رفتن به محتوای اصلی

دلایلِ ماندگاریِ حکومت اسلامی
12.02.2024 - 19:58

آزادی ستیز و آزاده کُش 45 ساله شد. خیال می بافتیم که " دوماهه" خواهد رفت، به یکسال و پنج سال و ده سال هم رضایت دادیم اما 45 سال " ابلیسِ پیروزْمست / سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است".

چرا؟، دلایل ماندگاری حکومت جهل و جنون و جنایت در قدرت کدامند؟

1- توانمندی در سرکوب و کشتارِ وحشیانۀ مخالفان و دگراندیشان:

خشن ترين خوانش از مذهب تشيع و اسلام سیاسی عصارۀ اندیشگی، فکر و راهنمای عمل حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی نظامی ست توتالیترمذهبی - امنیتی و بنيادگرا که به آن بخش از آموزه های دينی وفادارانه عشق می ورزد که تبعيض وخشونت و ترور را نه فقط تبليغ و ترويج که تقديس می کند. حکومتی که خود را حق و ديگران را باطل می پندارد و در راه پيروزی "حق عليه باطل" از هر وسيله ی" ارهابی" و" ارعابی" استفاده کرده است. سرکوب ها ی وحشيانه ی حکومت اسلامی، آشکار و پنهان، در اشکال گوناگونِ نظامی- امنيتی، ایدئولوژیک -دینی و سرکوب نَرم و رسانه ای اِعمال شده اند. سیاست سرکوب توام با کنترل نهادهای اصلی قدرت و ثروت بر توان سرکوبگری حکومت اسلامی در همه حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای افزوده است.

2- کاربُرد فریب و دروغ :

حکومت اسلامی حکومت " دروغ و فريب " است، حکومت دينی ای که برای دروغگويی و فريبکاری با واژگان و مفاهيمی چون " تقيه و خدعه و توریه و..." توجيه شرعی دارد. در کنار دروغ ها و فریبکاری های ریز و درشت، سوء استفادۀ عوامفریبانه حکومت اسلامی از تمامی مظاهر دموکراسی برای تداوم حیات ضد دموکراتیک اش از بزرگ ترین فریبکاری های حیات این حکومت است. برگزاری معرکه های شبه انتخاباتی، برپائی مجلس، تفکیک قوا و نهادهای شبه مردم سالار، اپوزیسیون سازی قلابی و...طول عمر حکومت را افزایش داده اند، دروغ ها و فریب هایی که تاثیرات زیانباری بر افکار عمومی و روان جامعه و رنجور سازی آن گذاشته اند

- بحران زايی:

حکومت اسلامی میکروبی ست که محیط کشت و رشد آن بحران ها ی دست ساز حکومتی است. اين حکومت عامل بروز بسیاری از بحران های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است اما با بحران سازی های ارادی و برنامه ريزی شده با دستکاری افکار عمومی نیز به حفظ و تداوم حيات خود ياری رسانده است. بحران تسخیر سفارت امريکا، جنگ باعراق، جنگ های لفظی و روانی با امريکا، انگليس و اسراييل و به طور کلی غرب، بهره برداری های سياسی از جنجال آفرينی بين المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی، غير واقعی خواندن فاجعه ی هولو کاست، ادعای دريافت خسارت در رابطه با جنگ های جهانی ِ اول و دوم و...... نمونه هايی از بحران زايی ها و آوازۀ گری ها و جنجال آفرينی های اين حکومت هستند.

4- پايگاه اجتماعی:

حکومت اسلامی به دليل ساخت و بافت جامعه و حضور و کنترل در عرصه هايی ازحیات اقتصادی واجتماعی وخدماتی، و وجود فقر و بيکاری و نيز عقب ماندگی فرهنگی - به ويژه آنجا که به دين و مذهب ارتباط می يابد- هنوز دارای پايگاه اجتماعی قابل اتکا ست. حکومت اسلامی اين پايگاه اجتماعی - که از تحصیلکردگانی جنایتکار تا حاشيه نشينان و زاغه نشينان و حلبی آباد نشينان و روستاييان تشيع زده شکل اش داده اند- را با کمک های اقتصادی، شغلی و ساير کمک های مالی و جنسی ِ حکومتی به اين اقشار با برگ برنده اش، یعنی پوپولیسم اقتصادی و اجتماعی حفظ و تقويت کرده است. سازمان دادن هزاران نهادِ مذهبی و فرهنگی و بنگاهِ های خدماتی و تجاری و ارگان های سرکوب مواجب بگیر، زیر نظر و کنترل سپاه پاسداران و بیت رهبری پشتوانه مردمی حکومت اند. پیچیدگی‌های ساختاری در حکومت اسلامی سبب شده است تا در رابطه با میزان واقعی پایگاه اجتماعی این حکومت ناروشنایی هایی وجود داشته باشد. مخالفت های کلامی و روزمره به ویژه در شرایط اقتصادی و اجتماعی و روانی بحرانی، دلیل قاطعی برای نشان دادنِ کاهش پایگاه اجتماعی حکومت نمی تواند باشد.

 

5- توانايی مالی ِ حکومت اسلامی:

حکومت اسلامی با کنترلی مطلق بر درآمد سرشار نفت، و ارتزاق از این درآمد ادامه حیات داده است. بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت و اقلام صادراتی ديگر، و نيز پول بنياد های ريز و درشت حکومتی و مذهبی، آستان قدس و موقوفات و چاه های پول سازی مثل چاه جمکران و قبرامام و امام زاده ها را در راه سازماندهی نظامی - امنيتی و سرکوب نظامی - امنيتی و ايديولوژيک - دينی و سرکوب نرم مخالفان و دگرانديشان هزينه کرده است. اين توانايی مالی و سرمایه گذاری در کنار اقتصاد رانتی سبب شده که سپاه پاسداران بدل به قدرتی نظامی، اقتصادی و سياسی شود، ارگان سرکوبگری که اصلی ترين نيروی نگهدارنده ی نظام ولايت فقيه و حکومت اسلامی است.

 

6- نقش ولی فقیه - رهبر:

ولی فقیه در ساختارحکومتی به عنوان حکم کننده، متعادل و متوازن کننده نهادها و ساختارهای مذهبی - مافیایی در حفظ و تداوم حیات حکومت اسلامی نقشی پراهمیت داشته است، رهبری که اختلاف ها حکومتی را "مدیریت" کرده است و حضورش مانع از آن شده است که حکومتیان یکدیگر را بدَرند و بخورند. ولی فقیه در حکومت اسلامی علاوه بر قدرت از ثروتی قدرت ساز نیز بهره مند است و پشتوانه ای همچون سپاه پاسداران، قوه قضائیه ، ساختاری قدرتمند در" بیت رهبری" و بخش نا آگاهِ مردم دارد. ولی فقیه با پشتوانه اسلام سیاسی و شیعه اثنی عشری عاملی برای تقویت حکومتی متمرکز، کنترل رقابت ها و درگیری های حکومتی و یکپارچگی نسبی ِملی شده است.

 

7- روانشناسی ترس و شکست:

سرکوب، کشتار و جنگ روانی ای که حکومت اسلامی به راه انداخته با هدف استيلای ترس و ازبین بردن اعتماد به نفسِ جامعه بوده است. هدف رفتار وحشیانه حکومت اسلامی تحميل اين نظر است که جامعه به دنبال تغيير و دگرگونی اساسی نباشد و بپذيرد که حکومت اسلامی ماندگار و جاودانه است. تجربه ی شکست انقلاب بهمن و پيامد های آن و نيز تبليغات اصلاح طلبان حکومتی پيرامون خطرناک بودن تغييرات ريشه ای و اساسی در حکومت و جامعه برتشديد ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغييرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلا ش کرده اند خواست تغيير اساسی و بنيادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمايانند و از انقلاب نيز تصوير و توصيفی جز قهر و خشونت و خونريزی به دست ندهند.

ترس از محروميت های اجتماعی، ترس از زندان و شکنجه و اعدام، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه، ترس از تجزيه ايران، ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی....ترس هايی هستند که عمدتا" حکومت اسلامی و پايوران اش توليد و در سطح جامعه منتشر کرده اند، ترس هايی که به تداوم حيات اين حکومت ياری رسانده اند. در کنار اين نوع ترس آفرينی های ِ حکومتی هنوز تاثيرات روانی شکست انقلاب بهمن و خيزش ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب بر روان جامعه سنگينی می کند. بحران بی اعتمادی ناشی از ناکارآمدی ها، بی لياقتی ها و خطا ها و لغزش های رهبران اکثر احزاب و سازمان های سياسی و شخصيت های اپوزيسيون، به کار جمعی و تحزب و سازمان يابی و به طور کلی به اپوزيسيون واقعی حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور لطمه هايی جدی وارد کرده است.

 

8- بهره برداری از اختلاف ها در جهان و پیشبرد سیاست دشمن تراشی:

حکومت اسلامی از اختلاف ها و درگیری بین کشورها، برای نمونه بین چین و روسیه و امریکا، اتحادیه اروپا با امریکا و... بهره برداری ها کرده است. حکومت اسلامی از آن دست حکومت هایی ست که برای زنده ماندن نياز به دشمن تراشی واقعی، غير واقعی و دروغين دارند. دشمن وانمود کردن اين و آن در سطح منطقه خاورمیانه و جهان چهل و پنچ سال است مورد استفادۀ حکومت اسلامی برای توجيه مشکلات و بحران های سياسی و اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی در جامعه قرار گرفته است، دشمن تراشی هايی که راه حکومت اسلامی برای نظامی گری و امنيتی کردن جامعه را هموارتر کرده اند.

 

9- حمایت برخی از کشورهای جهان از حکومت اسلامی:

شرايط خاور ميانه و جهان در اين 45 سال در عمل به سود حکومت اسلامی و در راستای خواست های اين حکومت رقم خورده است و اعتراض ها و تهديد های بين المللی در رابطه با نقض حقوق بشر در ايران، صدور تروريسم اسلامی به منطقه وجهان، برنامه ی هسته ای حکومت اسلامی تاثيری در تغيير و تصحيح رفتار حکومت اسلامی نداشته اند. نيازجهان به نفت و گازايران، موقعيت جغرافيايی ايران، پشتیبانی روسیه، چین و بسیاری از کشورهای آسیائی و اروپائی ... از نمونه هايی هستند که در تداوم حيات حکومت اسلامی تاثير گذار بوده اند. بلندپروازی‌های ماجراجویانه منطقه‌ای و بین‌المللی برای حکومت اسلامی مصرف داخلی نیز داشته است که همراه با تبلیغات وسیع، گاه روحیه نیروهای حکومتی را بالا برده است. حکومت اسلامی ریاکارانه و زیرکانه "غرب" را با دست پیش و با پا پس زده است و در راستای منافع خود از " غرب" - و "شرق"- بهره برداری کرده است.

 

10- فقدان بديل فکری و سياسی ِ دموکراتيک در برابر حکومت اسلامی:

پس 45 سال هنوز يک بديل فکری و سياسی دموکرات و سکولار، و اپوزیسیونی فراگیر و قدرتمند در برابر حکومت اسلامی شکل نگرفته است، اپوزيسيونی سازمان و سامان یافته که دارای توانايی و اراده ضرور برای ايجاد تغيير و دگرگونی دموکراتيک در جامعه باشد. جنبش اصلاح طلبی که در داخل کشور به طور نسبی دارای پایگاه اجتماعی ست نیز هرگز خواهان اصلاحات بنيادی و ساختاری و انحلال حکومت اسلامی نبوده است. خيزش ها و جنبش های سیاسی و اجتماعی نیزمحدود و ناتمام مانده اند و هنوز به عنوان بديل فکری و سياسی و اپوزیسیون حکومت اسلامی نمی توان از آنان نام برد. در کنار فقدان يک حرکت وتشکل فراگير با پايگاه اجتماعی قابلِ اتکا، آسيب شناسی فکری، سياسی و سازمانیِ خيزش ها، جنبش ها و جريان های اپوزيسيون در داخل و خارج کشور نيز نشان از ضعف ها و لغزش هايی ویرانگر همچون فرقه گرايی (سکتاریسم)، مطلق گرایی، خود حق بينی، خود محوری و خود رهبر پنداری در درون و در روابط خود دارند، ضعف ها و لغزش ها يی که به تداوم حيات حکومت اسلامی کمک کرده اند. علیرغم رویش جنبش زن، زندگی، آزادی و تقویت آزاد اندیشی و آزادیخواهی در میهنمان اپوزیسیون اتمیزه شده با ضعف در روحیه و رفتار دموکراتیک وناتوانی در ایجاد همبستگی اجتماعی و ملی تا حدودی زمین گیرشده است. حکومت اسلامی با ایجاد و تشدید تفرقه ها، دودستگی‌ها و چنددستگی‌ها در میان مخالفان خود در داخل و خارج کشور، آنان را به سوی " در خود لولیدن" و خنثی شدن تدریجی سوق داده است. و دریغ و درد که تا هنگام که در برهمین پاشنه بچرخد راهی برای خروج از این "بن بست" یافت نخواهد شد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
گويا نيوز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

مش قاسم

والله بابام جان دروغ چرا ما خودمان با چشم خودمان ندیدی ولی ما یه همشهری داریم که حرف ابنه ..جلوی قاًضی و ملق بازی..آره بابام...تاریخ میشه..
تحریف کرد ولی نمیشه تغییرش... داد اینکه به روی کار... اومدن روح... الله خمینی ..رو بندازی ..گردن شاه ساواک ..آسونه.. اما پیش به سوی شکوفایی جمهوری اسلامی و.. یا تشکیل جبهه ضد امپریالیسم به... رهبر امام راحل و مجهز سپاه چهار پایان به سلاح سنگین
..و نامزد کردن صادق خلخالی برای نمایندگی.مجلس و مقایسه علی امام اول شیعه ها با مارکس لنین و اولین سوسياليسم عالم نامیدن و خیلی چیزای دیگه. کار..شاه س ا و ک نبود
........................................................

پ., 15.02.2024 - 20:17 پیوند ثابت
زندانی دهه 60

نوشته بودم: “چپ” های سابق...........ر شوراهای رنگارنگ تصمیم و مدیریت گذار .......جمع شده اند به نفرین روزانه ۵۷ی ها و تمجید از سلسله پهلوی و رضا مشغولند . که حذف شده است.

پ., 15.02.2024 - 02:41 پیوند ثابت
زندانی دهه 60

تنها صاحبان و طرفداران نظام پیشین نیستند که از انقلاب ۵۷ همچون “فتنه ۵۷” سخن می گویند؛ در کنار اینترنشنال و BBC و VOA؛ “چپ” های سابق ……..جمع شده اند به نفرین روزانه ۵۷ی ها و تمجید از سلسله پهلوی و رضا مشغولند. تعداد مساجد بین سالهای ۵۷-۲۰ از۲۰۰ به ۵۵۰۰۰ رسید (داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی شاه). تکثیر توضیح المسائل خمینی توسط ساواک(ثابتی) و تاسیس صدها مدرسه خصوصی مذهبی مثل: کمال؛ علوی؛ مفید و…
نفوذ بروجردی روی رژیم شاه که در واقع پای دوم رژیم و قدرت حاکم بود و حمایت وی؛ ناصر مکارم شیرازی؛ کاشانی؛ فلسفی (میگفت:مورچه ها هم شاه دارند…) و…از کودتای ۲۸ مرداد، نقش سنگین و کاملا ً ارتجاعی به روحانیون میداد.
در گرماگرم کشف خانه های تیمی و سرکوب مبارزان چریکی؛ اعدام دانشیان و گلسرخی؛ حسینیه ارشاد در۱۳۵۲ به “همت” مطهری برپا و علی شریعتی به مخ زنی نسل جوان پرداخت.

چ., 14.02.2024 - 21:54 پیوند ثابت
زندانی دهه 60

عنوان مقاله
دلایلِ ماندگاریِ حکومت اسلامی

(سلطنت و رهبری مدیون یکدیگرند)
هیئت مرگ حکومت اسلامی (نشانه های خدا) : (ریسی -پور محمدی - نیری - اشراقی... ) کار ناتمام شاهان را ادامه داد
هیئت مرگ طالبان سلطنت و پهلوی پرستان (سایگان خدا) : (پرویز ثابتی؛ فراستی؛ قانعی فرد؛ یاسمین پهلوی ...) مدیون آنانند. لا کن دلخوش نباشد به این مقدار
نه سلطنت - نه رهبری؛ آزادی- برابری

چ., 14.02.2024 - 19:11 پیوند ثابت
مش قاسم

والله بابام جان دروغ چرا ما چندتا همشهری دارم که..با نه به جمهوری اسلامی مخالفن؟ و با متحد شدن اپوزیسیون می جنگن...؟..........
من... منم! بی هیچ توضیح و تفسیری...!
به این فکر افتاده اید که دورهم جمع شوید... اختلاف ها را کنار گذاشته... کینه ها را فراموش کنید و برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی هم قسم شده و دست دوستی و اتحاد یکدیگر را بفشارید
نه خیر به این ساده‌گی‌ها هم نیست! شما نباید و نمی توانید یک صدا شوید... اگر این اقدام شما موجب فراگیر شدن جنبش مردم ایران و در نهایت سقوط رژیم اسلامی شد چه؟!
من تا نفس دارم برای حفظ این نظام تلاش خواهم کرد.... لابد می‌پرسید چرا و چگونه؟! لابد می‌خواهید به ظلم و جنایات این رژیم..تبهکار و. بدبختی مردم و فروش کشور اشاره کنید و مرا از این تصمیم خود بازدارید... باید بگویم سعی نکنید که نه می خواهم و نه می توانم دست از این تصمیم تاریخی خود بردارم... دلیلش را می‌گویم شاید شما هم به من حق بدهید و به من بپیوندید
1- من با این نظام متولد شده... رشد کردم و فرزند اولین رییس جمهوری بعد از انقلاب بودم...هستم و خواهم بود...پس تا زنده هستم و نفس میکشم.. دارمش دوست. اگر زبانم لال اتفاقی برای این نظام اسلامی بیافتد... من همه چیز خود را از دست خواهم داد و به احتمال زیاد می بایست در پیشگاه مردم به تمام زد و بندها جنایات... رانت ها و لِفت و لیس‌هایم پدرم اعتراف کنم و تمام ثروت و مدارک دانشگاهی و امکاناتم را پس بدهم
2- من روشنفکری و چریک فدایی هستم که برای ایجاد و به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه بسیار زحمت کشیدم. بسیار نوشتم و تبلیغ کردم حتا زندان رفتم... حالا چگونه بیایم و اعتراف کنم که اشتباه کرده‌ام و عمرم را در اثر ندانم کاری هدر داده‌ام. چگونه کتابها... مقالات.

.. شعرها و سخنرانی هایم را نادیده بگیرم و با شهامت بگویم که خودم هم نمی دانستم چه می گویم و همه‌ی حرف‌هایم تکرار سخنان روشنفکران کشورهای دیگر بود بدون آنکه مفهوم آن ها را درک کرده باشم؟!

3- من در این آشفته بازار دکانی و جایزه نوبلی برای خودم دست و پا کرده ام. در مجامع بین المللی مرا به عنوان یک فعال سیاسی و یک مخالف رژیم می شناسند... برای سخنرانی دعوتم می کنند... مقالات و نوشته هایم را منتشر می کنند. خلاصه بی درد سر و کاری جدی سال‌هاست از این راه ارتزاق کرده وشهرتی کسب نموده‌ام... حالا سکوت کرده و شاهد باشم که همه ی این اندوخته ها به همین ساده‌گی نابود شوند و درِ دکان سیاست بازی‌ام تخته شود؟!

4- من از تجزیه طلب‌ها حق السهم می‌گیرم... برای لابی کردن‌هایم رژیم را می دوشم و از غرب هم برای فعالیت‌های ضد رژیم حمایت می طلبم. اگر این رژیم نباشد چگونه به این خیمه شب بازی همه را مشغول دارم؟

حالا که دانستید چرا با سرنگونی این رژیم مخالفم و اگر منصف باشید به من حق هم داده‌اید... به پرسش دوم برمی گردم که چگونه با متحد شدن اپوزیسیون مبارزه خواهم کرد.
من از رگ گردن‌تان به شما نزدیک‌ترم... احساس‌تان را می‌فهمم و قبل از آنکه گامی بردارید من در برابرتان ظاهر شده و نشانه‌های راه درست را از پیش روی‌تان محو می‌کنم.
به راحتی در بین شکاف‌های تاریکِ بین شما رخنه می‌کنم. هر لحظه می‌توانم به شکلی درآیم... گاهی هوادار گروهی می شوم و گاهی فدایی شخصی... زمانی منتقد طرزفکری می گردم و زمانی دیگر دشمن قسم خورده‌ی سیاست مداری.
تاریخ را چنان شخم می زنم و ریشه‌ی اختلافات را از دل آن بیرون می کشم که درد پدرکشته‌گی‌های‌تان را یک دم نتوانید فراموش کنید.
درد زبان مادری... درد لباس محلی... زندان‌ها... سرکوب‌ها... اختلاف نظرها... ناسزاهایی که پدربزرگ‌های‌تان بهم دادند... دعواهای پدرهای‌تان باهم و خلاصه آنقدر سند و مدرک در اختیار دارم که نگذارم آب خوش اتحاد از گلوی‌تان پایین برود و نهال دوستی‌تان پای گیرد
نمی‌گذارم و نخواهید توانست مرا نادیده بگیرید. من، منم ! بی هیچ توضیح و تفسیری..
س., 13.02.2024 - 21:10 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

ژوزف استالین ...ولادیمیر لنین... روح الله خمینی و سید علی خامنه ای...بلایای طبیعی نبودند.... آنها با همدستی خود مردم رشد کردنند و اتفاقا قربانیان خود را از میان همان مردم برگزیدند که آنها را انتخاب کردنند...

س., 13.02.2024 - 02:58 پیوند ثابت
دومان تورک اوغلی

آقای نقره کار،

نقش اسب مرده‌ای به اسم رضا پهلوی (هنوز عده‌ای روی آن شرط بندی میکنند), اولترا راست سلطنت طلب (ا………و،....)، دیناسور‌های تشکلهای چند نفره عهد عتیق, اصلاح طلبان صادراتی, میدیای لوس انجلسی، و لابی مزدوران رژیم فاشیستی - اسلامی حاکم از قلم افتاده است که با هماهنگی‌ سر شورای همبستگی‌ و در رابطه با آن جنبش مهسا را به سنگ کوبیدند. و داستان این جماعت به صورت‌های مختلف مثل سریال‌های تلویزیونی از دهه‌ها پیش ادامه دار است.

د., 12.02.2024 - 21:25 پیوند ثابت
دایی جان ناپلئون

خونخواران همگی دلقک هم هستند!
تاريخ بشری تاکنون شاهد ظهور و سقوط و يا مرگ ديکتاتور های فراوانی بوده. چه ديکتاتور هايی که از آسيا و آفريقا برآمدند که خاستگاه بيشترين شمار آنها هم همين دو قاره بوده، چه ديکتاتور های اروپايی و چه ديکتاتور هايی که از قارهء جديد برخاستند که در آن تکه از دنيا هم، بيشتر آنان اهل آمريکای جنوبی و مرکزی بودند.
درست است که اين ديکتاتور ها از کشور هايی گوناگون برخاسته، در زمان های متفاوتی زيسته و جناياتی ويژه خود را هم داشتند، با اينهمه، آنچه که همگی اين «زباله های آفرينش» را کاملآ بهم شبيه ميسازد، «مسخره بودن» آنها است.
از «بُختُ‌النَّصر» خونخوار که معبد (سلیمان) یهودیان در بيت المقدس را به آتش کشيد و «نرُون» که برادر و مادر خود را کشته و شهر رُم را هم به آتش کشيد در روزگار گذشته گرفته تا استالين و هيتلر و موسولينی و فيدل کاسترو و خمينی و خامنه ای و صدام حسين و چاوز... در روزگار ما، حال چه آنان که نتوانستند زياد ويرانگری و کشتار کنند و چه آن گروه که دهها ميليون انسان را کشته و يا بکشتن داده و حتا مسير تاريخ بشری را دگرگون ساختند.
چنانچه کسی بدقت ادا ها و سخنان استالين و هيتلر و خمينی و صدام و خامنه ای و چاوز و حتا همين احمدی نژاد فعلآ ناکام مانده را با هم مقايسه کند، بخوبی متوجه خواهد شد که صرف نظر از ادا ها و سخنان به ظاهر متفاوتی که هر يک از آنان داشتند و دارند، ليکن در نهايت همگی انسانهايی تهی و مسخره ای بيش نبودند و نيستند که نه عقل درست و حسابی داشتند و دارند و نه اصلآ حتا زبان و نثر آنان چنگی به دل می زد و می زند.
استالين و مائو و موسولينی و هيتلر و خمينی و صدام هم که اصلآ انسانهای کاملآ زبان نفهمی بودند که بسان چهارپادار ها سخن ميگفتند.


یکی از آخرين ديکتاتور بنامی هم که بتازگی در ليبی بدست مردم کشته شد، معمر القذافی بود. فردی که در عين خونخواری، اما تمامی ويژه گی های يک دلقک سيرک را هم داشت. دلقکی که هم.. به هر کشوری که سفر ميکرد، بسان سيرک ..ها در آنجا برای خود چادری بزرگ در يک فضای باز برمی افراشت، هم بسان دلقک های سيرک لباس های رنگی گل منگلی و اجق وجق بر تن ميکرد و هم اينکه در کشوری سخت مذهب زده و بدون زنی بی حجاب، برای خود صد ها دختر باديگارد تربيت کرده بود
د., 12.02.2024 - 21:22 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
غیبت پرنسیپها و عطشهای سیاسی

درووود بر آقای نقره کار عزیز!

تامّلاتی در باره نکته ای کلیدی.

من در باره آن نُه موردی که ذکر کرده اید، هیچ صحبتی نمیکنم؛ زیرا نیازی به تائیدشان نیست و اظهر من الشّمس هستند. فقط مورد «دهم» است که بحث من در اینجاست و دقیقا همین مورد است که «تلنگریست» به سوی خلع ید و معزول کردن دستگاه آخوندشاهی به همّت مردم در داخل ایران. امیدوارم کلمه «تلنگر» را دقیق و عمیق در باره اش بیندیشید تا متوجّه منظور من بدون هیچ کژفهمی بشوید.

در طول چهار دهه و اندی گذشته، شما بی شک، شخصا همچون دیگرانی که نگران سرنوشت ایران و مردمش هستند، در بطن بسیاری از  فراز و نشیبهای سیستم فقاهتی بوده اید و همچنان هستید؛ بویژه از لحظه ای که طیف آخوندها قدرت را غصب کردند و گیوتین اقتلویی را بر شاهرگ مردم ایران، فعّال و ماشین ترور را در سراسر جهان به راه انداختند. همچنین شما در باره کسانی – نوع گرایشها را من فعلا بر آنها زوم نمیکنم؛ بلکه تنوّع آنها مدّ نظرم است -  نیز که از زمان حاکم اقتلویی شدن طیف اخانید تا امروز در تمام اشکال ممکن در تقابل با حکومتگران مکّار و خونریز و غارتگر و ویرانگر میهن قد برافراشته اند، آگاهی درخور دارید. انصافا آقای نقره کار گرامی! من میپرسم که آیا تا به حال در خلوت خودتان عمیق اندیشیده و از خود پرسیده اید که «علل ناکارآمدی اینهمه مخالف برونمرزی» در چه چیز بنیانی ریشه دارد؟. من صحبت از مردمی که در داخل ایران با حکومتگران درگیر هستند و مستقیما در دم تیغ خونریز ارگانهای سرکوبگر و خاصم ایران و ایرانی، روز و شب را سر میکنند، فعلا صحبتی نمیکنم؛ زیرا مردم داخل ایران، پهلوانان داخل رینگند و در خطّ مقدم پیکار و قربانی شدن هر روزه از خودشان گرفته تا فرزندان دلبندشان شب و روز را دوره میکنند فعلا.

احتمالا پاسخ بدهید که «آری! من خیلی فکر کرده ام و حتّا مطالب مختلف نوشته ام و همچنین مصاحبه ها داشته ام از طریق شبکه های اجتماعی». ولی باز حیران و فکور در خود فرو مانده اید که ریشه «ناکارآمدی آنانی که برچسب اپوزیسیون» را بر پیشانی خود زده و بر بازوان خودشان پیچیده اند، به راستی «در کجاست؟». چرا مخالفان حکومت فقاهتی نمیتوانند برغم اینهمه فلاکتها و جنایتهای آشکار و عریان حکومت فقاهتی به همدیگر نزدیک شوند و کاری بنیانی را برای آزادی ملّت و میهن به پیش ببرند؟. «علّت، نه علتّها» را من برای شما میگویم، باشد که هم شما و هم دیگرانی که این مطلب را میخوانند، عمیق در باره استدلال من بیندیشند و به سهم خود، گامی را اگر میتوانند بردارند.
فرض کنید گرایشهای متنوّع که همانا «مخالفین سیستم آخوندشاهی» هستند، بسان تیمهای فوتبال جام جهانی باشند که هر کدام در سرشان آرزوی بردن جام و قهرمانی جهان را در سر میپرورند. وقتی که قرار است اینها برای همآوردی در مقابل یکدیگر بایستند و بازی کنند، «یک پرنسیپهایی بازی فوتبال دارد» که اگر آنها رعایت نشوند، خود به خود، هیچ بازی و مسابقه ای نیز نمیتواند برگزار شود. اینکه کیفیّت تکنیک و تجربه و شانس بازیکنی تیمهای فوتبال و امثالهم در قهرمانی چقدر نقش دارند، بحث ثانویست و اصلا هیچ ربطی به «پرنسیپهای بازی» ندارند؛ زیرا پرنسیپها، «اصل شکل دادن و دوام و معیار اصالت مسابقات قهرمانی» هستند. حال اگر پرنسیپها زیر پا نهاده شوند، اگر هر کدام از تیمهای فوتبال در تکنیکها و تجربیات و هنر بازیکنی خود نیز، قهرمان قهرمانان باشند، مطمئن باشید که آقای نقره کار گرامی، هیچکدامشان «قهرمان جهان» نخواهند شد؛ زیرا در هیچ میدانی با همدیگر مسابقه نداده اند. البته آنها میتوانند هر کدامشان، خود را فریب بدهند و ادّعا کنند که مادر زاد، قهرمان جهان هستند؛ ولی حقیقت این است که آنان هیچکدامشان، خصلت قهرمانی و استعداد و مایه و شعور و آگاهی و درک رقابت با دیگری را ندارند؛ و گرنه به «پرنسیپهای بازی» وفادار میمانند و در صدد حفظ و نگاهبانی و رعایت از آنها بر می آیند تا اگر فرض کنیم در دور اول مسابقات، تیمی قهرمان جهان نشود، مطمئنا در دوره های بعدی شانس آن را دارد که قهرمان شود. گمون کنم این مثال واضح و دم دست بتواند شما و دیگران را از لحاظ تفهیم مسئله، کمک کرده باشد تا بتوانید اکنون منظور نهایی مرا متوجّه شوید.
بردارید یک نگاهی گذرا به سایت من بیندازید. بر فراز آن، نوشته شده است:
«کشورداری بر شالوده پرنسیپهای فرهنگ باهمستان ایرانی: گزندناپذیری جان و زندگی، مهرورزی، دادورزی، راستمنشی»
این سخنهای من، شعار نیستند؛ بلکه «پرنسیپهایی» هستند برخاسته و نتیجه گیری شده از تجربیات بی واسطه و بسیار عمیق و خجسته و شایان آفرینهای ایرانیان در جامعیّت وجودیشان از مناسبات خردمند و معقول و سالم اجتماعی و کشوری در کنار یکدیگر. فرق است بین شعار دادن و پرنسیپ داشتن. سازمانها و گروهها و احزاب و تشکیلات سیاسی، صرف نظر از اعتقاداتشان نمی توانند به همدیگر نزدیک شوند؛ زیرا به «پرنسیپهای کلیدی فرهنگ باهمستان ایرانیان»، هیچ اعتقادی ندارند؛ وگرنه محال ممکن بود که آخوندها بتوانند بیش از چهل سال آزگار در ایران، بی شرمانه مصدر گیوتین اقتلویی شوند. هر گاه مدّعیان اپوزیسیون توانستند رمز و راز این «پرنسیپها» را با جان و دل بفهمند و مغزه آنها را در خون و رفتار و گفتار خودشان جاری کنند، مطمئن باشید آقای نقره کار عزیز که آن «تلنگری» که در صدر سخن گفتم، اتّفاق خواهد افتاد و مردم ایران در یک چشم بر هم زدن، کاست آخوندها را از زمامداری بر میهن، خلع ید و عزل ابدی و امکاناتی را فراهم خواهند کرد تا لیاقت دارترینها و مسئولترینها به مقامهای مختلف کشوری دست یابند، مهم نیست که به چه چیزهایی اعتقاد داشته باشند.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
د., 12.02.2024 - 20:12 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.