توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
محسن کردی
عنوان مقاله
پاسخ به آقای کریمی: انتظارات برای پیشرفت جنبش ؛ پیشنهاد یک جمهوریخواه به آقای رضا پهلوی
آقای بهزاد کریمی عزیز، پس از دهه ها بسی رنج بردن در صحنه سیاست هنوز خامی دوران نوجوانی تان را در نوشته های تان می بینم. سیاست هنر ممکنات است و شما به این هنر مسلح نیستید! هنر یک فعال سیاسی به «سیاستمداری» اوست. شما فعال سیاسی با دانشی هستید اما سیاستمدار نیستید چرا که ضرورت های زمان را درک نمی کنید. حتا قادر به انتخاب بین بد و بدتر نیستید. در ظاهر میخواهید «بد» را انتخاب کنید اما در عمل همه تلاش تان را می کنید که اول آن «بد» را خوب کنید و بعد از آن استفاده کنید. اما آنچه رضا پهلوی را رضا پهلوی کرده همان «بد» بودنش است. مردمی که چشم به او دارند چشم به همان «بد» دارند که شما روی آن انگشت میگذارید. شما اگر سیاستمدار باشید باید برای مردمی طرح و نظر بدهید که انتخاب شان همین «بد» است. 43 سال است که جمهوری اسلامی «بد» که چه عرض کنم.. پهلوی ها را به لجن کشید اما هم شما و هم میدانیم که اگر امروز رفراندم شود نظام پادشاهی رای می آورد و به هر دلیلی رضاپهلوی محبوب ترین شخصیت سیاسی در کشور است با فاصله بسیار از رقبا. در ایران فردا، که مردم پای صندوق های رای میروند که به این «بد» رای بدهند گوش شنوایی برای شنیدن نصایح شما وجود ندارد. لذا، اگر سیاستمدار هستید تلاش کنید که این «بد» به گونه ای به ثمر برسد که خصلت «بد» خودش را حفظ کند اما بیشترین فایده نصیب کشورمان بشود.
آنچه شما در نظر دارید این است که میخواهید از رضا پهلوی چیزی بسازید که نمیتواند باشد و نباید هم باشد. از رضاپهلوی در صحنه سیاست ایران فقط یک کار بر می آید و بس! شاهزادگی و سپس پادشاهی! آنهم بر اساس سلطنت ارثی! این که سلطنت ارثی یک تبعیض است البته که هست! ولی نه من و نه شما قادر نیستیم از پادشاه شدن او در آینده (چنانچه مجلس موسسان منتخب مردم رای بدهد) جلوگیری کنیم. من از رضاپهلوی بیش از این انتظاری ندارم. برای رئیس جمهور شدن آقای بهزاد کریمی را هزار بار بر رضاپهلوی ترجیح میدهم و این را قلبا میگویم. اینچنین است در فردای ایران اگر یکی از مدیران ارشد وزارت اقتصاد و دارایی در رقابت با بهزاد کریمی بخواهد رئیس جمهور شود مسلما به او رای خواهم داد نه به بههزاد کریمی چرا که گرداندن دولت را او تجربه کرده نه رضاپهلوی یا بهزاد کریمی! لذا در سیاست اگر سیاستمدار باشیم باید هرچیززی را سر جای خودش بنشانیم.
نکته دیگر این که من سالهاست از پیران سیاست مانند شما در طیف چپ و جمهوریخواه این گلایه را که کم کم تبدیل به نق زدن شده را کم نمی شنوم که چرا رضاپهلوی جلوی این سلطنت طلبان فحاش را نمیگیرد! اولا بخشی از این سلطنت طلبان قلابی و ارتش سایبری هستند. بیست سال پیش حق با شما بود اینها سایبری نبودند. اما رضاپهلوی من شاهدم بیش از ده بار خود را از این آدمها بری کرده است. آقای بهزاد کریمی.. شما سلطنت طلبان را با نیروهای چپ مقایسه نکنید. سلطنت طلبان لیبرال و ازادیخواه هستند و از کسی فرمان نمی برند. اما چپ ایران مثل یک سرباز همیشه در خدمت حزب و گروه و یا سرگروهش بوده چشم بسته و بی چون و چرا. سلطنت طلب ازاده اصلا گوشش به حرف رضاپهلوی بدهکار نیست هرچه بخواهد می کند و رضاپهلوی نمیتواند از دست آنها به دادگاه شکایت ببرد! میتواند؟ من فکر میکنم این مقوله را بارها و بارها مخالفان رضاپهلوی مطرح کرده اند و بارها و بارها ما پاسخ گفته ایم که روی فحاشان کنترلی نداریم. آنها مثل چریک فدایی و مجاهد سرباز گوش بفرمان نیستند. که وقتی انشعاب میکنند با مزدوران زیر دست شان انشعاب کنند. ببخشید از لفظ مزدور استفاده کردم اما با مسما هست اصطلاح شایسته تری پیدا نکردم. فرد زیر گروهی که فقط به این دلیل که سرگروهش با شورای مرکزی مشکل دارد بدون بحث و جدل همراه او انشعاب میکند و گروه پیکار یا فدایی اقلیت از میان آن سر بر می آورد والا از بسیجی امروز واپسمانده تر است. و امروز قیاس بنفس میکند و تعجب میکند که چرا سلطنت طلب لیبرال و آزادی خواه گوش بفرمان اعلیحضرت نیست!
آخه برادر این چه انتظاری است که رضاپهلوی یک کاره به مردمی که دو سال پیش در ایران شعار «کشور که شاه ندارد، حساب کتاب ندارد» به اعتراض برخیزد و با آن مرزبندی کند؟ کدام احمقی همچه کاری می کند که هوادارانش را برنجاند؟ وانگهی آنها بگویند نظرشان این است رضاپهلوی چکاره است که به آنها بتازد؟ زیاد از این شعارها بوی دیکتاتوری استشمام نکنید. اگر سیاستمدار بودید و کمی قوه پیش بینی داشتید میتوانستید با مرور خاطرات تان بهتر ملت تان را بشناسید. اینها ملتی هستند که صبح میگویند زنده باد مصدق و عصر شعار میدهند مصدق موش گرفته خونه اش آتیش گرفته. یک زمان قطب زاده مقابل تلویزیون به هزاران طرفداراش حرفهایش را مثل پیشوا با عنوان «ملت من!» شروع میکند و فردایش در برخی حوزه ها برای ریاست جمهوری یک رای میدهند یا 5 رای! من این را از تلویزیون دیدم که گفت مثلا بنیصدر در فلان جا ده هزار رای و بعد مجری رسید به رای قطب زاده کمی تپق زد بعد گفت صادق قطب زاده یک رای! میخواهم به شما یاد آوری کنم که زیاد به شعارهای این ملت اعتماد نکنید راحت زیر پایتان را خالی می کنند. این ملت امروز ممکن است برای در آمدن جلوی ولی فقیه شعار بدهند کشور که شاه نداره حساب کتاب نداره اما من که این شعار را جدی نمیگیرم و شما جدی میگیرید چون سیاستمدار نیستید. با یک ساده دلی روستایی این شعار را تحلیل میکنید و ترس برتان میدارد. نترس برادر.. یک «سیاستمدار» اینقدر باید زیرکی داشته باشد که بداند که ملتی که ولی فقیه جنایتکار را بیاندازد عمرا زیر بار دیکتاتوری او بروند و رضاپهلوی درست که نمیتواند مانیفست حزب کمونیست را تشریح کند اما اینقدر را زیرکی دارد که این شعارها را جدی نگیرید. شما هم جدی نگیرید.
نکته دیگر این که آقای کریمی.. این شازده ما خیلی هم دمش گرم. پرنس فیلیپ اسپانیا دوره فرانکو همه مدت قایق سواری و قمار بازی در کازینو مونته کارلو بدون یک خط سخن از سیاست از آخر با سلام و صلوات مردم اسپانیا آوردن شد شاه! یا ملت اسپانیا مغزشان ترک برداشته یا ما سیاستمدار نیستیم. برادر این آدم در ایران کلی طرفدار دارد چون «بد» است و بدتر یا بهترین نیست! او را همانطور که هست بصورت یک ابزار بنگیرید و زیاد مته به خشخاشی که وجود ندارد نگذارید. شما از موهوماتی میترسید که اصلا وجود خارجی ندارد. قانون اساسی مشروطه مرد حتا اگر رضاپهلوی اعلام نکرده باشد. وقتی خود رضاپهلوی سخن از جمهوریخواه بودنش میگوید و صحبت از تشکیل مجلس موسسان دیگر بیاید دفتر ثبت اسناد یک امضا به شما بدهد که آقا آنچه که ما 40 سال قبل کردیم بر اساس مقتضیات زمان بوده. اصلا دلش نمیخواد آن سوگند را نقد کند مشکل شما چیست؟ من هم مسلحانه در انقلاب 57 شرکت داشتم. از فردای روزی که زمزمه «نور به قبرش بباره» را در میان مردم شنیدم در عین جوانی اینقدر سیاستمدار بودم که پی بردم که سقوط جمهوری اسلامی از راه رضاپهلوی میگذرد و وسیله خوبی است برای همین از ایران خارج شدم که برای این وسیله قلم بزنم و فعالیت سیاسی کنم. دمش گرم که ایستاده و مثل پرنس فلیپ دنبال قمار بازی و خانم بازی نرفته و آنچنان شایسته زندگی کرده که وقتی با دخترش در خانه یک بالانس میزند چپ و راست ایران میریزد بهم و حتا اردشیر زاهدی هم بد میگوید. شما بعنوان اپوزیسیون باید خیلی هم از رضاپهلوی متشکر باشید که چنین ابزاری در دست دارید. این که او زندگی اش را در راه کشور فنا کرده و همواره با تهدیدات جانی همراه بوده. که چی؟ لابد می گویید میخواد شاه بشه حالشو ببره؟ واقعا چنین فکر میکنید؟ این نوع نگاه به امر پادشاهی بیشتر از جانب کسانی می آید که در زندگی شان محرومیت کشیده اند و پادشاهی را همچنان که قصه های مادربزرگ برایش میگفت تصور می کردند. نه عزیز.. پادشاه یعنی ناصرالدین شاه که فرمان میداد شکم سفره میکردند. پادشاهی که مردم ایران تا پشت دروازه ها دنبالش کردن و فرار کرد و خواستار بازگشت و اعدام او بودند - و فکر نمی کنم شما مخالف بازگرداندن و اعدام شاه بودید - این که پادشاهی نیست.. زحمت زیادی است. والا اگه من بودم عمرا تو روی این مردم نگاه میکردم. دمش گرم که زندگی اش را فدا کرد و ایستاد. هیچ وظیفه ای هم ندارد. اخبار را که نگاه می کنید پرنس هری و همسرش از کلیه امتیازات سلطنت چشم پوشی کردند که مثل آدم زندگی کنند. به همین ترتیب مادرش دیانا که چطور پشت کرد.. همچنین ادوارد هفتم که بخاطر ازدواج با زن چینی تبار و دوبار طلاق گرفته از پادشاهی انگلستان چشم پوشید و نیز اخیرا یکی از شاهزاده های سوئد که از امتیازات و القابش چشم پوشید. نه برادر.. پادشاهی امروز از نظر محرومین چیز فوق العاده ای است همانطور که گفتم پادشاهی که نتواند به یک فرمان شکم سفره کند پادشاه نیست.. حد اکثر اسیر ملت و خادم است. البته میبخشید تند نوشتم ولی توهین نکردم. آنجا که گفتم سیاستمدار نیستید واقعا اعتقاد دارم. شما چپ ها یک سادگی روستایی دارید حتا اگر بچه تهرون باشید. باور نکردید تا رفتید شوروی را به چشم تان دیدید. تازه بازهم وقتی از کعبه آمال تان به غرب گریختید همچنان که داعشی در آلمان به اسلامش وفادار است شما هم به آرمان های رفیق استالین وفادار بودید و عیبی در او نمی دیدید. خلاصه این که رضاپهلوی همینه که هست و باید همین هم باشد اگر نه خاصیتی ندارد که بتواند مردم را گرد خود بیاورد. مردم ایران ذهنیت شان مثل محسن کردی و بهزادر کریمی نیست. اگر ملت ایران را امثال ما و رضاپهلوی تشکیل میدادند بله.. یک جمهوری کاملا کفایت میکرد. اما برای ایران فردا این پادشاهی است که راهگشاست. برای درک این موضوع تئوری های تان را باید کنار بگذارید و کمی شم سیاستمداری تان را بکار بگیرید و بو بکشید که چرا نظام پادشاهی راه حل ایران فرداست. که در آن سلطنت طلبان مفلوک و فحاشی که از آنها یاد کردید حتا برای دربانی یک وزارتخانه هم شایستگی ندارند چه برسد به مقام و هالاف و هولوف رسیدن. باقی بقای تان
ارادتمند محسن کردی.
دیدگاهها
آنچه شما در نظر دارید این است که میخواهید از رضا پهلوی چیزی بسازید که نمیتواند باشد و نباید هم باشد. از رضاپهلوی در صحنه سیاست ایران فقط یک کار بر می آید و بس! شاهزادگی و سپس پادشاهی! آنهم بر اساس سلطنت ارثی! این که سلطنت ارثی یک تبعیض است البته که هست! ولی نه من و نه شما قادر نیستیم از پادشاه شدن او در آینده (چنانچه مجلس موسسان منتخب مردم رای بدهد) جلوگیری کنیم. من از رضاپهلوی بیش از این انتظاری ندارم. برای رئیس جمهور شدن آقای بهزاد کریمی را هزار بار بر رضاپهلوی ترجیح میدهم و این را قلبا میگویم. اینچنین است در فردای ایران اگر یکی از مدیران ارشد وزارت اقتصاد و دارایی در رقابت با بهزاد کریمی بخواهد رئیس جمهور شود مسلما به او رای خواهم داد نه به بههزاد کریمی چرا که گرداندن دولت را او تجربه کرده نه رضاپهلوی یا بهزاد کریمی! لذا در سیاست اگر سیاستمدار باشیم باید هرچیززی را سر جای خودش بنشانیم.
نکته دیگر این که من سالهاست از پیران سیاست مانند شما در طیف چپ و جمهوریخواه این گلایه را که کم کم تبدیل به نق زدن شده را کم نمی شنوم که چرا رضاپهلوی جلوی این سلطنت طلبان فحاش را نمیگیرد! اولا بخشی از این سلطنت طلبان قلابی و ارتش سایبری هستند. بیست سال پیش حق با شما بود اینها سایبری نبودند. اما رضاپهلوی من شاهدم بیش از ده بار خود را از این آدمها بری کرده است. آقای بهزاد کریمی.. شما سلطنت طلبان را با نیروهای چپ مقایسه نکنید. سلطنت طلبان لیبرال و ازادیخواه هستند و از کسی فرمان نمی برند. اما چپ ایران مثل یک سرباز همیشه در خدمت حزب و گروه و یا سرگروهش بوده چشم بسته و بی چون و چرا. سلطنت طلب ازاده اصلا گوشش به حرف رضاپهلوی بدهکار نیست هرچه بخواهد می کند و رضاپهلوی نمیتواند از دست آنها به دادگاه شکایت ببرد! میتواند؟ من فکر میکنم این مقوله را بارها و بارها مخالفان رضاپهلوی مطرح کرده اند و بارها و بارها ما پاسخ گفته ایم که روی فحاشان کنترلی نداریم. آنها مثل چریک فدایی و مجاهد سرباز گوش بفرمان نیستند. که وقتی انشعاب میکنند با مزدوران زیر دست شان انشعاب کنند. ببخشید از لفظ مزدور استفاده کردم اما با مسما هست اصطلاح شایسته تری پیدا نکردم. فرد زیر گروهی که فقط به این دلیل که سرگروهش با شورای مرکزی مشکل دارد بدون بحث و جدل همراه او انشعاب میکند و گروه پیکار یا فدایی اقلیت از میان آن سر بر می آورد والا از بسیجی امروز واپسمانده تر است. و امروز قیاس بنفس میکند و تعجب میکند که چرا سلطنت طلب لیبرال و آزادی خواه گوش بفرمان اعلیحضرت نیست!
آخه برادر این چه انتظاری است که رضاپهلوی یک کاره به مردمی که دو سال پیش در ایران شعار «کشور که شاه ندارد، حساب کتاب ندارد» به اعتراض برخیزد و با آن مرزبندی کند؟ کدام احمقی همچه کاری می کند که هوادارانش را برنجاند؟ وانگهی آنها بگویند نظرشان این است رضاپهلوی چکاره است که به آنها بتازد؟ زیاد از این شعارها بوی دیکتاتوری استشمام نکنید. اگر سیاستمدار بودید و کمی قوه پیش بینی داشتید میتوانستید با مرور خاطرات تان بهتر ملت تان را بشناسید. اینها ملتی هستند که صبح میگویند زنده باد مصدق و عصر شعار میدهند مصدق موش گرفته خونه اش آتیش گرفته. یک زمان قطب زاده مقابل تلویزیون به هزاران طرفداراش حرفهایش را مثل پیشوا با عنوان «ملت من!» شروع میکند و فردایش در برخی حوزه ها برای ریاست جمهوری یک رای میدهند یا 5 رای! من این را از تلویزیون دیدم که گفت مثلا بنیصدر در فلان جا ده هزار رای و بعد مجری رسید به رای قطب زاده کمی تپق زد بعد گفت صادق قطب زاده یک رای! میخواهم به شما یاد آوری کنم که زیاد به شعارهای این ملت اعتماد نکنید راحت زیر پایتان را خالی می کنند. این ملت امروز ممکن است برای در آمدن جلوی ولی فقیه شعار بدهند کشور که شاه نداره حساب کتاب نداره اما من که این شعار را جدی نمیگیرم و شما جدی میگیرید چون سیاستمدار نیستید. با یک ساده دلی روستایی این شعار را تحلیل میکنید و ترس برتان میدارد. نترس برادر.. یک «سیاستمدار» اینقدر باید زیرکی داشته باشد که بداند که ملتی که ولی فقیه جنایتکار را بیاندازد عمرا زیر بار دیکتاتوری او بروند و رضاپهلوی درست که نمیتواند مانیفست حزب کمونیست را تشریح کند اما اینقدر را زیرکی دارد که این شعارها را جدی نگیرید. شما هم جدی نگیرید.
نکته دیگر این که آقای کریمی.. این شازده ما خیلی هم دمش گرم. پرنس فیلیپ اسپانیا دوره فرانکو همه مدت قایق سواری و قمار بازی در کازینو مونته کارلو بدون یک خط سخن از سیاست از آخر با سلام و صلوات مردم اسپانیا آوردن شد شاه! یا ملت اسپانیا مغزشان ترک برداشته یا ما سیاستمدار نیستیم. برادر این آدم در ایران کلی طرفدار دارد چون «بد» است و بدتر یا بهترین نیست! او را همانطور که هست بصورت یک ابزار بنگیرید و زیاد مته به خشخاشی که وجود ندارد نگذارید. شما از موهوماتی میترسید که اصلا وجود خارجی ندارد. قانون اساسی مشروطه مرد حتا اگر رضاپهلوی اعلام نکرده باشد. وقتی خود رضاپهلوی سخن از جمهوریخواه بودنش میگوید و صحبت از تشکیل مجلس موسسان دیگر بیاید دفتر ثبت اسناد یک امضا به شما بدهد که آقا آنچه که ما 40 سال قبل کردیم بر اساس مقتضیات زمان بوده. اصلا دلش نمیخواد آن سوگند را نقد کند مشکل شما چیست؟ من هم مسلحانه در انقلاب 57 شرکت داشتم. از فردای روزی که زمزمه «نور به قبرش بباره» را در میان مردم شنیدم در عین جوانی اینقدر سیاستمدار بودم که پی بردم که سقوط جمهوری اسلامی از راه رضاپهلوی میگذرد و وسیله خوبی است برای همین از ایران خارج شدم که برای این وسیله قلم بزنم و فعالیت سیاسی کنم. دمش گرم که ایستاده و مثل پرنس فلیپ دنبال قمار بازی و خانم بازی نرفته و آنچنان شایسته زندگی کرده که وقتی با دخترش در خانه یک بالانس میزند چپ و راست ایران میریزد بهم و حتا اردشیر زاهدی هم بد میگوید. شما بعنوان اپوزیسیون باید خیلی هم از رضاپهلوی متشکر باشید که چنین ابزاری در دست دارید. این که او زندگی اش را در راه کشور فنا کرده و همواره با تهدیدات جانی همراه بوده. که چی؟ لابد می گویید میخواد شاه بشه حالشو ببره؟ واقعا چنین فکر میکنید؟ این نوع نگاه به امر پادشاهی بیشتر از جانب کسانی می آید که در زندگی شان محرومیت کشیده اند و پادشاهی را همچنان که قصه های مادربزرگ برایش میگفت تصور می کردند. نه عزیز.. پادشاه یعنی ناصرالدین شاه که فرمان میداد شکم سفره میکردند. پادشاهی که مردم ایران تا پشت دروازه ها دنبالش کردن و فرار کرد و خواستار بازگشت و اعدام او بودند - و فکر نمی کنم شما مخالف بازگرداندن و اعدام شاه بودید - این که پادشاهی نیست.. زحمت زیادی است. والا اگه من بودم عمرا تو روی این مردم نگاه میکردم. دمش گرم که زندگی اش را فدا کرد و ایستاد. هیچ وظیفه ای هم ندارد. اخبار را که نگاه می کنید پرنس هری و همسرش از کلیه امتیازات سلطنت چشم پوشی کردند که مثل آدم زندگی کنند. به همین ترتیب مادرش دیانا که چطور پشت کرد.. همچنین ادوارد هفتم که بخاطر ازدواج با زن چینی تبار و دوبار طلاق گرفته از پادشاهی انگلستان چشم پوشید و نیز اخیرا یکی از شاهزاده های سوئد که از امتیازات و القابش چشم پوشید. نه برادر.. پادشاهی امروز از نظر محرومین چیز فوق العاده ای است همانطور که گفتم پادشاهی که نتواند به یک فرمان شکم سفره کند پادشاه نیست.. حد اکثر اسیر ملت و خادم است. البته میبخشید تند نوشتم ولی توهین نکردم. آنجا که گفتم سیاستمدار نیستید واقعا اعتقاد دارم. شما چپ ها یک سادگی روستایی دارید حتا اگر بچه تهرون باشید. باور نکردید تا رفتید شوروی را به چشم تان دیدید. تازه بازهم وقتی از کعبه آمال تان به غرب گریختید همچنان که داعشی در آلمان به اسلامش وفادار است شما هم به آرمان های رفیق استالین وفادار بودید و عیبی در او نمی دیدید. خلاصه این که رضاپهلوی همینه که هست و باید همین هم باشد اگر نه خاصیتی ندارد که بتواند مردم را گرد خود بیاورد. مردم ایران ذهنیت شان مثل محسن کردی و بهزادر کریمی نیست. اگر ملت ایران را امثال ما و رضاپهلوی تشکیل میدادند بله.. یک جمهوری کاملا کفایت میکرد. اما برای ایران فردا این پادشاهی است که راهگشاست. برای درک این موضوع تئوری های تان را باید کنار بگذارید و کمی شم سیاستمداری تان را بکار بگیرید و بو بکشید که چرا نظام پادشاهی راه حل ایران فرداست. که در آن سلطنت طلبان مفلوک و فحاشی که از آنها یاد کردید حتا برای دربانی یک وزارتخانه هم شایستگی ندارند چه برسد به مقام و هالاف و هولوف رسیدن. باقی بقای تان
ارادتمند محسن کردی.
افزودن دیدگاه جدید