رفتن به محتوای اصلی

آقای رضا پهلوی ، نیرو های جمهوری خواه  مسئولید ! لطفا به این چند سوال جواب دهید.
23.02.2024 - 07:17

 

 سوالاتی که مرتب پرسیده وخواهم پرسید. 
 1-آیا هدفی مهم تر از برکناری جمهوری اسلامی و بر پائی یک حکومت سکولار دمکرات بر اساس انتخاباتی کاملا آزادکه از دل خود حکومت انتخابی مردم را بیرون دهد در این مرحله از مبارزه سراغ دارید؟
2-آیا معتقدیدکه در سرانجام کار مبارزه  ! برای امر سرنگونی!  اتحاد تمامی نیرو های خواهان سر نگونی ضروری است ؟ بعبارت دیگر نیرو هائی که امروز حاضر به هیچ گونه عمل مشترک در مورد یک امر معین مانند دادن اعلامیه مشترک برای تحریم انتخابات پیشرو نیستند! چگونه می توانند بدون سابقه این گونه همکاریها وعمل مشترک .در لحظه نهائی برای یک اتحاد فرا گیر دور هم جمع گردند؟
3- آیا برای رسیدن به چنین هدفی کنشگران سیاسی ،احزاب و سازمان های خواهان این دگرگونی ، چگونه سیاستی را باید انتخاب ودر عمل پیش ببرند ؟سیاستی جذب کننده که بر دامنه نفوذ وگستردگی و کار آئی نیرو های مخالف حکومت استبدادی ولایت فقیه بیفزاید ؟ یا سیاستی که نیرو ها را از هم دور سازد پراکنده و کم توان کند ومانع از نقش تاثیر گذار آنها دردرون یک جمع ائتلافی شود؟
 4- هر فرد ویا جریان سیاسی لزوما تصویری از روند مبارزه در پیبش رو برای  رسیدن بسر منزل نهائی که تکلیف پیروزی و یا شکست را معین می کنددارد ." نقشه راه ."
آیا این نقشه راهی که چگونگی مبارزه و مسیری که باید طی کرده شود ودر هر گام وضعیت خود  تا رسیدن به منزل نهائی را معین سازد! در دست خود  دارید؟
 نقشه راهی که در جامعه متکثر ایران  که متاسفانه فاقد تجربه گفتگو ،تعامل ، روا داری ،فرهنگ انتقاد و انتقاد پذیری و تفاهم برای یک کار جمعی ومشترک حتی در کمترین سطح راندارد ! کارا  و مشگل گشا باشد.
  نقشه راهی که بدور از تعصبات گروهی ،بدور از پیش داوری های مرسوم وتنگ نظری های تاریخی منبعث از تجربه  های تلخ در گذشته ودرس آموزی از آنها و با نگاه به واقعیت های موجود تنظیم گردیده باشد.
 نقشه راهی که هدف آن تلطیف فضای سیاسی وکاستن از برودت حایل در میان افراد وجریان ها ! گرم کردن فضای همکاری و بستن پیمان مودت وهمکاری در این مرحله از مبارزه است. نقشه ای جهت کم کردن از نقش و میزان  تاثیر گذاری نیرو های افراطی چپ وراست که متاسفانه بسترمناسبی  برای فعالیت نیروهای نفوذی جمهوری اسلامی تا کنون بوده اند.
5- آیا برای افراد وجریان های سیاسی امکان پذیر نیست که بجای گشتن وپیدا کردن نقاط ضعف یک دیگر وباد دادن خرمن های کهنه پودر شده در زمان ، بر نقاط مشترک و توانائی ها یک دیگر تکیه کنند؟ در جهت بهره جستن از امکانات هم جهت تقویت روحیه مردمی که بسختی از این حکومت بریده اند ومتاسفانه جای گزینی در خور برای مقابله،پاسخ گوئی به تبعات ومشکلات حاصل از فرو پاشی نمی بینند.حرکتی نموده اید؟ حرکت در  جهت ساختن یک فضای اعتدالی،توام با تفاهم ! فضائی که امکان بهره برداری حداکثری برای بسیج نیرو های مردمی را امکان پذیر می سازد.
سخن آخر جادارد از تک تک نیرو های اپوزیسیون که جملگی شعار زن ،زندگی، آزادی را بعنوان یک شعار محوری و بسیج گر که لشگر عظیم نسل جوان ایران ،نسلی که با این شعار بمیدان آمده ،هزینه داده ومبارزه را بصور مختلف ادامه میدهد! قبول دارند .پرسید بطور مشخص در جهت پاسخگوئی به این شعار چه تمهیداتی تدارک دیده اند؟ 
 چگونه می خواهند به وظیفه  تاریخی و مشخص خودد برابر این جنبش  عمل نمایند .؟ 
آیا وقت آن نرسیده که این افراد و نیرو ها حداقل دور هم جمع شوند وپاسخ خود را نسبت به نقش ونگاه خود نسبت به  مبارزه وامر اتحاد  و چگونگی پیش برد شعار "زن ، زندگی ،آزادی " اعلام نمایند.؟
مشخصا  از آقای رضا پهلوی  گرفته! تا جمهوری خواهان ! از اصلاح طلبان دینی که از جمهوری اسلامی عبور کرده اند ! تا جریان های چپ ،  ملی گرایان  ،احزاب و سازمان های قومی،  تا تشکل های مختلف شکل گرفته از پیوستن گرو های کوچک ! از کنشگران مستقل  همه و  همه نسبت به این سوال ها  جوابگو هستند! 
جوابگو  نسبت به اهمال و تعللی که در  جهت شکل دادن به یک ائتلاف فرا گیر  و تاثیر گذار از خود نشان داده اید !          ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ناشناس

با سلام احتراما :مدتهاست که این نوع پرسش ها را می بینیم اما پاسخی نمی شنویم دلیل اول به نظر می رسد صعود اربابان مورد سوال به قله رفیع منیت و قدسیت است که قاعدتا در مقام قدسیت خود را مبری از دادن پاسخ می دانند و گاهی اراده می کنند بر فراز منبری و از ورای میکروفونی سخن رانی بفرمایند و این قصه همچنان ادامه خواهد داشت اما خارج از این سوال های بی پاسخ اصولا چرا اصل مطلب را عنوان نکنیم اقایان برای اینده چه برنامه ای داریدو چه سیستم سیاسی را صرف نظر از عنوان سیستم قصد دارید ارایه کنید با این که این همه سال در زیر سایه دموکراسی های غرب از همه گونه مواهب بهره برده اید برای ایران چه سیستمی را می پسندید و روش اجرای ان چیست با کدام نیروی اماده قصد اجرای ان برنامه را دارید اساسا ایا جز خودتان و معدودی افراد منفرد اطرافتان کسی را دارید یا منتظر ائامر اصحاب استعمار هستید تا انان بیایند و شما را بر مسند قدرت بنشانند چه نقشی برای مردم قایلید و مردم کجای این معادله اند ایا هنوز انتظار دارید افراد سپاه را به خدمت بگیرید و یا صادراتی های معلوم و مجهول الحال را کافی می دانید و در نهایت کارنامه فعالیت سالیان دراز سکونت (ونه مبارزه) خود را مختصرا توضیح دهید والسلام

د., 26.02.2024 - 13:40 پیوند ثابت
داور

عنوان مقاله
رضا پهلوی

جناب محققی هر از چند گاهی گفتارهایی از شما نشر می‌یابد که نشان می‌دهد، شما دغدغه ایران دارید.
بسیاری از ایرانیان این گفتارها را به نوعی فریاد درون خود می‌پندارند و به نوشتن نظرات خود در باره نوشتارهای شما می‌پردازند و با آمدن مطلب جدیدی حرف و جدیث گذشته فراموش می‌شود و انسانهایی که باز منتظر پیامی دیگر از سوی شما و یا دیگری هستند.
اگر پیشنهادی می‌دهید، مصرانه به دنبال بروید و بخواهید که شما را برای آن همراهی کنند.
از قدیم گفته اند حرف به عمل در آید.

ش., 24.02.2024 - 08:49 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Alireza Hadadpour

دوست عزیز،بزعم بنده سادگی است هر آنکس را که دم از مخالفت با جمهوری اسلامی میزند،واقعی واز سر عدالت ودموکراسی خواهی برای مردم ایران باشد.شکاف عظیمی است،بین کسی که سرنگونی جمهوری اسلامی را برای منافع شخصی وگروهی خود میحواهد،و کسی که واقعا در فکر ایران وایرانی ومنافع عموم مردم است وطبعا حاضر است در این مسیر هزینه بدهد.فرف است بین کسانی که برای مخالفتهای خود دستمزدهای آنچنانی دریافت میکنند وآنانی که زندگیشان را گرو میگذارند.چه وحدتی ممکن است بین کسانی که برای تحریم وحمله به ایران(مردم ایران)گرا میدهند با کسانی که با تحریمگران وحامیان داخلی وخارجی آنان تلاش میکنند ودر زندانهای دو طرف میپوسند؟

مخالفت با جمهوری اسلامی ،بدون گفتن انگیزه واقعی وبرنامه بعدی وبرداشتن گامهای عملی ،ضعیفترین دلیل برای دعوت به اتحاد است.هر جریان سیاسی که نتواند اعتماد مردم را جلب‌ کند ونشان دهد که در رفتار وکردار خود صادق است،جایی در بین مردم وطبعا جایگاهی در اپکریسیون واقعی نخواهد داشت.این اتحاد ابتدا در مردم شکل میگیرد وبعدا به اتحاد نمایندگان واقعی منجر میشودونه بر عکس.متاسفانه علی رغم نیت پاک وانسانی شما ،بعد از چند دهه تجربه ،این ساده انگاشتن امر وحدت است ونواختن شیپور از سرگشادش.

ش., 24.02.2024 - 08:02 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

..نگفتم تجزیه طلب هستید؟
دایی جان ناپلئون...چه کسی را می گفتید شازده؟
عبدالله را
مهتدی را
کومله ای ها را
و من اضافه می کنم
خالد عزیزی را
مصطفی هجری را
راستش بر من و مثل من هنوز معلوم نیست که چرا وقتی به این جماعت ِ گریزان از ایران می گفتیم تجزیه طلب
کهیر می زدند؟
و یا می گفتیم حفظ چهارچوب ارضی ایران
آنها می گفتند که تکرار این موضوع آنها را آزار می دهد.
خب
ما باید تکرار می کردیم و نیز تکرار می کردیم که ایران
فقط یک کشور با یک ملت و یک پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان است
و هرکس قبول ندارد، از نگاه ما نه تنها تجزیه طلب بلکه ایرانستیز است.
و خوشحالیم که هی گفتیم و گفتیم تا در گوش کَرشان فرو رفت و تازه گی در کنفرانسی بالا آوردند که تجزیه طلب هستند.
و نیز ایرانستیزانه گفتند و نوشتند، گفتمان ِ یک کشور و یک ملت شکست خورده است.
عجب!
خب آیا بهتر نبود آن ذات پلید و ضد ایرانی تان را، بی آنکه پشت این مزخرفات که گفتمان یک کشور و یک ملت شکست خورده است، مخفی شوید، بگویید که تجزیه طلب هستید؟
حالا دیدید که حق با ما ایراندوستان ِ پادشاهی خواه بود و هست که هیچ اعتمادی به شما نداشتیم و نیز به شما می گفتیم تجزیه طلب؟
بسیار خوب
از این پس ما شما را در ردیف دشمنان ایران تعریف می کنیم که از نگاه ما هیچ تفاوتی با مجاهدین خلق تروریست و جمهوری اسلامی ندارید.
و مبارزه ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی که در الویت است، جدای از مبارزه با شماها که خواهان نابودی ایران هستید، نیست و نخواهد بود.
چون همه تان از یک جنس هستید یعنی ایرانستیز و تجزیه طلب هستید

جمعه, 23.02.2024 - 17:18 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
تکرار آنچه هرگز شنیده نمیشود!

درووود بر ابوافضل عزیز!

اندکی بحث در باره آنچه هرگز شنیده نمیشود.

اگر من بازمیگردم به تکرار آنچه از ابعاد مختلف گفته ام و تاکید کرده ام و همچنان اصرار قطعی بر لزوم اجرا و پایبندی به آنها دارم، همش برمیگردد به این که سالهای سال در باره تاریخ و تحوّلات فرهنگ ایران و همچنین تاریخ تحوّلات فرهنگی در کشورهای غربی جستجو کرده و اندیشیده ام. شکایتها و ناله های تو و هزاران نفر امثال تو به جایی نخواهد رسید و بازتابی نیز نخواهند داشت ابوالفظل عزیز. علّتش تصوّر نکن که ریشه در کینه توزی علیحده به شخص تو یا کژفهمی حرفهایت ریشه دارد. خیر! اینطور نیست. بلکه اصل قضیه به این برمیگردد که ما در باره «تجربیات نیاکان و تجربیات نسلهای گذشته خودمان از دوران مشروطه» تا امروز اصلا و ابدا نیندیشیده ام. همانطور که بارها و سالیان سال است که میگویم، اگر تحوّلی قرار است در کلّ مناسبات مردم ایران و حکومتگران ایجاد شود، مرکز و منشاء و میدان تغییر در خود ایران است. گرایشها و تشکیلات و سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه هایی که بیرون از مرزهای ایران هستند، از لحاظ تشکیل «گردآمدی که مستعد زمامداری بر ایران» باشند، علنا از لحاظ پراکتیکی و گفتاری و رفتاری در طول چهل و اندی سال گذشته [بویژه در زلزله مهسا] اثبات کرده اند که نه تنها بی لیاقترینهای بی لیاقتان تاریخ ایران هستند؛ بلکه به طور کلّی از کلیدی ترین عوامل ثبات حکومت فقاهتی نیز هستند.

بالطبع در میان آنانی که بیرون از مرزهای وطن هستند، هستند کسانی که میتوانند نقشی مثبت ایفا کنند؛ آنهم از طریق خویشکاریهای خود؛ بوِیژه اگر در دامنه سنجشگری و بررسی مُعضلات و مسائل میهنی از گذشته های دور تا امروز باشند.
امّا آنچه در بیرون از مرزهای میهن در دامنه و بر محور «سیاست و قدرت و اقتدار» دور میزند، معضلیست که با شعبده بازی و اعتراضات تُرات گربه ای حلّ و فصل شدنی نیست. مسئله اقتدار و آئوتوریته آخوندی، ریشه بسیار کهنسالی در تحوّلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و غیره و ذالک ایرانیان دارد و به همین سادگیها که به قدرت رسیدند و مصدر گیوتین اقتلویی شدند، به همین سادگیها، مخلوع و رفع شدنی از آپارات قدرت نیستند حتّا اگر مثلا و بالفرض طیفی از «رجال و شخصیّتهای مسئول و با وجدان و آگاه و میهندوست» به گرد هم آیند و بخواهند که تا رسیدن به مقصد خود به طور یکپارچه علیه سیستم آخوندی پیکار کنند.
اگر بخواهیم از تمام خیزشها و قیامها و انقلابها و کشمکشهای گذشته، فقط یک درس کلیدی را آموخته باشیم، آن شاید ایجاد تغییر و تحوّل بدون خشونت و خونریزی باشد؛ آنهم اگر فرض کنیم که تمام مخالفان حکومت فقاهتی بر این آرزو و تصمیم، متّفق القول باشند، آنگاه بلافاصله این پرسش طرح میشود که آیا حکومتگران فقاهتی نیز حاضر هستند بدون خشونت و خونریزی از اقتدار و قدرت، نمیگویم ساقط و محکوم و معدوم؛ بلکه خلع و عزل شوند و جای خود را به آنانی بدهند که مردم به شایستگی و لیاقت و فرّشان اعتقاد دارند و آفرین میگویند؟. وقتی بیاییم هر دو بدیل ممکن را در کنار یکدیگر بگذاریم و دقیق در باره آنها بیندیشیم، خواهیم دید که زمامداران حکومت فقاهتی به دلیل ایدئولوژی مخرّب خودشان که بر شالوده «آمریّتهای الله مصدر اقتلو اقتلو» تکیه دارد، حاضر نیستند از طریق رقابتهای سالم و آزاد به حیث بخشی از جامعه ایرانی در شکلگیری دولت متکثّر سهیم باشند؛ زیرا «الله» هیچگاه شریک را از ازل نپذیرفت و در قاموس خودش هر نوع شریکی، «شرک» محسوب میشود و همانطور که شعار گیوتینی و ضربتی اش از روز اول با ترومپتهای مغزخور نواخته شد همچنان بر این محور میچرخد که «لا اله الا الله». اگر آخوندها میخواستند که بخشی از دولت متکثّر همچون حزبی سیاسی باشند که دیگر مملکت را تا این حد به لبه سقوط و پرتگاه سوق نمیدانند و اینهمه نیز به کشتار و شکنجه و قتل عام و تجاوز و غارت و فراری دادن ایرانیان همّت الهی نمیکردند. مسئله بر سر «تمامیّت قدرت و اقتدار و امتیاز» است؛ نه بر سر خدمتگزاری به میهن و مردم بدون هیچ تبعیضی به سهم و توان و استعداد و هنر و اعتقادات فرقه ای خودشان. سراسر تاریخ نکبت بار و متعفّن اسلامیّت در گرو خونریزی و کشتار و غارت و تجاوز و خباثت و پستی و رذالت و شکنجه و ریاکاری و بیدادگری و ستمهای مضاعف شبانه روزی در حق انسانها بود که توانست تا امروز دوام آورد. اسلامیّت هیچگاه و هرگز انتخاب آزاد هیچ انسان با شعور و فهمیده ای نبوده است. اسلامیّت متجاوزه در تمام ابعاد وجودی اش. اسلامیّت؛ یعنی تجاوز. بدون تجاوز به کرامت و شرافت و حیثیّت و حقوق انسانها محال است که ثانیه ای دوام آورد و بقایی داشته باشد. اسلامیّت در کاربست گیوتین خونریز و تجاوزات شبانه روزیست که توانسته بقایی را برای خودش دست و پا کند. به همین دلیل نیز، اسلامیّت، تجسّم تمام عیار نجاست محض است و بس. مذهبی که بر شالوده تجاوز و غارت و کشتار و خونریزی تا کنون دوام آورده است، چگونه ممکن است یک شبه بیاید و به صلح و هماندیشی و دوستی و رقابت و آبادانی و خنده و رقص و دانش و پیشرفت و مدارایی و شکوفایی و امثالهم تن در بدهد؟. چگونه؟.
حکومت آخوندی هر تغییری را در جامعه زمانی به رسمیت میشناسد که به استحکام اقتدار و قدرت «کاست اخانید» نه تنها بیفزاید؛ بلکه از تحلیل رفتن آن نیز پیشگیری کند؛ یعنی اینکه اگر قرار است تغییر و تحوّلی در ساختار کشورداری ایجاد شود، باید پروسه تغییرات؛ ولو در نهایت آرامش و صلح و بی گلاویزی و کشمکشهای زد و خوردی باشند نه تنها به استحکام ولایت فقیه مدد کنند؛ بلکه همچنین دوام «جمهوری اسلامی ایران» را و سپس ارجحیّت و مصطفائی اسلامیّت را بر تمام نحله ها و ادیان و مذاهب و غیره و ذالک تضمین و تامین و امتداد ابدی بدهند.
بنابر این، در گلاویز شدن با حکومت فقاهتی تنها از طریق تحوّلات داخلیست که میتوان به نتایج مثبت رسید. حال سئوال این است که تحوّل از داخل، چطور ممکن است؟. اگر آنانی که دلشان را به طیفی به نام «اصلاح طلبان» خوش کرده اند و تصوّر میکنند که حضرات خواهند توانست که در ساختار کمپلکس کاست اخانید، تغییری به نفع ملّت و مردم ایجاد کنند، باید بگویم که هم خود اصلاح طلبان، هم آنانی که به این طیف، امید بسته اند، سفت و سخت بر خطا هستند و ماهیّت و معنا و مقصد و هدف و علّت «مرجعیّت و ولایت» را اصلا و ابدا نمیفهمند و نمیدانند؛ ولو خودشان و پدران و جدّ و اعلا جدّشان از روز نخست در باتلاق اسلام، زاییده و تنفّس کرده باشند!.
یکی از بزرگترین دلایل و کلیدی ترین و اساسی ترین علّت منفور بودن منفوریّت حکومت فقاهتی و کاست اخانید در این است که به هیچ وجه من الوجوه نمیتوانند «پرونده زندگی و نگاهبان جان و زندگی» باشند. آنها به دلیل بی مایگی و سترونی و حماقت ذاتی که ناشی از ایمان کور به الله مصدر آمریّت اقتلویی هستند، ترجیح میدهند که با کشتن و خونریزی و جانستانی بر «زندگی» چیره شوند تا مجبور نباشند که برای حلّ و فصل کردن معضلات زندگی باهمستان انسانها به «رای و تجربه انسانهای دگراندیش» تکیه کنند و راهکارهایی را به همّت خود مردم برای مقابله با مشکلات پیدا کنند و از این راه، بین خودشان و مردم، پل مناسبات انسانی را برپا سازند.
آخوندها در ایران فقط یک راه دارند که امکان دوام و بقای آنها را ممکن میکند؛ آنهم راه «ارجگزاری و تضمین و تامین بُنمایه های فرهنگ باهمستان ایرانیان». اگر به چنین راهی نخواهند گام بگذارند، دیر یا زود فروپاشی نه تنها سیستم آخوندی اتّفاق خواهد افتاد؛ بلکه دقیقا بر سر اسلامیّت همان بلایی خواهد رفت که در «اسپانیا بر سرش» رفت؛ زیرا زمامداران و کارگزاران مصدر حکومت چهل و پنج ساله فقاهتی تمام شرایط لازم را در ابعاد حتّا مویرگی برای محو و نابودی اسلامیّت در ایران با توفیقات الهی مهیّا کرده اند. وضعیّت سیستم آخوندی عین وضعیّت «مرگ موساست که فقط بر عصایش» تکیه کرده است و دیر یا زود، موریانه اعتراضات که ناشی از وضعیّت سخت حدّاقل معیشتی انسانهاست، مرگ حکومت فقاهتی و محو اسلامیّت را به طور ناگهانی و در حالت اعجاب جهانیان رقم خواهد زد. اتّفاقا ده پانزده سال پیش داشتم کتابی قطور را در باره کشمکشهای اصحاب کلیسا علیه اساطیر و نظرات فلاسفه یونان؛ بویژه ارسطو مطالعه میکردم که جنگ و جدال تئوریک «آگوستین و توماس فون آکویناس» و دیگر اصحاب کلیسا را برای نابودی و بی اثر کردن افکار و ایده های فلاسفه یونان نشان میداد. جالبی قضیه این است که در میان جنگ و جدال نظری اصحاب کلیسا که هر کدام خودشان را مصدر «مرجعیّت مطلق» میدانستند، اختلاف نظرات مویرگی و میکروسکپی وجود داشت که راه را بر نفوذ ایده ها و افکار فلاسفه یونان باز گذاشته بودند. دقیقا از همین منفذهای ریز اختلاف نظری بود که ایده های فلاسفه یونان به انگیختن «نیکلائوس کوزانوس و جیوردانو برونو» انجامیدند و متعاقبش در یک چشم به هم زدن، سراسر ساختار ایدئولوژیکی اصحاب کلیسا را در وضعیت کیش و مات قرار دادند و آنها را از درون فروپاشاندند و «زایش عصر نو» را در تاریخ جوامع اروپایی از کانال «رنه دکارت» امکانپذیر کردند.
هر گاه ایرانیان؛ بویژه آنانی که مدّعی هستند و قیافه بگیر و کرسی دار چنان و چنین دانشگاه و موسسه تحقیقاتی، آموختند که تصویر «تصویر سیمرغ گسترده پر» را در برابر «تصویر الله» بگذارند و «تصویر جمشید جم» را در برابر «تصویر «محمّد ابن عبدالله» و بتوانند تفاوت و اختلاف آنها را از یکدیگر تمییز و تشخیص بدهند و سپس بکوشند که تفاوتها را سلیس و روان با دلاوری بر زبان و قلم برانند، دقیقا همان اتّفاقی در جامعه ایرانی خواهد افتاد که در پروسه نفوذ و تاثیر افکار و ایده های فلاسفه یونان در گلاویزی با مسیحیّت رخ داد. فهمیدن این رمز و راز به انسانهایی منوط است که هنر خویشاندیشی و استقلال فکر و جویندگی را بدانند؛ زیرا انسانی که تشنه «آزادی و استقلال» باشد، جوینده خواهد شد تا بتواند چیزی را بیابد که محصول جویندگیهای خودش در پروسه باهماندیشی با دیگران باشد؛ نه چیزی که بر نصوص قطعی لمیده و ضامن اجرایشان، گیوتین اقتلویی.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

جمعه, 23.02.2024 - 16:29 پیوند ثابت
نظرات رسیده

كوشا:

اگر مطلبی می‌نویسم دال بر مخالفت با شما نیست بلکه قلبأ و از ته دل با شما همراهم .
این نگاه « همه با هم » نتیجه نداده ونخواهد داد ،برای اینکه همه مخالفین در واقع مخالف نیستند و شما بر کثرت تکیه دارید و من بر قلت صاحب قدم که میداند و می‌خواهد بکجا برود ، نتیجه انتظار شما در بهترین حالت می شود گردهمایی برلین که از نه نفر بالای منبریهای آن شش نفر آن کاره بودند ( حرجی بر آنها نیست ) ولی نشاندهنده نگاه آنها به ایران و مشکلات آن است ،بعد از جنبش مهسا شش گروه چپ بیانیه مشرک دادند و با یک نگاه سطحی به آن متوجه می‌شویدکه آنها نمی گویند چه می‌خواهند بلکه می‌گویند که چه نمی‌خواهند و در میان بهت شما اینها سخنی از جمهوری اسلامی نمی‌گویند بلکه بوضوح از رضا پهلوی حرف میزنند و بجای ضرر و زیان فعلی جمهوری اسلامی از ضرر و زیان گذشته رژیم شاهی و احیانأ نظام بعدی سخن دارند .
در پایان با تکیه به حرکت در داخل به لزوم سازماندهی در خارج با کمک ایرانیان همدل و همراه تآکید داشته و معتقدم یکی مرد جنگی به از صد هزار !
باور به همراهی نیروهای اصلاح طلب وتوده‌ای و چریک اکثریتی یک اشتباه راهبردی است و اگر اینها جائی با جنش همراهی کردند فقط بدنبال مو ش دواندن درتلاش مردمی است ، به چهل و پنج سال گذشته نگاه کنید ( گذشته چراغ آینده است )
جمعه, 23.02.2024 - 15:52 پیوند ثابت
نظرات رسیده

رضا ؛  تمام سخنرانی ها ، بیانیه ها و کنفرانس خبری ایشان اشاره به این نکته مهم داشته اند که همه باید زیر شعار آزادی ایران جمع گردند و این جواب در چهل چهار ساله گذشته  بدون وقفه داده شده است.  یک صرب المثل دانمارکی میگه اول باید خرس را شکار کرد و بعد  پوستش را کند.  به امید  دست یابی به یک فهم مشترک در این رابطه

جمعه, 23.02.2024 - 15:47 پیوند ثابت
نظرات رسیده

محمدي ؛ اگر رضا پهلوی واقعاً خواهان مدارا و همگرایی برای سرنگونی نظام منحوس اسلامی بود ،پیمانشرا نمشکست و هواداران هارش به مهتدی و مسیح و.. ناجوانمردانه حمله نمی‌کردند.گویا برای سرکار گذاشتن شازده ،گویا  بخشی از سپاه جنایتکار بهش پیام همکاری فرستاده است.بن سبطی سخنگوی فارسی زبان اسراییلی در رابطه با ملاقات  وی با نتانیاهو در ابدار خانه ،دفتر نتانیاهو گفت:"اسراییل دقیقا میداند شازده هیچ شانسی برای گرفت ن قدرت در ایران  را ندارد".تاریخ هرگز به عقب نخواهد برگشت.خود شازده بسیار واقع بین بود ،ولی اطرافیانش یا نافشون به وزارت اطلاعات وصله یا بسیار متوهم هستند.

جمعه, 23.02.2024 - 15:34 پیوند ثابت
نظرات رسیده

مارگريت:

شاهزاده رضا پهلوی بارها در سخنرانی هایش جواب سوال شما را داده. از نظر من ایشان تنها ایران پرستی هست که با شفافیت کامل برای ایران و ایرانیان میهن پرست مبارزه می‌کند در حینی که بسیار بجای مبارزه با رژیم ج فقط تلاش در تخریب کردن این شخص ایرنگرا هستند. تکه ای از سخنرانی شاه قانونی ایران رضا پهلوی: شعارهای هوشمندانه شما در اعتراضات دلاورانه برای نجات میهن، نشان می‌دهد که هم ریشه مشکل را دریافته‌اید و هم راه حل را می‌دانید.
- بگذارید با اطمینان بگویم که من امروز نسبت به فردای پس از رفتن جمهوری اسلامی نگران نیستم؛ چرا که می‌بینم با وجود همه محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که این رژیم علیه جوانان و مردم ایران اعمال کرده، در همان داخل ایران به اندازه کافی نیروهای میهن‌پرست، متخصص، مدیر و نخبه وجود دارد که بتوانند ایران را به بهترین شکل اداره کنند.
- آنهایی که نگران آلترناتیو برای جمهوری اسلامی هستند، آیا تصور می‌کنند که کشور بزرگ ایران با ٨۵میلیون جمعیت، جایگزینی برای کسانی که شغل اول و آخرشان روضه‌خوانی‌ست، ندارد؟ حتما دارد.
- من از نیروهای سیاسی و مبارزاتی می‌خواهم که ایجاد یک سازوکار هماهنگ‌کننده اعتراضات و فراخوان‌ها را در اولویت قرار دهند. تصمیماتی که از دل چنین سازوکار مبتنی بر خرد جمعی بیرون بیاید، مورد حمایت من نیز خواهد بود.
- به سرکوبگران رژیم: این رژیم، رفتنی‌ست. اتحاد جماهیر شوروی با هزاران کلاهک هسته‌ای‌اش سقوط کرد. این رژیم درمانده، که از تأمین نان شب شما هم عاجز مانده، سرنوشت بهتری نخواهد داشت. روی اسب بازنده شرط نبندید!
- به ارتشیان: همانطور که در مقابل دشمِن خارجی از کشور و ملت دفاع کردید، وظیفه دارید که حافظ جان ملت در مقابل دشمن داخلی باشید. من به وطن‌پرستی شما باور دارم.
- از سران و بزرگان ایلات و عشایر و طوایِف ایران، از لُر و بختیاری و ُکرد و بلوچ تا عرب و قشقایی و ُترک و ُترکمن می‌خواهم تا در پشتیبانی از مردمی که شجاعانه به خیابان‌ها می‌آیند، پیمان اتحاد و همبستگی ببندید.
- وظیفه ما در خارج از کشور است که نه فقط با قلب و زبان، بلکه در عمل هم، در کنارشان باشیم.

#کیهان_شما_کیهان_لندن

https://youtu.be/PDfwLnrU8XM?feature=shared
جمعه, 23.02.2024 - 15:21 پیوند ثابت
نظرات رسیده

حسين لاجوردي : آقای محققی گرامی متن فوق امروز با قلم شیوای شما نوشته شده است ولی سالهاست که به اشکال مختلف مطرح می شود، این یک مسیله ، یک مشکل و یک درد است راه حل درمان چیست و کجاست، پیشنهاد می کنم آنرا در یک مناظره تلویزیونی و در مقابل مردم مطرح کنید، در همین صفحه شما کیانوش توکلی عزیز را دیدم ایشان بخوبی می توانند این وظیفه و مسولیت را برعهده بگیرند، شاید جز « آقای شاهزاده » مردم عادی که درد ایران دارند هم بتوانند نظری را ابراز دارند.

جمعه, 23.02.2024 - 12:34 پیوند ثابت
هوشنگ اسدی

محققی گرامی ، یک فرض احتمالا نادرستی در این فراخوان وجود دارد . بجرئت می توانم بگویم تمام نیروهای هوادار پادشاهی از لیبرالش گرفته تا سلطنت طلبش دیگر زن زندگی آزادی را بستری برای همکاری و مشارکت نمی دانند . در بهترین حالت دوستان لیبرال پادشاهی خواه بصراحت اعلام می کنند که « جنبش اجتماعی زن زندگی آزادی» (آنها آنرا انقلاب ندانسته اند ) به نتیجه نرسیده است ولی دستاوردهای مهمی داشته است . آنها این ، به گمان بخشی از ما ، که انقلاب نوزایی ایران می باشد ،آنرا تمام شده میدانند . طرح شعاری چون ایرانگرایی ، و پیش بسوی یک انقلاب ملی دموکراتیک (با تاکید روی ملی ) در واقع جایگزینی است که آنها توجه دارند . ممکن است نظرشان حتی درست باشد و نیت ها بسیار میهن دوستانه هم باشد که هست ،چون از بهترین دوستان خود من ، چون شما و من دلسوز ایران هستند اینگونه می بینند. اشاره من یا نقد به فرضیه شما اینکه چهارچوب انقلاب زن زندگی آزادی را جمع کننده می بینید و آنرا یک بستر برای یک اقدام عملی ، حداقل در رابطه با انتخابات مطرح کرده اید، میخواهم بگویم ، با برداشت من ، خارج از موضوع ملی و ایرانگرایی ، این دوستان عملا نیرویی یا جریانی را نمی پذیرند ، دربها بسته است .

جمعه, 23.02.2024 - 10:48 پیوند ثابت
حسن

عنوان مقاله
آقای رضا پهلوی...

جناب محققی
اگر قرار بود در برون مرز جریانی بوجود آید، تا امروز پس از گذشت چهل سال امده بود.
مشکل اساسی برای مخالفان نه خود نظام بلکه چگونگی کسب قدرت پس از نظام است.
نه تنها تقسیم قدرت، بلکه همه قدرت را هر گروهی برای خود میخواهد.
این مخالفان برای قدرت تا ایران را تجزیه و گرفتار جنگ داخلی کنند آرام نخواهند گرفت.
بنظر میرسد همانگونه که جدایی دین از حکومت قابل پذیرش می‌شود، شکل همکاری نیز
بایداز اسلامگرایان و چپ گرایان دور بماند. گروهی آگاهانه برای روسیه و گروهی برای دین و قدرت های خارجی فعالیت می‌کنند.
تنها راه ایجاد جبهه جدیدی با همکاری اکتریتی بزرگ در ایران و باز گشت شجاعانه مخالفان استبداد به ایران است.
از ایجاد و بوجود آوردن تشکیلاتی میهن دوست و بدور از رنگ سرخ وسیاه وآبی نهراسیم.
برگزاری یک نشت برای این مهم قدم نخست است. اقدام کنید و گروه گروه از شما استقبال خواهند کرد.

جمعه, 23.02.2024 - 09:19 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Mike Nader

محققى عزيز متن و سوالاتى كه مطرح كرده ايد درست و منطقى هستند و لازمه به حركت در اوردن و دوباره زنده كردن و مسوليت دادن و پذيرش مسوليت روشنفكران و افراد را درخشان ميكند ولى من هيچ اميدى در گرد امدن اين افراد با شناخت و تجربه گذشته و برخوردهاى انها با خود و ديگران در ٤٠ سال گذشته نمى بينم .. اين طرح امكان و اميد بر پاي اش در ايران و در داخل كشور شانس بيشترى دارد تا در خارج ؟.. در خارج در تجربه سالها مبارزه جز ستيز و دشمنى و انحراف و پرخاش با يكديگر نه اميدى به مردم داخل و نه الترناتيوى بوجود اوردند تمام كارنامه كارى اپوزيسون خارج نتيجه ان الويت ندادن مبارزه بر اين دشمن مشترك بوده در اصل معناي جز اين نداشته كه نيروهاى خارج اين رژيم را بدرستى نشناخته اند و مسؤليت سنگين مبارزه را به كاشيه و خود بينى و ستيز با ديگيرى متمركز كرده اند و به محض اينكه كسى مثل " محققى " دل سوزانه و احساس اتحاد را درك ميكند و چاره جوي ميكند اولين قدم در راستاى اين مهم براى مبارزه با اين رژيم و هم صداي با مردم درون كشور به حمله شخصى به او " محققى " خواهد بود

جمعه, 23.02.2024 - 07:21 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.