با شما آقای رضا پهلوی، با شما سازمان ها واحزاب ، فعالان سیاسی وحقوق بشری ،خانم مسیح علی نژاد ،آقای حامد اسماعلیون ،ورزشکاران ،هنر مندان بنام ،فرهیختگان ،استادان و دیگر کسانی که حامیا ن مبارزان داخل کشورید.آیا وقت آن نرسیده که حداقل در برابر این سرکوب متشکل وسازمان یافته برعلیه زنان مبارز ایران که زیر سخت ترین شرایط با "نه" گفتن بر حجاب اجباری و ایستادگی در برابر نیرو های بغایت وحشی و سرکوبگر جمهوری اسلامی از حریت وآزادگی یک ملت دفاع می کنند ! ما نیز بعنوان مبارزان ، فعالان و معترضان خارج از کشور بدون علم کردن پرچم ها و تعلقات گروهی برای یکبار هم که شده در این روزهای سخت سرکوب جنبش زنان و جنبش عظیم "مهسا" دست در د ست هم بپا خیزیم ؟
آیا این همه شهامت و تعهد بزرگ مبارزان درون کشور که زیر تیغ جلاد از درون زندان ها پیام مبارزه وبشارت آزادی می دهند ؟کافی نیست که وجدان ،شرافت وتعهد اخلاقی ما نیز بر منیت های شخصی و گروهیمان فائق آید.تا قادر شویم حداقل در این مورد مشخص به خواسته های مبارزان درون کشور پاسخ دهیم؟
" یک ساعت پیش یکی دیگر از دختران ایران، دینا قالیباف، با تن کبود و روایت آزار جنسی وارد بند زنان زندان اوین شد... مردم آگاه ایران، من از تکتک شما و تمام اقشار، اصناف، هنرمندان، روشنفکران، کارگران، معلمان و دانشجویان در داخل و خارج از کشور میخواهم علیه جنگ، تعرض، تجاوز و ضربوشتم زنان، یکسره فریاد شویم. از جهان و جهانیان میخواهم این جنگ وحشیانه بیامان را که جلوه بد هیبت و مشمئزکننده آپارتاید جنسیتی است را متوقف کنید." از نامه پرشور و شهامت ستایش بر انگیز نرگس محمدی از درون زندان.
" دیبا قالیباف " روزنامه نگار جوانی که با تمام جوانی بارعظیم امانت یک ملت را که همان خواست آزادی وعدالت است بر دوش می کشد.
"ماموران حکومتی در همه جا به پیروی از خط قرمز استبداد دینی حاکم اجازه یافتهاند با تذکرات و رفتارهای توهینآمیز، کرامت زنان را مخدوش سازند .... در حال حاضر زنانی که حاضر نیستند موی سر خود را بپوشانند با آزارهای گستردهتری روبهرو میشوند. آنان از ورود به موسسات آموزشی و دولتی منع میشوند و بنا بر عقیده جمهوری اسلامی، حق استفاده از وسایل نقلیه عمومی، دریافت خدمات اجتماعی و حتی درمانی را ندارند...، جامعه روشنفکری و مدنی ایران حساسیت کافی را در خصوص تضییع حقوق زنان نشان نداده و این موضوع زمینه را برای دستدرازی روزافزون حکومت به تمام عرصههای وجودی زنان فراهم کرده است" از نوشته وگفته های آزاده زنی اسلام پژوه بنام خانم "صدیقه وسمقی" از درو ن زندان که در حمایت از جنبش زنان آزاده ایران حجاب از سر گرفت وبا تنی بیمار رو در روی حکومتیان فاسد ایستاده است.
خانم ها و آقایان اپوزیسیون خارج از کشور! در هر مقام ،هر جایگاه و هر گروهی که هستید .باید نقش خود را در قبال این شیر زنان که مبا رزان نستوه امروز کشورند! در یابید و بدان عمل کنید.
آیا تمامی این پیام ها ،این ایستادگی ومبارزه ببهای جان .وجدان های ما را در برابر تفکری که سال هاست با نهادن هزاران اگر واما توسط افرادی که فرق نمی کند در کدام طرف باشند،وظیفه شان نفاق افکنی ،برجسته کردن و جوه افتراق و دامن زدن بر جدائیست ! بچالش نمی کشد؟
به تفکرمان وا نمی د ارد !که مانیز با شهامت و تعهد اخلاقی در هر جایگاهی ،هر تشکلی که هستیم قید های نهاده شده برتفکر، بر عمل کرد مستقل و متعهدانه خود ،که عامل باز دارنده و فصل کننده ما با جنبش مردمیست را بر داریم .به ندای وجدان ، بوظیفه تاریخی خود پاسخ گوئیم؟
به ندای برخاسته از درون کشور که حمایت میلیونی مهاجران ایرانی درخارج ازکشور را طلب می کنند !خواستی ملی وانسانی که اپوزیسیون باید جواب گوی آن باشد ! ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
Sina Maniee جناب عبدی…
Sina Maniee
جناب عبدی خیلی متاسفم که از کامنت من برداشت بی سیاستی به جناب محققی کرده اید و در کامنتی دیگر طعنه زنان. از من بعنوان رفیق شفیقتان یاد کردید حقیقتا هرکسی از کلمات برداشت خودش را بر طبق سلیقه اش دارد...... قبل از هر چیز من یکی از افتخاراتم دوستی با جناب محققی است .و همواده از وی اموخته ام و می اموزم و هیچگاه به خود اجازه جسارت به ایشان را نمی دهم زیرا جایگاه ایشان برای من چون معلمی فرهیخته و حقیر خود را شاگرد تنبل کلاس می دانم و اما ... کامنت من منظور بی سیاستی ایشاننیست که ایشان انزمانها که در زندانهای مخوف ساواک کتک می خوردند جنابعالی را نمی دانم ولی بنده مشغول جوانی و عشق و حال بودم هدف من از انکامنت که اکنون برای شما پیراهن عثمان شده است با ان این دوست اندیشمند.و مبارز ما را می کوبید این بود که تشتت تفکر انان امکان اتحاد مورد نظر بین انها وجودندارد که البته ایشان خود اگاه است وتلاش به نزدیک کردن دیدگاه انان دارد از آنجاییکه حوصله بحث ندارم زیرا ادامه این بحث منجر به مجادله خواهد شد فقط توضبحی دادم و از ادامه ان امتناع می کنم
Ario Yaghoubvand با درود!…
Ario Yaghoubvand
با درود!
جناب آقای نیکفر گویا در حال حاضر بعنوان نظریه پرداز مورد قبول بخشی از چپ سابقا مارکسیست لنینیست و چپ ملی مذهبی شناخته و معرفی می شوند.
بعنوان کسی که خود در گذشته متعلق به طیف سیاسی آقای نیکفر بوده ام، بنظر می رسد ایشان بعد از چهل و پنج سال هنوز به "تئوری راه رشد غیر سرمایه داری" سوسولوف باورمند هستند.
لازم به ذکر است که این دکترین اساس برنامه حزب توده در مقطع پنجاه و هفت بود که بر اساس آن می بایست کمونیست ها در اتحاد با "دموکرات های انفلابی" با تشویق آنها به مبارزه با امپریالیسم و نزدیکی با شوروی ایران را در مسیر راه رشد غیر سرمایه قرار داده تا در نهایت وارد بلوک سوسیالیسم واقعا موجود نمایند.
از نطر حزب توده و اکثریت افرادی مانند بهشتی و رفسنجانی و کلا طیف مرسوم به "خط امام" دموکرات انقلابی بودند.
به باور من آقای نیکفر و همفکران حالا هم با ادبیاتی البته نو از نظر سیاسی همان ایده را دنبال کرده و گمان می کنند در اتحاد با ملی مذهبی ها که آنها هم به اصلاح طلبان داخل کشور نزدیک هستند، می توانند هنگامی که حاکمیت در آستانه فروپاشی قرار گیرد، بعنوان ناجی، وارد میدان شده و کلیت نظام را، حالا شاید بدون پسوند اسلامی و حذف شورای نگهبان، حفظ نمایند.
Abolfazl Abdiٱقای محققی…
Abolfazl Abdi
ٱقای محققی گرامی تشکر از توجه و پاسخ .
شما بخوبی میدانید چنانچه رد انتقاد به گونه ای باشه که در حد و اندازه ی همان انتقاد نباشه ، این سیکل بگو مگو و نفهمیدن یکدیگر تا بینهایت ادامه می یابد . من نه به ادعاو اتهام دوست شفیق تان ، شما را به بی سیاستی متهم کرده ام و نه به گفته ی شما از اقای پهلوی و همسرش نفرت دارم و قصد نفرت پراکنی دارم . برعکس معتقدم ایشان یک پایگاه محدود و مشحص دارد که اتفاقا خودش انرا به محک اندازه و سنجش قرار داده است و تعجب میکنم که چرا شما به همان سنجش استناد نمیکنید و این همه مکرر مینویسید و ازش تمنا میکنید که کاری کند کارستان .
انچه خلاصه ی کلام من است و انرا توهم شما پنداشته ام . دیدگاه و تصور شماست از میزان پایگاه اجتماعی ایشان و خانم علی نژاد . منظورم از خانم ، مسیح خانم بوده نه همسر اقارضا که نه سر پیاز است و نه ته پیاز .
گفته ام و باز هم میگویم که توهم دارید نسبت به نقش و وزن اپوزیسیون خارج از کشور و بخصوص به ان بخشش که رضا پهلوی را بشه در صدرش گذاشت . ( اگر چه بخشی از سلطنت طلبان هم از وی عبور کرده اند ) .
در این باره که ایا این توهم تا چه حد با واقعیت تناسب دارد یا خیر ، بهتره به دیدگاه و نظر نزدیکترین اعضای خانواده تان که در ایران زندگی میکنند ( واغلب نظرات معتدل تر و واقع بینانه تری از شما دارند ) ، عنایت داشته باشید نه به افرادی چون من که دوستانتان فکر میکنند در صدد تخریب شخصیت شما هستم .
من قبلا هم در پیام خصوصی به شما نوشته ام که چقدر دلم میسوزد و نگرانتان هستم که شخصیت تان شبیه برادر بزرگم است که متاسفانه همچون شما بیش از حد در جوش و خروش بود و در جنگ با واقعیت ها و کلافه ازاینکه چرا زودتر ملاها سرنگون نمیشو
من یکی از بهترین تحلیل ها را در این رابطه ، در دیدگاه اقای محمد رضا نیکفر دریافته ام که یکی از نوشته هایش را اینجا به اشتراک میگذارم .
نوشته های ادبی شما عالیست و حرف نداره . اما بخشی از تحلیل های سیاسی تان دور از واقعیت است و قابل نقد .
خیلی روی تایید و تمجید این گونه تحلیل ها از سوی برخی رفقای قدیمی تان حساب نکنید . بد نیست گاهی شک کنید نسبت به انچه حقیقت می پندارید
من نمیدانم در گذشته ایشان چی فکر میکرده اما چون میدانم خودم هم بخشی از باور های گذشته ی
خودم را چرند و چرت میدانم ، و اقای محققی نیز که در صفحه اش دارید کامنت میگذارید ، بیش از خیلی ها بدون طفره و ملاحظه باور های گذشته ی خویش را به باد انتقاد گرفته
بنابر این ، انچه را در این نوشته ایشان شرح داده اند ، به دلم نشست و از زاویه ای که من هم اکنون به واقعیت ها می نگرم ، منطبق است .
ابوالفضل محققی : آقای…
ابوالفضل محققی : آقای عابدی من معملا جوابی بر کامنت ها نمی نویسم .چرا که بنظرم هر آنچه که فکر می کنم در حد توان نوشته ومنتشر می کنم .اما فکر کردم بخاطر این که بقول شما بدلیل کهولت سن ممکن است سلامتی که محترمانه آن می شود زوال عقل از دست داده وپیش از حد توان می نویسم .جوابی کوتاه بدهم .من برعکس شما و برداشتی که از کامنت شما دستم آمد.که بر آیند آن زیر ضرب بردن آقای رضا پهلوی و نسبت دادن این که برای شخص نتانیاهو کف زده و می خواهنئد که بمب بر سر مردم بریز. مطلقا چنین چیزی نشنیده ام .واین گونه اتهام زنی بی پایه را خارج کردن رژیم جنایت کار خامنه ای از زیر ضرب تلقی کرده و متعقدم چنین بر خوردی یعنی تلاش برای ایجاد شکاف بیشتر در بین اپوزیسیون ودلسرد کردن چه مبارزان داخل وچه خارج از امکان نزذیکی نیروی های مخالف رژیم بیک دیگر است. با چنین نفرتی که شما از آقای رضا پهلوی وهمسرشان نوشتید .من هم تعجب می کنم که چه بر سر این مرد جوان آمده که قادر نیست با واقعیت جاری در پروسه مبارزه مردم وافکار عمومی د ر ایران را با واقع بینی بر خورد کند .و قبول نماید که آقای رضا پهلوی چهره ای مطرح در بین مردم است.چه من بخواهم ویا نخواهم .قبول کند گه برای سرنگون ساختن این نیروی جهنمی هیچ امری مهمم تر از اتحاد عمل تمامی نیرو های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل وچه خارج نیست . قبول کند که متاسفانه عملکرد چهل ساله این حکومت کار را بجائی رساند ه که مردم برای اسرائیل کف می زنند و نه برای سپاه واز این رو بنظر من وظیفه هر فرد ونیروی سیاسی است .که تلاش کن ،خسته نشود ،از پای ننشیند .بهر میزان هم که پیرشده باشد در جهت نزدیکی نیرو های اپویسیون بیک د یگر تلاش کند .این امر ربطی به سن آدم ها ندارد برعکس تجربه وحوصله پیران
Mike Naderدوستان واقعيت…
Mike Nader
دوستان واقعيت جامعه خارج كشور و اپوزيسيون با همه اختلافات و گسست .. حتى اگر همين طرح " من وكالت ميدهم " و يا آن جمع ٦ نفره و يا ٨ نفره به حركت خود ادامه ميداد با تمام كاستى هايش كارى را به پيش مى برد كارى مثبت بود و حداقل كمپينى مى بود و سر صدايش در داخل انعكاس داشت پيام هايش را قادر بود به دولت هاى غربى برساند و حداقل همبستگى را تجربه ميكرد و يك كشمكش فكرى سازنده در راه مى بود و يك حركت و مبارزه در سطح فضاى مجازى راه مى افتاد و حداقل جلو. گسست و پراكند گى را مى گرفت .. ولى الان چى ؟ تنها منافع كه اين رژيم با نبودن و فقدان اين اپوزيسىون دارد مى برد توماج صالحى به اعدام محكوم شده با صداهاى پراكنده و بدون يك ارگان همبسته و متحد كه صداى او باشيم و. اين حقوق انسانى او را به. دنيا فرياد كنيم فقدان اش را بايد حس كرد و اين ئك تأسف براى ٨ ميليون صداى ايرانى خارج كشور است
اصغر جیلو: نيت واقدام…
اصغر جیلو: نيت واقدام ابولفضل عزيز در دعوت از مخالفين حكومت جمهوري أسلامي براي همدلي و همكاري و اتحاد بر اساس خير عمومي و منافع مشترك، كاريست درست و ملی و نه ضد ملی، و طرح آن در اين فضائي كه تدبير حكومتيان تفرقه را بر همكاري در درون اپوزيسيون به بلندترين صدا تبديل كرده، شجاعت اخلاقي و جربزه ميخواهد، كه بسياري از آن تهي اند، خصوصا آنهايي كه نتنياهو را به جاي خامنه اي مينشانند، يا پست گذار را با كلماتي چون كهولت سن و بي سياستي تحقير ميكنند و یا به دروغ مدعی میشوند که رضا ّپهلوی یا فلان خانم از نتنیاهوخواسته بر سر مردم ایران بمب بریزند.
خیرعمومی ما ایرانیان مثل هر ملت دیگری، نمیتواند بدون اولویت بخشی به منافع مشترک اقشار و طبقات مختلف اجتماعی معنا یابد. آنجایی که ضرورت همکاری و همبستگی در این راه مطرح است، سهم خواهی نمیتواند جایگزینی برای همکاری بی چشمداشت باشد. همیشه محافلی خُرد و کوچک ولی پر سر و صدا در جنبش یافت میشوند که با الهام از ایدئولوژیهای تامگرا، بر وجوه افتراق خود با دیگران تکیه کرده و گفته اند که "منافع هیچوقت اشتباه نمیکنند". آنها همیشه کوشیده اند، خواسته های گروه اجتماعی معینی را به جای خیرعمومی بنشانند. امید بستن به همکاری با آنها بر سر منافع مشترک بی فایده است. همین وضع در طیف افراطی نیروهای موسوم به راست سلطنت طلب نیز عینا حاکم است، آنها نیزمشابه گروه پیشین، تحت بهانه های دیگر، جز تخریب و تفرقه جویی عملکردی ندارند. هر دو این گروهها بستر مناسبی برای فعالیت نفوذیهای جمهور اسلامی بر علیه بخشهای اصلی اپوزیسیون هستند.
اما، کسانی هم هستند که اصل همکاری با دیگران را برای خیر عمومی در صحنه میپذیرند، ولی در مقام عمل متاسفانه برعکس رفتار میکنند. آنان یا بر این تصورند که تنها بعد از اینکه به یک ثقل نیرومند تبدیل شدند، با دیگران همکاری خواهند کرد، چون درغیر اینصورت هر نوع همکاری از سوی آنها بابقیه به نفع رقبا تمام خواهد شد و یا اصولا هیچ نوعی از همکاری بین آنها و مشروطه خواهان نمیتواند شکل بگیرد چون سلطنت مشروطه با جمهوری از دو جنس کاملا مختلفند. به عنوان مثال برخی از جمهوریخواهان و چپ گرایان، بخشی دیگر را متهم میکنند که با پذیرش همکاری مشترک با طیف مشروطه خواه، راه اتحاد" همه با آقای رضا پهلوی" را برای بازگشت استبدادسلطنتی هموار میکنند. آنها در واقع جایگزینی نظام ولایت فقیه با یک نظام دموکراتیک را، تنها در انحصار ثقلی از نیروهای چپ گرای شبیه خود میدانند و برای اتحاد "همه با من" نوع خود میکوشند و معلوم هم نیست مرجعیت واعتبار "خود ساخته" آنها برای تعیین خوب و بد دیگران از کجا آمده است. سود این رفتار آنها، حتی اگربه جیب جمهوری اسلامی نرود به جیب خود آنها هم نمیرود. آنها ظاهرا با شاه و شاهی در کشور مخالفند ولی هر یک در دنیای کوچک خود، شاهِ شاهانند. "راستهای چپ نمای آنها" که بیش از 4 دهه بر طبل اصلاح نظام دینی، تغییر رفتار "رهبری" وعادی سازی شر اهریمنی آن میکوبیدند، حتی فراتر از این می روند وهر نوعی از همدلی بین گرایشات مختلف دموکرات و یا حتی افراد سرشناس ایرانی در خارج از کشور را که مخالف رژیم حاکم برکشورهستند، به هیچ وجه بر نتافته و آنها را آلت دست بیگانه و پروژه ای برای"رهبر تراشی" به دستور آنان معرفی میکنند وهمنوا با جمهوری اسلامی، این همکاریها را کانالی برای اعمال نفوذ دشمنان در تعیین سرنوشت ما و زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران مینامند و یا بسیاری بهانه های دیگر که من از ذکر آنها در این جا میگذرم. اما تجارب تلخ ثبت شده بر صفحات پر ازخون کارنامه جمهوری اسلامی و ...، ماهیت شرآلود این نظریات "نوین" را هم خیلی زود آشکار خواهد ساخت. تردید نباید بکنیم که همکاری طیفهای مختلف دموکرات، بر اساس خیرعمومی و منافع مشترک، در داخل وخارج از کشور بر تفرقه جویی های آنان پیروز خواهد شد.
نيت واقدام ابولفضل عزيز در دعوت از مخالفين حكومت جمهوري أسلامي براي همدلي و همكاري و اتحاد بر اساس خير عمومي و منافع مشترك، كاريست درست و ملی و نه ضد ملی، و طرح آن در اين فضائي كه تدبير حكومتيان تفرقه را بر همكاري در درون اپوزيسيون به بلندترين صدا تبديل كرده، شجاعت اخلاقي و جربزه ميخواهد، كه بسياري از آن تهي اند، خصوصا آنهايي كه نتنياهو را به جاي خامنه اي مينشانند، يا پست گذار را با كلماتي چون كهولت سن و بي سياستي تحقير ميكنند و یا به دروغ مدعی میشوند که رضا ّپهلوی یا فلان خانم از نتنیاهوخواسته بر سر مردم ایران بمب بریزند.
سعید سلطانی : واقعیش نه !…
سعید سلطانی : واقعیش نه ! چون از تمام این جماعت کاری جز ناامید کردن و هرز دادن نیروهای مردمی داخل ، کاری ساخته نیست !
در سیاست اشتباه اول ، اشتباه آخر خواهد بود .
بگذریم از اینکه بعضی حضرات داعیه چهل و پنج سال مبارزه با حکومت رو دارن ولی خروجیشون فقط گرفتن فاند و سفرهای تفریحی برای مذاکرات آزاد سازی ایران در جزایر خصوصی سرمایه داران بوده !
درایت سیاسی داشتن؛ یعنی همگام شدن با هنگام
درووود بر محسن و جیلو عزیز!
اندکی کج و معوج رفتن برای رسیدن به صراط المستقیم!
جیلو عزیز، لُب مطلب را در یک جمله گفته است: «حضرات از ترس اینکه اعتبارشان در رقابت با دیگران به محک بخورد و متوجّه شوند که چندان وزنه ای نیستند، میهراسند و میرمند». تمام بحثها و سنجشگریها و انتقادهای تند و بی امان من نیز بر سر همین مسئله است. نیامدن به میدان همآوردی و مدام نق زدنهای بی پایه و مواضع حق به جانب گرفتن برای مدّعیان به مراتب آسانتر است از وارد میدان شدن و خویشآزمایی چند و چون لولهنگ خودشان!
اگر بحث «حسادت و پدرکشتگیها» را کنار بگذاریم، من هنوزم بر این اندیشه ام که مشارکین در همبستگی باید تا میتوانند از «ایدآلیزه کردن شخصیّت مشارکین» به شدّت پرهیز کنند و آنها را به حیث انسانهایی در نظر آورند که برآنند در کنار یکدیگر به کاری کارستان اقدام کنند و تصمیمها و مواضعشان میتوانند به اشتباه و خطا و حتّا دلخوری نیز آمیخته باشند. امّا باید کاری کارستان را پیش برد، پیش از آنکه بیگانگان و حُکّام فقاهتی بخواهند حرف اول و آخر را بزنند.
موضع حُکام در شرایط فعلی نسبت به زنان و دختران، دقیقا پرتوهای «سپیده دم هنگام» را برای اقدامی کلیدی نوید میدهد که اگر مدّعیان «اپوزیسیون» به اندازه یه پشه، شعور و درایت و فهم سیاسی داشته باشند، باید سریع در کنار یکدیگر و با همبستگی خدشه ناپذیر با «هنگام» بدون هیچ تعلّلی «همگام» شوند؛ وگر نه آخوندها پاش بیفته خیلی هم خشن تر از قبل به سرکوب زنان و دختران اقدام خواهند کرد.
این گوی و این میدان.
شادر زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان.
این مقاله نویسنده ای هم دارد…
این مقاله نویسنده ای هم دارد یا وحی شده ؟
اصغر جیلو:
اصغر جیلو:
در روشهاي متعارف نظر سنجي معمولا رقمي بالاي ١٠٠٠ را در نظر ميگيرند و بطور تصادفي براي ثبت نظر افراد اين "سمپل" با انها تماس ميگيرند و سوالاتي از پيش تعيين شده را از آنها مي پرسند. بعد از آن به تحليل داده هاي به دست آمده مي نشينند و گرايش اصلي و فرعي در سوالات را از داده ها استخراج ميكنند. در سالهاي اخير روش هاي ديجيتالي در دنياي مجازي بر روش كلاسيك گفته شده نيز افزوده شده است كه با نمونه هاي إن توسط موسسه گمان آشنا هستيم كه نتايجي تا به امروز قابل اتكاء نسبي بوده است. از يك نظر طرح وكالت ميدهم داراي يك سمپل و نمونه ٤٣٠ هزار نفري است كه حدود ٥٠٠٠ آن وكالت نميدهم وبقيه يعني ٤٢٥ هزار نفر به آن پاسخ آري گفته اند. دو ايراد ميتوان به اعتبار اين داده ها گرفت؛
اولين آن روش مراجعه با افكار عمومي است كه از مراجعه راندوم و تصادفي تهي است. اين ايراد وارد است ولي اولا اين ايراد در مورد آراي منفي هم صادق است وثانيانيا با يك محاسبه فرضي در مورد ميزان اشتباه حداكثر، ميتوان به يك نظر نزديك به واقعيت در اين مورد دست يافت. حتي اگر فرص را بر اين بگذاريم كه كه از هر ١٠٠ نفر ٩٩ نفر از آمار به دست آمده به دليلي موجهي حذف شوند و فقط نظر يك نفر از اين ١٠٠ نفر ثبت شود در اينصورت ٤٢٥٠ نفر مًوافق وكالت و
.٥ نفر مخالف آن بوده اند. حتي اگر ٥٠ در صد از رقم ٤٢٥٠ يعني نصف آنرا هم باطل اعللام كنيم وبه نفع مخالفان وكالت كم بكنيم باز يك سمپل ٢٠٠٠ نفر موافق در مقابل ٥٠ نفر مخالف خواهيم داشت ، يعني گرايش اصلي در جمعيت نمونه با در صد بالايي به نفع وكالت ميدهم بوده كه ميتوانست منعكس كننده گرايش غالب در بين مخالفان حكومت در جامعه سياسي ايران باشد. استفاده از چنين روشي را بايد جز حقوق هر مدعي رهبري سياسي در اپوزيسيون دانست كه براي و وزن كشي سياسي و كسب مشروعيت بتواند استفاده كند. يك از دلايل مخالفين نظام در اپوزيسيون با اين روش هراس آنان از مشخص شدن وزن كم واقعي آشان در جامعه سياسي اپوزيسيوني است. اما ايراد دوم به طرح وكالت اين است كه ميً گويند كه اغلب آراء از اكانتهاي فيك صادر شده است. اين ادعا فاقد اعتبار است. در توءيت ميتوان از اكانت جعلي استفاده كرد و لي در پتيشن چنين امكاني بسيار محدود و كم دامنه است و بطور ديجيتال ناممكن است و علاوه بر اين، براي امضاي مخالفين طرح هم همين موضوع ميتواند مطرح باشد. اما به نظر من ايراد وارد و به جا هيچ يك از دو مورد فوق نيست ، تنها ايراد واقعي كه ميتواند طرح شود فقدان داده ها در مًورد گرينه ممتنع و يا نميدانم است كه در طرح وجود نداشته است و من تا حال نديده و نشنيده ام كه كسي بر اساس چنين ايرادي آن را رد كرده باشد.
ابوالفضل عبدی : ٱقای محققی ،…
ابوالفضل عبدی : ٱقای محققی ، مشاهده میکنید ؟ حتا یک نفر صحه نگذاشته بر توهم شما .
توهمی که ضرب المثل ٱقای سینا منیعی ، جان کلام را بیان میکند .
این ٱقا و خانمی که به ٱنها دل بسته اید پرچم مبارزه را دوباره بر افراشته کنند ، مگر نمی بینید و نمی شنوید که از دور دارند برای بنیامین نتانیاهو کف میزنند و هورا میکشند که به جای موشک بمب بر سرایران بیندازد ؟ ٱنها سرنگونی خامنه ای و سپاه را میخواهند به هر قیمتی که به خیال خودشان راه حکمرانی برای انها باز بشه .
ٱدم شک میکنه که خدای ناکرده سلامتی تان به خطر نیفتاده باشه به دلیل کهولت سن و قلم فرسایی بیش ازحدتوان در عرصه ی سیاست .
نوشته شما را باید با طلا…
نوشته شما را باید با طلا نوشت،ولی برای عملی شدنش نیاز به فرهنگ سازی ست.منافع طرفداران افراطی رضا پهلوی ،گروه های سیاسی ،از چپ ،سوسیال دمکرات تا ملی مذهبی ها و جبهه ملی چی ها و جمهوری خواهان مدعی سوسیال دمکراسی در حرف از باب همگرایی و اتحاد ها مینویسند ولی منافع گروهی و "حرف من حرف است و حرف حقه"در تارپوتشان رخنه کرده منظورم خارج نشینان را میگم.وگرنه داخل ، در زندانها پدر اجتماعات اعتراضی ،هم باهم بوقوع میپیوندد.فائزه با نرگس مشکلی ندارند،در ایران تشکیلات سازمان هر روز ضربه میخورد ،در تاشکند بحث سیاسی و منافع جناحی کولاک میکرد.کیانوش گرامی خطاب تان به داخل باشه.خارج نشینان فقط به درد "تشکیل کنگره و کنفرانس"میخورند و بس.
آقای سعید اثباتی
شجاعت داشته باشید نام ببرید چه کسانی از نظر شما در صحنه سیاست ایران کنونی قابلیت رهبری به تنهایی یا گروه رهبری را دارند؟
حال میخواهیم یک حرکتی راه بیاندازیم. نظر قاطع بیشترین جامعه شناسان این است که برای یک حرکت سازمان یافته برانداز به رهبر یا گروه رهبری نیاز است. شما چه کسی یا کدام گروه را پیشنهاد می کنید که بیشتر از به قول شما دو نیم درصد رضاپهلوی بار سرمایه ای بیشتری داشته باشد نام ببرید لطفا. شعار ندهید که اگر مبارزان و ایران دوستان و ملی گرایان و هواداران کارگران و زحمت کشان گرد هم بیایند و .. اینها شعار است. شجاعت داشته باشید نام ببرید چه کسانی از نظر شما در صحنه سیاست ایران کنونی قابلیت رهبری به تنهایی یا گروه رهبری را دارند؟ تا اینجا که ما نظر شما را به خانمی که روسری سر نمی کنه دیدیم. بسیار خوب. حالا که او از رضا پهلوی موثر تر هست اون خانم را پیدا کنیم و یا سایر خانم هایی که روسری به سر ندارند شما حاضرید در لوای آنها حرکت کنید؟ اگر پاسخ تان آری هست.. من دیگر شما را جدی نمیگیرم چرا که یک پارادیم نشدنی را مطرح می کنید که فقط به شعار بسنده کرده باشید و شانه های تان را از گناه بی حرکتی سبک کنید. خب خیال تان راحت است که از آن راه نمیشود رهبری ساخت. فقط جرات کنید.. جرات کنید و نام چند تن را بیاورید و بگویید که اگر اینها به میدان بیایند و رهبری حرکت را بدست بگیرند آن خانمهای بی حجاب در تهران این گروه را دنبال خواهد کرد. و لطفا از نرگس محمدی و تاج زاده و زیبا کلام نام نبرید چون بازهم به سرنوشت شعار قبلی دچار میشوید. اینها نلسون ماندلا نیستند و گروه پشتیبان ندارند و در زندان سالها هم که بپوسند کسی سراغی از آنها نمیگیرد که اگر میگرفت امروز هزاران نفر در مقابل زندان برای آزادی آنها شعار میدادند.
من نمی فهمم واقعا یک سری از دوستان اگر راه حل ندارند چرا سر راه دیگران سنگ میاندازند و نا امیدی؟ بگذارید دیگران کارشان را بکنند. رضاپهلوی این بیست و هفتمین گروهی بود که براه انداخت و شکست خورد. اگر شما باشید می گویید که او توانایی این کار را ندارد و وقت مان را سرش تلف نکنیم. من میگویم چه پایمردی است که 26 بار اسبش را پی کردند و افتاد و دوباره برخاست و نیزه برداشت و بر اسب سوار خواهد شد. و شما و امثال شما آیه یاس خوانان.. فقط به نظاره مشغول خواهید بود.
ضمنا اگر جراتش را ندارید که نامی بیاورید نه که مضحکه بشوید من کمک تان می کنم: فرخ نگهدار، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، حامد اسماعیلیون، مسعود و مریم رجوی، نرگس محمدی، تاج زاده، میرحسین موسوی و کروبی و ..
اگر نظرتان بر این افراد نیست پس یک راهی نشان بدهید.. چه کنیم؟
ببخشید یک مقدار تند نوشتم اما واقعا جای وقت تلف کردن نیست. عمرمان به سر میرسد در غربت می میریم و من این را نمیخواهم. در جوانی بسیاری در عین نادانی کپسول سیانور زیر زبان که هنوز هم به آن می بالند و امروز این همه پاسیو بودن و نظاره گر بودن و در عین حال ادعا داشتن.. نه به اون غوره نشدن مویز شدن و نه این وضع امروز.
بله آقای اثباتی.. به میدان آمده اید و رد کرده اید که هنر نیست. راه نشان بدهید که شدنی باشد. و اگر راهی ندارید.. بگذارید دیگران کاری بکنند حتا اگر دو نیم درصد بهشان رای بدهند.
اگر بدون غرض ورزی به قضیه وکالت رضاپهلوی بنگرید.. و اگر نگاهی خالی از پیشداوری داشته باشید میتوانستید بنویسید که رضاپهلوی بسیار بیش از اینها رای می آورد اگر مردم ترس نداشتند. برای آمار زنگ بزنید ایران از فامیل بپرسید.. همان ها که میگویید نوستالژی دارند که دیکتاتور سابق را صدا میکنند. بهرحال واقعیت این است که گول خوردن ساده لوحی یا هرچه.. آمار بگیرید از بیست نفر اطرافیان نزدیک خود شما چه تعداد حاضرند به یک نظام جمهوری آزاد مثل فرانسه رای بدهند و چه تعداد نه به پادشاهی فردا.. بلکه به دیکتاتوری محمدرضاشاه و بگیر و ببند ساواکش. اگر از آن بیست نفر 18 نفرشان به محمدرضای دیکتاتور رای دادند بدانید که فردا صد درصد نظام پادشاهی در ایران خواهید داشت. و بدانید که از این پس رضاپهلوی به تنهایی و بدون نیاز به شریک کردن دیگران در کار رهبری - حتا اگر صالح ترین ایرانیان باشند - جلو خواهد افتاد و آن صالح ترین ایرانیان با رهبری و تایید شاهزاده قادر خواهند بود که مفید واقع شوند و نقش شاهزاده .. فقط و فقط این است: نهادن یک مهر تایید بر راهکارهایی که فعالین سیاسی پیش روی او میگذارند. این را خود شاهزاده اخیرا گفته که فعالین حرکت کنند و او پشتیبانی می کند. اگر شما فکر میکنید که او مانع است، یا نیازی به رهبری او نیست - او به کمتر از این قانع نیست و نباید هم باشد- خب همین راهی که دارید را ادامه دهید.
آنچه که در این آشفته بازار…
آنچه که در این آشفته بازار یافت می نشود،آنم آرزوست!
Saied Esbatiسلام ابوالفضل…
Saied Esbati
سلام ابوالفضل عزیز، امیدوارم که خوب و سلامت باشی. بنظرم انتظار بیهودهای است که انرژی و وقت صرف بشه برای به میدان کشیدن این افراد برای حمایت از مردم و جنبش زنان در ایران.
بعد از شروع جنبش مهسا و فراخوانهای که هر کدام از این افراد به تنهایی و یا گروهی برای گسترش اعتراضات دادند و میزان استقبال را هم همه دیدیم. بخصوص در مورد شخص رضا پهلوی که دنبال وکالت چند میلیونی بود ولی بیشتر از ۴۰۰ هزارتا نشد. بیشتر از ۸ میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند و کمتر از ۵ درصد آنها به رضا پهلوی بله گفتن که ممکن است نصف آنها هم داخل ایران باشند. خوب برای کسی که فکر میکنه خیلی هواخواه داره میشه گفت احتمالا ۲.۵ درصد بهش امضا دادند. حالا این آدم چه نقش جدی و غیر طلبکارانه میتونه در این میانه داشته باشه؟ چه حرکت مشخصی در چند ماهه اخیر کرده که نشون بده در بطن مبارزه است. به باور من آن خانمی که در تهران بدون روسری در مقابل ماموران رژیم ایستادگی میکنه خیلی بیشتر از رضا پهلوی و بعضی از دیگران در پیشبرد این جنبش نقش داره و تاثیرگذاره.
موفق باشی.
افزودن دیدگاه جدید