رفتن به محتوای اصلی

دو موضع مختلف در ارتباط با حمایت از فراخوان های اعتراضی و نتایج حاصل از آن.   
26.01.2024 - 09:53

دو موضع مختلف در ارتباط با حمایت از فراخوان های اعتراضی و نتایج حاصل از آن.   
در پی اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، دو زندانی سیاسی، ۶۱ زندانی سیاسی و عقیدتی در بند زنان زندان اوین اعلام کردند که «در اعتراض به اعدام و و برای توقف اعدام» روز پنج‌شنبه پنجم بهمن «اعتصاب غذای عمومی» خواهند کرد.
در این بیانیه با درخواست این که «صدای ما باشید علیه اعدام»، عنوان شده است: «زنان زندانی برای زنده نگه داشتن نام اعدام‌شدگان و برای زنده ماندن صدها انسانی که در زندان‌های جمهوری اسلامی در سراسر کشور در صف اعدامند، مقاومت خواهند کرد و روز پنجم بهمن ماه، اعتراض خود را با اعتصاب غذای دسته جمعی شان نشان خواهند داد."

تصویر

 در حمایت از این اقدام شکوهمندزنان زندانی که مسلما با شکنجه و آزار بیشتر این جانهای آزاد در زندان ها توام خواهد بود! موجی از حمایت چهره های سیاسی،فعالان اجتماعی  با طیفی از گرایشات مختلف از این فراخوان بر خاسته است. 
تمامی این حمایت کنندگان ضمن حمایت و پیوستن به اعتصاب این جمع خواهان گسترش و پیوستن هر چه بیشتر مردم به این اقدام شجاعانه اند. اقدام واقدام های نظیر این آیا نمی تواند سنگ پایه یک اتحاد وسیع تر برای یک ائتلاف عمومی در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی باشد ؟
آقای فرخ نگهدار عقیده دارند  "خیر. چنین تدبیری اصلا عملی نیست. چون که هر نیرو فقط به روش و از زاویه ای که خود می پسندد علیه اعدام حکومتی موضع گیری می کند. محال است تندروها و اعتدال گراها و محافظه کاران و انقلابیون و اصلاح طلبان همه با هم علیه اعدام اعلام اتحاد کنند." سایت اخبار روز پنجم بهمن
معنای دقیق این جمله یعنی محال است هیج گونه ائتلافی از جانب اپوزیسیون جمهوری اسلامی چه در داخل وچه  خارج ازکشور که فراتر از این دایره نام گذاری شده توسط  آقای فرخ نگهدار نیستند.در راستای سرنگونی حکومت صورت گیرد .
قا طعیتی که متاسفانه بر خورد های تنگ نظرانه شخصی و گروهی اپوزیسیون جمهوری اسلامی  و ویژگی های تاریخی  می تواند مبنای این نگاه آقای نگهدار که خود هرگز در سلک براندازان و گذار کننده گان از حکومت اسلامی نیستندباشد .
نظر ی که می گوید «بگذار صد گل بشکفد» گرایش های متعدد سیاسی و اجتماعی خیرخواه، هر یک مستقلا و به روشی که خود می پسندند، و در هر حدی که میسر می دانند، برای بالا بردن سطح حساسیت و نگرانی جامعه از اعدام تلاش کنند. " همان جا .
 گویا کسانی که خواهان ائتلاف گسترده تر می باشند مخالف شکفتن صد گل هستند .مسلما آنها موافق این هستند که بگدار صد کل بشکفد و هر گل خارش بر قلب این حکومت جبار بخلد . اما نهایت پیوستن و دسته گل شدن این گل هاست که می توانند مشام جان را معطر کنند وبه رویای پایان بخشیدن به حکومت بوینا ک جمهوری اسلامی جامه عمل بپوشاند.
 برای من که همیشه در آرزوی شکل یافتن یک ائتلاف وسیع برای سرنگونی این رژیم هستم.  پیوسته این سئوال مطرح است!خب که چه ؟ صد ها اکسیون وبر گزار شد و ده ها فراخوان داده شد. اما در نهایت ، در لحظه نهائی چگونه می توان بدون یک اتحاد وسیع و گسترده با حضور جریان های مختلف اپوریسیون از پس این اژدهای چند سر بر آمد؟ 
برای پیروزی بر  جمهوری اسلامی راهی جز اتحاد گسترده نیست .اتحادی برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی وبر پائی حکومتی سکولار بر آمده از دل انتخاباتی کاملا آزاد .
انتخاب مردم  
این درس وتجربه ای  است که لااقل در جریان انقلاب خانمان بر اندازبهمن سال پنجاه و هفت .شاهد آن بودیم .
بر عکس ایشان من عقیده دارم هر کدام از این فرا خوان ها،از این کمپین ها با پیوستن وحمایت افراد وجریان های سیاسی به آن  می تواند زمینه ساز اتحاد عمل بیشتری گردد! در راستای از میان بر داشتن سو تفاهم ها ،پیش داوری ها و نزدیکی بیشتر و موثرتر برای یک ائتلاف بزرگ  و  وحدت دهنده .
زمانی که ما قادریم  همدلی و هم گامی بسیار فعالان سیاسی  واحزاب را به در خواست شصت ویک زن سیاسی زندانی در" نه به اعدام" شاهد باشیم! چرا نتوانیم در نه بزرگ به جمهوری اسلامی زبان و هم گامی تاثیر گذار داشته باشیم؟ چرا ؟؟؟ ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

پرویز

عنوان مقاله
دونفر یک موضوع

من از همان سال 57 این نکبت اسلامی کردن کشور را متاسفانه پیش بینی می
کردم. متاسفانه جریان چپ گوش های خود را بسته بود وبا دهان باز به مسکو گوش میداد.
طنز آقای شازده اسدالله میرزا بهترین تعریف از این جماعت بی هویت ضد ایرانی است.
همین چپ خلخالی را نامزد ریاست جمهوری کرد. شاعران توده ای به تمجید از ضحاک زمان چکامه سرودند و توده ای ها به شکار مخالفان رفتند و عاقبت همه رفقای خود را به کشتن دادند
با تشکر از جناب میرزا که شعرش بهتراز صد مقاله درباره این کارمندان و پادوهای روسی است.

چ., 31.01.2024 - 08:41 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

چندیست که اُسطورهٔ من یک حلزون است
زیرا که پدرسوخته استادِ فنون است
از هر طرفی تحتِ فشارش بگذارند
عکس­‌العملِ رسمیِ ایشان خفه­‌خون است!
با دغدغۀ راست و چپ کار ندارد
زیبنده­‌ترین ارزشِ او حفظِ شئون است!
یک شهر کشیده­‌ست سَر از پنجره بیرون
این خویش­کِش امّا مُتمایِل به درون است!
وصل است به یک خانۀ مرموز که آن هم
نه بند به جایی‌ست نه محتاجِ ستون است!
تا بشنود این خلق چه گفتند و شنفتند
همواره دو تا شاخکش از لاک برون است!
همرنگِ جماعت شدنش ویژگی اوست
هر چند که این هم صفتِ بوقلمون است
تا برگِ درختِ رؤسا در دهنِ اوست
از یکصد و دَه نوع بلا نیز مصون است!
حتماً خبری دارد از آن پُشت که اینجور
دلبستۀ اوضاعِ هَشَل­هَفتِ کنون است!
با این همه در حالِ صعود است همیشه
حالا بگذارید بگویند زبون است!
تا باغچه در چنبرۀ این حلزون­‌هاست
شک نیست که بختِ همه از بیخ نگون است
از هیچ طریقی به ترقّی نرسیدم
این است که اسطورۀ من یک حلزون است!

ی., 28.01.2024 - 09:05 پیوند ثابت
ترکمن اوغلی

عنوان مقاله
در حمایت از فراخوان

قبل از فرار از جهنم شوروی فرار کنیم.با دو تن از رفقایم برای با دو تن از رفقایمان از ترکمنستان پیش ............ که ان موقع اسمش را "صادق" گذاشته بود رفتیم. تا تعیین تکلیف کنیم. امروز که فکر میکنم و به گذشته مینگرم میگم از چه کسانی قرار بود تععین تکلیف کنیم بدبختی ما را ببین.!! من اولین بار "صادق" را میدیدم . ولی هرگز زبانم نچرخید او را رفیق صادق بگم . چون در چهره وی هر چیزی دیدم جز صداقت و صادق بودن. بعد ها با خواندن "خاطره نویسی رفقا" از جمله نقی حمیدیان . شناخت من دقیق بوده.عضو کمیته مرکزی نبودم (خوشبختانه) ولی شناختم دقیق بوده. دوستان او را بحال خودش بگذارید تا تجارتش را بکنه.1988 او خواسته همیشه مطرح باشه. مطرحش نکنیم. به گورستان بسپاریم.

جمعه, 26.01.2024 - 18:50 پیوند ثابت
ص- کؤچه باغلی

عنوان مقاله
دو موضع مختلف در ارتباط با حمایت از فراخوان های اعتراضی و نتایج حاصل از آن

با سلام بر ابول عزیز،
عزیز جان ، دوست عزیز ما فرخ را باید درست فهمید. ایشان به سرنگونی و گذر از حکومت اسلامی معتقد نیستند. ایشان فقط و تأکید میکنم فقط به استحالۀ رژیم معتقد اند. از سال شصت که راه رشد غیر سرمایه داری را به سازمان آوردند همواره در این استراژی یعنی استحالۀ حکومت تأکید دارد و برای این استراتژی هم تلاش میکند در حاکمیت «که بر که» ای پیدا کند. یعنی یک نیرویی پیدا کند که یک پایش در حاکمیت باشد تا ایشان از آن نیرو حمایت کند تا میلی متر دگم های حکومت به نفع فکر فرخ ساییده بشه. این نیرو زمانی رفسنجانی بود واجرای بند جیم و دال مشکینی و و و و تا آمد و رسید به نصیحت کردن خامنه ای. الآن هم به اتحاد «....اصلاح طلبانِ محافظه کار و پیشرو، تا حتی طرفدارانِ عاقل و دور اندیش نظام ولایی......» چشم دوخته.
ابول جان فرخ را به حال و رویاهای خود بگذارید و برایش آرزوی موفقیت بکنید، و انتظار بیش از آن نداشته باشید.
نیروی چپ که شما خیلی وقت است «منتقد» اش به نفع راست هستی، لاکپشتی در حرکت است.
بامید موفقیت های فراوان به نفع زحمتکشان
ص- کؤچه باغلی

جمعه, 26.01.2024 - 11:46 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
شیّادان مُتعه شده

درووود بر ابوالفضل عزیز!

موجز و اندکی توضیح!

سالیان سال است که نه تنها من؛ بلکه فرزانگانی ژرفاندیش که اکنون در خاک خفته اند، بودند و احتمالا کسانی انگشت شمار نیز یا شاید هم کثیری شخصیّتها و با شعوران و دانایان و فهمندگانی وجود داشته باشند که نه تنها «ایرانی به ذات خودشان» هستند؛ بلکه از بُنمایه های تاریخ و فرهنگ ایرانیان نیز، آگاهی ژرف دارند. یکی از پرنسیپهای کلیدی و هرگز چون و چرا ناپذیر فرهنگ ایرانیان، همانا «قداست و گزندناپذیری جان و زندگی» است. پرنسیپی که نه تنها از طرف حکومتگران و سلاطین و ایلغارهای مهاجم تا امروز لت و پار و داغان شده است؛ بلکه هر حاکم قدرتگرا و منفعت طلب نجومی و روانپریش عقده ای تنها امکان دوام قدرت ناحقّش را در گرو «کشتار و قتل و اعدام» میداند و سفت و سخت به اجرای حکم اعدام مُصّر است و میلیمتری از اراده استبدادی خودشان واپس نمینشینند، حتّا اگر تمام خانواده و ایل و تبارشان در یک چشم بر هم زدن، تکه و پاره شوند.

نمیتوان در تاریخ ایران موردی را سراغ گرفت که زمامداران حکومتی و متصدّیان مختلف اداری و آموزشی، پهلوان میدان بوده باشند و بر «لغو و ابطال حکم اعدام و شکنجه و امثالهم» تلاشهای بایسته و شایسته کرده باشند. هنوز که هنوز است در هیچ نقطه ای از کره زمین نمیتوان ایرانیانی را پیدا کرد که شهامت آن را داشته باشند برای «ابطال و لغو حکم اعدام» پا به پای همدیگر و در کنار همدیگر به ایجاد مجتمعی، موسسه ای یکپارچه و مقاوم و سرسخت و فعّال برای واقعیّت پذیر کردن خواست لغو و ابطال حکم اقدام اقدامهای شبانه روزی و پیوسته کنند.

مردمی که بنیان کلیدی فرهنگ باهمستانشان، «گزندناپذیری جان و زندگی» است، قرنهاست که شاهد به دور افکندن زندگی و جانستانی فرزندان و عزیزان خود به دست غاصبان حکومتی هستند و وای بر آن ملّتی که تحصیل کردگان و کنشگرانش هنوز هیچ فهم و درکی و شناختی از تاریخ و فرهنگ آن ملّت ندارند و آنقدر حقیرند و جاهل و سطحی بین که تفاوت بین «اعلامیه حقوق بشر» را با «پرنسیپهای فرهنگ ملّت ایران» نمیدانند. تشخیص و تمییز نمیدهند که تفاوت بین «کهکشان بی انتها [=گزندناپذیری جان و زندگی]» با «برکه حوضچه ای [= اعلامیه حقوق بشر» در چیست؟.
نه ابوالفضل عزیز!. حضراتی که سمتگیری قدرت و اسیر و برده و حقیر و ذلیل غرایز و عقده های خود هستند، برایشان خیلی سخت است که به نگاهبانی و تصدیق و پایداری از «پرنسیپی» همّت کنند که با اصول و مبانی عقیدتی/ایدئولوژیکی/مرام و مسلکی آنها در تضاد است. این شخصی که شما از آن نام برده اید؛ یعنی آقای «فرّخ نگهدار»، در تمام عمرش هیچکس بوده و هنوزم هیچکس است. این آدم اصلا هیچ شخصیّتی و کاراکتری و وجدانی و فهم و شعوری ندارد. کوچکترین شناخت دبستانی نیز از ایران و مسائل آن ندارند. تا امروز نیز در حرف و عمل ثابت کرده است که سوای پستی ذاتی که دارد در مُتعگی و رکابداری و پادویی و نوکری و مفعول بودن در خدمت رذلترین و خونریزترین جنلایتکاران تاریخ ایران، کلیدیترین نقش را ایفا کرده است. وی تمام انرژی خود را فقط صرف یک چیز کرده است؛ آنهم توجیه و تبرئه جنایتهای حکومت فقاهتی.
موجود دو پایی که هیچکس است و کوچکترین شناختی از وضعیّت هولناک جامعه در تحت سیطره خبیثترین جانستانان و کثیفترین جنایتکان تاریخ بشر به طور کلّی ندارد و اصلا و ابدا با خواسته و آگاهی نمیخواهد نیز چیزی بداند، توقّع داشتن در باره اینک او و امثال او، موضعی بخواهند علیه جنایتهای حکومت فقاهتی بگیرند، انتظاری عبث است و خودفریبی. آقای «فرّخ نگهدار و امثال او» فقط یک وظیفه عاجل دارند؛ ولا غیر؛ آنهم با تمام انرژی از کشتارگری و جنایتهای حکومت فقاهتی با جان و دل تا لحظه های مردن، دفاع بی محابا کردن. هر گونه اقدام میلیمتری که بخواهد به نفع مردم ایران در جامعیّت وجودی و به ضرر حکومتگران آخوندی باشد، در نظر آقای «فرّخ نگهدار و امثال او»؛ یعنی زهر هلاهل نوشیدن.
نه! ابوالفضل عزیز!. این خس و خاشاکهای امثال «نگهدار» هیچکسانند که باد قدرتپرستی و سائقه مریض آلود حماقتهای ذاتی، آنها را همچون پر کاه بر روی دیوار بلند انداخته است و آنها را به این توّهم مبتلا کرده که مثلا یه «پخی» هستند. در حالیکه کاه اگر بر فراز اورست نیز بنشیند، کاه است و تمام عمرش کاه میماند و مدام مُتعه و دست آویز باد قدرتپرستان؛ زیرا هیچ هویّتی و شخصیّتی و کرامت و عزّت و فهم و شعوری به ذات خودش ندارد. بله! ابوالفضل جان.
فراموش کن موجوداتی را که در کنار خونریزترین جنایتکاران تاریخ ایران ایستاده اند و با افتخاری توصیف نشدنی از مُتعگی و نوکری خود برای آنها، غرور کاذب دارند.
لغو و ابطال حکم اعدام و شکنحه را میتوان به حیث امتحان آزمودنی تمام گرایشها و نحله ها و سازمانها و گروهها و احزاب و تشکیلات و امثالهم به شمار آورد و نیّتهای آنها را از این طریق به محک زد. حضرات مدّعی اپوزیسیون خیلی که سطح فکرشان رشد کرده است، تازه رسیده اند به این مرحله که به اعدام، «نه» بگویند. هنوز آنقدر رشد نکرده و بالغ نشده اند که با استقامت و دلاوری و سرسختی در کنار همدیگر به «ابطال و الغای ابدی اعدام و شکنجه» همّت پهلوانی کنند. میدانی چرا؟. زیرا حضرات همه بدون استثناء سمتگیری غصب قدرت و اقتدار نحله و سازمان و حزب و گرایش خود را طالبند و برای دوام خود به «کشتن و خونریزی» محتاجند؛ چونکه به بی لیاقتی و بی فرّی خود مطّلعند. وگرنه گروهی و حزبی و سازمانی و گرایشی که «فرّ و لیاقت» داشته باشند، هیچگاه به کشتن و خونریزی و جانستانی و تبلیغ و دفاع از اعدام و شکنجه و امثالهم برنخواهند آمد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

جمعه, 26.01.2024 - 11:26 پیوند ثابت
اصغر جیلو

درود؛ 

رسالت اصلي كساني جلوگيري از هر گونه نزديكي نيروهاي اپوزيسيون به يكديگر است حتي در موضوعات عامي چون مخالفت با اعدام، و فرخ هم يكي از اين كسان است. گذشته از اين، اصول گرايان و اصلاح طلبان حكومتي كه فرخ هميشه حامي هر دو بوده، مگر با اعدام مخالف بوده اند كه بشود سخني در اين مورد گفت؟
فرخ حتي از ايده امكان پذير بودن اصلاحات در درون ساختار جمهوري خون وشمشير إسلامي ، هنوز هم بعد از اين همه سركوب و كشتار دل نكنده است. وي به آنهايي كه مسءله حجاب را ديوار برلين رژيم و ذاتي ماهيت اين حكومت ميدانند، ميتازد و ميگويد ديديد كه اينطوري نبود. لابد وي نافرمانيهاي مدني زنان شجاع كشور را در كنار گذاشتن حجاب وروسري عليرغم مجازاتهاي سنگين وخطر آفرين به حساب انعطاف و اصلاحات حكومت مينويسد والا دليلي نداشت كه چنين سخن بگويد. گويا چشمان وي بر اين جفا وجنايات روزمره و انبوهي كه در حق مخالفين حجاب و آزادي خواهان ميشود، همچنان بسته است و…
جمعه, 26.01.2024 - 11:19 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.