رفتن به محتوای اصلی

صندوق لعنت الهی؛ نمایشهای انتخاباتی و عامل اصلی تحول و گذار خشونت پرهیز
25.12.2023 - 10:50

 

 

احمد پورمندی :

نمایش سیاسی-انتخاباتی خامنه ای در چهار پرده!

 

 

عنوان مقاله صندوق لعنت الهی
درووود بر آقای پورمندی گرامی!

اندکی تامّل در باره نمایشهای انتخاباتی.

من قبلا در سراسر دیدگاههای متنوّعی که سال گذشته در پای مطالب دیگران و از جمله خودتان در سایت «ایران امروز» نوشتم و محرّز بودن آنها را زمان و واقعیّتهای روزمره به محک زد، مایلم مجدّدا اشاره ای کوتاه به اصل قضیه کنم. پیگیری قضایا به عهده خود شماست و احتمالا دیگرانی که تمایل دارند بدانند بالاخره سرنوشت این میهن و مردمش به کجاها سر خواهد کشید.

روشها و اقدامهای زمامداران حکومت فقاهتی همانطور که بارها تاکید کرده ام بر محور یک ستون کلیدی و هزاره ای میچرخد که زمان قرن به قرن، تضمین کننده بقای آنست. آنهم اینکه:

«آخوندها، هزار سال حکومت خواهند کرد/ شیخ صادق خلخالی»
«جمهوری اسلامی ایران به یُمن توفیقات الهی، قرنهای قرن دوام خواهد آورد/سیّد علی خامنه ای».
ممکن است کسانی بگویند که خلخالی و خامنه ای همچون اجداد خودشان در صدر اسلام، فقط «رجزخوانی» کرده اند. ولی حقیقت تلخ اینست که تمام اراده اقتداری و سائقه قدرتپرستی و غارتگری نجومی در سایه شمشیرکشیهای شبانه روزی از صفات بارز متولیّان اسلامیّت است. تاریخ نکبت بار اسلام و متولّیانش، کلا حول و حوش همین مسائل از دیر باز تا امروز چرخیده و همچنان خواهد چرخید تا زمانی که بر اریکه قدرت، اتراقگاه دارند و اراده تمامیّتخواه آنها نفوذ  و با دوام است.   

موضعگیریها و رفتارها و گفتارها و نمایشهای مردم فریب تمام متصدّیان حکومت فقاهتی از صدر تا پایین دقیقا حول و حوش همان «محوری» میچرخند که گفتم؛ یعنی استیلا و دوام حکومت فقاهتی در بستر هزاره ای که شرط آن فقط در گرو روشهائیست که «قرن به قرن» را واقعیّت اجرایی بدهند در سراسر ایران.

مسئله حکومت فقاهتی مثل روز روشن است. آنها میخواهند به هر قیمتی که شده در قدرت و اقتدار ابدی بمانند و بدون هیچ رقیبی حتّا از میان همعقیدگان خودشان که عبا و عمامه ندارند و گاها فکل کررواتی نیز هستند، سلطنت ابدی داشته باشند. مردم نیز همانطور که خامنه ای علنا و با بی شرمی مطلق بارها گفته است و همچنان میگوید، محلّی از اعراب ندارند؛ زیرا در نظر ولی فقیه، مردم ایران، «صغیر و جاهل و عوام کالانعام» هستند. ضمنا آخوندها برای دوام اقتدار خودشان دست به هر کاری خواهند زد و نشان داده اند و اثبات کرده اند که توانایی برای هر نوع جنایتی را نیز دارند و به اعتراضات هیچکس روی کره زمین نیز اهمیّتی نمیدهند و خود را ملزم نمیدانند که بخواهند حساب جنایتهای خودشان را پس بدهند. آنها اعتقاد قطعی دارند که هر کاری را که  ما بر روی کره زمین میکنیم، اراده الهیست و الله ناظر اقدامات ماست و جواز قطعی و رسمی را به ما داده است برای اجرای هر نوع اقدامی که بخواهد خلاف اراده الهی باشد.  بنابر این، مهم نیست که دشمنان اسلامیّت در باره ما چه میگویند، مهم این است که ما رسالت الهی را که کشتار بی ایمانان است به نحو احسن [جدال احسن] اجرا کنیم. به همین دلیل در نظر آخوند جماعت، دنیا از دو جبهه تشکیل شده است: «دار الایمان و دار الکفر». بنابر این، تکلیف آخوند جماعت و ارگانهای تابعش از زرّادخانه گرفته تا بوقهای تبلیغاتی اش، کاملا روشن است و نیازی به تجزیه و تحلیل ندارند؛ زیرا همانطور که خامنه ای پانزده سال پیش در دیدار با پرسنل وزارت اطّلاعات گفت: «... قدرت، مثل سلاح است. یک سلاحی در دست انسان است. انسان را جرّی میکند. این جرات خیلی اوقات به ضرر انسان تمام میشود. به زورگویی، به تعدّی. به این چیزها منتهی میشود» - کتاب: بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با پرسنل وزارت اطّلاعات – سال 1387- ص. 7»
امّا بحث من از دیر باز تا همین امروز بر یک معضل کلیدی تمرکز و ثبات کرده است؛ آنهم بر معضل آنانی که خود را «مخالف حکومت فقاهتی یا به قول خودشان اپوزیسیون حکومت فقاهتی» میدانند. مسئله اصلی و کلیدی راه حلّ معضلات و مسائل ایران، دقیقا حضرات مدّعی اپوزیسیون هستند؛ نه آنان که حاکمند و اراده کرده اند هزاره ها حکومت کنند. من برخورد و رفتار بعضی از دست اندرکاران حکومت فقاهتی را که غالبا از موضع اعتقاداتی با سیستم فقاهتی مخالفت میکنند یا موضع میگیرند، به حیث نیروهایی که بدیل حکومت باشند، اصلا محسوب نمیکنم؛ زیرا آنها همچنان بر مدار حاکمیّت ابدی جمهوری اسلامی اعتقاد راسخ دارند. امّا واقعیـت چهار دهه کنشگرییهای نظری و کرداری مخالفان فقاهتی تا امروز اثبات کرده است که گرایشهای مختلف هنوز نمیدانند چه میخواهند و چگونه میتوان صفوف خود را در مقابل حکومت فقاهتی برجسته و منسجم و یکپارچه برافراشت و دست به عمل زد. آنها تا امروز ثابت کرده اند که برغم نیم قرن در کشورهای آزاد زیستن، هنوز به بلوغ سیاسی نرسیده اند و در چنبره اعتقادات سخیف و ذهنیّتهای آکبندی و پیشداوریها و کینه توزیهای کمپلکسی مبتلایند. هنوز هیچی از رویدادهای انتخاباتی و مناسبات گرایشها و احزاب کشورهای آزاد نیاموخته اند. ریشه ها و علّتهای این معضل را میتوان در باره اش هزاران هزار صفحه قلمفرسایی کرد و میلیونها ساعت بحث و مشاجره. ولی هر گونه تاخیر و تعلّل در فقدان شکلگیری بدیلی که فراعقیدتی و فراحزبی باشد، امکانهای واقعیّت پذیری قرن به قرن دوام حکومت فقاهتی را در سمت و سوی هزاره ای تضمین قطعی خواهند کرد.
مخلّص کلام. عزل و خلع حکومتگران فقاهتی زمانی امکانپذیر میشود که بدیل پاسخگو و مسئول و رادمنش و ایرانگرا و مردمدوست از میان مدّعیان اپوزیسیون پا بگیرد و در همسویی با مردم داخل کشور که آتشفشان مدام شعله ور هستند، همپایی کند و یکپارچه به خنثا کردن و اضمحلال سیستم فقاهتی کامیاب شوند. در غیر این صورت، همانطور که تاکید کردم، عشوه گریها و نمایشات حکومت آخوندی که در تیارت بازی کردن از خبره ترین مکّاران روزگار هستند، کما فی السّابق ادامه خواهد داشت و از همین الان بگویم که از صندوق لعنت الهی، همانی برون خواهد آمد که الله معمّم [= سیّد علی خامنه ای = گدای سر خرمن] قبلا تعیین و انتخاب کرده است. 
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان 

 

اگر ما عامل اصلی تحول و گذار خشونت پرهیز را جامعه مدنی ایران بدلنیم و هدف مان تناور و آگاه شدن این جامعه باشد

احمد پورمندی : 

آقای حیدریان عزیز! اگر ما عامل اصلی تحول و گذار خشونت پرهیز را جامعه مدنی ایران بدلنیم و هدف مان تناور و آگاه شدن این جامعه باشد، از راه برخورد های کلی و صفر و صدی به جایی نخواهیم سید و مجبوریم به همه زمین های بازی، از جمله زمین انتخابات بدون تعصب توجه داشته باشیم. من هم مثل شما، تصور می کنم که این حرف ها و حرکات همگی بخش های یک حقه بازی جدید هستند و حکومت قصد عقب نشینی و ایجاد گشایش را ندارد. اما مطلقا باور ندارم که پس باید نسبت به آنها بی اعتنا باشیم. روحانیت هیچ باوری به انتخابات و مجلس شورا ندارد و اگر می توانست، در همه نهاد های زیر مجموعه جمهوریت را رسما گل می گرفت. اما نتوانست و اندیشه جمهوریت توانست نهاد های خودش را هم بسازد. فعلا هدف روحانیت تهی کردن این نهاد ها از محتوا و یی اثر کردن آنهاست . رو کردن دست روحانیت، سرداران و مافیا بدون حضور در روند های جاری از جمله انتخابات ، به سرعت پیشرفت کمک نمی کند، اما می تواند به بقای حکومت مساعدت نماید. امروز تاجزاده در مطلبی از زندان تلاش های انتخاباتی حکومت را «حقه بازی» نامید . این کار مثبت است و باید از سوی همه ما از طریق حضور موثر در روند انتخابات- و نه در رای گیری- گسترش یابد. موتفق نیستید؟

 

 

 

مقاومت یکپارچه و نتیجه آور

مجدّدا درووود بر آقای پورمندی گرامی!

موجز و مختصر.

مسئله موافقت من و شما یا دیگران به نظرم چندان از دیدگاه ذینفعان و ذینفوذان در سیستم فقاهتی مطرح نیست. آنچه اهمیّت دارد، نقش مخالفتها و موضعگیریهای کسانی است که در تقابل با قدرتمداران در سیستم بر می آیند. آینکه آقای تاج زاده یا دیگرانی همچون او بر اقدامها و حرفهای خامنه ای و طیفهایی که گرداگرد او را گرفته اند، مُهر ابطال میزنند، دلیل بر آن نیست که سیستم فقاهتی از مواضع تمامیّتخواه خودش که بر محور «استبداد رای ولی فقیه» میچرخد، میلیمتری عقب نشینی خواهد کرد. کلا بینش آخوندی را از مفاد خود قرآن میتوان استنباط کرد و به فهم آن راه یافت. در قرآن، هر گونه رقیبی برای الله به معنای «شرک» است. اصلا شعار «لا الله الا الله» دقیقا ماهیّت رفتاری و گفتاری ولی فقیه را که همان خامنه ای باشد، برملا میکند.

من از دوان نوجوانی تا امروز، چه در زندگی شخصی، چه در زندگی اجتماعی، هیچوقت تا امروز ناامید نبوده ام؛ زیرا به تجربه دریافته ام که زندگی، سرشار از نامنتظره ها، غافلگیر کردنها، امکانها و راههای گوناگون و فرصتهای مختلف است . کلا هر گونه ریزشی را در ساختمان کندوی فقاهتی میتوان به فال نیک گرفت. ولی آنچه برای من ارجح است و مهم، نقشیست که گرایشهای ریزشی میتوانند در کلّ ساختمان و ارگانهای ذیربط فقاهتی ایفا کنند. مسئله اینست که اگر بر فرض محال، اشخاصی مثل تاج زاده یا کسانی که به نحوی اساسی مخالف سیاستها و روشهای ولی فقیه و اشخاص گرداگرد او هستند، حتّا اگر در قدرت نیز سهیم شوند، تا زمانی که مخالفانی به قول خودشون «عددی» نیستند، تحمّل پذیرند برای ولی فقیه و تابعینش. فقط ار لحظه ای که به نیروهای تاثیر گذار تبدیل شوند و میلیونها انسان را به دنبال خود داشته باشند، آنگاه برای ولی فقیه و تابعینش به حیث خطر قدرت محسوب میشوند که یا همچون میر حسین موسوی و کروبی، خانه نشینشان میکنند یا اینکه پرونده هایی برای آنها درست میکنند و فوری دست و بالشان را میبندند و به گوشه زندان یا حبس خانگی محکومشان میکنند و در بدترین حالت، سر به نیستشان میکنند. بنابر این صرف مخالفت در سیستم از طرف کسانی که از سیستم بریده اند و به ناکارایی آن مطمئن شده اند، به تنهایی نمی توانند کاری را از پیش ببرند. همانطور که گرایشهای مخالف حکومت فقاهتی که بیرون مرزها هستند به تنهایی نمی توانند موثر باشند و به جایی برسند. پروسه خلع ید و عزل زمامداران فقاهتی، مخصوصا آنانی که نفوذهای کلیدی دارند و تمام دم و دستگاههای سرکوب و اطّلاعاتی و مالی و اقتصادی را در قبضه و محاصره خود گرفته اند، به نیرویی جهت مقابله محتاج است که از جوانب مختلف به حیث اهرمهای بازده آفرین عمل کنند تا مردم معتض و ناراضی در اطمینان خاطر داشتن از آنها به مقابله یکپارچه در برابر سیستم به پا خیزند. تا زمانی که خیزشها و اعتراضات مردم، محدود و کوتاه مدّت هستند، امکانهای سرکوب آنها برای حکومت فقاهتی و ارگانهای تابعش، کاری آسان و پیش پا افتاده محسوب میشوند، فقط از لحظه ای که خیزشها و مقاومتها، سراسری و یکپارچه و پیوسته تا به نتیجه لازم رسیدن امتداد و دوام داشته باشند، آنگاه میتوان به فروپاشی ناگهانی سیستم فقاهتی، هر چقدر نیز تا دندان، مسلّح و سرکوبگر باشد، امیدوار بود و یقین قطعی داشت.
مهمترین درسهایی که حسب تجربیات گذشته از مقاومتها و خیزشها و کشمکشهای اجتماعی مردم، علیه طیف آخوندها میتوان گرفت، این است که جامعه ایرانی به گزینشی از نیروهای مستقل بدون تمایلات جانبدارانه حزبی و سازمانی و فرقه ای و گروهی و امثالهم محتاج و ملزوم است تا بتوانند در هارمونی و همبستگی و مقاومت و پایداری و هوشیاری و اقدامهای کاربردی از بهر آزادی به فروپاشی چفت و بست سیستم فقاهتی سرعت بدهند. تجربه زلزله مهسا نشان داد که طیفهای مختلف که خود را اپوزیسون میشمارند، متاسفانه هنوز نمیتوانند «عینیّتهای وطنی» را صحیح و دقیق و بی واسطه دریابند و برداشت منطقی از آنها داشته باشند برای همپیمایی با مردم. تفسیر و برداشتی که از خیزشها و مقاومتها و کشمکشهای مردم از طرف گرایشهای اپوزیسیونی میشوند – مهم نیست چه عقایدی دارند – باعث میشود که اصل و مقصود خیزشهای مردم از مدار حقیقی منحرف شوند و دقیقا سیستم حاکم نیز به انحراف از مقاصد و اهداف مردم به کمک ماشین تبلیغاتی و سایبری و شبکه های اجتماعی تحت اختیارش و غیره و ذالک سرعت سر سام آور میدهد تا امکانهای فروپاشی خودش را به تعویق اندازد و بلافاصله به ترمیم و تحکّم پایه های خود به انواع و اقسام ابزارهای سرکوب و هراس افکنی و زهر چشم گیری و انتقامجویی متوسّل شود.
یکی از کلیدی ترین تفاوتهای اکثریت مخالفان سیستم فقاهتی با حاکمان فقاهتی و ارگانهای تابع آنها در این است که مردم و مخالفین برآنند که از راههای بدون خشونت و خونریزی به مقاصد و اهداف خود دست یابند. امّا طیف فقاهتی و ارگانهای سرکوب، هر گونه طغیان و سرکشی و مقاومت و اعتراض مردم را با برچسبهای تهاجمی و انتقامگیری تعبیر و تفسیر میکنند. همین تصوّر و تفسیر غلط و مغرضانه باعث شده است که حکومتگران به چرخه خشونت، بیشتر بها بدهند تا به واکنش معقول نسبت به مخالفتها و مقاومتهای مسالمت آمیز مردم و گرایشهای اپوزیسیون. از نظر زمامداران فقاهتی، هر چقدر بر چرخه خشونت افزوده تر شود، حکومت فقاهتی و ارگانهای تابعش در سرکوب مردم، دست خود را بازتر و رفتار توحشی را عین دفاع مقدّس ارزیابی میکنند. به همین دلیل در پروسه پیکار با معمّمین و ارگانهایی که منفعت و قدرت و امتیاز را تا امروز در پرتو شمشیر و خونریزی و کشتار و قتل و ترور و غارت و شکنجه و آزار و مصادره اموال و امثالهم توانسته اند حفظ کنند، به دشواری میتوان از راههایی با آنها مقابله کرد که خشونت پرهیز باشند. تنها امکانی که میتواند حکومت فقاهتی را بالفور کیش و مات کند، واکنش ناگهانی و یکپارچه و غافلگیرانه ملّت است و برای آمادگی چنین لحظه ای نیاز به این است که صفوف گرایشهای مثلا اپوزیسیون، شفّاف و گویا و منسجم و مقاوم و همبسته باشند؛ یعنی کاری که تا امروز متاسفانه ناکامیاب بوده و حکومتگران فقاهتی بر آن واقفند و برای ناممکن شدنش مدام تقلّا میکنند.
سیاست و کنشگری در دامنه کشورداری، هنریست ادغامی که از چند و چون متدهای آشپزی و شکارچیگری و دریانوری ریشه گرفته باشد. هیچ چیزی که نقش کلیدی در وقایع و تحوّلات اجتماعی و کشوری داشته باشد، پیشاپیش در برابر انسان کنشگر، داده های قطعی خودش را برملا نمیکند؛ بلکه در موقعیّتهایی خاصّ پدیدار میشود و با انواع و اقسام شکلهای فریبنده، کنشگران را به همآوردی فرامیخواند. آن که یا آنانی که بتوانند «همگام هنگام» شوند، بی شک کنشگرانی موفّق و تاثیر گذار خواهند بود؛ وگرنه واقعیّتها و عینیّتهای اجتماعی در «هنگامهایی» که دوران ساز هستند، به دلیل غفلت و ناهوشیاری کنشگران، سوخته و بر باد خواهند رفت. ایران از زمان سیطره یابی طیف آخوندها و ارگانهای تابعش، فرصتهای کلیدی خوبی را در اختیار «مخالفان کنشگر سیستم فقاهتی» گذاشته است، ولی هر بار به دلیل غفلت و کشمکشهای عقیدتی و فرقه ای و گروهی و سازمانی و قدرتگرایی کنشگران جورواجور و جنگ عقیدتی آنها علیه یکدیگر، چنان شانسها و امکانها پایمال شده و سوخته اند.
من همچنان امیدوارم و میدانم که فرصتهای دیگری نیز از راه خواهند رسید. از فرصتهای غافلگیرانه، حکومتگران فقاهتی آگاهند و مضطرب. فقط مسئله حکومتگران فقاهتی این است که در کشاکش بین آنچه میخواهد در طول قرنها، دوام هزاره ای داشته باشد، چگونه میتوان بر واقعیّتها و عینیّتهایی چیره شد که زمانه و دوران دنیای تکنیک و شبکه های اجتماعی و نسلهای متکّی به خود و طغیانگر، روز به روز، سیستم فقاهتی را در حلقه های تنگتر محاصره شیب میدهند؟. آینده، سرشار از غافلگیر کردنهاست. باید فقط بیدار و هوشیار ماند و مترصد فرصت برای «همگام هنگام» شدن.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
کلکل کردنهای مرده متحرّک

گوش دادن به پرت و پلاهای آدمهایی مثل «شریعتمداری»، وقت تلف کردن است. این آدم و همانندان او را باید به کلاس اکابر برد تا الفبای عربی و فارسی را خوب یاد بگیرند، بعد نشان دهند که میتوانند جمله ای ساده را بنویسند و بخوانند و تلفّظ صحیح کنند؛ یعنی همین جمله ساده را: کتاب بر روی میز است./ الکِتاب فَوقَ المَکتَب.

یکی نیست به ایشون بگوید ای احمق که هنوز فرق بین زبان فارسی و عربی را نمیدانی. ای ابله که هنوز فرق بین «قانون» و «شرع» را نمیدانی. ای جاهل که هنوز تفاوت بین «انتخاب و انتصاب» را نمیدانی. ای خرفت که هنوز تفاوت بین «مسجد و مجلس» را نمیدانی. آخه نادان بالفطره. اگر در کشورهای آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس و امثالهم بر انتخابات نظارت میشود، بنیانهای نظارت بر «اصول حقوقی» استوار شده اند که محصول تفکّر فیلسوفان و متفکّران و باهماندیشهای نمایندگان گرایشهای مختلف و متفاوت مردم در مجلس رایزنی هستند که در واقعیّت عملی و اجرایی، معتبرند و تجدید نظر پذیر؛ نه این که به «نصوص قرآنی و شرعیّات برخاسته از اصول اسلامیّت و سنّتهای چعلی رسول الله و ائمه و دیگر شارلاتنهای مشابه» استناد کنند و هرگز جای چون و چرا نداشته باشند و امکانهای تجدید نظری آنها نیز تا قیام قیامت ممنوع.

شورای نگهبان به هیچ وجه من الوجوه، نگهبان حقوق ذاتی ملّت ایران نبوده و نیست و هرگز نیز نخواهد بود؛ بلکه فقط و فقط نقش شورای نگهبان تا امروز، حراست و تضمین اقتدار ناحقّ فقیه ضحّاک است و ارگانهای تابعش.
گویا آقای شریعتمداری از اول عمرش تا الان که جفت پاهاش توی گورند، فقط یاد گرفته است که زر زیادی بزند و چرت و پرت بگوید و مدام در هر کوی و برزنی کلکلکلکلکلکلکلکلکلکلکل کند. جمع کنید این بساط دلقکبازیهای رجز خوانی نوع صدر اسلامی را. جمع کنید اگر ارزنی فهم دارید، پیش از آنکه مردم، بساطتان را با خفّت و خواری جمع کنند. واقعا که بی شرمی این طیف را در هیچ کلامی نمیتوان نوشت و بیان کرد.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان.
د., 25.12.2023 - 15:37 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.