رفتن به محتوای اصلی

در باره چفیه الهه محمدی!
19.01.2024 - 00:01

در باره چفیه الهه محمدی!

۱. روش و متد برخورد به موج هایی که راه می افتد، ملامت کردن مردم بابت این موجها، مبصربازی و یا نصیحت نیست. روش، بی اعتنایی هم نیست، با پز اینکه ما کارهای مهمتری داریم. روش عقلانی و سیاسی این است اول چرایی وجود چنین موجهایی توضیح داده شود، دوم نظر درست ارائه و به کرسی نشانده شود.

۲. وقتی الهه محمدی و نیلوفر حامدی دو خبرنگار شجاع که نقش بسیار مهم و بسزایی در انقلاب مهسا داشتند از زندان آزاد شدند، اول موجی راه افتاد که چرا الهه محمدی چفیه به سرش دارد یا دور گردن انداخته است؟ بعدن هر چی جلوتر رفت، موضوع عوض شد، الان خیلی ها استوری کردند که دست از سر این خبرنگار شجاع بردارید. این چفیه فلسطینی نیست. این قسمی از البسه مردم در کردستان است. در قدیم مردها دور سرشان میبستند الان گذاشتن « جامانه» روی سر مردها از مد افتاده، گاهن دور گردن میپیچند. خلاصه اینکه عده ای برای دفاع از الهه محمدی به اعتبار احترام به لباس قومی مقابل جبهه مقابل سنگر گرفتند. میخواستند بحث را خاتمه بدهند.

۳. سوال من این است که اصلن این حساسیت در مقابل چفیه چی هست؟ از کجا آمده؟ ساختگی است؟ واقعی است؟ آیا درست است که گفتند مگه چیه خب عرب زبانها هم چفیه دارند، مردم کردستان هم چفیه دارند. چرا پس اینهمه تر و خشک را با هم میسوزانید؟

به اعتقاد من حساسیت مردم به خاطر این است که چفیه سمبل است. سمبل جنبش تروریسم اسلامی. ما در کره مریخ نیستیم. ما در کشوری در باره چفیه صحبت میکنیم که رهبرش به عمد همیشه به علامت همبستگی با حزب الله لبنان و حماس و پیوند اسلام با مسئله فلسطین، چفیه گردنش هست. خامنه ای چفیه را هیچوقت به خاطر دوستی با جلال طالبانی گردن نکرد. با وجودیکه هم جلال طالبانی میدانست هم خامنه ای که این چفیه در کردستان جزو البسه مردم است. خامنه ای با ونزوئلا و رهبرانش و کل جریان ضد امپریالیستی آمریکای جنوبی هم خیلی دوست است. ولی تا حالا دیدید عبایی بپوشد که عکس چگوارا رویش باشد؟ علت دارد که چفیه گردنش میکند. به خاطر جایگاه خاص مسئله فلسطین در فعل و انفعال عروج اسلام سیاسی در منطقه است. رهبران حماس هم چفیه گردنشان هست. حسن نصرالله هم بلااستثنا در تمام ابراز وجودهای رسانه ای اش چفیه گردنش هست. الان دنیا چفیه را به عنوان نماد جنبش اسلام سیاسی میشناسد. حساسیت مردم ایران به این مسئله حساسیتی بجا و درست است. حق دارند بپرسند چرا چفیه گردنت میباشد.

دولت آلمان در همین مدت بعد از تظاهرات پرو اسلامی دفاع از فلسطین در برلین، انداختن چفیه به گردن را در مدارس ممنوع کرد. استفاده از چفیه را در تظاهرات هم ممنوع کرد. قشنگ توضیح دادند که ما میدانیم قبلن این دستمال جزو البسه بود، الان ولی سمبلیک است. شصت سال پیش هیچ کس از چفیه این استفاده را نمیکرد. ولی از وقتی که اسلام سیاسی با سمبل های معینی خودش را بیان میکند، جهان متمدن حق دارد مقابل این سمبل ها بایستد. این فقط اسلام سیاسی نیست که استفاده از سمبل هایش باعث خشم مردم میشود. همین الان در المان شما نمیتوانی سبیل هیتلری بگذاری و اگر با عکس العمل مواجه شدی، بگویی آقا تر و خشک را نسوزان ما از خرم اباد آمدیم در شهر ما اینجور سبیل مد است! نمیشود. چون ما در اعتراض به سمبل جنبش های سیاسی نمیتوانیم نه خودمان را به کوچه علی چپ بزنیم نه اینکه سوار یک الاکلنگ بدتر قومی بشویم.

این جنگ سمبلها آنقدر در جدال میان جنبش ها نقش دارد که دولت آلمان بخشنامه دارد که استفاده از چه سمبل هایی در این کشور ممنوع است. جرم دارد. فی المثل در آلمان استفاده از صلیب شکسته ممنوع است. فاشیستها چون نمیتوانند از صلیب شکسته استفاده کنند اسم صلیب شکسته را به زبانهای دیگر روی پیراهنشان میزنند. یا بطور مثال شماره 88 در صفحه اداره امنیت آلمان به عنوان سمبل طرفداری از هیتلر طبقه بندی شده. علت هم دارد. فاشیستها این شماره را روی دست و پایشان تتو میکنند و… خود ما هم در مبارزه علیه اسلام سیاسی سمبل درست میکنیم. کار سمبلیک میکنیم، بطور مثال حجاب سوزان! دختران خیابان انقلاب! یا عمامه پرانی! و….

شما نمیتوانی به من بگویی حساس نباش. چون جوابم این است شما اصلن متوجه نیستی در جنگ با چه کسانی هستی. ببینید اینجا مینا احدی و ایرانیان مقیم شهر کلن رفتند جلو الله و اکبر گویی بلندگوی مسجدی را بگیرند. یارو میگفت مگر چیه، کلیسا هم زنگ میزند. جالب بود کسانی که رفته بودند گفتند زنگ کلیسا شما را یاد اعدام و شکنجه در زندان نمی اندازد ولی صدای نحس الله و اکبر ما را یاد اعدام و شکنجه می اندازد. برای ما سمبل جنایت است.

جنگ سمبل ها برای ما جزو جدایی ناپذیر جدال مدرنیته با ارتجاع، آزادی با استبداد است. ما از حجاب متنفریم. از چفیه متنفریم. از عمامه و عبا متنفریم. از شنیدن صدای قرآن و بانگ الله و اکبر منزجریم. چون همه اینها ۴۵ سال است در مملکت ما علامت اسارت خود ماست.

من چفیه سر کردن الهه محمدی را قبول ندارم. این را نشانه عدم درایت و دقت سیاسی ایشان میدانم. به اعتقاد من قهرمانان هم حق اشتباه دارند. به باور من نباید از این مملکت و از نفرت مردم نسبت به اسلام سیاسی حساسیت زدایی بشود. انفاقن من شخصن در جبهه حساسیت داشتن و مراعات کردنم.

۴.گفته میشود که ایشان این جامانه کردی را از یکی از مردم کردستان هدیه گرفته و به علامت پیوند با مردم کردستان و خود مهسا امینی سرش کرده است. به نظر من باز هم کار اشتباهی کرده است. اتفاقن به اعتقاد من هر جایی مردم از دستمالی شبیه به این چفیه استفاده میکنند باید کنار بگذارند آنهم جهت همبستگی با مبارزه مردم ایران علیه اسلام سیاسی و حکومت خامنه ای. مگر در دنیا ما پرچم صلیب شکسته کم داشتیم. وقتی پدیده ای مثل هیتلر عروج کرد، همه جا علامت صلیب شکسته را جمع کردند. گفتند تداعی میشویم. درست نیست. همه جا سبیل هیتلری نمی گذارند. همه جا کسی اسم بچه اش را آدولف نمیگذارد. در آفریقای جنوبی وقتی مردم آپارتاید را شکست دادند پرچم کشورشان را که بیش از شصت هفتاد سال بود داشتند عوض کردند. گفتند این سمبل رژیم گذشته بود. مردم کردستان استثنا نیستند. جنگ با اسلام سیاسی را ما نمی توانیم با علاقه ملی و قومی کسی به فلان جنبه لباسش طاق بزنیم، آن علاقه ملی و قومی باید خودش را به خاطر یک ارمان بالاتر و انسانی تر عوض کند نه که بر عکس. اینجوری اگر قرار باشد اینجا ما به خاطر علاقه فلان قوم حساسیتمان را در جنگ سمبلها به چفیه کم کنیم، فلان جا هوای حجاب اختیاری را هم داشته باشیم جا باز کنیم یک عده با چادرنماز گل گلی جلو صف ما قرار بگیرند، سنگ روی سنگ نمی ماند. حساسیت زدایی شده جلو دشمن! این نشد شیوه مبارزه. ما حساسیت به سمبل های جنبش اسلام سیاسی را با هیچ ملاحظه ای عوض نمیکنیم. مطلقا!بقیه باید خودشان را با ما تنظیم کنند نه که بر عکس! به کردستان هزار و یک جور میشد علامت همبستگی داد. چرا چفیه؟

اتفاقن من یادم هست در جریان انقلاب مهسا یکی دو تا از این حزب و سازمانهای ناسیونالیست کرد به مردم فراخوان داده بودند که برای اینکه مبارزه شان رنگ « کردستانی » داشته باشد سر چهلم فلانی همزمان همه چفیه سر کنید. مردم کردستان عاقل بودند در دام این تله ای که شبیهش را سلطنت طلبها در خارج با آویزان شدن از پرچم شیر خورشید پهن کردند، نرفتند.

کردستان باید بگردد سمبل هایی پیدا کند که نماد هویت انسانی و آزادیخواهانه باشد نه نماد هویت قومی. اگر کسی خواست با من در تهران اعلام همبستگی کند چی؟ باید النگو دست کند؟

۵.در خود کردستان چفیه را وقتی سر زنی میکنند یعنی حجاب سرش هست. شوخی قومی با ما نکنید. حجاب حجاب است. اینکه گویا چون چفیه هست پس مجاز است و عیبی ندارد، یا اینکه وجهه سیاسی مبارزانی اش به وجهه اسلامی حجاب میچربد قبول نیست. شما هر چی سر زن انداختی که موهاش را بپوشانی یعنی حجاب سرش کردی وگرنه الان جمهوری اسلامی دارد سریال میسازد در باره دوران مصدق، زنها کلاه سرشان هست. برویم بگوییم ایرادی ندارد؟ چرا ایراد دارد. در کشورهای عربی روی صورت زن حصارهای پارچه ای میکشند. روی صورت مردها نمیکشند. روی صورت زن میکشند. قبول نداریم. باید ممنوع بشود. چفیه وقتی سر زنها باشد یعنی حجاب کردی سرشان هست. ما شوخی با کسی نداریم. یک سانتی متر هم از مواضعمان در نقد حجاب و اسلام سیاسی عقب نمی نشینیم.‌ حجاب بی حجاب! چفیه بی چفیه، کلاه بی کلاه!

ما حجاب مبارزاتی نداریم. حجاب خلقی نداریم. نمیشود ما حجاب اسلامی را توی سوراخ بکنیم، به شکست بکشانیم، از در دیگر حجاب اختیاری و حجاب قومی و قبیله ای و عشیرتی را به ما بیندازند. حقوق زن در کردستان هیچ فرقی با حقوق زن در سوئد و المان و غیره ندارد، دوست دارد عشقش میکشد لباس ماکسی زری دوزی کردی بپوشد. اوکی هست. دوست ندارد، حق دارد با شورتک و جین پاره بگردد. ما اجازه نخواهیم داد بعد از جمهوری اسلامی مثل کردستان عراق گشت ارشاد قومی برای زنها درست بشود. کسانی دور بیفتند که به تیریج عبایشان برخورده که لباس را کسی عوض کند. لباس برای ما ساحت مقدس ندارد. اصل انسان است.

از دو منظر به اعتقاد من استفاده الهه محمدی از چفیه خوب نبود. دقت سیاسیشان کم بود و اشتباه کردند .مهم اما این است که متوجه باشیم جامعه ایران یک ولتاژ برق قوی به خودش وصل کرده زود حساسیت نشان میدهد. از این حساسیت باید نگهداری کرد.

اهانت صحیح نیست. باید مواظب فاشیسم آریایی بود این وسط از آب گل آلود ماهی نگیرد علیه مردم کردستان یاوه گویی نکند. موضعگیری در واقع سه بعدی است. ولی تاکید به حساسیت مردم رو سمبل های اسلام سیاسی از اوجب واجبات است

-----------------------------

کامنتی از نویسنده در صفحه فیسبوکش در همین رابطه 

 

خیلی ها بخصوص در ایران چون آزادی بیان وجود ندارد، چون با حکومتی مواجهیم که مدام در حال توطئه هست، چون اپوزیسیون فشلی داریم و قادر نشدیم محیط بالای فکری بسازیم در مواجهه با انتقادات سیاسی و جدل افکار میگویند این مسائل خرد است. پیش پا افتاده است. گیر ندهید. رد شوید. تجربه ۴۵ ساله من در جدال افکار و تقابل با جمهوری اسلامی میگوید جنبش های فکری، بسترهای عقیدتی پیشرو در همچون مومنتوم هایی ساخته میشود. اینطوری نیست که شما شب میخوابی صبح بلند میشوی یکهو یک جنبش قوی سکولاریستی حاضر آماده تحویل شما میدهند. ذره به ذره، نکته به نکته، سنگ به سنگ جنبش ایجاد میشود و جنبش حفظ میشود. این یک متدولوژی است. در المانی به این امر مهم( partikulare momente) میگویند. به اعتقاد من تسلط هفتاد هشتاد ساله یک نوع نگرش عقیدتی استالینیستی غیر دیالکتیکی باعث شده که پارتیکولئر مومنتها اصلن نادیده گرفته بشوند و سیاست یک خط ممتد بدون انحنا و شیب تلقی بشود. دقیقن به همین دلیل در انحنا و شیب های مختلف سرگردانیهای جامعه، افکار دیگر رشد کردند. شما به همین مدت در ایران نگاه کنید. شعار ساده مرد، میهن، آبادی را سپاه و وزارت اطلاعات درست کردند. ( سند داریم و عکس داریم که با تصویر سردار کتلت و این شعار به میدان آمده بودند)، قل دادند وسط محیط اپوزیسیون که مقابل شعار زن، زندگی، آزادی الترناتیو بسازند. علی کریمی استوری کرد. بقیه دست گرفتند. انقدر محیط اپوزیسیون بی صاحب و بدون تفوق و اتوریته های فکری است که شد شعار ترانه شروین ! در حالیکه این شعار تمامن ارتجاعی است. جلو چشم ما در مقابل یک سمبل عظیم آزادیخواهانه و مترقی علم کردند. باید اذعان کنم الان ابراز وجود فکری در این مومنت ها سخت شده است. بسیار سخت. چرا که شما در آن واحد با یک کمپلکس ارتجاعی مواجهید. همان لحظه ایی که علیه جنبش اسلامی میجنگید باید بلافاصله راست اپوزیسیون در انشقاق های مختلف را هم جواب بدهید. این خودش یعنی اینکه یک جایی چپ ایران شکست خورده، عقب مانده صحنه را واگذار کرده که الان در مقابلش چند نوع ارتجاع دارد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هوشنگ اسدی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

Faraz Kermanian

عنوان مقاله
چفیه یا دستمال

این همه برمیگردد به نیات ما؛ اگر مخالفت ما با رژیم ولایت فقیه در راستای حمایت از دموکراسی و حقوق شهروندیست، پس ایشان (خانم محمدی) این حق را دارند که حتی اگر چیزیکه بتن میکنند چفیه باشد و در حمایت از مردم غزه، نظر خود را بیان کند، ازآنجاکه آزادی اندیشه و بیان از ابتدایی نرین حقوق شهروندیست.
ولی اگر قصد ما از مخالفت با رژیم صرفا به ایندلیل باشد که صلاحیت آنرا برای کنترل جامعه قبول نداریم م معتقدیم جریان مورد حمایت ما بیاد کنترل جامعه را بدست بگیرد و برای حفاظت از"ولتاژ برق قوی حساسیتها" تعیین کند کدام کار برای چه کسی مجاز است یا "غلط،" خانم محمدی که هیچ، ممکنست نیمی از فعالین حقوق بشر و زندانیان سیاسی دربند هم این "برق فشار قوی حسیاسیت" را رعایت نکنند، پس آنها هم باید مورد توبیخ و ارشاد قرار بگیرند تا رفتار و افکارشان را اصلاح کنند!

ش., 20.01.2024 - 09:28 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.