رفتن به محتوای اصلی

بی من و تو به سر شود !  بی تو به سر نمی شود! 
01.02.2024 - 20:12

بی من و تو به سر شود ! 
بی تو به سر نمی شود! 
سیمای من و تو بعد از 13 سال کار رسانه ای تاثیر گذار، فعالیت خود را متوقف کرد و این راز سر به مهر را با خود به بایگانی سپرد که کدام شیرپاک خورده ای این همه پول را خرج استیج ، بفرمایید شام  و...کرد. 
کیوان عباسی که تا همین ماه گذشته، از مصاحبه گریزان بود، بالاخره درمقابل دوربین ظاهرشد و قصه هایی در مورد منابع مالی این تلویزیون سر و هم بندی کرد که مرغ پخته را هم به خنده می آورد. در حالی که ترازنامه مالی موسسه مرجان- صاحب رسمی این رسانه-  تنها در دو سال 2016 و 2017 ، 33 میلیون پوند ضرر نشان می دهد، و این موسسه در مقابل هزینه های هنگفت خود، تقریبا هرگز درآمدی نداشته است، کیوان عباسی مدعی شده است که سرمایه گذاران خطرپذیر !!، 13 سال پول خود را دور ریخته اند، تا روزی برای بزک  خربزه و خیار بیاد! 
آقای عباسی با این ادعای عجیب، فقط ثابت کرد که ذره ای احترام برای شعور بینندگان تلویزیون من و تو قایل نبوده و نیست و می توان این ادعای مخالفان من و تو را پذیرفت که هدف این رسانه تحمیق نسل جوان ایران بوده است. 
مستقل از این واقعیت تلخ اما، من و تو  سه خدمت بزرگ هم به جوانان ایران کرد. اول - من و تو سلطنت مرده را مجددا رو آورد و موجب شد تا جوانان،  والدین خود را به زیر سوال ببرند و فرصتی فراهم شود تا جامعه روشنفکری ایران از نو و این بار با عمق کافی، پوسیدگی این نظام قرون وسطایی و پیوند های مستحکم شیخ و شاه را به بررسی بنشیند و به نسل جوان کمک کند که با شعور و آگاهی مستقل، آینده خود را بسازد و دوم- من و تو سطح کار رسانه حرفه ای را بالا برد و به اهالی رسانه ایرانی نشان داد که چگونه می توان به درون خانه مردم، از هر قشر و طبقه ای راه برد و سوم- من و تو به پروژه اسلامیزه کردن زندگی مردم ایران ضربات سنگینی وارد کرد و مثل کاردی در قلب بنیادگرایانی نشست که تصور می کردند می توانند ایران را به دوران صدر اسلام برگردانند. 
کسانی که بودجه من و تو را تامین کردند، این کار را برای رضای خدا و خدمت به خلق انجام نداده اند. آنها سیاستمداران هوشیاری بودند و هستند که پول کشور شان را دور نریخته و نمی ریزند. فاز اول پروژه آنها با موفقیت به انجام رسید و حول یک نام، شبکه ای با 13 میلیون تعقیب کننده ساخته شد. گام بعدی، هر چه باشد، بر مبنای این سرمایه گذاری موفق و ثمرات آن و البته نه چندان دیر، برداشته خواهد شد.
احمد پورمندی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

احمد پورمندی

عنوان مقاله
بی من وتو به سر شود

آقای حیدریان! برای من فقط یک نظام قابل قبول است و آنهم نظامی است که در آن همه مقامات ، از صدر تا ذیل، منتخب مردم بوده و بوسیله مردم قابل عزل باشند و این نظام هم در ادیبات سیاسی معاصر « جمهوری » نام دارد. اگر همه سرداران، فقها، خان ها، ژنرال ها و شاهزادگان از ترس وخجالت « سلطان » نامیده شدن و برای حقه بازی خود را « رییس جمهور» بنامند، ذره ای از صحت این حکم کاسته نمی شود، همانطور که اگر در هر کوی و برزنی داوینچی و پیکاسوی تقلبی را بفروش بگذارند، سارقان و بنجل خرها ذره ای از اعتبار این بزرگان نصیب نخواهند برد و بر دامن ان استادان گردی نمی نشیند. اینکه سلاطینی نظیر نایدی امین، صدام حسین و حافظ اسد خود را رییس جمهور بنامند، به اندازه کافی مایه خنده و عصبانیت هست، اما تلاش برخی از سلطنت طلبان و عکس ماار کش ها برای آنکه این نظام های سلطانی را به اسم جمهوری به ما بفروشند، دیگر فقط مایه شرم ایست، بلکه بیانگر یک شارلاتانیسم محض است. هر نوع تلاش برای قاطی کردن دوغ و دوشاب و گل آلود کردن آب، فقط تمهیدی است برای فرار از پاسخ مشخص و در نهایت رنگ کردن گنجشک و فروش آن به جای قناری! تنها پس از جاگیری مشخص، می توان در مورد سیاست ائتلاف ها گفتگو کرد. من در این عرصه تا آنجا پیش رفتم که طرح « ریاست جمهوری رضا پهلوی در دوران گذار» را هم نوشته و منتشر کردم و نه تنها هراسی از ائتلاف ندارم، بلکه ائتلاف وسیع حول محور رفراندم قانون اساسی را مناسب ترین راه گذار مسالمت آمیز از ج.ا. می دانم . در مورد منابع مالی احزاب و رسانه ها، ادامه گفتگویی که به جدل تبدیل شده باشد، بیهوده است. فقط این سوال جدلی را مطرح می کنم و تمام . اگر فردا معلوم شود که مناابع مالی آقای کیوان

عباسی را پوتین تامین می کرده، آیا باز هم این حرف ها را میزنید؟
زنده باشید
ش., 03.02.2024 - 21:15 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

مجدّدا درود بر آقای پورمندی گرامی!

کوتاه و موجز.

برای اطمینان خاطر شما و دیگرانی که احتمالا مانند شما فکر میکنند، عرض کنم که اگر همین امروز مثلا روسهایی در گوشه هایی از کشورهای دنیا با پلاکاردها و شعارها و علم و کتلهای مختلف به خیابانها بریزند و فریاد بزنند «کارگران جهان متّحد شوید! زنده باد رفیق استالین!» و امثالهم، مطمئن باشید که نه «اتّحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» ایجاد خواهد شد، نه رفیق استالینی بازخواهد گشت. همینطور اگر ایتالیائیهایی در اقصاء نقاط جهان، رفتار مشابه داشته باشند، «فاشیسم و موسولینی» بازخواهند گشت. یا بگویم «هیتلر و سیستم نازیسم» یا بگویم «فیدل کاسترو و جنگ چریکی». علتّش نیز این است که شرایط از لحاظ ذهنیّتی و امکانهای تکنیکی و وسایل ارتباط جمعی و اوضاع جغرافیایی و معادلات مناسبات کشورها و غیره و ذالک به هیچ وجه همانند دورانی که چنان اتّفاقاتی افتاد، مهیّا نیست و وجود ندارند.اگر در گذشته های دور، «سلطانی» از سلطنت سقوط میکرد و پا به فرار میگذاشت و سپس در یکی از کشورهای همسایه برای خودش لشگری به پا میکرد و مجددا به ایران حمله و دوباره به سلطنت میرسید، علّتش این بود که اوضاع و شرایط، یکسان و راکد بود و هیچ تغییراتی برق آسا مانند امروز در دامنه امکانها و تکنیکها و مناسبات کشورها و دولتها به وجود نمی آمد.

    بنابر این، صرف فعالیّتهای عده ای که سفت و سخت به سیستم سلطنتی اعتقاد دارند، دلیل بر آن نمیشود که احتمال بدهیم همین فردا یا در آینده ای نزدیک، مجدّدا سیستم سلطنتی در ایران برقرار میشود و همان رفتارها و گفتارها از نو تکرار خواهند شد. امّا این به معنای این نیست که سقوط سلطنت، راه و امکانهای «انتخاب نوع نظام کشورداری» را برای همیشه و ابد بر مردم ایران بسته است. در موقعیّتی که شرایط انتخاب آزاد وجود داشته باشد، ممکن است که مردم بین نظامهای «جمهوری» یا «پادشاهی» به نظام پادشاهی رای بدهند و این بلافاصله به معنای این نیست که حتما خانواده پهلوی به قدرت خواهند رسید و کینه توزیها و نفرتها و پدرکشتگیهایی که عدّه ای با خانواده پهلوی دارند، دوباره زخمشان از نو سر باز میکند و بساط سابق برقرار میشود. نه هرگز اینطور نیست. مردم میتوانند فرض کنیم بگویند ما به «آقای پورمندی» رای میدهیم و ایشان میتوانند تاجگذاری کنند؛ چونکه منتخب رای آزاد اکثریّت مردم هستند. پس دغدغه اینکه کسانی یا گروههایی یا تشکیلاتی در پی احیاء سلطنت هستند، به نظرم تشویشی بیهوده است. پروسه بررسی و تامّلات انتقادی در باره تاریخ معاصر ایران از دوران بگویم قاجاریّه تا همین امروز مدام باید به بازشکافی و بررسی و سنجشگری بی محابای علل و عوامل «فلاکت و ذلالت ایران و مردمش» در تمام ابعاد شناخته شده و ناشناخته هچنان به پیش برود تا بتوان به مرحله ای رسید که شما میگویید؛ یعنی آمادگی آگاهانه مردم برای انتخاب در فضای آزادی.
    من شخصا به هیچ نوع سیستم خاصّی اعتقاد ندارم که بخواهم به خودم بقبولانم اگر مثلا به جای سیستم سلطنتی یا پادشاهی یا جمهوری یا ولایت فقاهتی، سیستم آنارشیسم برقرار باشد، مردم ایران حتما و صد در صد از این رو به آن رو خواهند شد و به حدّاقل خواسته های خود همچون جوامعی که آزادیهای فردی و اجتماعی دارند، دست خواهند یافت. من از زمان رویداد فاجعه 1357 تا امروز حسب تامّلات و جستجوگریهای فردی ام به این نتیجه رسیده ام که تا جامعه ای اکثریّت آحّادش فرهنگیده و از لحاظ فکری و عقیدتی، مستقل اندیش نشوند، هیچ سیستمی نمیتواند به زور سرکوب یا کاربست اجباری قوانین و محدودیّتها و شرایع و امثالهم به نتایج دلخواه خودش برسد. من شخصا به چنین چیزهایی اعتقاد ندارم؛ زیرا میدانم که «جمهوریّت یا پادشاهی» باید در ذهن و قلب و رفتار و مرام مردم به طور آگاهانه و مسئولانه اتّفاق افتاده باشد تا از لحاظ رفتاری در واقعیّتهای اجتماعی و کشوری بروز بیرونی بتواند پیدا کند. صرف برچسب «جمهوری یا پادشاهی» هرگز محتویات آنها را در جامعه، پدیدار نخواهد کرد. مگر سوای این است که در گذشته، «پادشاهی» داشتیم، ولی خبری از اصول پادشاهی نبود یا ولایت خلفای الله در ایران، برچسب «جمهوری» دارد؛ ولی هیچ خبری از «جمهوریّت» نیست. آیا شما در ولایت فقاهتی، هیچ ردّ پایی، نشانه ای از «جمهوریّت» تا امروز دیده اید یا میبینید؟. همش اصول مزخرف اسلامیت به قوّه گیوتین الهی حاکم بوده تا همین امروز. بنابر این بحث و طرفداری کردن از «جمهوریّت» که با آویزون کردن صفات مضحک به آن از طرفی عده ایکه هنوز «معنای فلسفی و فکری و ایده ای» آن را نفهمیده اند، دلیل بر واقعیّت پذیری آن در جامعه نیست. باید از لحاظ ذهنی و رفتاری، حدّاقلی آگاه و مصمّم و کاردان و ورزیده و بیدارفهم از گرایشها وجود داشته باشند، تا بتوان به واقعیّت تمام و کمال آن در جامعه امیدوار بود. هنوز که هنوز است مدّعیان جمهوریخواهی نمیتوانند در بیرون از مرزها به دور یک میز بنشینند با همدیگر گفتگو کنند. چگونه میتوان توقّع داشت که با شعار جمهوریخواهی، معجزه شود و جمهوریّت واقعیّت پیدا کند در جامعه ایرانی؟. این تا اینجا.
    - مسئله منابع مالی رادیو تلویزیونها و شبکه های اینترنتی و امثالهم را همانطور که گفتم باید دید چه کسانی یا کشورهایی با چه اهدافی و مقاصدی و منظورهایی تامین میکنند. صد در صد، حمایت کنندگان مالی به دنبال مقاصدی هستند، خواه سیاسی باشند. خواه اقتصادی. خواه فرهنگی. خواه کشمکشهای قدرتورزی. بنابر این آنچه باید در صدر برنامه سنجشگری باشد، منابع مالی نیست که چه بسا سرّی نیز بمانند برای مدّتهای مدید؛ بلکه «نقش و تاثیر و میزان نفوذ بر افکار عمومی مردم ایران و جهان» وسایل ارتباط جمعیست که مهم است و نباید از آن غافل بود. اینکه منابع مالی «من و تو» از کجا تامین میشد، شما مختارید حسب اسنادی یا گزارشهایی که در اختیار دارید، قضاوت کنید. من امّا شخصا برایم مهم نیست که منابع مالی از کجا تامین میشوند، مهم برای من همانطور که گفتم «نقش و تاثیر و نفوذ وسیله ارتباط جمعیست» که شایان تامل و بررسیست. منابع مالی میتوانند حتا مستقیما از طرف سازمانهای جاسوسی و اطّلاعاتی و امثالهم نیز تامین شوند. کماکان که اینگونه کمکهای مالی در گذشته از طرف کشورهای مقتدر یا ذینفع، سبقه داشته و هنوزم دارد و مطمئن باشید که در آینده نیز ادامه خواهد داشت. پس بحث را باید بر «نتایج تاثیری برنامه های وسیله ارتباط جمعی» بر افکار مردم ایران در نظر گرفت و سنجشگری کرد؛ نه بر «منابع مالی» که بحث ثانوی و چندان مهمّی نیست.
    شاد زی و دیر زی!
    فرامرز حیدریان

    ش., 03.02.2024 - 07:49 پیوند ثابت
    احمد پورمندی

    عنوان مقاله
    بی من وتو بهسر شود

    آقای حیدریان گرامی! متاسفم که در همکاری با ایران امروز دچار مشکل شده اید. امیدوارم که در تعامل متقابل بین شما و اقای قنبری، مشکلات بر طرف شود. روشن است که من به عنوان یک جمهوریخواه ثابت قدم و اگر مایل باشید، متعصب، همه تلاش هایی را که در سال های اخیر برای احیای سلطنت انجام شده، تلاشی عمیقا واپسگرایانه می دانم که راست افراطی مغلوب و قدرت های خارجی پشت آن قرار دارند. ما از سلطنت عبور کردیم و به اتفاق هم، از جمهوری اسلامی هم که تالی دینی سلطنت است، عبور خواهیم کرد تا به جمهوری که تجلی ناب اراده جمهور مردم در اداره کشور است برسیم. در این مورد ما با موانع زیادی روبرو هستیم. از سلطنت طلبان شرمگین تا سرنگونی طلبان دو آتشه ای که به هر وسیله متوسل می شوند و برای ترامپ نامه« بیا ما را بزن!» می نویسند، همگی در ستیز با جمهوریخواهی هم قسم شده اند. انتظار من از شما و هر منتقد دیگری این است که ابتدا جاگیری خود را بدون اگر و اما روشن کند تا بتوانیم محل نزاع را روشن کنیم و به گفتگو بپردازیم. در مورد منابع مالی من و تو، خانم جوانی از نزدیکان در رستورانی کار می کرد. می گفت اگر کسی ۵ ایرو انعام بدهد، طبیعی است، اما اگر کسی یک آبجو بنوشد و ۵۰ ایرو انعام بدهد، قبول نمی کنم. چون حتما آخر شب با ماشین جلوی رستوران منتظر است! در توضیح مقام شامخ پول همین بس که احزاب جدی در کشور های آزاد، فقط تا ارقام کاملا معمولی را به عنوان کمک مالی قبول می کنند و مجازند که قبول کنند. از اعدادی بالاتر، مشمول مقررات سفت و سخت همین خانم جوان می شود. لطفا بعد از همه صغری و کبرایی که نوشتید، به من بگویید که نظرتان در مورد منابع مالی من و تو چیست تا بتوانیم بدانیم که کجا ایستاده ایم و بر سر چه چیزی بحث می کنیم.

    زنده باشید
    پورمندی
    جمعه, 02.02.2024 - 20:48 پیوند ثابت
    فرامرز حیدریان

    عنوان مقاله
    نتایج گفتارها و رفتارها

    دروود بر آقای پورمندی گرامی!

    مختصر و مفید بدون جرّ و بحث!

    من به انسانهای امثال شما که هم مُسن هستند و هم سالهایی در میدان کشمکشهای سیاسی بوده اند و هنوزم هستند، نه هیچوقت توصیه و نصیحت و اندرز و امثالهم میکنم، نه از در جنگ و جدالهای لفظی و قلمی در می آیم؛ بلکه سعی میکنم چند کلامی بگویم به این امید که شاید موثّر باشند؛ و گر نه که هیچی.

    من در پای آن مقاله شما در «ایران امروز»، خیلی حرفها برای گفتن داشتم. ولی چون مدیر محترم سایت «ایران امروز» در گذشته، دیدگاههای مرا قیچی و برخی از مقالاتم را منتشر نکرد بدون هیچ توضیحی و برهانی، منم زیاد تمایلی ندارم به مکانی بروم که دارنده اش هیچ مسئولیّتی را تقبّل نمیکند. در خصوص این مطلبی که نوشته اید، چند نکته را یادآوری میکنم.

    ببینید آقای پورمندی گرامی!. تاریخ ایران اگر مملوّ از سلسله های خاصم و خونریز و نکبتی نیز بوده باشد تا امروز، یک چیز را مدام در مقابل چشم خودتان داشته باشید، آنهم اینکه، تمام آنچه به نام «تاریخ ایران» قلمداد میشود، تاریخ هویّتی شما و من و امثال ما در جامعیّت وجودی به نام «ایرانیان» محسوب میشود. هر چقدر تک تک ما از حکومت آخوندی، نفرت توصیف ناپذیر داشته باشیم، باز تاریخ چهل و اندی ساله حکومت خلفای الله، بخشی از «تاریخ ما ایرانیان» محسوب میشود. تقبّل جستن به اصطلاحات نخ نما شده ای که محصول علایق عاطفی و گرایشهای عقیدتی و امثالهم باشد، هیچ سنخیّتی با شناخت و اندیشیدن و تامّلات فکورانه در باره «تاریخ ایران» ندارد. بنابر این کاربرد کلماتی که تا حدّ پوسیدگی نخ نما شده هستند، راه پاسخگویی به مسائل سرتق و سمج نیست. مثل «سلطنت مرده»، «شیخ و شاه»؛ «نظام قرون وسطایی» و امثال این برچسبهایی که به هیچ ده کوره متروکه ای راه نمیبرند؛ سوای محکم کردن سمنت خصومتها و سیاه قیرگونه کردن چهره تاریخ ایران در آیینه ذهنیّت معاصران کنجکاو و تشنه شناخت.
    بحث من این نیست که بخواهیم کسانی یا دوره ای یا سلسله ای یا گرایشی را در تاریخ ایران تطهیر کنیم و تبرئه؛ بلکه در رویکرد به تاریخ ایران، حتّا اگر ما با هیچکدام از سلسله های حاکم بر آن، موافقّت قلبی و عقیدتی نداشته باشیم، باز باید ششدانگ حواسمان را جمع کنیم که قرار است ما «خودمان» را در دادگاه سنجشگری محاکمه کنیم!؛ زیرا «تاریخ، چه خوشمان بیاید، چه بدمان بیاید، چه بخواهیم، چه نخواهیم، همیشه با ما و در ما میزیید و همراه ماست»؛ آنچه سپری شده است و هرگز باز نمیگردد، «رویدادها» هستند؛ نه «تاریخی که در ما میزیید و زنده و تاثیرگذار و پیوسته با ما و همه جا همپاست».
    مثلا در رویکرد به تاریخ «سلسله پهلویها» باید از هر گونه صفتهایی که نشانگر علایق ایدئولوژیکی و مذهبی و فرقه ای و جانبدارانه و امثالهم است، به شدّت پرهیز کرد تا بتوان موضوع زمامداری شاهان پهلوی را در عینیّت صعود و سقوطشان بدون هیچ حُبّ و بُغضی داوری کرد. عادت ما ملّت است که همیشه معایب را برجسته میکنیم و در زیر قویترین تلسکوپهای عقیدتی و فرقه ای و دینی و مذهبی و سیاسی و غیره و ذالک در انظار خودمان و دیگران نمایش رنگارنگ میدهیم، ولی حاضر نیستیم کوچکترین اشاره ای به نکات مثبت کنیم. اگر هم خواستیم مثلا از «هنرِ می» حرفی بزنیم، اشاره های کلّی میکنیم و فوری در همان کوچه ذکر و تشریح «معایب» چهار نعله میتازیم.
    و امّا مسئله حمایتهای مالی. اینکه بدون مسائل مالی نمیتوان حتّا یک کیوسک سیگارفروشی راه انداخت، نیازی به صغرا کبرا چیدن ندارد. هر موسسه ای، سازمانی، تشکیلاتی، رادیو و تلویزیونی و امثالهم به بودجه مالی محتاج و ملزوم و وابسته است. اینکه منابع مالی آنها از کجا تامین میشود، برمیگردد به علایق و سوائق و نقش و موقعیّت و اهداف و مقاصد دور و نزدیک آنانی که کمک مالی میکنند. بنابر این، صرف اینکه فلان موسسه از کجا، تامین مالی میشود، دلیلی برای محاکمه و بی اعتبار کردن موسسات و تشکیلات و گردانندگان آنها نیست؛ بلکه اصل کلیدی باید این باشد که «عواقب کرد و کار» فلان موسسه و تلویزیون و رادیو و غیره و ذالک، در جامعه چه بوده اند و چه هستند. یعنی هر موسسه ای را باید حسب «نتایج اقداماتش در واقعیّتهای عینی» داوری کرد؛ نه حسب چیزهایی که علّت وجودی آنها را امکانپذیر کرده است. اینگونه سرمایه گذاریها در تمام جوامع بشری از دیر باز بوده و هست و در آینده نیز خواهد بود. مهم همانطور که گفتم، نتایج سرمایه گذاریهاست. مثلا در اروپای عهد «روشن اندیشی»، اگر تاجران و ثروتمندان و زمینداران کلان و امثالهم نبودند که بخشی بزرگ از سرمایه مالی خود را صرف انتشار «آثار متفکّران و فیلسوفان» کنند، مطمئن باش که قاره اروپا در همان مصائب و بدبختیهایی غوطه ور میخورد که ما اکنونیان فعلا در باتلاقشان در میهن خود و منطقه خاورمیانه داریم دست و پا میزنیم. حال نمیتوان به صرف اینکه فلان تاجران و فلان شاهزاده نشینان، کمکهای مالی برای انتشار آثار فیلسوفان و دانشمندان و متفکّران کردند، آمد و از اعتبار افکار و نقش فیلسوفان و متفکّران کاست.
    آقای پورمندی گرامی!. سیاستمدار باهوش به انسانی نمیگویند که سالها در میدان سیاست، افت و خیز داشته است؛ بلکه به سیاستمداری با هوش میگویند که «روح زمانه» را در تاریکی اینهمه گرد و خاکهای تبلیغاتی و اخبار سرسام آور ضدّ و نقیض بتواند تمییز و تشحیص دهد و در حرف و عمل، تصمیمی را اتّخاذ کند که نتایجش را آیندگان بتوانند قضاوت کنند. ادیب و شاعر و متفکّر برجسته ای که نامش «کریستوف مارتین ویلاند» بود، وقتی به پناهنده فراری از کشور اطریش به نام «کریستف لئونارد راینهولد»، امکان و پناه و زمینه رشد و پیشرفت داد و حتّا دخترش را به عقد او در آورد، میدانست که در مایه های چنین انسانی، گذرگاهی به سوی کشف و شناخت و تفهیم «ژرف ترین خزانه فکر و فلسفیدن؛ یعنی ایمانوئل کانت» وجود دارد که آینده ها را زیر و رو خواهد کرد. سیاستمدار با هوش در دوران خود بودن؛ یعنی همچون «ویلاند» در تاریکیها دیدن.
    شاد زی و دیر زی!
    فرامرز حیدریان

    جمعه, 02.02.2024 - 11:12 پیوند ثابت
    سولماز کاری

    عنوان مقاله
    بی من و تو به سر شود ! بی تو به سر نمی شود!

    با این نوشته موافقم.

    جمعه, 02.02.2024 - 08:54 پیوند ثابت
    من و تو

    عنوان مقاله
    بی من تو به سر شود

    کاری که این شبکه انجام داد مهم است و …. شما برای شما محفوظ باشد .

    پ., 01.02.2024 - 21:25 پیوند ثابت

    افزودن دیدگاه جدید

    لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

    متن ساده

    • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
    • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
    • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

    لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

    CAPTCHA
    لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
    کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.