سر انجام این تابوی ۱۴۰۰ ساله اسلام سیاسی دارد بدست نسل امروز شکسته میشود و ایران را وارد یک فاز مدرن سیاسی و اجتماعی خواهد کرد و دین را به کنج خانه ها رانده تا همان نقش معنوی درست و یا نادرست خود را ایفا نماید. این برآیند همان گفته زنده یاد احمد کسروی است که میگفت "ما به این ملایان یک حکومت بدهکاریم" , در واقع او میدانست تا مردم نقش تخریبی ملایان و قوانین شرعی را در عمل تجربه نکنند از پیروی آنها دست نخواهند کشید. امروز نسل آگاه, شجاع و فداکار کشور ما که با تمام وجودش استبداد دینی را تجربه کرده است دارد این رستاخیز ملی را به انجام میرساند که دیر یا زود به ثمر خواهد نشست.

روحانیت در دوران صفویه که پایه گزار اسلام شیعی بودند به اوج قدرت اجتماعی خود رسید و همواره در تلاش بود که در کنار حکومتها و پابپای آنها در امور کشور دخالت نموده و سهمی از قدرت سیاسی را تصاحب نماید. در مقاطعی مثل دوران کریمخان زند و نادر شاه روحانیون مورد بیمهری حکومت واقع شدند و چندان به بازی گرفته نمیشدند ولی از آنجائیکه در دوران صفویه قدرت نفوذی آنها در مردم نهادینه شده بود لذا با ظهور قاجاریه مجددا در کنار حکومت قرار گرفتند و به تحمیق مردم ادامه دادند. رضاشاه نیز قدرت روحانیت را محدود کرد, کشف حجاب نمود, دروس دینی را از مدارس برداشت و کنترل اوقاف را با تشکیل اداره اوقاف از دست روحانیت خارج نمود ولی با رفتن او و آغاز پادشاهی پسرش که بسیار مذهبی بود دروس دینی مجددا در برنامه درسی مدارس قرار گرفت, تعداد مساجد بطور چشمگیری افزایش یافت, و روحانیت مجددا در کنار حکومت ایستاد که با تحولات بعدی و جریانات داخلی و خارجی و ماجرای گوادالوپ و وقوع انقلاب ۵۷ سرانجام روحانیت با کودتای ضد انقلاب به آرزوی دیرینه خود که تصاحب تمام قدرت و حکومت بود دست یافت.

پس از ۴۴ سال استبداد دینی سرانجام نسل نوین ایران با تجربه ای که از حکومت روحانیت و زندگی در شرایط قوانین شرعی بدست آورده است در یک حرکت خودجوش ناگهانی بر این شد که آن لحظه تاریخی را که کسروی پیش بینی کرد بیآفریند و فصل باشکوهی از تاریخ ایران را بگشاید و جامعه خسته ایران را از بند اسلام سیاسی رهایی بخشد. هرچند این آغاز کار است و راه سختی در پیش میباشد و نیز هزینه ها دارد اما سرانجام نو بر کهنه غالب آمده و اسلام سیاسی برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده خواهد شد.