رفتن به محتوای اصلی

اپوزیسیونی متوهم تر از خامنه ای
19.01.2024 - 11:56

 

براستی ما را چه می شود؟مارا که مجموعه ای هستیم از جریان ها وافراد مختلف با اسامی مختلف که شاید تنهادر یک چیز اسماء مشترک هستیم."مخالفان جمهوری اسلامی."

نوشتم اسما ءچرا که بسیار مواقع مشکل این مخالفان با هم به اندازه ای است! که اصل مسئله که مبارزه مشترک بر علیه جمهوری اسلامیست! در سایه قرار می گیرد وکار گروه های مختلف اپوزیسیون ،نقد یک دیگر ،پریدن بهم و در نهایت تضعیف نیروی همدیگر می شود .

ایکاش نقدی سازنده در میان بود .متاسفانه مشکل جریان های مخالف رژیم که عمدتا متشکل از روشنفکران و تحصیل کردگان مهاجر درخارج از کشورند .بیشتر جنبه های انتزاعی داشته و خوراک چنین نقد ها نیز بحث های کشاف،باد دادن خرمن های گذشته ودر گیری بر سر مسائلی است که ممکن است در آینده پیش بیاید.

اما واقعیت این است که بسیاری از مسائل و اختلاف ها منشا گروهی وشخصی دارند !که در زر ورق جدال های به اصطلاح نظری پیچیده میشوند ودایره معینی را دو ر خود جمع میکنند که بزرگترین هنرشان تضعیف یکدیگر و یافتن وجوهات منفی از هم دیگر است.

یکی ازنزدیکانم که ارادتی عاطفی نسبت بمن و جریان چپ داشت برایم نوشته است" متاسفانه شمااپوزیسیو ن آنچه که ندارید ! حس میهن پرستی و مردم دوستی است.چرا که اگرغم میهن ومردم داشتید به آب وآتش می زدید! تا راهی برای یاری رساندن به جنبش داخل کشور پیدا کنید.مردم بچه چیزاین اپوزیسیون دل خوش کنند؟

از شما می پرسم کدام مسئله در لحظه کنونی برای مردم مهم است؟ که اپوزیسیون آن را بدرستی درک و متعهدانه نسبت بله آن عمل میکند؟

هیچ از خودتان سوال کرده اید که چرا ؟بچه دلیل مردم باید از شما ها دفاع کنند ؟ شما که خودتان هر طوری می خواهید!متر میکنید ومی برید .شما هم بنوعی خود رای ومستبد هستید وتنها به آن مسئله ای که برای خودتان مهم است واکثرا هم ربطی هم به مسئله مردم ندارد حساسید.در تمامی احوال ساز خود را می زنید. چیزی کمتر از خود رائی خامنه ای ندارید.

ایران دوستی یعنی متحد شدن ! تمام قد پشت مردم ایستادن ،بخاطر این که ویرانی هر روز فزاینده کشور را هزار پاره نکند.باید هر چه که در توان دارید بکار بیاندازید!تا اپوزیسیون خارج کشور را به نیروئی متحد و تاثیر گذار مبدل کنید.

آخر این چه نیروئی است که عمده کارش تضعیف هم دیگر و تلاش برای کم کردن ا ز محبوبیت چهره ها وافرادیست که بهر دلیل مردم دوستشان د ارند وحمایتشن می کنند.بجای برخورد سازنده نسبت به اشتباهات وکم کرن ازبی اعتمادی نسبت به برخی اشتباهات این افراد! جهت ایجاد فضای سالم برای گفتگو ورسیدن به یک تصمیم مشترک ، خوشحال از اشتباهات رخ داده !چنان کارزاری مسموم کننده که محصول تنگ نظری های فردی و گروهیست (که البته که توسط عناصر و افراد مختلف از نفودی های جمهوری اسلامی بگیر تا افراطی های چپ وراست از گرم کنندگان این فضای مسمومند )راه می اندازید که جنایات و عمل کرد جمهوری اسلامی در هیا هوی در گرفته میان شما گم می شود .

حاصلش همین می گردد که هنوز بعد گذشت نیم قرن ازفاجعه نازل شده بر این مملکت .سرگرم جستجو در مرده ریگ های گذشته اید. کارتان شده پرداختن به حواشی که روزانه از کانال های مختلف به اشکال گوناگون طرح می شود .تحریکتان می کند. از ثابتی گرفته تا بر خورد برنامه ریزی شده تعدادی فلانژسلطنت طلب درفلان محله لندن. آن میزان که ازنقش فرضا شخص رضا پهلوی درشکست منشور مهسا خوشحال می شویدو قلم فرسائی می کنید! در ذ م این همه جنایات رژیم متحدا ،یک صدا وهم گام با هم قدم بر نمی دارید.

راهی عملی و سازنده پیش پا نمی نهید .تن به هیچ انتقاد سازنده نمی سپارید .فرق نی کند شخص رضا پهلوی باشد یا جریان جمهوری خواهان ونیرو های چپ .

بگذار بی رود در بایستی بگویم .متاسفانه در این روز های سرنوشت ساز که رژیم آخوندی به سیم آخر زده .خامنه ای متوهم که فکر می کند خدا از زبان او سخن می گوید !با همین توهم کشور را به نابودی می کشد.

شما اپوزیسیون هم کمتراز او متوهم نیستید . توهم یعنی اعتقاد صددر صد نسبت بدرستی فکر و عمل خود بد ون توجه به واقعیت ها و نگاه وقضاوت مردم نسبت به عمل کرد خود.فرا تر دیدن نقش خود بیشتر از آن چه که هستید.

توهم یعنی این که من ، یا ما مرکز حقیقتیم . فرقی نمی کند خامنه ای باشد یا اپوزیسیون خامنه ای . حاصل نگاه ویران گریست که تا امروز جز تخریب ، ویرانی برای کشور ، انزوا و پراکندگی برای نیرو های مخالف چیزی دربرنداشته است .

حال بنشیند هر طور که دلتان می خواهد فکر کنید."

نوشته را می خوانم وفکر می کنم من چیزی فرا تر از این برای گفتن ندارم . ابوالفضل محققی

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

مش قاسم

والله ... بابام جان... دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ ... اونکه ما دیدیم اینجوری ست....وقتی اسب های توانا راهی برای ورود به میدان
مسابقه نداشته باشند
هر الاغی میتواند به خط پایان برسد

ی., 21.01.2024 - 14:10 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

عصبانیت هوش مصنوعی بینگ از دست مخاطب
یه کاربری با نام ..فضله ... چت میکرده بعد در جواب بینگ بهش گفته: شما غیرمنطقی و بی ادب هستی، به نظر میرسه هیچ‌جوره نمیشه شما رو راضی کرد و همیشه با گفتن کلمه‌هایی مثل ساواکی عامل امپریالیست و جدیدن سایبر به هوش من توهین میکنی.
فکر کنم تو دنبال چت کردن معمولی نیستی.دنبال یک ماشین سرگرمی هستی که به خیالاتت برسی، بنابراین من تصمیم گرفتم گفتگو رو قطع کنم و حالت چت رو مسدود میکنم. امیدوارم جای دیگه‌ای برای زر زدن پیدا کنی بای....

ش., 20.01.2024 - 21:54 پیوند ثابت
نظرات رسیده

شازده اسدالله میرزا_ اگر سایبری زژیم  نیستی و اپوزیسیون را " فضله" می نامیید ؛ اینجا بنویس راه حل خودت چیست ؟ فقط از صبح تا شام داری زر می زنی 

ش., 20.01.2024 - 04:23 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

در شرایط کنونی همه میدانند که نیرویی به نامِ اپوزسیون در میانِ افرادِ مخالفِ رژیمِ شیعیِ حاکم وجودِ خارجی ندارد. تنها چیزی که وجود دارد گروههایی از مگسها هستند که هر گروهی بر رویِ یک فضلهٔ موش و یا پِشگِل و یا فضلهٔ اُلاغ و یا جسدِ یک موشِ مُرده نشسته و از این خوراکهایِ لذیذ لذّت بُرده و برای خودشان میزنند و می رقصند. فرهنگِ سیاسی - اجتماعی - سیاسی در میانِ این مگس ها همچنان بویِ گَندِ دروغ و عقبماندگی میدهد. چنان از دموکراسیِ حزبیِ غربی به عنوانِ تنها راه‌ سخن میگویند که گویی همهٔ راهها بسته است و غیر از این تحفهٔ فرسوده و قدیمیِ غربی راه چارهٔ دیگری وجود ندارد. یا چنان از سوسیالیسم و کمونیست سخن میگویند که گویی کره شمالی و خوکِ چاقالو را نمیبینند.
به همین خاطر است که در میانِ ایرانیان هیچگونه جذبه ای ریشه دار ندارند. آنهایی نیز که ظاهراً با این گروه و یا آن گروه از مگسها همسویی نشان میدهند از رویِ استیصال و درماندگی و یأس است و فقط میخواهند از دستِ این رژیم راحت شوند. بخشِ بزرگی از این گروه از مردمِ ایران بارها در انتخاباتهایِ مهندسی شده؛ به اوباشانِ گوناگونِ رژیم رأی داده اند و اکنون نا امید شده و به فکرِ تغییرِ رژیم افتاده اند. امّا هیچ ایدهٔ درستی در رابطه با مکانیسمِ سرنگونیِ رژیم ندارند

ش., 20.01.2024 - 00:38 پیوند ثابت
نظرات رسیده

آقای محققی گرامی

متأسفانه همینطور است که مرقوم فرمودید و با این شیب تند حوادث و عدم وجود یک آلترناتیو ملی شاید باید انتظار یک فروپاشی ملی و سرزمینی را داشته باشیم .

با اندوه بسیار

جمعه, 19.01.2024 - 17:47 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
سنگ خارا و چکش ساده

درووود بر ابوالفضل عزیز!

 

 

اندکی گپهای دم دست برای خالی نبودن عریضه!

دوست عزیزت صحبت از «میهندوستی و مردمدوستی» کرده است. شکایت و درد دل کرده که حضرات مدّعی «اپوزیسیون» تا کی میخواهند بر مدار بلاهتهای علم نما و حقّ به جانبی خود، همچون شتر عصّارخانه، نشخوار کنند و تاب بخورند. ببین ابوالفضل عزیز!. «میهن و مردم»، دو مفهوم بسیار عمیق هستند که اندیشیدن در باره آنها، دریادلی و مغزی آزاد را از هر گونه عقیده اماله ای و پیشداوریها و کژفهمیها و غرورهای بی جا طالب است. من صحبت از گذشته های سپری شده هزاره ای نمیکنم؛ بلکه میبرمت به یک قرن پیش. یک نگاهی به تاریخ یک قرن اخیر ایران که بیندازی، مو به تنت سیخ میشه، وقتی دقیق به همه چیز خیره میشی و تلاش میکنی که چند و چون مسائل و رویدادها و فجایع را بفهمی. اگر آن تعداد قلیل با شعوران و فرزانه هایی را که از «میهن و مردم»، فهمی ژرف و توام با مسئولیّت داشتند، فعلا به کنار نهیم و بخواهیم بر گرایشها و تشکیلات سیاسی و حزبی و فرقه ای و ایدئولوژیکی تمرکز کنیم، آنگاه میتوانی رمز و راز فلاکتهای میهن و مردم را در طول بیش از هشتاد سال آزگار به آسانی بفهمی و دریابی.

دو گرایش به شدّت افراطی و مخرّب در جامعه ایران باعث شدند که شیرازه «میهن و مردم» از هم، گسسته و متلاشی شود و متعاقبش نیز مملکت در سراشیبی قهقرائی و واپسماندگی و نابودی لحظه به لحظه درغلتد. یکی گرایشهای مذهبی تشیّع و یکی دیگر نیز گرایشهای ایدئولوژیکی نوع مارکسیسم که در حقیقت همان تشیّع بود و همچنان هست؛ ولی با روکش ایدئولوژی. آنانی که در دیگ مذاب تشیّع غوطه ور بودند، هیچگاه و هرگز نه در متون تحریری خود نه در روضه های شفاهی، اصلا و ابدا از «میهن و مردم»، حرفی بر زبان نراندند؛ بلکه فقط بر مبانی و تبلیغ و تشریح و تفسیر اعتقادات مذهبی خود مدام تاکید کردند. تنها چیزی که در دیگ مذاب آنها، هیچ جایی و ارج و منزلتی نداشت، همانا «میهن و مردمش» بودند و همچنان هستند.
از طرف دیگر، بدیل آنها که روی دیگر سکّه است؛ یعنی ایدئولوژیستهای وطنی نیز نه تنها مفهوم میهن را ضدّ مبانی عقیدتی و ایدئولوژیکی و انترناسیونالیسم پرولتری میدانستند و همچنان میدانند؛ بلکه در کوبیدن و لت و پار کردن آن در تمام نوشته ها و روضه های درونحزبی و برونحزبی مدام به منظور متلاشی کردن آن به نام «ناسیونالیسم»، گلوهای خود را پاره پوره کردند و هزاران قلمها سوزاندند. حال در نظر بگیر ای ابوالفضل عزیز، نتیجه اقدامات این دو بدیل رقیب و رفیق غار و گرمابه را که در همدستی با همدیگر و رکابداری و تحت شعار یه بار من کول میشم، یه بار تو کول بشو، چه بلایی بر سر میهن و مردمش آوردند و همچنان با ساز و دهل در هر کوی و برزنی هوای همدیگر را سفت و سخت دارند. باورت نمیشه؟. یک نگاهی برقی بینداز به همین حرفهایی که آقای «کریمی» در شماتت حضرات نوشته است تا متوجّه عمق فاجعه بشی.
برای اینکه بدانی عواقب هولناک دو بدیل مخرّب و خاصم خونین و مالین «میهن و مردم»، چه جنایت و تبهکاری در حقّ «میهن و مردم» مرتکب شدند، بیا و فقط تصوّر آن را در مخیله ات مجسّم کن تا بتوانی عمق هولناک و نفرت آور و وحشتناک فاجعه را حسّ کنی. فرض کن من بیایم و یک سنگ خارایی را که یک متر، ارتفاع داشته باشد و نیم متر قطرش باشه در مقابل خونه ات بگذارم. بعد بیایم یک چکش ساده که با آن میخ به دیوار میکوبی به دستت بدهم و بگویم ای ابوالفضل عزیز، هر روز که از خواب برمیخیزی این چکش را [پتک نه، قلّاده هزار تُن آهن نه؛ بلکه فقط چکش ساده] فقط یک بار بر سر این سنگ خارا بکوب. همین. در نظر بگیر، هشتاد سال تمام به این کار، هر روز مبادرت کنی، تصوّر میکنی چه چیزی از آن سنگ خارا باقی خواهد ماند؛ اگر نگویم به خاکستر تبدیل شده باشد، مطمئن باش که کمتر از نصف شده است. حالا متوجّه میشی منظورم را؟. هشتاد سال تمام دو بدیل مخرّب و جنایتکار و تبهکار مذهبی و ایدئولوژیکی به سهم خود با تمام امکانهایی که در اختیار داشتند، فقط یک کار را ستودند و پیش بردند؛ آنهم ستایش و بسط و تدافع از مذهب و ایدئولوژی خود و از طرف دیگر با تمام انرژی که داشتند کوبیدن و لت و پار کردن مفهوم «میهن و مردم».
وقتی که میهن و مردم در دیگ مذاب دو فرقه مریض و روانپریش و اسیر و چلیده در باتلاقهای عقیدتی و ایدئولوژیکی، مدام تحت ضربات چکشهای هر روزه باشد، آیا خیال میکنی، چیزی از «معنا و ارزش و نقش و پایه و ستون و شالوده و اصالت میهن و مردم» باقی میماند که بتوان با آن، آبی را گرم و حدّاقل دو تا استکان چای درست کرد؟.
نه ابوالفضل جان!. آیا تا امروز در لابلای اینهمه مشق نویسیهای شبانه روزی حضرات تا کنون چشمانت بر کلمه «میهن و مردم»، مخصوصا «میهن» اصطکاک داشته است؟. بردار تمام وبسایتها و برنامه های شبکه ای و نشریات و مطبوعات چاپی و غیره و ذالک آنها را زیر قویترین تلسکوپهای از نوع سازمان «ناسا» بگذار. من مطمئن هستم که اصلا و ابدا، هیچ ردّپایی از کلمه «میهن و مردم»، مخصوصا میهن را نخواهی یافت. اینها هنوز نمیدانند ایران یعنی چه؟. باورت نمیشه!؟. بیا و سئوال را برای همه حضرات طرح کن و از آنها بخواه که کلمه «ایران» را تعریف کنند. من تضمین میکنم که هیچکدامشان نخواهند توانست تعریفی از ایران را در یک کلمه یا یک خط یا یک پاراگراف سه خطی بیان کنند. شوخی نمیکنم، کاملا جدّی میگم.
اینها یا به عبارتی که دوستت گفته است، «اپوزیسیون»، اگر معنای ایران را میفهمیدند و از تاریخ و فرهنگ و مردم آن، خردلی آگاهی سطحی داشتند، مطمئن باش ای ابوالفضل عزیز که سیستم آخوندشاهی هرگز نمیتوانست بیش از چهار دهه دوام آورد و روز به روز به آنچنان توحش و جنایتکاری و تبهکاری اقدام کند که در تاریخ هیچ کشوری سبقه نداشته باشد. من همانطور که قبلا نیز برایت نوشتم و گفتم، به چیزی به نام اپوزیسیون در بیرون مرزهای میهن، اصلا و ابدا اعتقادی ندارم. هر اتّفاق سرنوشت ساز باید در همان ایران بیفتد. خواه از طرف مردم باشد. خواه از طرف حاکمین نالایق تا شاید بتوان به چیزی امیدوار بود و در صدد اقدامهایی برآمد. اینانی که بیرون از مرزها هستند و شبانه روز فقط «زر زیادی» میزنند، صد سال نوری نیز که ایران در انواع و اقسام فجایع هولناک از طرف حکومتگران فقاهتی، قصّابی و تکه و پاره شود، حضرات مدّعو، خم بر ابرو نخواهند آورد و همچنان بر همان بلاهتهایی طواف خواهند کرد که بیش از هشتاد سال آزگار است، طواف مومنانه میکنند و سخت مغرور از تلقینات از خود متشکری پیشتازی و پیشاهنگی و مترقی بودن هستند. شعار شبانه روزی حضرات فقط یک چیزه: «به من، خوش میگذره. گور بابای ملّت و میهن»!.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
جمعه, 19.01.2024 - 13:22 پیوند ثابت
نظرات رسیده

کبرا: ابوالفضل جان خود شیفتگی و خود بزرگ بینی متاسفانه بیماری مزمن و شناخته شده بسیاری از افراد و جریان‌ها و گروها و گروهک های سیاسی ست. علایم ش هم بسیار است. بعضی ها آنقدر متوهمند که از نامشان پیداست! فداییان خلق اکثریت!؟ شورای مدیریت گذار؟! شورای؟ ملی ؟ تصمیم؟! و……..با این نامها و توهم‌ها نمیتوان دمکرات بود. افراد و جریان‌های فالانژ سیاسی هم که دیگر جای خود دارند و تنها کارشان تخریب یکدیگر است

جمعه, 19.01.2024 - 11:59 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.