رفتن به محتوای اصلی

چپ ایران مرده است
09.02.2024 - 12:06

 

 یک نیروی سیاسی حتا اگر صالح نباشد، تا زمانی زنده است که مردمان و هوادارانی در میان مردمانش داشته باشد. حتا ناصالح ترین نیروهای سیاسی نیز میتوانند با عوامفریبی یا هر وسیله دیگری مردم رای دهنده را بسوی خود جذب کند و در میدان قدرت حرفی برای گفتن داشته باشد. حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان از این نظر یک نمونه بارز است که بنیانگذاران آن در زیر زمین آبجوی فروشی فابرهاوس در یکی از شهرهای آلمان شروع کردند. آنها برای جامعه درمانده و خاکستر نشین آلمان پس از جنگ جهانی اول حرفهای مردم پسندی داشتند. مردم به جان آمده و فقر زده و فلک زده آلمان هرآنچه این حزب میگفت را براحتی می پذیرفتند. گفتمان بنیانگذاران حزب نازی چیزی بجز امید دادن به مردمان آلمان نبود و راز موفقیت آنها در همین بود. این که کار به کجا کشید بحث دیگریست در اینجا نفس گفتمان پیروز و مورد قبول جامعه است که ماکیاول در این مورد راه را از قبل نشان داده بود. بدون آنکه قصد مقایسه در میان باشد «حزب کمونیست کارگری ایران» را که به همت منصور حکمت پای گرفت را میتوان براحتی با انگشت شمار کسانی که در زیر زمین آن آبجو فروشی ایدئولوژی شان را سامان میدادند مقایسه کرد. این حزب زمانی تشکیل شد که همه نیروهای چپ ایرانی شکست خورده و تار و مار شده با گذشته ای شرم آور حرفی برای انبوه مردم هوادار سرخورده شان در ایران (رای دهندگان آینده) نداشتند و یکدیگر را بعنوان گناهکار زیر ضرب گرفته بودند. منصور حکمت با تیزبینی و فرصت طلبی قابل تحسینی این تهیگاه را دریافت و با شعار: ما چپ جدیدی هستیم و هرآنچه از استالین تا گورباچف در اتحاد شوروی شد و نیز کل چپ ایران را رد و محکوم میکنیم به میدان آمد. این که گروندگان به این حزب جدید خود چه گذشته ای داشتند و در آن کارنامه ای که حزب از چپ گذشته محکوم میکرد سهم داشتند یا نه، نه موضوعیتی برای خودشان داشت و نه از جانب «چپ محکوم و گناهکار» سابق مورد تدقیق و بازرسی قرار گرفت. چپ قدیم در مقابل این چپ جدید و از همه طلبکار بشدت ترسیده و در مقابل تیغ های تیز انتقاد منصور حکمت و سایرصاحبنظران حزب کمونیست کارگری سکوت شرمیگنانه ای را اختیار کردند. به نظر نگارنده، چنانچه در همان سال آغازین تشکیل حزب کمونیست کارگری ایران از رژیم آخوندی آزاد شده بود و شرایط دمکراسی در کشور برقرار میشد این حزب تازه وارد این قدرت ایدئولوژیک را داشت که همه هوادران سرخورده از «چپ گنهکار پیشین» را به خود جذب کند. اما حزب کمونیست کارگری شانس حزب نازی آلمان را نداشت. نه در کشور حضور داشت و نه در دمکراسی قادر به فعالیت در داخل کشور بود. گذشت زمان کم کم نگاه عوامفریب و ساده انگارانه حزب کمونیست کارگری به جهان، به جامعه و به  سوسیالیسم را آشکار کرد و کم کم از فعالیت افتاد و از انظار و رسانه ها محو شد. بجرات میتوان گفت که اگر آن آبجو فروشی نه در آلمان که در انگلستان قرار داشت، حزب نازی نیز به سرنوشت حزب کمونیست کارگری ایران دچار میشد و محو میشد. اما چپ قدیم که دستکم خالی از تبلیغات عوامفریبی و خالیبندی تاریخی و ایدئولوژیک حزب کمونیست کارگری بود توانست بدن ضعیف و شکسته خود را نگه دارد. 

 امروز اما چپ ایران دیگر قادر به حفظ این بدن ضعیف نیست و علیرغم اصرار بی بی سی و رسانه دادن به آنها چیزی بجز آخرین ناله های قبل از مرگش ندارد که به جامعه عرضه کند. این چپ حتا به اندازه انگشتان پای اصلاح طلبان سابق نیز توسط مردم تحویل گرفته نمیشود. و این در شرایطی که خود این اصلاح طلبان به اندازه انگشتان پای نسل زد نیز در میان مردم محبوبیت ندارد. و روی دوش نسل زد و نیز نسلی که شعار میدهد: چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم» چه کسی قرار دارد؟  رضاپهلوی! 

اگر بخواهیم یک رقیب برای رضاپهلوی در نظر بگیریم - کسی که بسیاری به او امید داشتند و از مطرح شدنش یکی دو ماهی به هیجان آمدند - کسی نبود جز «نرگس محمدی».  اکنون او کجاست؟ آن امیدها و هیجانات چه شد؟ نرگس محمدی همچنان در زندان و حتا به هیجان آمدگان نیز دیگر یادی از او نمی کنند. کسی در خیابان های ایران نام او را صدا نزد.  و چه کسانی هستند این به هیجان آمدگان سابق؟ و چرا کار جلو انداختن نرگس محمدی را به انجام نرساندند و از او رقیبی برای رضاپهلوی نساختند؟ به همان دلیل که کار شکایت از «جناب» پرویز ثابتی را به جایی نرساندند. به همان دلیل که بیانیه 14 نفر در داخل کشور و اصلاح طلبان و خاتمی را نتوانستند به جایی برسانند. در کارنامه شان پر است از این گونه به جایی نرساندن ها. آنوقت همین ها به رضاپهلوی می گویند که در این 45 ساله چکار کرده! پاسخ این است که  رضا پهلوی در این 45 سال باید برای زهرهای شما که به جامعه تزریق کردید پادزهر می آورد. شما را که ذهن نسل جوان ایرانیان داخل کشور را مسموم کردید و به ستادهای انتخاباتی خاتمی و کروبی و موسوی روانه داشتید و گمراه شان کردید. چطور رضاپهلوی میتوانست با چنین زهرهایی که شماها به داخل تزریق میکردید در این 45 سال بتواند کاری بکند؟ صف اول دشمنان آزادی شماها بودید با تقویت اصلاح طلبان در این سالها. و حالا وقتی که مردم ایران شعار اصلاح طلب اصول گرا دیگه تموم ماجرا را سالها به صورت پتک بر مغز منجمد شده تان کوبیدند تازه حیران برجا مانده اید. براستی شماها کجا هستید و از شماها چه مانده؟ بجز این که یک اتفاقی بیافتد، و شماها تا قبل از مرگ جسمانی تان بتوانید هشدار دیکتاتوری چکمه و چلبی سازی تان را بدهید و باز سم و زهر روانه روح و تن این مردم بکنید؟  خوشبختانه دیگر گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای شما نمانده است. نشست اخیر بی بی سی با حضور تقی زاده مشروطه خواه و دست چین های ضد سلطنت که فرناز قاضی زاده فراهم کرده بود واکنش های قابل تاملی را بر فضای مجازی برانگیخت که اگر چشمانی حقیقت یاب داشته باشید متوجه میشوید که موضوع از چه قرار است. فقط نگاهی به آن نظرات و واکنش ها میتواند بیانگر مرگ چپ و اصلاح طلب باشد. ( مجاهد که در عراق مرده بود). 

علیرغم آنچه گفته شد، و علیرغم تاکید بر مرگ چپ و جبهه ملی در ایران، نمیتوان این مرگ را دلیل بر این گرفت که عنقریب  رضاپهلوی رژیم اسلامی را یک تنه سرنگون خواهد کرد. رضاپهلوی و ایده  و گفتمان «پهلویسم» که او واضع ان نبوده و مبلغ آن هم نبوده امروز در میان مردم ایران حرف اول را میزند و جایگاهی دارد که چپ ایران، چه قدیم و چه جدید محو شده اش ( انشعاب های حزب کمونیست کارگری) از آن بی بهره اند. دلیل قاطع میخواهید؟ به نظر شما بیست سال دیگر آیا کسی هست که نشریه ها و سایت های نیروهای چپ را بگرداند؟ هوادران چپ را در ایران همانقدر مردم می شناسند که فرقه اجتماعیون عامیون زمان مشروطه را میشناسند! زنگ بزنید از فامیل بپرسید اجتماعیون عامیون چی هست؟ همانقدر هم همان مردم از چپ ایران و گفتمانش آگاهی دارند. 

از این پس

تا به امروز نیاز به همه نیروهای سیاسی ایران برای گذار از جمهوری اسلامی امری مبرم بود. هنوز در بخشی از افکار عمومی مردم ایران جایی داشتند. از امروز به بعد رضاپهلوی هیچ نیازی به مردگان سیاسی و ناله های شان ندارد چرا که گوش شنوایی در ایران برای شنیدن این ناله ها و نجواها وجود ندارد. پس چرا رضاپهلوی خود را به اینها و گذشته پر از اشتباه غمبارشان بچسباند؟ در چنین ااتحادی این چپ هست که با چسباندن خود به رضاپهلوی برد خواهد کرد. حضور چپ در کنار رضاپهلوی دم خروسی زیر بازویش خواهد بود که بهتر است از آن حذر کند.

گذشته رضاپهلوی؟ هیچ دادگاهی نمیتواند او را به جرم پدر محکوم کند. آنهم «جرمی» که اگر بوده مردم سالهاست بخشیده اند. از همان اوایل انقلاب که گفتند «نور به قبرش بباره» او را بخشیدند. تازه .. حتا ساواک را به خاطر به بند کشیدن تروریست ها تقدیر می کنند!  اما همین مردم شماها را نبخشیدند. 

من؟ محسن کردی؟  نه.. من «گناهم» از تقریبا همه شماها سنگین تر است. شماها زور که زدید انگشت شماری مستشارو باسبان کشتید یا رفیق تان را کشتید. کسی چیزی یادش نیست. شماها یادتون نمیاد.. زندان بودید احتمالا. اگر من و 50- 60 نفر جوان هیجان زده در نیروی هوایی مسلحانه شورش نکرده بودیم این انقلاب نکبت صورت نمیگرفت. به همین دلیل نه در میان پادشاهیخواهان جایی دارم و نه در میان نسل های سوخته که در هیچ بحثی قادر نشدم آنها را به درک موقعیت مردم ایران در بهمن 57 و چرایی انقلاب قانع کنم که دستکم درک کنند. گوش شان شنوا نیست و به کمتر از اظهار پشیمانی و عذرخواهی راضی نمیشوند. از نوع نگاه شان میخوانم که بدشان نمی آید که من و امثال من.. و .. بله.. چرا که نه، شماها را نیز همراه من در کنار آخوندها از درختان خیابان پهلوی آویزان کنند. اگر شما به این حقیقت نرسیده اید و باور ندارید ... باید به حال تان تاسف خورد. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ناظر

عنوان مقاله
چپ ایران مرد ...

آقا سعید . لطفا در روز روشن دروغ تحویل مردم ندهید! ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﺒﺮﯾﺰ را در سال 1324 زنده یاد سید جعفر پیشه وری رهبر فرقه دمکرات آزربایجان بنا نهاد. پسر رضا خان,,,,,,,,,,,,، می خواست آنرا خراب کند، اما به توصیه "سولیوان" سفیر آمریکا، محمد رضا از آن کار منصرف شد. سفیر به تندی به وی گفته بود: شما که قادر نیستی یک کاروانسرا درست کنی، پدرت رضا خان که اصلا سواد نداشت، حتا یک کلمه خواندن و نوشتن بلد نبود، چطور بخودت اجازه میدهی دانشگاه یک شهر را خراب کنی! این چه تربیتی است که شما آموخته ای؟

ی., 18.02.2024 - 16:16 پیوند ثابت
آنتی فسیل

عنوان مقاله
/شاه و شیخ.

متاسفانه آخوندها چنان جنایت کردند که جنایتکاران پیشین گستاخ تر از زمانی شدند که مردم به آخوندها امید بسته بودند.
تراژدی ایرانی روی کار آمدن آخوند بود. کمدی تاریخ بازگشت سلطنت خواهد شد.
مردم ایران ترتیب شیخ و شاه را این بار بنیادین خواهند داد!

ی., 11.02.2024 - 13:00 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
شعور

 بنا بر نظر نویسنده کامنت قبلی اگر یک ایرانی به نظام فدرال اعتقاد نداشته باشد بیشعور و بی سواد و نفهم است. از نگاه من هم در نظام جمهوری و هم در نظام پادشاهی براحتی میتوان زندگی کرد. اما نظام فدرال شروع جنگ خانگی در ایران است. 

 بنا بر نظر نویسنده کامنت قبلی اگر یک ایرانی به نظام فدرال اعتقاد نداشته باشد بیشعور و بی سواد و نفهم است. از نگاه من هم در نظام جمهوری و هم در نظام پادشاهی براحتی میتوان زندگی کرد. اما نظام فدرال شروع جنگ خانگی در ایران است. یک مشهدی در نظام فدرال نمیتواند حتا سالها ساکن سنندج باشد و نامزد شورای شهر شود. به او گفته خواهد شد که برود و در «مملکت خودش» نامزد شورای شهر شود. در اوایل انقلاب اطراف رضائیه جنگ بین روستاهای کرد و ترک چقدر کشته گرفت؟ چه کسی میخواهد مرزهای فدرال را تعیین کند؟ من شنیده ام در آذربایجان ایران همین امروز مردم یک شهر بخصوص از فروشگاهی که صاحبش از یکی دیگر از شهرهای آذربایجان آمده باشد خرید نمی کنند. من این روایت را از یک نفر و دو نفر نشنیده ام و بسیار شنیده ام. تبریزی ها و اردبیلی ها کم برای هم دست نمیگیرند که قضیه فقط موضوع شوخی نیست بلکه حثیتی است. ما سابقه جمهوری مهاباد و تبریز را داریم. جمهوری گیلان هم هست. یک کلنل پسیان داشتیم که یک سره میخواست مثل زمان خاقان مغفور حکومت خودش در خراسان را براه اندازد و یک سرگرد اسکندانی که او هم عقل از سرش پریده بود. از این عقل از سر پریده های روانی و عقده ای کم نداریم. اگر کسی که مدعی جامعه شناسی و تجربه زندگی در ایران باشد و نتواند از همین نمونه ها خروجی جنگ خانگی را در یک نظام فدرال نبیند از نگاه من نگاه جامعه شناسانه ای به واقعیت آنچه در کف جامعه میگذرد ندارد. او در کتابها و ایدئولوژی ها گرفتار است و تفکر یک ماشین را دارد. انسانها را اجزای یک ماشین می بیند که فقط منتظر بنزین فدرالیسم است.
در یک نظام جمهوری خلاصی یافته از جمهوری اسلامی، یک روز سرو صدای مردم کردستان در می آید که در عراق رئیس جمهور را کرد انتخاب می کنند چرا در ایران رئیس جمهور کرد نیست؟ و اگر رئیس جمهور اهل میانه باشد به محض آنکه بنا بر نظر سازمان برنامه و بودجه بخواهند یک پل در میانه بسازند که بلافاصله اعتراضات شروع خواهد شد که این رئیس جمهور به نفع ترکها کار می کند و غم مردم خوزستان و کردستان را ندارد.
یکی از بندهای منشور حزب مشروطه تقسیم حکومت به معنای اداره استانها و شهرها توسط حکومت های محلی، یعنی شورای استان و شورای شهر باید باشد. حتا همین هم از نگاه من باز حالتی از فدرالیسم را بوجود می آورد که با حضور کسانی مانند نویسنده کامنت پیشین اولین پیشگامان اختلاف انداختن های فرهنگی و نژادی و شروع جنگ هاه با استانهای همسایه و دولت مرکزی خواهند بود. اوایل انقلاب یکی از شروط مذاکره کنندگان با دولت مرکزی و سپس بنیصدر داشتن کنسولگری کردستان ایران در سفارتخانه های ایران بود!
آنگونه که نویسنده «باشعور» ما در کامنت پیشین تصور می کند نظام پادشاهی معنایش این نیست که من علاقمندم جلوی پادشاه پشتک وارو بزنم تا شاه خوشش بیاید. پادشاهیخواه و نسل تازه ای که 57تی ها را ملامت می کنند عقل از سرشان نپریده. سالها درسهایشان پر بوده از شکنجه های ساواک و موزه ساواک و غیره که بازهم نظام پادشاهی را میخواهد. رفیق فدرالیست ما پاسخش به مردم ایران و نسل ملامت کننده که میگویند چه مرگتان بود که انقلاب کردید این است: شماها شعور ندارید، دچار نوستالژی شده اید و اگر شعور دارید نظام جمهوری فدرالیستی را انتخاب کنید دنیا بهشت میشود. در پاسخ باید گفت یک بار این مردم وعده بهشتی را که شما انقلابیون 57 توسط خمینی داد باور کردند و حالا تو... تو .. تو که «سرشار از شعور» هستی میخواهی به آنها بگویی که شعور تشخیص نداری؟ در یک نظام پادشاهی همه معضلات و تهدیدات برطرف میشود. یک پدر ملت هست که مردم دوستش دارند. ساواکش خلخالی ها و خامنه ای ها و فرخ نگهدارهای تروریست را به بند میکشد که دستش درد نکند. فردا هم باید هرکس که اسلحه به دست گرفت باید به بند بکشد و مریض های روانی مثل خلخالی را به تیمارستان بفرستد و آدم های ساده لوح را که برای مبارزه با امپریالیسم به آخوند سواری دادند و هنوز هم در خارج از کشور محترمانه از آقای خامنه ای در بی بی سی یاد می کنند را نزد مردم رسوا و سکه یک پول کند. در یک کلام... شماها هیچ محلی از اعراب ندارید چرا که همانگونه که در مقاله آورده ام .. در ایران کسی نیست به شماها رای بدهد. شماها مرده اید! حال هرچقدر دلتان میخواهد این جا عقده خالی کنید. کسی که این واقعیات را نبیند و مدعی جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و سیاست دانی بشود یک ابله خودفریب بیش نیست. یک دلقک روانی است که در این سالها که نتوانسته آذربایجان را از ایران جدا کند در عقده هایش در تبعید دست و پا میزند و در دنیای تنهایی اش خشمش را اینجا و پای این کامنت ها خالی میکند و تصور می کند که چشم نگاه مردم ایران به اوست. هیچکس به تو نگاه نمی کند. بهترین جا برای تو تیمارستان است. تو استعداد این را داری که یک روز سوار کامیون شوی و مردم شهری را که در آن ساکن هستی در روز آفتابی که مردم شاد درحال گردش هستند به زیر کامیونت بگیری. درست مثل آن مریض که در شهر نیس دست به چنین کاری زد. من اینجا با چند مریض روانی سروکار دارم که عقده های شان را در اصرار بر نظریات تارعنکبوت گرفته و مسخره پیدا می کنند.
راستی.. شهر نو داشتن بخشی از حقوق یک ملت است. در یک دولت رفاه اگر زنان یا مردانی خواستند بعنوان تن فروش کار کنند دولت موظف است در درجه اول کارهای آلترناتیو را به آنها پیش نهاد کند و اگر بازهم تمایل به تن فروشی داشتند دولت موظف است سازو کار صحیح این کار را فراهم کند. یعنی حقوقی همانند یک کارگر کارخانه یا کارمند برخوردار باشند با حق بازنشستگی و بهداشت و غیره. برای اطلاعات بیشتر به منشور عقاید منصور حکمت و حزب کمونیست کارگری مراجعه فرمایید که از شما خیلی مارکسیست تر و کمونیست تر است.
ی., 11.02.2024 - 10:48 پیوند ثابت
نه شاه،نه شیخ

عنوان مقاله
مارگیرهای شاه اللهی.

ملت ایران مجبور نیست میان شاه و شیخ، میان طاعون و وبا، میان شهرنو و دفتر صیغه، یکی را انتخاب کند !
ملت ایران راه سومی نیز برای انتخاب دارد. شارلاتانیسم ابله سلطنتی همیشه سیاست و رفاه و آزادی را نسبی میکند و به این فریبکاری میرسد که شاه را باید برگرداند.چون شعور تشخیص انتخاب نوینی ندارد.!
از اینگونه لیست های کذایی درباری، آخوندها میتوانند چند برابرش را به نمایش بگذارند.
امروزه معلوم شد که یعضی از اصلاحات زمان پهلوی مانند دانشگاه و راه آهن و و غیره در پایان دوره قاجار و در زمان مشروطیت طراحی و آغاز شده بود.
بیسوادی و نا آگاهی سلطنت طلبان در آنجاست که با اینگونه لیست های حداقلی می خواهند پیشرفت یک کشور وسیع و چند میلیونی را نشان دهند و حرفی در مورد آزادی، رفاه، عدالت اجتماعی، فرهنگ مترقی، ندارند ،و با مقایسه بد و بدتر، خلاف جریان تاریخ، بد و طاعون را به مردم توصیه میکنند.
انتخاب میان مار نوشتاری و مار تصویری است،برای گروهبان های شکست خورده!
اگر سلطنت طلبان دارای سواد سیاسی و فرهنگ بودند، توسط آخوند قرون وسطایی داغان نمیشدند.
مردم ایران جویای راه سوم هستند! نه شاه ، نه شیخ ! - بلکه یک :
جمهوری دمکرات سکولار سوسیال منوگام ،فدرال مرکز گرای ،انسان مدار !

ی., 11.02.2024 - 06:58 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سعید:

*دزدی پهلوی ها*
*لیست دزدی‌ها و خیانت خاندان پهلوی. بیش از پیش آشکار شد*
*ﺧﯿﺎﻧﺘﻬﺎﯼ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻓﺎﺭﺳﯽ !*
*ﮐﺎﻭﺵ ﻋﻠﻤﯽ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ 1310*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ 1312*
*ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ 1313*
*ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1314*
*ﻣﻮﺯﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ 1314*
*ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺯﻩ ﭘﺎﺭﺱ ﺷﯿﺮﺍﺯ 1315*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﺣﺎﻓﻆ 1315*
*ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺯﻩ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1316*
*ﺗﺎﺳﯿﺲ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1316*
*ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺍﺣﯿﺎﯼ ﺁﺛﺎﺭ ﻣﻠﯽ 1323*
*ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﺍﺭﺩﻭﻫﺎﯼ ﺭﺍﻣﺴﺮ 1330*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﺳﻌﺪﯼ 1331*
*ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻣﻠﯽ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ 1331*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﭘﻮﺭﺳﯿﻨﺎ 1333*
*ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻭ ﻧﺸﺮ ﮐﺘﺎﺏ 1333*
*ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺁﺋﯿﻦ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﭘﻮﺭﺳﯿﻨﺎ 1333*
*ﮐﺎﻧﻮﻥ ﮐﺎﺭﺁﻣﻮﺯﯼ ﮐﺸﻮﺭ 1337*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻋﻄﺎﺭ 1342*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﺧﯿﺎﻡ 1342*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻟﻤﻠﮏ 1342*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ 1342*
*ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺍﻧﺶ 1342*
*ﺑﻨﯿﺎﺩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1343*
*ﻣﺮﻣﺖ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ 1343*
*ﺁﻣﻮﺯﺷﮕﺎﻩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ1343*
*ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻣﻠﯽ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ 1345*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﺑﺎﺑﺎﻃﺎﻫﺮ 1346*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺗﺎﻻﺭ ﺭﻭﺩﮐﯽ 1346*
*ﺗﺎﺳﯿﺲ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﻋﻠﻮﻡ 1346*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮﺍﻥ 1346*
*ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ 1346*
*ﮐﺎﻧﻮﻥ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ 1344*
*ﺟﺸﻦ 2500 ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ 1350*
*ﺳﺎﺧﺖ 2500ﻣﺪﺭﺳﻪ*
*ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ1350*
*ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻓﯿﻠﻢ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ 1351*
*ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺱ 1353*
*ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﻓﻠﺴﻔﻪ 1353*
*ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﺣﺮﻡ ﻭﮔﻨﺒﺪﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ 1353*
*ﻃﺮﺡ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﻣﺪﺍﺭﺱ 1355*
*ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺯﻩ ﺭﺿﺎ ﻋﺒﺎﺳﯽ 1356*
*ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺯﻩ ﻓﺮﺵ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1356*
*ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﻣﻌﺎﺻﺮ 1356*
*ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﻮﺯﻩ ﻣﻔﺮﻍ ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ 1356*
*ﻣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ 1356*
*ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ 1356*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻓﺴﺮﯼ 1300*
*ﺗﺎﺳﯿﺲ ﭘﯿﺶ ﺁﻫﻨﮕﯽ 1304*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﺍﻧﺸﺴﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﯽ 1307*
*ﺗﺎﺳﯿﺲ ﺩﺍﺭﺍﻟﺘﺮﺑﯿﻪ ﻋﺸﺎﯾﺮ 1307*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻧﺼﯿﺮ 1307*
*ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ 1308*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺻﻨﻌﺖ 1308*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ 1314*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﻗﺼﺎﺩﯼ 1315*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ 1315*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﻨﻌﺖ ﻧﻔﺖ 1318*
*دانشگاه ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ 1325*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﺒﺮﯾﺰ 1325*
*ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ 1328*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺟﻨﺪﯼ ﺷﺎﭘﻮﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯ 1334*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻣﺸﻬﺪ 1328*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮔﺮﮔﺎﻥ 1336*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻠﯽ ﺗﮑﻨﯿﮏ 1337*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1338*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺁﺭﯾﺎﻣﻬﺮ ‏( ﺷﺮﯾﻒ‏) 1344*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ 1348*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻧﯽ ﺑﺎﺑﻞ 1348*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﻨﻌﺖ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻕ 1349*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﺍﺯﯼ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ 1350*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺮﻣﺎﻥ 1351*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺟﻨﺪﯼ ﺷﺎﭘﻮﺭ ﺩﺯﻓﻮﻝ 1351*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺎﺷﺎﻥ 1352*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺎﻫﺮﻭﺩ 1352*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺯﻧﺠﺎﻥ 1352*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮔﯿﻼﻥ 1353*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﺭﯼ 1353*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﻋﻠﯽ ﺳﯿﻨﺎ ﻫﻤﺪﺍﻥ*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ 1353*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ 1353*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﺮﺡ ﭘﻬﻠﻮﯼ ‏(ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ‏) 1354*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1355*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﻨﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ 1356*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ 1356*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ 1356*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ 1356*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ 1356*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺤﻘﻖ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ 1357*
*ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﻣﻠﯽ ﺷﺒﺎﻧﻪ*
*ﺳﺎﺧﺖ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ*
*ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ .*
*ﺁﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ !*
*ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺠﻠﺲ .*
*ﺟﻬﺖ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ*
*ﺗﻮﯼ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ*
*ﯾﺎ ﺳﻬﻤﯿﻪ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﻦ*
*ﯾﺎ 5 ﺩﺭﺻﺪ ﻗﯿﻤﺘﺸﻮ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﻫﻨﺪ*
*ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺠﺎﯼ 30 ﺭﻭﺯ،*

*35 ﺭﻭﺯ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺸﻪ .*

*ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻳﻪ ﺩﺯﺩ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ 1 ﻛﺎﺳﻪ ﺁﻟﻮﭼﻪ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ*
*ﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ,ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ*
*ﻭﺳﻂ ﻛﺎﺭﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﭻ ﺩﺯﺩ ﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :* *ﻣﺮﺩﻙ، ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ*
*ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﺩﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺸﺖ*
*ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ؟*
*ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﻴﮕﻪ؛*
*ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦ*
*ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺗﻮ*
*ﺻﺪﺍﺕ ﺩﺭ ﻧﻤﻴﺎﺩ!*
*ﺣﺎﻻ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺪ ﺍﺧﺘﻼﺳﻬﺎ ﭼﺮﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ*
*ﺍﺧﺘﻼﺳﻬﺎ*
*ﭘﺪﯾﺪﻩ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ ۹۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺑﺎﺑﮏ ﺯﻧﺠﺎﻧﯽ ۸۵٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﻓﺴﺎﺩ ﺑﺎﻧﮑﯽ ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺁﺭﯾﺎ ۱٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ۳۷۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺻﺎﺩﻕ ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ ۳۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﺮﮐﺰﯼ ۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺭﺣﯿﻤﯽ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺍﻭﻝ ۱۷۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺑﻨﯿﺎﺩ ﺷﻬﯿﺪ ۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﻫﺮ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺠﻠﺲ ‏( × ۳۰۰ ‏) : ۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﻣﺠﻤﻮﻉ : ۱۹۹٫۳۹۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ : ۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰*
*ﺳﻬﻢ ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ : ﷼*۲٫۴۹۲٫۳۷۵٫۰۰۰*
*ﯾﻌﻨﯽ ﺳﻬﻢ ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯽﺷﻪ ۲۴۹ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻥ!*
*ﺑﻌﺪ ﺍﮔﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﻣﯽﺷىﺧﻮﺍﻫﺸﺎ این ﭘﺴﺖ رو شما هم ﻣﺠﺪﺩاً برای دیگران بفرستید .*
*ﺑﮕﻮ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪﺟﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ ﻓﺮﯾﺎﺩ،*
*ﮐﻼﻡ ﺣﻖ ﺩﻡ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ.*
*دوستان همراه خواهشاً ﺍﻳﻦ ﻣﺘﻦ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺗﻤﻮﻡ ﮔﺮﻭﻫﺎ ﺑﺰﺍﺭﻳﻦ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ*
*ﺑﺪﻥ. بلکه ﻫﻤﻪ مردم ایران ﺑﻴﺪﺍﺭﺑﺸﻦ و بفهمن چه*
*ﺑﻼﻳﻰ دارن ﺳﺮﻣﺎﻥ میﺍﻭﺭﻧﺪ*
ی., 11.02.2024 - 02:41 پیوند ثابت
خسرو پرویز

عنوان مقاله
گودبای سلطنت.

هگل میگفت تاریخ برای سلطنت طلبان و شاهان دیسپوتی نظام تولید آسیایی به پایان رسیده.
اشتباه تاریخ در آنجا بود که مدیر سایت از یک نظامی رتبه پایین زاگرسی خواست که تحلیل اجتماعی از شاه و شیخ و مکتب ظاله اشتراکی بدهد.
حتی در قحط سالی اندیشه در این سایت نمی بایست از یک مدافع سلطنت خواست که برای ایران آینده نگری کند چون در صد ساله اخیر دهها نظام چاپیدشاهی تسلیم جبر تاریخ و تئوری پلخانف شدند و میدان را برای حمهوریت هموار نمودند.
و مردم لاشه گندیده 2500 ساله سلطنت را روانه زباله دان تاریخ نمودند و دیگر ریساکلینی برای آن ساخته نشده.
به این دلیل شاه خرافاتی شیعه امام رضایی، زوال خود را به آخوند قرون وسطایی علم الهدایی خراسانی سپرد تا نوشاداروی سهراب یکبار دیگر در سوراخهایش بدمد.

ش., 10.02.2024 - 20:43 پیوند ثابت
اصغر ترقه

عنوان مقاله
چپ ایران مرده است

نوشتی « مگر ممکن است بدون سواد و منطق ماتریالیستی-دیلالکتیکی بتوان 2 جمله در باره جامعه و تاریخ و سیاست و فرهنگ نوشت؟ ». کی گفته که و از کجات در آوردی که بدون سواد و منطق ماتریالیستی دیالکتیکی نتوان جمله ای درباره تاریخ و سیاست و جامعه نوشت؟ منطق ماتریالیستی یک نگاه جهت دار در جهت تایید سوسیالیسم است و بس! شما میتوانید منطق دیالکتیکی داشته باشید اما ماتریالیستی؟ آخوندها هم مثل شما استدلال میکنند. به شما میگویند شما اول برو دروس حوزوی را سالها بخوان بعد بیا بگو خدا هست یا نیست یا شیعه بر حق است یا خیر. وقتی به چشم تان می بینید که کمونیسم و نظام اسلامی به چه فلاکت هایی دچار شده اند مگر مغز خر خورده باشید که بخاطر متلک یک عقل پریده روانپریش چپ فسیل شخص برود وقتش را تلف خواندن کتاب کاپیتال مارکس یا دهها جلد مزخرفات علامه حلی کند؟ شما کمونیست ها اغلب در خانواده های بشدت مذهبی رشد یافته و در دوران دانشجویی با تبلیغات ماتریالیستی خدا را از شما گرفتند. جای دین در ذهن شما خالی ماند و وحشت کردید. پس ماتریالیسم دیالکتیک را در مغزتان نشادند که جای خالی دین سابق را پر کند و شما همانقدر که تعصب اسلام را داشتید و نمیشد جلوی شما گفت بالای چشم پیامبر و پنج تن ابرو حالا دیگر نمیشد گفت بالای چشم مارکس ممنوع. ببرهای جنوب شرق آسیا را با کدام ایده مارکسیستی فراهم آوردند؟ همانقدر که مسلمانان ساکن اروپا در فقر فکری بسر میبرند شما فسیل های کمونیست ایرانی هم تعصب دارید. در مورد لواط و صیغه و پهلوی ها که گفتی. خودمونیم پهلوی ها که در رفتند؟ کی موند که لواط بده به آخوند؟ اونی که عقیده داشت باید به صادق خلخالی برای ضد امپریالیست بودن برای نمایندگی رای بدهد. بعد هم اعدام شد. هم چوب و هم پیاز را خورد

ش., 10.02.2024 - 20:13 پیوند ثابت
بهرام

عنوان مقاله
چپ ایران مرده است

اب از بالا گل‌آلود بود و چپ توان رشد و پیروزی نداشت. بسیاری از ایرانیان که مخالف استبداد حاکم بودند، هدفشان نه اسلام بود ونه مبارزه با امپریالیسم.
این گروه کوچک و تروریستی چپ بود که درانتظار یک فرصت تاریخی نشسته بود.
تکرار یک واقعه در تاریخ دوباره رخ نخواهد داد ولی باز گویی آن همواره ادامه دارد.
شاه متاسفانه مرد فرصت سوزی بود که همانند یک دانش آموز درآخرین فرصت بهترین نمره را
میخواست. برای اینکه بدانیم چگونه فرصت سوزی و نبود شجاعت و درایت کار رابه اینجا کشاند، برنامه آقای فرامرز دادرس رادریوتوب تحت عنوان :
بررسی خاطرات رئیس سازمان اطلاعات وضد جاسوسی فرانسه دربحبوحه انقلاب اسلامی
درباره‌شاه و خمینی) ،را تماشا کنید.
ناگفته نماند جریان چپ ودینی هرگز به دمکراسی بورژوایی و ارمانهای ملی هر گز باوری نداشته اند.

.

ش., 10.02.2024 - 17:03 پیوند ثابت
صبای شلیل

..........! مثل شاه سرنگون شده دچار توهم شده ای و امر بر تو مشتبه شده که سواد تحلیل و تئوری داری؟یک ............ مثل تو که خواهان بازگشت و اعاده حیثیت از جنایتکارانی مانند ثابتی هستند نباید واژه لیبرال را بدهن بیاورند. مگر ممکن است بدون سواد و منطق ماتریالیستی-دیلالکتیکی بتوان 2 جمله در باره جامعه و تاریخ و سیاست و فرهنگ نوشت؟ کمونیست ستیزان و ضد لیبرالها ها همیشه در کنار دشمنان مردم قرار گرفته اند. چقدر اینجا و در میان اپوزیسیون سکولار، میدان را خالی دیده ای که خودت را صاحب نظر و پخی بشمار می آوری!. شما .......... ها اگر سواد و فرهنگ داشتید که قربانی آخوند لواطکار صیغه تبار نمی شدید!. امید است قدری بخود شناسی برسی وگزنه مانند تاکنون فقط ضایع خواهی شد. یک فرمول در تاریخ سیر اندیشه بشر است که هیچگاه :............. ،نمیتواند زمان و جامعه و فرهنگ دوره خود را بشناسد. این یک فرمول در کمونیسم است. کمونیسم علم اجتماعست، اگر در غرب 2 ترم علوم انسانی خوانده باشی و نه قلمکار کیهان لندن و نیمروز مرحوم اصفهانی.

ش., 10.02.2024 - 13:39 پیوند ثابت
lachin

عنوان مقاله
چپ ایران مرده است

ســــالام دوســـلار..

آقای و یا خانم ناشناس....نوشته بودید که ( رضا شاه  به محض رسيدن به پادشاهی، دستور داد استخوانهای کريمخان زند را از زير پای قاجار های وحشی و بی فرهنگ در آورده و با احترام به شيراز انتقال داده و در آنجا بخاک سپرده و برايش آرامگاهی شايسته بنا کنند ). 

لازم دانستم که به شما و سایر پهلوی پرستان به اطلاع برسانم که

1-در زمان ( قاجاریان وحشی و بی فرهنگ ) حتی بعد از معاهده ترکمن چای  و از دست رفتن نیمی از مملکت , وسعت  و مساحت ممالک  باقی مانده محروسه ایران بیشتر از وسعت و مساحت ایران در زمان کریم خان زند بود.

2- یکی از عوامل عقب مانده گی ایرانیان از نظر فرهنگی, اجتماعی و سیاسی درست بر میگردد به سلسله زندیان. در این دوره است که رشد فکری و فرهنگی و صنعتی در اروپا  به عنوان (( رنسانس )) شروع میشود ولی حکومت زندیان در طول 29 سال حکومتشان , نه تنها هیچ ایرانی را به خارج فرستاندند بلکه  هیچ خارجی را اجازه ندادند به ایران بیاید. در این 29 سال فقط یک سفیر عثمانی به ایران  آمد که تنها اجازه دادن به این سفیر 30 روز طول کشیده بود.

3- جکومت ( قاجاریان وحشی و بی فرهنگ ) انقلاب با شکوه مشزوطیّت را به ایران هدیه کردند که بوسیله رضا شاه از هم متلاشی شد ولی حکومت پهلویان  در زمانی که درست از دروازه های تمدن بزرگ می گذشتیم انقلاب نکبت بار اسلامی را به ایرانیان هدیه کردند.

4-در زمان حکومت ( قاجاریان وحشی و بی فرهنگ ) رشد و آگاهی سیاسی ایرانیان به آن حد رسید که یک آخوند ( فضل الله نوری ) را در زمان انقلاب مشروطه به دار آویختند ولی از برکت حکومت پهلویان ( اهلی و با فرهنگ و با تمدن ) رشد و آگاهی سیاسی همین ملت به آن حد تنزل کرد که همین ملت عکس یک آخوند مرتجع را در کره ماه می دیدند.

ش., 10.02.2024 - 13:29 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
چپ ایران مرده است

 ادامه در بخش نظر. ممکن است غلط املایی داشته باشد حال تصحیح اش نیست

دارا گلستان عزیز، سپاس از این که به فکر غیبت من بودید. از بیست سال قبل که با کیانوش قرار همکاری در اینجا بعنوان صدایی از لیبرال ها را آغاز کردم تصورم بر این بود که بتوانم بین چپ و راست ایران دریچه ای برای آشتی باز کنم که قهری نالازم و نامربوط آنها را از هم جدا کرده بود و این در شرایطی که هردو ایران دوست بودند و ایران را باید باهم می ساختند. راستش پس از آخرین مقاله هایم و توهین هایی با نام مستعار حس بیعدالتی به من دست داد. در این که توهین کنندگان با نامهای مستعار کسی بجز نویسندگان همین سایت نیستند کوچکترین تردیدی ندارم. این عدم تردید از آنجا ناشی میشود که حتا یک بار هم نویسندگان سایت - چه کسانی که پشت این نام های مستعار بودند و چه کسانی که نبودند - به این توهین ها اعتراضی نکردند. به کیانوش اعتراض نکردند که این چه وضعش است؟ به ترکهای تجزیه طلب که به فارس زبانان توهین میکردند و هر مرکز گرایی را شوونیست میخواندند اعتراضی نکردند. یک مرکز گرا فقط محسن کردی نیست، بلکه همه فامیل های شما در ایران و آشنایان تان را نیز شامل میشود که این آدم نابکار آنها را جلوی چشم نویسندگان این سایت شوونیست نامید و کسی اعتراضی ندشت. این نشان میدهد که نویسندگان در طیف چپ کلا بدشان هم نمی آید که به من توهین شود. و سپس نگاه کردم که من اینجا چه میکنم؟ هدف من صرفا ملی و میهنی است و اینها موضوع را شخصی میگیرند. یعنی با نظریات من مشکل ندارند بلکه با خود من مشکل دارند. اغلب کامنت گذاران به موضوع مقاله نمی پردازند بلکه کلا حرفها نامربوط است. سایتهایی مثل سایت ایران امروز یا اخبار روز که حرمت نویسندگان شان را حفظ میکنند و اجازه توهین به کاربر چه با نام مستعار یا واقعی را نمیدهند و در عین حال کامنت های نامربوط به بحث مطرح شده را حذف میکنند. کامنت گذاران با نام های مستعار در سایت ایران گلوبال بحث سیاسی را به لجن می کشند و این دردآور است. من هدفم در راه ایران است و تا قبل از وقایع اخیر موافق همکاری نیروهای سیاسی بوده ام اما از این پس آنرا به نفع طیف راست نمی بینم به این دلیل ساده که معتقدم طیف چپ و اصلاح طلب دیگر پایگاهی در ایران ندارد. پاسخ ها به مطب من در همین جا را یک بررسی بکنیم ببینید چقدر نامربوط به بحث است. گویی در پاسخ یکی به من گفته است دلایل ات را رد می کنم به این دلیل که دیروز در استکهلم برف بارید! خیلی خلاصه من استدلال آورده ام که چرا چپ در ایران پایگاه ندارد و از نظر سیاسی مرده است. یعنی آن نگاه چپ سابق کلا حذف شده است و رضا پهلوی بعنوان مشخص ترین چهره اپوزیسیون از این پس نیازی به همکاری با چپ ندارد این همکاری به ضرر او و اهدافش تمام خواهد شد. یک کامنت گذار بی غرض باید به من پاسخ بدهد که به این دلیل این چپ هنوز زنده است یا با دگردیسی به نوع تازه ای چپ تبدیل شده که حتا اگر بصورت یک منشور در یک سازمان یا حزب جمع نشده است اما در ایران جایگاه دارد و لذا نمرده است و زنده است. دیگر این که میتواند کامنت گذار بحث کند که رضا پهلوی به این دلایل بدون همکاری اصلاح طلبان یا چپ واقعا موجود نمیتواند به اهدافش برسد. یا این که بگوید اصلا ایده این همکاری از آغاز اشتباه بود و چپ نباید خود را به سلطنت و بازمانده های آن آلوده کند و چپ بدون لیبرال جماعت به این دلایل برنده میدان خواهد بود. اینها که برشمردم همه مباحث سیاسی مربوط به موضوع مطرح شده در مقاله من بود که انتظار داشتم این حرفها را بشنوم اما نشنیدم. چرا؟ برای آنکه واقعا پاسخی ندارند بدهند. و چون قضیه را نه سیاسی و مربوط به کشور و مردم ایران بلکه حیثیتی و شخصی می کنند سنگ بر میدارند و بصورت کامنت های عصبی و نامربوط پای مقاله من میگذارند. همه هم برای محکوم کردن پهلوی ها یا حمله ها به شخص من که اصلا نه موضوع مقاله من است و نه مرتبط با آن. من که باکی از طرح این بحث ها ندارم و دهها بار در مورد این موضوع تکرای نوشته ام. در سایت ایران امروز و اخبار روز کلا این آدم ها را راه نمیدهند و بلاک می کنند. اما سایت ایران گلوبال یک سایت حسینقلی خانی و بی در و پیکر است. آزادی بیان به اشتباه به این سایت حقنه شده تا در سایه آن با نام مستعار آدم های بی سروپا لغز بگویند و نامربوط بنویسند. برای من کاری ندارد که در سایتهای دیگر بنویسم. از گویا گرفته تا کیهان لندن. هنوز اینترنت نیامده بود که من در روزنامه های کیهان لندن و نیمروز ستون خودم را داشتم. اتفاقا اگر بخاطر خودنمایی و مطرح کردن بود برایم راحت بود که در سایت های لیبرال مطلب بنویسم به نفع پهلوی ها و کلی هم تحسین شوم. اما فعالیت سیاسی من برای تحویل گرفته شدن آفرین و ماشالا گرفتن نبود بلکه تنها برای رهایی ایران از شر آخوندها تلاش میکردم و میکنم و در این راه نوشتن برای لیبرال ها و مشروطه خواهان کار عبثی بود و چیزی به نیروی آنها در مقابل رژیم اضافه نمیکرد. برای سرنگونی آخوندها و ازادی ایران مهم همکاری چپ و راست اپوزسیون بود که راست ها با کارنامه ای که بخواهیم و نخواهیم و به حق یا ناحق مورد اقبال عمومی مردم ایران بود و دومی با نگاهش به عدالت و رفاه جامعه و قشر فرودست در میان قشر روشنفکر جامعه هنوز مورد اقبال بود. از این رو بود که من با سابقه آشنایی که با کیانوش داشتم و نگاه مان به مقوله رهایی ایران مشترک بود به همکاری با او در سایت ایران گلوبال پرداختم. از همان آغاز عده ای به کیانوش معترض بودند که من چرا بجای نوشتن در سایت های لیبرال در اینجا مینویسم ولی نوشته ها بهرحال محترمانه بود. آنچه مخالفان من در آن ضعف داشتند برخورد نظری با من بود و نوشته های من به آنها نشان میداد که «پاهایشان به عبث برای مخالفت با پهلوی ها پهلوی ها طاول زده بود» و امروز هم به عبث همان راه را با طاول های بیشتر در مخالفت - بجای همکاری - با لیبرال ها و نماینده شان رضاپهلوی کف پای شان تحمل می کنند. همه و همه این این رو که شهامت آنرا ندارند که به بپذیرند که راه را به عبث طی کرده اند. و درک نمی کنند که این مقاومت و زیر بار نرفتن شان به نفع مردم ایران نیست. اینها بیشتر خاطرخواه خودشان هستند تا راه شان و مردم ایران. من فکر میکنم این قشر هنوز هم پس از 45 سال با خود تعارف دارند و سخت است که این حقیقت را بپذیرند که «مهم این است که گربه موش بگیرد، سیاه و سفیدش تفاوت نمی کند». این پند ارزشمند تنگ شیائو پینگ را لیبرال ها بهتر درک کردند اما چپ رویش را از آن برگرداند به دلیل همان طاول های کف پایش که نمیتوانست به پایش بگوید که راه را به اشتباه آمده است. لذا به مثابه «جدال سعدی با مدعی» : حالی که من ضرورت این مقال با ایشان بگفتم نه از سر مخالفت نظری که چون چیزی در چنته نداشتند عِنانِ طاقتِ درویشی شان از دستِ تَحَمُّل برفت. تیغِ زبان برکشیده و اسبِ فصاحت در میدانِ وقاحت جهانیدند و بر من دوانیدند .. در این سالها! یک نگاه به کامنت های زیر این مقاله بکنید. بجز شما و کیانوش بقیه پاسخ به سوالها و مقولاتی را داده اند که در مقاله من اثری در آنها نیست و برخی مثل آن بی سروپا که نام مستعار بیگانه اش را عار دارم بیاورم فقط عقده خالی کرده اند. موجود قابل ترحمی است این نویسنده بی شهامت سایت که پشت نام مستعار پنهان میشود.
پایدار باشید.
ش., 10.02.2024 - 12:59 پیوند ثابت
رسول جرجیس

بقول رفیق مور : حرکت تاریخ بسوی اینده است و نه بسوی گذشته. بازگشت سلطنت، تف سربالاست که شاه اللهی ها تشنه به آن و علاقمند به آن هستند. در قرن 21 در کل جهان روشنفکران مردمی /و نه مزدور و ابله/ دنبال یک جمهوری سکولار هومان دمکرات آینده نگر، سوسیال،تک همسری هستند و نه دنیال ژن برتر و خون و مغ زردشتی و شیعه دست عباس و آهوی غریب امام رضای محمدرضاشاهی. گذشته پرستی سلطنت طلبان؛ از نوع آخوندی اش، فجیع تر و غیرمنطقی تر و ارتجاعی تر است.

ش., 10.02.2024 - 11:10 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

از تغذيه رايگان به تجاوز در زندان
وقتی حکومت ملتی از «وارد کننده راننده و کلفت و نوکر» برای ملت خود به فروشنده بکارت جگرگوشگان آن ملت به اجانب و «صادر کننده روسپی»، تبديل می شود، وقتی اوضاع ملتی از «تغذيه رايگان» در زمان تحصيل پدران و مادران به «تجاوز در زندان» در زمان فرزندان می کشد و وقتی کار مردمی مست از باده غرور و گشاده دستی و دها و دهش، به پوفيوزی و کاسه ليسی و«گدايی» می رسد ... آن ملت حق ندارد حتا يک دم هم از «نگاه به گذشته» خود غفلت کند

ش., 10.02.2024 - 10:58 پیوند ثابت
ناشناس

استبداد خاندان پهلوی، بلای جان ملا ها !
سرانجام هم همان «استبداد خاندان پهلوی» اين رژيم را بزير خواهد کشيد
برای گراميداشت هشتاد و نهمين سالگشت برآمدن رضا شاه بزرگ *
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه پهلوی ها حتی اجسادشان هم در ايران نيست، اما چو نيک و با چشم جان بنگری، نفس و روح آنها را در همه جای ايران و هر جا که چند ايرانی پاکنهاد حضور داشته باشند به نيکی حس خواهی کرد...
در جوانمردی رضاشاه بزرگ همين بس که به محض رسيدن به پادشاهی، دستور داد استخوانهای کريمخان زند را از زير پای قاجار های وحشی و بی فرهنگ در آورده و با احترام به شيراز انتقال داده و در آنجا بخاک سپرده و برايش آرامگاهی شايسته بنا کنند ...
رضا شاه بزرگ نخستين پادشاهی بود که به سنت ديرين اما چندش آور حرمسرا داری پادشاهان در ايران خاتمه داد. او پس از رسيدن به قدرت نه تنها حتی يک نفر از طايفه قاجار را نکشت، بلکه حتا به آنها پست و مقام های بالای حکومتی هم داد. خود گفته بود: «اينها با پول اين ملت پاپتی و گرسنه درس خوانده اند و بايد به اين مردم خدمت کنند.»
اگر قرار بود که پول نفت باعث پيشرفت و مدنيت گردد، امروزه بايد مردم سعودی و ليبی و کويت و عراق و ونزوئلا بافرهنگ ترين مردمان جهان باشد، نه سوئدی ها و هلندی ها و دانمارکی ها و فنلاندی ها و فرانسوی ها...
از ثمرات همان استبداد و يا بقول مغرضان، قلدری است که ملت مدنيت زوری و رفاه و آسايش زوری ديده ما هرگز اين رژيم عهد غارنشينی و پسمانده را نپذيرفتند و نمی پذيرند و روضه خوان ها را خانه خراب کرده اند
زمانیکه رضاشاه بزرگ در ايران پادشاه بود حتی دموکرات ترين کشور های امروزی نيز رهبرانی هزار بار خودکامه تر ا

ش., 10.02.2024 - 10:47 پیوند ثابت
ارش میشو

عنوان مقاله
عقب گرد

نظام پادشاهی بیش از 45 ساله که از طرف اکثرمردم ایران تف شده است و این غیر قابل برگشت است. ملاها ایران را به 1400 سال عقب بردند شاه الهی ها تلاش می کنند 2500 عقب ببرند. وای به حال مردم

ش., 10.02.2024 - 07:33 پیوند ثابت
lachin

عنوان مقاله
چپ ایران مرده است

سآلام دوســلار..

همانطور که ملاحظه میکنید نویسنده مقاله سعی در محبوبیّت کردن ( رضا پهلوی ) را در لابلای موضوع ( چپ مرده است ) را میکند. بار ها و بار ها نوشتیم که ( حزب الله تفاله و پس مانده  حزب بو گند رستاخیز است ). 

اولا رضا پهلوی کسی نیست که بتواند ملت های ایران با زبان های مختلف و فرهنگ های مختلف را به حرکت در بیاورد و یک آلترناتیو برای جمهوری اسلامی باشد. به این خاطر که این شخص نه استعداد مدیریِت و نه علاقه به این کار را دارد. ایشان حتی اداره  یک کارگاه ماشین شوئی با پنج کارگر را ندارد چه برسد به اداره یک مملکت 80 میلیونی. رضا پهلوی از موقعی که 40-45 سال پیش  با سگ محبوبش در سن 16-17 سالگی وارد امریکا شد , در هیچ انجمن شهری , ایالتی  و یا موئسسات دولتی و فدرالی کار نکرده است که بتواند تجربه سیاسی و یا دولتی داشته باشد. هرچند که من با نویسنده مقاله مبنی بر اینکه  (هیچ دادگاهی نمیتواند او را به جرم پدر محکوم کند ) صد در صد موافقم  ولی  به یدک کشیدن اسم ( پهلوی ) که  تنها کارنامه سیاسی اوست , هم مسئولیت  و هم بار سیاسی دارد. این شخص بی تجربه در کار های سیاسی , اگر اسمش را  از ( رضا پهلوی ) عوض کرده و اسمی از ترکیب اسمهای پدر و پدر بزرگش بکند مثل ( رضا محمد رضا زاده ) , آن محبوبیّتی که بین چندین نفر از حزب رستاخیزی ها دارد را هم از دست میدهد.  

همانطور که تاریخ سیاسی جهان به طور واضح نشان میدهد,  حکومت های تک حزبی دیر یا زود متلاشی شده و از بین میروند. حکومت دیکتاتوری تک حزبی کمونیست شوروی متلاشی شد و از بین رفت. جکومت دیکتاتوری تک حزبی رستاخیز محمد رضا شاه متلاشی شد و از بین رفت و حکومت دیکتاتوری تک حزبی حزب اللهی خمینی هم از متلاشی شده و از بین خواهد رفت. در این نوع حکومت 

ها هست که شهروندان یک کشور مثل نویسنده این مقاله , برای تعویض حکومت مثل کشور های اروپایی و امریکایی بجای رفتن به پای صندوق رآی , بایستی شورش مسلحانه بکنند. و چون آقای رضا پهلوی در طول مدت طولانیش در کشورهای اروپایی و امریکا هیج بویی از ( دموکراسی ) نبرده است , اگر بر سر کارش هم بیاورند, مثل بابا و بابا بزرگش دیکتاتور خواهد بود.
ش., 10.02.2024 - 07:17 پیوند ثابت
دارا گلستان

عنوان مقاله
"چپ ایران مرده است؟

آقای کردی مدتی بود شما در کامنت ها غاییب بودید، بدون تعارف بسرم زده بود از کیانوش احوال شما را بپرسم که امروز مطلب شما را دیدم. 

آقای کردی، چپ ایران ، مسلمان و مسلمان زاده بود، شما نیز مانند بقیه یا بیشتر!!!! به ایران از پشت یا حتی،روبرو خنجر زدید!!!! وقتی که شما " ۵۰-۶۰" نفر" 

چقدر این حکابت غم انگیز است!

لعنت ابدی بر ما و شما!!!

 

 

 

 

ش., 10.02.2024 - 04:34 پیوند ثابت
مش قاسم

پیش‌نمایش دیدگاه
مش قاسم
دروغ چرا....تا قبر آآآآ
..والله بابام جان دروغ چرا...ما که باگوش خودمان نشنیدیم ولی ما یه همشهری داشتیم مال خود غیاث آباد قم هم نبود ..همشهریمون با گوش های خودش مصاحبه شاه با خبرنگار بی ناموس انگلیسا از تلویزیون ملی
غیاث قم رو دیده بود .
خبرنگار( بی‌ناموسی) انگلیسی از شاهنشاه پرسید چرا به شما میگویند شاه شاهان ..شاه پاسخ داد چون هر ایرانی یه،شاه.است..فوری از همشهریمون پرسیدم پس چرا به علی خامنه ای ميگن رهبر مستضعفین.. همشهریمون.. چون .. بعد از چهل و..سال الان یه ایرانی..یک مستضعف.. یه فقیر...... یه بدهکار ...یه افسرده به ..دیوانه زنجیری ..یه جامانده از....... ساده ترین حقوق شهروندی ه...بله این همشهرمون همونه که تو تيمارستان امین آباد قم بستریه

جمعه, 09.02.2024 - 13:12 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

چند  نکته : 1- مردن  به  لحاط سیاسی هم مثل آدمیزاد چند مرحله  دارد. بسیاری از احزاب چپ ویا راست به لحاظ گفتار و گفتمان  خیلی وقت است که مرده اند  اما به لحاظ فیزیکی همچنان  قوی و یا ضعیف فعالیت می کنند. مثلا نگاه کنید به مجاهین خلق  ؛چریک های فدایی و...

2-برعکس نظام پادشاهی (خوب ویا بد ) در 22 بهمن سال 57 سرنگون شد(بعبارت دیگر به لحاظ فیزیکی مرد) ولی طرفداران پادشاهی  اکنون چند میلیون نفزهودار در داخل و خارج از کشور دارند

3_ تنها احزابی زنده اند که از گفتمان سال 57 گذر کرده باشند . به  سود  احزاب چپ  است که از گفتمان 57 گذر نمایند وهمین طوراحزاب راست و طرفدار نظام پادشاهی  باید  از گفتمان  تمامیت خواهی  رستا خیزی گذر نمایند  نگاه کنید به دو شعار بسیار مخرب : (مرگ بر ستمگرچه شاه باشه ؛ چه رهبر و در مقابل این شعار  تفرقه جویانه ؛ شعارمرگ بر ملا ؛ چپی _ مجاهد)

4_  لازم است  چپ و راست پس از گذر از گفتمان های 57 و تمامیت خواهی با هم وارد گفتگو؛  ائتلاف و اتحاد ها شوند.بنابراین هرگونه شعارهای مرده باد به نتیجه ای نخواهد رسید

5_ واقیعت  غیر قابل انکار نشان می دهد که اولا چپ  ایران  نسبت به  زمان انقلاب 57 بسیار ضعیف شده و به  لحاظ اثرگذاری تا ثیر چندانی در فضای سیاسی اپوزیسیون ندارد.

6_چپ ها بسیار متفاوت اند ؛ بخش مهمی از چپ در عرصه حقوق بشر فعا لند و دسته های  دیگر همجنان پیگیر گفتمان  57 هستند که در زمین جمهوری اسلامی بازی می کنند. بنابراین چپ نمرده است و راست ها می توانند و باید  با بخش معقول  ان که بدنبال مسایل حقوق بشری و مبارزه با جمهوری اسلامی _به اتحاد عمل در میدان برسند وگرنه بازیچه دست دستگاهای اطلاعاتی رژیم خواهند شد

 

این مطلب  در حال تکمیل شدن است

جمعه, 09.02.2024 - 13:03 پیوند ثابت
دانشجوی اخراجی

عنوان مقاله
مقصر، فاشیسم شاهنشاهی بود.

سلطنت دیسپوت پهلوی ؛بدلیل بیسوادی اجتماعی سیاسی فرهنگی، از طرف آخوندهای نعلینی 4 کلاسه روانه زباله دان تاریخ شدند.
شاید بتوان گفت، چپ در شرایط دیکتاتوری آسیایی، رشد سریع توده ای ندارد ولی در شرایط نیمه علنی به سرعت رشد میکند.
رشد برق آسای چپ در 3 سال اول انقلاب بدلیل ضعف رژیم، در میان کارگران، اقوام، خلقها، جوانان ، و زنان، گواه این ادعاست.
یکی از دلایل سرکوب رشد :مجاهدین، ملیون، خلقها و چپ، این بود که آخوندها را به وحشت انداخت و سرکوب را با کمک نیروهای مذهبی و بخشی از لات و لمپن ها آغاز کردند.
آگاهی سیاسی فرهنگی عمومی؛ به دلیل فاشیسم پهلوی و ساواک در پیش از انقلاب، موجب شد که بخش مهم زحمتکشان مذهبی-خرافاتی، برای آخوندها نقش سیاهی لشکر را بعهده گرفتند. تاریخ فاشیسم نشان میدهد که همیشه سیاهی لشکر در جامعه ناآگاه نقش مهمی بازی میکند.
اگر اکنون آزادی فعالیت سیاسی فرهنگی دا ده شود، در طول 2 سال، نیروهای چپ و مجاهد و ملی و اتنیکی خلقی، حکومت را از آخوندها خواهند گرفت و سلطنت طلبان شبه فاشیست را تار و مار خواهند نمود.
از ملت کهن و مبارز و سکولار و هومان ایرانی بعید است که تهوع استفراغ شده شاهنشاهی خود را یکبار دیکر به قدرت بازگرداند. تاریخ دنده عقب ندارد.
شاه آخرین مامور استعماری غرب در ایران بود.
جمهوری اسلامی فرزند خلف حکومت منحط و مبتذل پهلوی است.
ملیون و چپ و مجاهدین و نیروهای قومی خلقی، اجازه نخواهند داد که شاه و شیخ بر ایرانزمین حکومت کنند.ایندو همیشه در طول 1400 ساله گذشته دست در دست هم میهن اهورایی را به کثافت کشاندند.

جمعه, 09.02.2024 - 12:37 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.