد. اما تا پیش از دوران «مدرن» هرگز در جهان هیچ قدرتی بر سراسر کره زمین تسلط معناداری نداشت تا بتواند قواعد مورد نظر خود یا مجموعه کشورهای متحدش را در ابعاد جهانی اجرا کند.

از میانه قرن 19، کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدند که چنین قدرتی دارند و پیمان‌هایی را که بین خود امضا می‌کردند، به عنوان «قوانین بین‌المللی» لازم‌الاجرا می‌دانستند. از میانه همین قرن نیز این کشورها بر سر قواعدی درباره دریانوردی به توافق‌هایی رسیدند که نخستین مبانی «قانون جنگ» در آن‌ها دیده می‌شوند.

این قوانین در طول قرن بیستم به مرور گسترش پیدا کردند و برخی‌شان تا همین امروز لازم‌الاجرا باقی مانده‌اند.

بعد از هر دو جنگ جهانی نیز ابعاد «بشردوستانه» این قوانین بسیار پررنگ‌تر شد تا از وسعت فجایع انسانی و کشتارهای گسترده کاسته شود.

تحول و تکامل «قانون جنگ» تا همین امروز ادامه داشته و هرازگاهی که پیمان نامه بین‌المللی جدیدی درباره استفاده از تسلیحاتی نو یا ابزارهایی مدرن تصویب می‌شود، عملا جزییاتش به بدنه بزرگ «قانون جنگ» اضافه می‌شود.

سازمان‌های خیریه مانند «صلیب سرخ/هلال احمر»، از مروجین کلیدی و مشوقین همیشگی اجرای این قوانین هستند و عموما تلاش می‌کنند با انتشار اطلاعات دقیق و معتبر و بدنام‌کردن کسانی که این قوانین را زیر پا می‌گذارند، به اجرای قوانین کمک کنند.

ضمانت اجرایی «قانون جنگ» چیست؟

پس از جنگ جهانی دوم، سران دستگیر شده حزب نازی آلمان با استناد به «قانون جنگ» و دیگر «قوانین بین‌المللی» در نورنبرگ محاکمه شدند.

از نگاه منتقدان حقوق بین‌الملل، ضمانت اجرایی نه تنها برای «قانون جنگ»، بل، تقریبا برای تمامی قوانین بین‌المللی، به اصطلاح، «چشم اسفندیار» محسوب می‌شود. برخلاف قوانین ملی که حکومت‌ها برای اجرایشان از «انحصار خشونت» نیز برخوردارند و می‌توانند به هر شکلی که مایل هستند آن را اجرا کنند، «حکمرانی جهانی» از ابزارهای بسیار محدودتری برای اجرای این قوانین برخوردار است.

اما در عین حال، توسعه قابل ملاحظه مولفه‌هایی مانند سواد جمعیت بشر، دسترسی به اطلاعات، آسان‌تر شدن خبررسانی و تعداد رسانه‌ها در جهان موجب شده تا برخی از بخش‌های قوانین بین‌المللی که مشخصا سویه بشردوستانه دارند، بیش از باقی بخش‌ها مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد.

در چنین شرایطی، اجرای «قانون جنگ» ارتباط مستقیمی به میزان اطلاع‌رسانی درباره آن جنگ و همچنین واکنش افکار عمومی جهانی به آن پیدا کرده است.

به جز این، همچنان منتقدان اصرار دارند که «قانون جنگ» کماکان در چارچوب «سیاست قدرت» اجرا می‌شود و تنها زمانی ناقضان این قانون مجازات می‌شوند که منافع کشورهای قوی‌تر، حکمرانان مسلط و ائتلاف‌های بین‌المللی منسجم و قدرتمند به خطر نیافتد.

فارغ از این انتقاد کلی، بسیاری از پیمان‌نامه‌هایی که می‌توانند به شکل بالقوه بخشی از «قانون جنگ» باشند، راهکارهایی برای ضمانت اجرایی پیش‌بینی کرده‌اند؛ راهکارهایی از تحریم و جریمه خاطی گرفته تا حتی برپایی دادگاه بین‌المللی و محاکمه.

 

آیا واقعا «قانون جنگ» اجرا می‌شود؟

«قانون جنگ» ابعاد گوناگونی دارد که بخشی از آن‌ها در ابعاد بسیار گسترده اجرا می‌شوند. یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه استفاده از تسلیحات ویرانگری مانند سلاح‌های شیمیایی است که محدودیت‌ها درباره آن با سخت‌گیری اجرا می‌شود.

حتی در مواردی مانند جنگ سوریه که در آن سلاح شیمیایی به کار گرفته شد، هرگز هیچ یک از طرفین به شکل علنی و رسمی استفاده از این تسلیحات را گردن نگرفت.

این مساله به وضوح نشان می‌دهد که برخلاف انتقادهایی که وجود دارد، بخش‌هایی از این قوانین مشروعیت بین‌المللی جهان‌شمول دارد و هیچ یک از بازیگران بین‌المللی برای زیرپا گذاشتن آن، اصل قوانین را مورد پرسش قرار نمی دهد.

در حال حاضر کشورها برای اجرای «قانون جنگ»، انگیزه‌های بسیاری دارند.

اما در عین حال، منتقدان با اشاره به رویدادهایی مانند جنگ‌های جهانی قرن بیستم یادآوری می‌کنند که قدرت‌های بزرگ در زمان بحران‌های بزرگ، برای بقای خود عموما بدون هیچ مرزی وارد جنگ شده‌اند.

این منتقدان می‌گویند، دلیل این‌که قواعد بین‌المللی در 80 سال گذشته سرپا مانده‌اند این است که قدرت‌های بزرگ هرگز با تهدیدهایی جدی که موجودیت آن‌ها را به خطر بیاندازد، روبه‌رو نشده‌اند و اگر چنین وضعیتی شکل بگیرد، همه آن‌ها آمادگی دارند که در لحظه انتخاب بین مرگ و زندگی، همه این قوانین را زیر پا بگذارند و از دیگران هم کاری برای متوقف کردن آن‌ها بر نمی‌آید.

ضمن این‌که برخلاف «دیوان بین‌المللی دادگستری» که احکامش برای همه کشورهای عضو سازمان ملل، لازم‌الاجراست، مشروعیت «دیوان بین‌المللی کیفری» به پیمان‌نامه مستقلی متکی است که برخی کشورهای جهان از جمله آمریکا، روسیه و اسرائیل از این پیمان خارج شده‌اند و عملا صلاحیت قضایی آن را برای محاکمه شهروندانشان، مورد پرسش قرار داده‌اند.

مهم‌ترین بخش‌های «قانون جنگ» چیست؟

«قانون جنگ» برای بازیگران مختلف ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال وقتی آمریکا در سال 2003میلادی در تلاش بود تا حمله نظامی به عراق و اشغال این کشور را توجیه کند، بر روی بخشی از «قانون جنگ» که در آن برای استفاده و توسعه «تسلیحات کشتار جمعی» محدودیت‌هایی در نظر گرفته شده، تمرکز کرده بود.

اما همان جنگ در نگاه برخی از حقوقدانان معتبر و مهم، نقض «قانون جنگ» محسوب می‌شد و اقدام ایالات متحده از نگاه آن‌ها، مشروعیت حقوقی کافی نداشت و اقداماتش در واقع نقض بسیاری از اجزای قوانین مرتبط با جنگ بودند.

در نگاه سازمان‌هایی که اهداف بشردوستانه دارند، به جای موضوعاتی مانند حق حاکمیت ملی یا مشروعیت دفاع از خود، بیشتر آنچه که از ابعاد کشتار می‌کاهد اهمیت دارد.

به طور کلی تمرکز این سازمان‌ها، به ویژه «صلیب سرخ وهلال احمر» بر روی چهار پیمان بین‌المللی است در زبان فارسی به «پیمان ژنو» معروف هستند. این پیمان‌ها که برای نخستین بار در قرن 19تصویب شدند، به مرور زمان تکامل پیدا کردند.

پیمان به جای مانده از کنوانسیون لاهه در سال 1907، کنوانسیون حقوق کودک (1989)، کنوانسیون‌های بین‌المللی که استفاده از تسلیحاتی مشخص را ممنوع کرده‌اند و همچنین برخی قوانین عرفی پذیرفته شده در سطح جهانی، از دیگر منابع حقوقی مهم «قانون جنگ» محسوب می‌شوند.

«پیمان ژنو» چیست؟

در میان پیمان‌های بین‌المللی مرتبط با «قانون جنگ» آنچه که در سال 1949در شهر ژنو تصویب شد، از اهمیت بنیادین برخوردار است.

این پیمان‌ها در چهار کنوانسیون مختلف که در سال 1948در شهر ژنو برگزار شدند، تصویب شدند و در هر کدام درباره بخشی از رفتارهای کشورها در زمان جنگ تصمیم‌گیری شد. مجموعه این قوانین که به نام «پیمان ژنو» شناخته می‌شود در دهه‌های اخیر، با اصلاحاتی هم روبه‌رو شده است.

در نخستین کنوانسیون، قواعد مرتبط با چگونگی برخورد با مجروحان جنگی برای چهارمین بار در تاریخ، به روز شد و قوانین باقی مانده از سال‌های 1864 و 1929، به روز شدند.

در کنوانسیون دوم به قواعد مرتبط با مجروحان جنگی در نبردهای دریایی و چگونگی کمک‌رسانی به ناوهای رزمی در قالب یک پیمان جمع شد.

در کنوانسیون سوم، مساله «اسرای جنگ» بررسی شد و شکل برخورد با آن‌ها و حداقل‌های ضروری در این ارتباط به قوانین بین‌المللی اضافه شد.

و در کنوانسیون چهارم، بخش‌هایی بسیار مهم از «قانون جنگ» درباره لزوم حفاظت از غیرنظامیان در زمان جنگ تدوین شد.

قرارداد صلح برای خاتمه دادن به وضعیت جنگی

یکی از راه‌های خاتمه دادن به وضعیت جنگی انعقاد عهدنامه یا قرارداد صلح بین دولت های متخاصم است. به سخنی دیگر، در حالت‌های خاصی که مخاصمات عملن قطع می‌شود یا در حالتی که قرارداد ترک مخاصمه یا قرارداد تسلیم بدون قید و شرط امضاء می شود.[همانند آنچه که بر آلمان و ژاپن در پایان جنگ دوم جهانی تحمیل شد] که ضرورتاً از منظر حقوقی حالت جنگی خاتمه نمی یابد، اما اگر حالت قطع تخاصم و متعاقب آن عقب نشینی نیروها به پشت مرزهای شناخته شده، بطور عملی و با زمان نسبتاً طولانی از آن سپری گردد، می‌توان بیان داشت که این وضعیت ممکن است یک تفاهم ضمنی بین طرفین درگیر در مخاصمه برای تحقق حالت «جنگ پایان یافته»، تلقی شود.

جنگ و مخاصمات مسلحانه به یکی از راه‌های زیر خاتمه می یابد:

- قطع تخاصم ساده؛

- تسلیم یکی از طرفین درگیر؛

- امضای قرارداد صلح.

با بررسی گذرا در تاریخ معاصر، بندرت جنگها با توافق ساده آتش بس و قطع عملیات خصمانه پایان یافته اند. زیرا در این موارد همواره این مساله حقوقی مطرح نظر است که آیا جنگ خاتمه یافته تلقی می‌گردد یا خیر و از چه زمانی و تحت چه شرایط و ضوابطی طرفین درگیر در جنگ و کشورهای ثالث بی‌طرف که «منافع، همانند روسیه در عملیات نظامی ترکیه علیه روژاوا که وارد گفتگو شده است!» آن‌ها به نحوی با جنگ گره خورده است باید با مساله برخورد نمایند؟

 

از نظر حقوق بین الملل، قطع عملیات جنگی و فراهم آمدن شرایط استقرار صلح در یک چارچوب قانونی در شکل توافقنامه عملی می شود. «ترک مخاصمه» یکی از مواردی است که بصورت کلی در مواد (36 تا41) کنوانسیون (1907) لاهه پیش‌بینی شده است.

ترک مخاصمه غالباً با میانجیگری یا مساعی سازمان یا دولت های ثالث انجام می‌یابد که عبارتست از«تعلیق موقت و قراردادی مخاصمات» که طی قراردادی بین دولت های متخاصم درگیر در جنگ عملی می گردد. ترک مخاصمه ممکن است:

- محلی، موقتی و فاقد هرگونه آثار و عواقب سیاسی باشد؛

- عمومی و مقدمه خاتمه جنگ باشد؛

- جنبه مختلط داشته باشد (یعنی قطع عملیات نظامی همراه با اهداف و مقاصد نهاییِ سیاسی).

در نوع نخست می‌توان به اصطلاحِ «آتش بس» در قطعنامه (598) به عنوان نخستین گام برای حل و فصل اختلافات بین ایران و عراق اشاره داشت که به حیث سابقه تاریخی و حقوقی صرفاً به قطع عملیات جنگی در یک منطقه معین برای زمان محدود به منظور تخلیه مجروحان و تدفین کشته شدگان یا در مواردی «تسلیم نیروهای شکست‌خورده در جنگ» ( که با توافق فرماندهان نظامی در منطقه یا صحنه ای از نبرد عملی می شود، مربوط می‌شده است.

در نوع دوم؛ برای ترک مخاصمه همه جانبه برای نیل به صلح می‌تواند تلقی شود مانند سرزمین کره که پس از خاتمه جنگ جهانی دوم بین دو نیروی اشغالگر شوروی و آمریکا در مدار(38) درجه به دو کشور شمال و جنوبی تقسیم شد،اما در سال (1950) دوباره درگیر جنگ گردید.

براین اساس اکثر علمای حقوق و دادگاه های کشورهای مختلف در موارد متعدد براین باور بوده و هستند که قطع یا تعلیق موقت عملیات جنگی در حالت‌های قراردادی آتش یس یا ترک مخاصمه ضرورتاً به حالت جنگی پایان نمی دهد.

این معنا، هم در قوانین مدرنِ جنگی کشورهایی که از نظر حقوقی پیشرفته اند موجود است. (مانند قانون جنگ زمینی ایالات متحده امریکا، بند479) و هم در آرای محاکم حقوقی این ممالک یافت می شود.

در اینکه قرارداد ترک مخاصمه چه مواردی را شامل می گردد، هیچگونه رویه عرفی/ قانونیِ مشخصی وجود ندارد و اساساً حقوق دانانِ کلاسیک براین باورند که در وضعیت ترک مخاصمه، حالت جنگی نه تنها بین کشورهای متخاصم، بل، در رابطه با این کشورها و دولت های بی‌طرف به قوت خود باقی می ماند.

در رویه کلاسیک یا سنتی، در حالت ترک مخاصمه عمومی توسل به کلیه اقداماتی که طرفین متخاصم طی جنگ مانع از انجام آن می‌شدند همچنان ممنوع است. البته رویه حقوق بین الملل مدرن تا حدودی متفاوت است و در حالت ترک مخاصمه عمومی کشورهای متخاصم تنها از توسل به اقداماتی که صریحاً در قرارداد ترک مخاصمه قید گردیده، منع شده اند. به بیانی دیگر، در اینجا اراده طرفین در جنگ با توجه به اوضاع و احوال تعیین کننده است.

تفکیک مفاهیم ترک مخاصمه و آتش بس!

تفکیک مفاهیم ترک مخاصمه و آتش بس، با وجود اختلاط در معنا که این دو در عمل پیدا کرده اند، اما از نظر آثار و عواقب حقوقی و سیاسی در فراگردی که منجر به استقرار وضعیت صلح می شود، از اهمیت برجسته ای برخوردار است.

گاه قرارداد ترک مخاصمه ی محدود، وسیله فرماندهان عالی نظامی امضاء می گردد. اما به حیث اهمیت سیاسی که برای طرفین درگیر، در پی دارد، مجوز چنین اقدامی وسیله دولت های متبوع آن‌ها صادر می شود.

غالباً ترک مخاصمه برخلاف آتش بس به مفهوم قرارداد تعلیق محدود و موقتِ عملیات نظامی که ممکن است میان فرماندهان بخش‌هایی از صحنه جنگ پیش آید، بین فرماندهان کل قوا منعقد می‌گردد و عموما بی درنگ پس از امضاء مجری و معتبر است.

خصیصه حقوقی و عملی بسیار مهم ترک مخاصمه عبارت است از به حالت تعلیق درآمدن عملیات نظامی بدون پایان بخشیدن  به «جنگ» یا «حالت جنگی».

بدین سیاق تفکیک بین مفاهیم «عملیات جنگی» و «حالت جنگی» کاربرد عملی و حقوقی می یابد. یعنی با استقرار ترک مخاصمه عملن مفهوم نخست به حالت تعلیق در می‌آید بدون آنکه عبارت دوم دستخوش تغییر گردد.

از منظر حقوق بین الملل آثار گوناگونی بر این تفکیک مترتب است که یکی از آن‌ها همان ادامه وجود حقوق دولت های متخاصم از جمله حق بازدید و بازرسی در دریا ( در  جنگها و مخاصمات دریایی) و توقیف اموال متخاصم یا کالاهایی که مشکوک به حمل به مقصد متخاصم روی کشتی‌های بی‌طرف هستند.

از ترک مخاصمه تا قرارداد صلح!

 چه زمانی جنگ از نظر حقوقی پایان یافته تلقی می‌شود؟ معمولا یکی از طرق خاتمه دادن به وضعیت جنگی انعقاد عهدنامه یا قرارداد صلح بین دولتهای متخاصم است. به بیانی دیگر، در حالتهای خاصی که مخاصمات عملا‌ قطع می‌شود یا درحالتی که قرارداد ترک مخاصمه یا قرارداد تسلیم بدون قید و شرط امضاء می‌شود، (مانند آنچه که بر آلمان و ژاپن در پایان جنگ دوم تحمیل شد) ضرورتا از نظر حقوقی حالت جنگی خاتمه نمی‌یابد. بنابراین، اگر حالت قطع تخاصم و متعاقب آن عقب نشینی نیروها به پشت مرزهای شناخته شده عملی و زمان نسبتا طولانی از آن سپری شود، می‌توان گفت این وضعیت ممکن است یک تفاهم ضمنی بین طرفین درگیر در مخاصمه برای تحقق حالت جنگ پایان یافته، تلقی گردد. اکثر حقوقدانان درباره ادامه حق استقرار محاصره دریائی برای کشورهای متخاصم ساکت‌اند؛ بر این اساس به نظر می‌رسد که حق «بلوکه کردن» و سایر حقوق منتج از آن یعنی توقیف مصادره کشتی‌ها دشمن، تفتیش و بازرسی کشتی‌های بی‌طرف و کشتی‌های حامل کالای قاچاق جنگی به قوت خود باقی می‌ماند مگر آنکه قرارداد ترک مخاصمه که با اراده Von Glahn: Law Among Nations. نتیجه کلی شاید آتش‌بس مورد گفتگو در بند یک قطعنامه به مرور زمان که طرفین درگیر مذاکرات طولانی خود هستند عملا مبدل به همان حالت ترک مخاصمه دو فاکتو و تعلیق بلند مدت اقدامات عامل خصمانه مورد نظر بند 3 قطعنامه که مربوط به مبادله اسرای جنگی براساس کنوانسیون سوم 12 اوت 1949 ژنو است، بشود.

نیره انصاری، حقوق دان، متخصص حقوق بین الملل و حقوق اروپا، نویسنده و مدافع حقوق بشر

4،12،2023

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

نیره انصاری

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
بیشعور نظرت را جای مناسب درج کن!

 این ناشناس بیشعور، شعور آنرا ندارد که مطلب اش را دستکم بصورت مقاله بنویسد. دیلش خیلی ساده این است که قصد او بحث سیاسی نیست فقط آمده فحش بدهد و با فرغون عقده هایش را سر نام های حقیقی خالی کند. خشم از کلمه به کلمه نوشته هایش میریزد. زیر مقاله ای که هیچ ربطی به بحثی که او در «کمنت» اش مطرح میکند نظر میدهد و کل بحث را هایجک میکند. این آدم را باید بلاک کرد. خرمگس معرکه از جنس دیگری که با یونس لاچینی تفاوت ماهوی دارد. 

آمد اینجا بحث بسیار مفید خانم انصاری را هایجک کرد. این عقده ای مریض رعایت و احترام خانم انصاری را نکرد که بحث نامربوط را مطرح نکند. زیر مقاله آقای محققی هم باز یک «کمنت» نامربوط گذشت. این آدم ها باید از سایت بلاک شوند. بدون اینها سایت بهتر میگردد. اینها چیزی ندارند به دیگری یاد بدهند یا در ذهن دیگری اثر بگذارند. می آید اینجا که فحش بدهد و فحش بخورد. اینجا جایش نیست. هرکس میخواهد نظر بدهد باید مرتبط با موضوع و محترمانه باشد چه با نام مستعار و چه غیر آن. 

ی., 10.12.2023 - 11:34 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
دیدگاه متّقن و مستدل؛ نه هوچیگری

دروووود!

موجز و مختصر در باره سیستم نظر دهی!

این صحبتهایی که میکنم خطاب به اشخاص با نامهای حقیقی و نامهای مستعار است. هدفم نیز توضیح مطلبی پیش پا افتاده؛ ولی مهم است که گویا کثیری از ما ایرانیان قرنهای قرن با خودمان سوگند یاد کرده ایم که نه تنها اهمیّتی به آن ندهیم؛ بلکه تا نیرو در بدن داریم و امکانات مادّی ما کفاف میدهند، بر مطالبی از این دست، خط باطل بکشیم و مدام فقط در بلندگوها و ترومپتهای عقیدتی و مذهبی و ایدئولوژیکی خودمان بدمیم.

دنیای مجازی، وسعتش به حجم کائناته. هر انسانی مختار و مجاز است که بر حسب علایق شخصی/فرقه ای/سازمانی/حزبی/تجاری/ دکانداری/تولیدی و غیره و ذالک از این فضا به سهم و تواناییهای مالی و زمانی و غیره و ذالک خودش استفاده کند. هیچ مانعی نیز بر سر راه هیچکس وجود ندارد؛ مگر اینکه محتویات سایت فرضی، خلاف قوانین حقوقی باشند و موجب پیگرد قانونی شوند. 

آقای «کیانوش توکّلی» همچون کثیری از انسانهای روی کره زمین و در اینجا به حیث ایرانی بودن، بنا به هر دلیلی که میخواهد باشد، آمده است و سایتی به نام «ایران گلوبال» را به راه انداخته است و حسب علایق و مسئولیّتها و تمایلات و تجربیات شخصی خودش آن را  با گشوده فکری بی نظیر در اختیار کسانی گذاشته است که در خصوص مسائل ایران، تصوّر میکنند یا شایدم واقعا حرفی برای گفتن دارند. ایشون اگر میخواستند تجارت کنند، مطمئنا سایت تجاری راه می انداختند و به مقاصد خود نیز میرسیدند.

کیانوش عزیز بر حسب سلیقه فردی نیز وقت میگذارد و اگر در سایتهای دیگر مطالبی ببیند که ارزش انعکاس داشتن داشته باشند، آنها را با ذکر ماخذ در سایت منتشر میکند. همینطور با اشخاصی شناخته شده یا کمتر شناخته شده، گفت و گوهایی را آماده و در بخش اعلام عمومی پست میکند.
سایت ایران گلوبال، بلند گوی حزبی/سازمانی/فرقه ای/ تشکیلاتی/مذهبی و امثالهم نیست. کسانی که تصوّر میکنند هر سایتی که پا گرفت حتما همچون «مسجد» محل است که باید رفت داخل آن فقط رید و شاشید، اشباه فهمیده اند. حتّا در مسجد نیز اگر آدم، آدم باشد و شعور و فهم داشته باشد، نه میشاشد نه میرینه؛ ولو تمام عمرش از مسجد و کلیسا و کنیسه و معبد بیزار باشد.
کسانی که به هر دلیلی مخالف محتویات مقالات انتشاری در سایت ایران گلوبال هستند، باید اگر به راستی یک ارزن شعور و دانش و فهم دارند، فقط در باره محتوای مقاله نظر بدهند؛آنهم با استدلال و منطق؛ نه اینکه بیایند ترومپ عقیدتی و حزبی و مذهبی و ایدئولوژیکی خود را چاق کنند و دودوری دودور دودوری دودور چرت و پرتهایی را بنویسند و فلنگ را ببندند. مهم نیست که انسان با نام مستعار میخواهد نظراتش را بنویسد یا با نام حقیقی. مهم اینست که نشان دهد شعور و فهم و دانش و درک لازم را دارد و مطالب نویسنده را فهمیده و گواریده و حالا مایل است از بُعدی دیگر نظر خودش را با منطق و استدلال بر زبان براند بدون فحّاشیگری.
همچنان تاکید میکنم که آقای «کیانوش توکّلی»، عقد رسمی هیچ سازمان و حزب و گروه و فرقه و فلان و بیسار نیست که بخواهد تمام عمرش نقش بلندگو و رادیوی روضه خوان و تلویزیون اراجیف عقیدتی و ایدئولوژیکی دیگران را ایفا کند. اگر مشارالیه روزی روزگاری به نحله ای یا سازمانی یا حزبی متمایل شد و بعد در عمل تشخیص داد که چنان سازمان و حزبی هرگز در عمل با آرمانها و آرزوها و ایده آلهایش همخوانی ندارد و از آن گسست، نمیتوان نتیجه گرفت که تا آخر عمرش فقط زیر بار خطاها و کژرویها و بلاهتهای مقطعی از زندگی فردی اش، تقاص پس بدهد به عده ای بی هویّت از خود متشکر و طلبکار؟.
همانطور که گفتم، دنیای مجازی فراخدامنه و تا بی نهایتها حجیم است. کسانی که مایلند عقاید و مرام و مسلک و ایدئولوژی خود را تبلیغ کنند، راه باز است و جاده دراز. سایت ایران گلوبال، میدان تبلیغ و پروپاگاندا و شاخه شونه کشیدن و مبارزات ایدئولوژیکی نیست.
خانم محترمی به نام «نیره انصاری» به خودشان زحمت داده اند ساعتها مطالعه کرده اند و مطالبی را تحریر و سپس منتشر کرده اند. عده ای به جای آنکه بیایند مطالب ایشون را دقیق بخوانند و بفهمند و بگوارند و حتّا اگر هیچ نظری هم ندهند، دست کم رعایت ادب را بکنند، نه اینکه شکایتها و گله های خود را در پای مقاله ایشون منتشر کنند. اگر کسانی با شخص «کیانوش توکلی» مشکل دارند، میتوانند مستقیما با او از در گفتگو در آیند. کیانوش عزیز کاملا آماده و بی شیله پیله آنجا ایستاده است. ضمنا هر انسانی، مالک خونه و زندگی خودش است. آیا دیگرانی که اینقدر حرارت ایدئولوژی و مذهب و فلان و بیسار خودشان را در صدها و چه بسا هزاران سایت و شبکه اجتماعی بروز میدهند، حاضر هستند با رادمنشی و گشوده فکری، یک هزارم دیدگاهها و نظرات سنجشگران خودشان را انعکاس دهند؟.
بیایید شرافتمندانه از سایتهایی که منعکس کننده عقاید و ایدئولوژی و خط و مرام شما هستند، بگویید یه نفر به نام «فرامرز حیدریان» وجود دارد که مطالبی مینویسد. آیا شما حاضرید فقزط«ده جمله» از این شخص را در سایتهای خودتان انعکاس دهید. فقط «ده جمله علیحده بدون هیچ توضیح طولانی و فلان و بیسار». ده جمله ساده و خالی.
من مطمئن هستم که هیچکس آن شهامت را ندارد که حتا «یک جمله» از مرا منتشر کند؟. آیا از خود پرسیده اید که به چه دلیل؟. دلیلش را من برای شما میگویم، حتّا اگر یک جمله از مرا انعکاس دهند، تمام آن ساختمان عقیدتی و ایدئولوژیکی/مذهبی آنها از هم فرو میپاشد و میریزه به هم. میگویید نه!؟ اینطور نیست. بسیار خب. این گوی و این میدان. شما لطف کنید و بروید از مدیران سایتها سئوال کنید آنهم از طریق ایمیلهایشان که آیا حاضر هستند فقط پنج جمله از سخنان مرا چاپ کنند؟. آنوقت ببینید چه جوابی میشنوید.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان
ش., 09.12.2023 - 13:10 پیوند ثابت
اسم مستعار

هر کمنتی تاکنون با اسم بوده . شما مگر غیبگو هستید که اسامی مستعار هستند؟دهها کتاب تاکنون در باره استفاده از اسم مستعار نوشته شده. اگر حد اقل سواد سیاسی داشتی کمنت ها بد و بیراه نیستند. شما با 50 سال فعالیت نمی توانی 2 جمله درست حرف بزنی یا بنویسی. بهانه و دلیل سانسور کمنت، بد و بیراه نیست. دلیل فساد و بی اخلاقی شماست که پارتی بازی میکنید. این محققی باید میرفت شاعر و داستان نویس میشد. او مثل تو حداقل سواد مارکسیستی را نداشته و ندارد . درحالیکه شماهردو ی شما یک عمر از فعالان کمونیسم روسی بودید. اگر سوادت از کاربران کمتر باشد صلاحیت مسئول قضاوت در باره نوشت های دیگران را ندارید. بدبختی جامعه ایران اینست که همیشه افراد دارای پست و مسئولیت هایی بوده اند که جایشان درست نیست و توانایی انجام وظیفه اشان را ندارند.کمنت حذف شده بد و بیراه نیست. شما کمنت را نخواندید چون شعور درک نظرها را نداری و فقط پارتی بازی میکنی برای دوستان و آشنایانت. انقلابیون سابق اگر هم گاهی پارتی بازی میکردند مثل شما اینقدر بی حیا و شرم نبودند که یک نظر و تحلیل اجتماعی را بد و بیرا می خوانید. باید میرفتی معلم اخلاق و آخوند نهی از منکر میشدی.شما چقدر ابله و دیکتاتور هستید که استفاده از اسم مستعار را نمی پذیرید و نمی توانید تصمیم و شرایط و انتخاب و حق آزادی دیگران را قبول کنید !اینجا 2-3 نفر مدام دیگران را بی شعور می نامند و شما منتشر میکنید. ولی اگر کسی دیگری این واژه را بکار ببرد میشود بد و بیرا. معلوم است یا احمق هستی و یا فردی فاسد که فرق قائل میشود بین چاپلوسان و افراد جدی.پس کمنت سانسور شده را منتشر کن تا کاربران متوجه بشوند شما بیسواد هستید یا غرض ورز و رفیق باز.؟

ش., 09.12.2023 - 00:41 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

شما حتی  جرئت نداری که یک نام مستعاربرای خودت انتخاب کنی ؛ ان وقت به اشخاص حقیقی بد و بیراه می گی . بیا با عکس و نام وافعی مثل دیگران انتخاب کن و بعد هر چه از  دل تنگت  بر  امد بنویس و هیج سانسوری وجود نخواهد داشت

جمعه, 08.12.2023 - 22:53 پیوند ثابت
جناب توکلی

عنوان مقاله
سانسور کمنت.

جناب توکلی. چرا کمنت زیر مقاله ابوالفضل محققی را منتشر نکردی و سانسور کردی؟ آیا بازهم ایشان حق خاص سوسیس گاز زدن خودش را دارد؟در انقلاب ایران خیلی چیزها با هم ربط دارند!

جمعه, 08.12.2023 - 22:36 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.