انقلاب بهمن همچون بهمنی سهمگین از ارتفاعات کوهستان ها فرود آمد و بیشتر حقایق تاریخ را در عمق برف های یخ زده و سنگین دفن کرد و تا به امروز از هر گوشه ای حقایقی از علت های فاجعه ۵۷ رخ می نماید
افشاگری های برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی در سال ۵۷ علیه رژیم شاه ، سرنگونی حکومت سابق را سرعت بخشید. مردم در رادیو و تلویزیون حکومتی آشکارا مشاهده کردند که در حکومت شاه تا چه اندازه ای بی قانونی،رشوه خواری و رابطه های پنهانی بجای ضابطه های قانونی رواج یافته و نهادینه شده است.بنی احمد و محسن پزشکپور بطور علنی از تبعید خمینی به نجف انتقاد می کردند و آنرا غیر قانونی توصیف می نمودند. مردم وقتی دیدند که نمایندگان مجلس که سخنرانی هایشان هر روز در رادیو و تلوزیون بطور زنده پخش می شد ، حقایق بی شماریست که قبل از آن از آن با خبر نبودند.نمایندگان مجلس شورای ملی رسما به بلند گوی اعتراضات و انتقادهای علنی تبدیل شده بودند و مردم اعتقاد یافته بودند که حکومت شاه نمایندگان مجلس شورای ملی را مجبور به سکوت واداشته بودند که اینک در آزادی نسبی به سخن در آمده اند
یکی از خصوصیات اشتباه شاه در بحران آفرینی های و تضاد با رجال سیاسی و دولتمران و عدم مشاوره پذیری بود.،تضاد آفرینی های شاه در تمام طول سلطنتش موج می زد. تاسیس حزب رستاخیز یک بحران سازی اشکار در سطح جامعه بود که آزادی های سیاسی نیم بند را به انقیاد کشاند .شاه نتوانست سه حزب سیاسی ارام و مطیع حزب ایران نوین ، حزب مردم و پان ایرانیست را تحمل نماید .برای مثال در سال ۵۷ آنقدر دست به عقب نشینی زد که به اولین کسی تبدیل شد که به عقب گرایی نیروهای مذهبی عنوان انقلاب بدهد.
افشاگری ها مجلس شورای ملی سال ۵۷ به
سرنگونی شاه منجر شد
چرا که شاه موقعی آزادی تربیون در اختیار نمایندگان مجلس شورای ملی قرار داد که نمایندگان نیز برای انقلابی بودن خود تلاش می ورزیدند و خود را مخالف حکومت شاه جلوه می دادند. نمایندگان مجلس شورای مجلس
در انتقاد از بی عدالتی ها و پارتی بازی های زمان شاه از اپوزیسیون سبقت می گرفتند.روزنانه ها به ارگان اپوزیسیون تبدیل شده بودند و هر روز یک افشاگری در رسانه های عمومی ظاهر می شد و به به انتقادهای مخالفان قانونیت می بخشید
برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی به سرنگونی حکومت شاه اعتقاد یافته بودند و بدین خاطر می خواستند آینده سیاسی خویش را در حکومت آتی تحکیم بخشند و بهمین لحاظ به انتقاد های آتشین و انقلابی روی آورده بودند تا با انقلابیون همسویی نشان دهند اما حکومت برآمده از فاجعه ۵۷ همه آنها را پس از سرنگونی شاه زندانی کرد و دستمزد آنها بدین شکل پرداخت کرد.
احمد بنیاحمد یکی از نمایندگان تبریز در دروه ۲۴ مجلس شورای ملی (آخرین دور مجلس شورای ملی، قبل از انقلاب ۱۳۵۷) بود.
او از نمایندگان منتقد حکومت پهلوی بود و سخنرانیهای آتشینی در مخالفت با شرایط موجود ایراد می کرد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
ناشناسی که علیه اینجانب با الفاظ دروغین کیست؟
شخضی که برای تمام مقالات اینجانب کامنت های نامربوط و اتهامات ناوارد می نویسد: شخصی است... علی سلطانی زاد متولد شهر مسجد سلیمان در تاریخ 1334 که از سال 1985 در آلمان زندگی می کند و هم اکنون در برلین ساکن است و بنده این شخص مذبور را از نزدیک می شناسم.شماره تلفن نامبرده در اختیار من است. متاسفانه نامبرده به مشکلات گوناگون ................... او را منزوی کرده است و خود را در خانه زندانی کرده و علیه دیگران به کامنت نویسی می نویسد و خود را کمونیست و حامی طبقه کارگر جا می زند و به هیچ وجه علیه رژیم اسلامی مبارزه ای نکرده است.ناصر مستشار
ایروانی ها بی شمارند ؛ هاشم…
ایروانی ها بی شمارند ؛ هاشم بنا و صد تا نام مستعار دیگر...............
جناب ناشناش! چرا شما سلطنت…
جناب ناشناش!
چرا شما سلطنت طلب ها نمی خواهید از ما مردم عادی، زحمتکشان، کارگران، حاشیه نشینان شهرها، اصناف و بازاریان و تحصیل کردهها، کلاه نمدیها و ... نام برده شود؟ و حقیقت در باره انقلاب شکست خورده 57 را زیر قالی سر/سور بدهید و مخفی کنید؟
اگر به این خودفریبی ادامه دهید، مشروطه هزار قبای آینده تان نیز به جایی نخواهد رسید و امثال دایی ژوزف ها کارتان را به پایان خواهند رساند.
فرقه نیهلیست پوچگرای غیر ایرانی فعال در دیاسپورا و میکوشد تا با آدرس غلط دادن، حقایق و قوانین علیت و کاوزال در باره بن بست سلطنت را لوث کند و به ابتذال بکشاند و برای اینکه اسم مقاله نویس جنجالی و خرافاتی اش چند ساعتی بر سر در این سایت سکولار دمکرات سوسیال و انسان مدار ،نشان داده شود، هر هفته 3 بار و هر بار با 7 جمله، خودش را به روز کند تا اغتشاش فکری میان نسل جوان فراری ایجاد نماید.
باید مدام به نقش ، 90 درصدی ها، یعنی مردم در انقلاب شکست خورده اشاره شود، چون ما بخش مهم رئال جامعه هستیم و تا انقلاب مهدی در تحولات آینده نقش خواهیم داشت.
شما شاه اللهی ها و سلطنت طلبان نمی توانید کلاه تان را پایین بکشید و توهمات ایده آلیستی خود را ، همراه با کمکی های شارلاتان ها و پوچگرایان سیاسی جنجالی، عمده کنید.
ما هستیم، پس انقلاب هست، و پیروزی خواهد بود! ؛
یعنی ما مردم عادی/ نه کارتر و گوادلپ و ارتجاع سیاه و قوای مخرب روس و آیات عظام قم و نجف!.
ما قوی ترین طبقه و قشر و گروه و سازمان و حزب و خلق و اتنیک و قوم و دسته و باند ، یعنی مردم عادی ایران. نفت گران-صنایع مونتاژ، سربازان، کارگران، کشاورزان روستایی و تعاونی ها، زنان، دانشجویان، روشنفکران، سوسیالیستها، و سوسیال دمکرات ها، ملیون، مجاهدین ،اپوزیسیون مقیم اونور آب.
دامت افاضاتو. والسلام. حرف تمام.
آقا ی ایروانی با دهها نام…
آقا ی ایروانی با دهها نام مستعار همواره آماده است تا آقای مستشار مطلبی بنویسد و ایشان نخوانده پاسخ می نویسد …..آغا برو پی کارت با آن خلق ….. داس و چکش ات برو شانسی در این سر زمین ویرانه نداری
برای سرنگونی پنجمین ارتش…
برای سرنگونی پنجمین ارتش جهان (زکی !)و تخریب دروازه تمدن بزرگ(بیلاخ!) ، فقط و فقط مردم رنجدیده و تحقیر شده و آرمانگرای آزادی خواه روحانی و عارف مسلک ایران، مسئول هستند و نه: ابر و باد و مه خورشید و فلک ! و مجلس و گوادولپ و کارتر و قطبی و فرح پهلوی و حسین نصر و حرب توده و مجاهد و بازرگان و یزدی و فرخ نگهدار و مسعود بهنود و ......کذا و کذا . و ….. !
ژورنالیسم زرد و ناتوان، و مبلع تئوری توطئه، و بی خبر از نیروی خلق، و زحمتکشان و روشنفکران آگاه و انقلابی، به همه چیز می اندیشد، غیر از به مردم باشرف و کهن و تاریخی ایران که دنبال تجدد و عدالت و آزادی و حرمت و جمهوریت و اتحاد بودند !
کسیکه به نیروی خلق باور ندارد چگونه بخود اجازه میدهد که مدام به تخریب اپوزیسیون و چپ و ملی و جمهوری خواه و نمایندگان اقوام و اتنیک ها و روشنفکران و مبارزان بپردازد ! ؟
افزودن دیدگاه جدید